استراتژی ایران در لیگ معدنکاری
در این راستا به نظر میرسد مهمترین رکن هر برنامه توسعهای برای بخش معدن بایستی با توجه به دو اصل بنیادین نوشته شود: نخست اینکه بخش معدن ایران بتواند خود را به جریان جهانی تولید و تجارت متصل کرده و پیامهای خود را از این درگاه پرتبوتاب دریافت کند. دوم اینکه از همین مجرا مسیر امکان اخذ فناوری، سرمایه خارجی و داخلی و نیز استفاده از نیروهای متخصص را پیدا کند. چنین بستری هنگامی که شکل بگیرد و با دو ویژگی مهم فعالیت بخش خصوصی و ثبات اقتصاد کلان همراه گردد، درکشور امکان ظهور یک بخش معدن بالنده و توانمند را به ویژه در حوزه صنایع فلزات غیرآهنی پیدا میکند. به موازات چنین تحرکی نیز امکان توسعه زنجیره تولیدات صنعتی وابسته به مواد مذکور در کشور به وجود میآید.
برای نمونه وقتی ایران در تولید نیکل، کبالت و لیتیوم سرمایهگذاری کند و پتانسیلهای گسترده تولید مس در ایران را ارتقا دهد، به راحتی امکان پیوستن به جرگه سازندگان باتری و یا قطعات وابسته را پیدا خواهد کرد. این موضوع البته منوط به استراتژی درست و ثبات در سیاستگذاری و اجرا است. در شرایطی که قوانین و مقررات پیوسته در حال تغییر هستند و از نظر بخش خصوصی نیز در تغییر قوانین یا طراحی سیاستها استفاده نمیشود طبیعی است که سرمایهگذاری در بخش معدن نزولی گردد.
خلا دسترسی به فناوری، دولتی بودن اقتصاد معدن در کنار سکته مداوم نهادهای حکمرانی اقتصادی نیز بر شدت این وضعیت افزوده و راهنمای خروج از بخش معدن را برای سرمایهگذاران روشن میکند. بهترین سیاست در قبال این بخش رو به رشد آزاد کردن نیروهای موجود برای افزایش سرمایهگذاری و رصد فضا و نظارت بر دو بعد محیط زیست و یادگیری در جریان این روند است. در واقع اگر دولت و سیاستگذاران به جای حضور فعالان در بخش معدن از طریق شرکتهای دولتی، استراتژی تنظیمگری و نظارت را اتخاذ کنند، شانس اینکه بتوانند ظرف یک دوره زمانی کوتاه به بازیگری برجسته در بازار فلزات غیرآهنی و خاکهای حیاتی تبدیل شوند بسیار بالاست. شواهد موجود به خوبی تایید میکند ایران از ظرفیت خاکی و معدنی بسیار بالایی برخوردار بوده و قادر به نقش آفرینی در زنجیره تامین مواد معدنی جهان هست.
این پتانسیل تا حدی در بخشهای مس، آلومینیوم، روی، سرب، زغال سنگ و ... پیش رفته اما وضعیت کشور در بخش خاکهای حیاتی و مواد کمیاب از جمله کبالت، نیکل، مولیبدن، لیتیوم و ... نامشخص است. از آنجا که جهان در آغاز دوره جدیدی از حیات اقتصادی خود قرار دارد و قصد به صفر رساندن تولید کربن در زنجیره جهانی را دارد، و ایران نیز پتانسیلهای بسیاری برای توسعه معدنی دارد، اتخاذ سیاستی نوین مبتنی بر اصول مورد اشاره در بالا خواهد توانست ضمن کسب اعتماد فعالان اقتصادی و افزایش انگیزه در سرمایهگذاران، موقعیت ایران را در منطقه و جهان ارتقا داده و کیفیت تازهای به اقتصاد ایران ببخشد.
از آنجا که هماکنون وضعیت ذخایر کشف شده و رسمی مس ایران به سطح قابل توجه رسیده، دو برابر شدن ظرفیت ایران در این حوزه و افزایش صادرات مس میتواند نگاه مهمترین شرکتهای جهان و بزرگترین اقتصادها را دوباره به سمت ایران بازگرداند. سرنوشت جهان برای عبور از تغییرات اقلیمی به فلزاتی نظیر مس گره خورده و ایران در تولید این فلزات پتانسیلهای بارزی دارد. بنابراین اتخاذ یک استراتژی نوین برای بازی در لیگ جهانی از سوی کشور یک ضرورت راهبردی است که نباید نادیده گرفته شود.