حافظه‌هایی بدون زاینده‌رود

باید دقت داشت که نیاز به آب مقوله‌ای نیست که دارای محدودیت زمانی و مکانی باشد و بتوان با مایعی دیگر درصدد جایگزین کردن کمبود و خلأ آن برآمد. ضمن آنکه بر اساس آمار موجود جمعیت جهان، جمعیت کشور و کلان‌شهرهای ما همچنان در حال روند صعودی و افزایش است. از طرفی منابع آب در کشورهایی چون ایران، محدود و بارندگی‌ها تقریباً یک‌سوم تا یک‌چهارم متوسط بارندگی دیگر نقاط جهان است. از سوی دیگر متأسفانه آلوده شدن آب‌ها، چه سطحی و چه زیرزمینی در حال افزایش است.

در دهه‌های اخیر و به‌ویژه در سال پایانی قرن بیستم آب به‌عنوان موضوعی مهم کانون مباحثات و مذاکرات بین‌المللی قرارگرفته است. در سال‌های پیش مشکلات  مسائل و کمبودهای آب در مقیاس محلی مطرح بود، اما در شرایط فعلی و از آن مهم‌تر در آینده این مشکلات در مقیاس‌های ملی، منطقه‌ای و حتی جهان بروز خواهد کرد. درگذشته آب بود، اما برای رسیدن به آن محدودیت فنّاوری وجود داشت. اکنون، اصولاً آب اضافی برای توسعه وجود ندارد و مقدار آب تجدیدشونده که هم‌اکنون کره زمین دریافت می‌کند معادل همان آبی است که هزاران سال پیش دریافت کرده و ثابت است.

خشک‌سالی به‌عنوان بی‌سروصدا ترین بلایای طبیعی در مقابل سیلاب به‌عنوان یکی از پرسروصداترین بلایای قرارگرفته است. این درحالی‌که است که خطر و خسارت‌های ناشی از خشک‌سالی به‌مراتب بیشتر از سایر بلایای طبیعی مانند سیل، طوفان، آتش‌فشان و حتی زلزله است. ولی به دلیلی که مشاهده‌ تأثیر تخریبی خشک‌سالی نیاز به زمان به نسبت طولانی دارد، مطالعه و تحقیق و نحوه برخورد با آن کمتر موردتوجه قرارگرفته است.

درحالی‌که که وقوع یک دوره خشک‌سالی شدید علاوه بر خسارت‌های آشکار به‌طورمعمول به محصولات کشاورزی، فضای سبز و دام‌پروری وارد می‌آید و گاهی باعث قحطی می‌شود، خسارت‌های ناپیدای دیگری را نیز باعث می‌شود که در مواردی جبران‌ناپذیر است.

برای در امان ماندن از زلزله، آتش‌فشان و سیلاب کافی است برای مدت کوتاهی از مرکز وقوع این بلاها فاصله گرفت، ولی در صورت وقوع خشک‌سالی، کل یک جامعه در یک دوره زمانی طولانی خسارت خواهد دید و گریز از آن بدون برنامه‌ریزی میسر نخواهد بود.

خشک‌سالی حالتی طبیعی و مستمر از اقلیم است، درحالی‌که بسیاری به‌اشتباه آن را واقعه‌ای تصادفی می‌پندارند این پدیده به‌تقریب در تمامی مناطق اقلیمی رخ می‌دهد، ولی مشخصه آن از یک منطقه به منطقه‌ای دیگر به‌طور کامل تفاوت دارد.

خشک‌سالی جز بلایای طبیعی نامحسوس است. گرچه تعاریف متعددی برای این پدیده ارائه‌شده لیکن در کل حاصل کمبود بارش در طی یک دوره ممتد زمانی به‌طورمعمول یک‌فصل یا بیشتر است این کمبود منجر به نقصان آب برای برخی فعالیت‌ها، گروه‌ها یا یک بخش زیست‌محیطی می‌شود. همچنین دمای بالا، باد شدید و رطوبت نسبی پایین‌تر در بسیاری از نقاط جهان با این پدیده همراه شده و به طرز فراوانی برشدت آن می‌توانند بیفزایند.

خشک‌سالی‌های اخیر در هر گروه کشورهای توسعه‌یافته و درحالی‌که توسعه، نتایج اقتصادی، تأثیرات زیست‌محیطی و دشواری‌های شخصی به بار آورده که جملگی باعث شده‌اند که آسیب‌پذیری تمامی جوامع به این پدیده زیان‌بخش طبیعی مدنظر قرار گیرد.

رودخانه‌ها بخشی از خاطرات جمعی مردم یک شهر یا روستا و هر منطقه ایست که رودی جاری در آن وجود داشته است و حیات را برای اهالی آن منطقه معنا کرده است و با خشک شدن و یا کم آب شدن رودخانه‌های محوری جامعه شهری و روستایی آن مناطق دچار چالش‌هایی در زمینه محیط‌زیست، اقتصاد و حتی مسائل تفریحی و روانی می‌شود. سرنوشتی که گریبان گیر زاینده‌رود هم شده است و هر چه بیشتر می‌گذرد خاطرات جمعی با این رودخانه محوری و تاریخی کمتر می‌شود زیرا نسل جدید روزها و لحظه‌های اندکی را با جریان جاری رود می‌گذارند و مسلما تعریف و تعهد و تعلق نسبت به آن نیز برای نسل جدید کمتر از گذشتگان است. این سرنوشت غم‌انگیز هرروز پیش روی ماست پیش روی هر شهروند اصفهانی که به‌نوعی با صحنه خشک زاینده‌رود مواجه می‌شود.۱۸ مهر روز زاینده‌رود است روزی نمادین روی کاغذها برای رودخانه‌ای خشکیده که بخش اعظمی از مردم شهر نیز از مناسبت آن خبر ندارند.

طبیعت و محیط‌زیست هزاران سال است گرفتار نسل بشر شده است که به اعتقاد کارشناسان تخریب، کشتار، آلودگی و از بین بردن همه و همه دستاورد انسان در آفرینش بوده است، نامهربانی انسان‌ها وابسته به قومیت و منطقه نیست و در همه جای کره خاکی از دست دادن داشته‌های طبیعی غم را در دل‌های وجدان‌های بیدار می‌نشاند. در ایران ما هم وصف رفتارهای ستیز گونه جای خود دارد از تخریب جنگل‌ها گرفته تا از بین رفتن گونه‌های جانوری از بیابان شدن مراتع تا خشک شدن منابع آبی، رودخانه‌ و دریاچه بی‌مهری چه عمدی ناشی از سوء مدیریت و چه غیرعمدی به رخ همگان می‌کشد.

در مرکز ایران، اصفهان هم وضعیت مشابه سایر نقاط کشور است به‌عنوان‌مثال زاینده‌رود به طول بیش از ۴۰۰ کیلومتر بزرگ‌ترین رودخانه منطقه مرکزی ایران که تامین کننده آب برای حیات میلیاردها موجود و میلیون‌ها انسان علاوه بر جاذبه تفریحی و فرهنگی، همواره نقشی مؤثر در کشاورزی و اقتصاد منطقه مرکزی و هستی تالاب گاوخونی داشته، در دهه‌های اخیر به علت سوء مدیریت و سهم خواهی، تراکم جمعیت، اضافه برداشت‌ها و به‌طورکلی عوامل انسانی مخرب به یک رودخانه فصلی تبدیل‌شده و در پایین‌دست با خشکی مواجه شده است.

اگرچه هیچ‌کس منکر استفاده اصولی و عقلانی از منابع آب برای مصارف مختلف آشامیدنی، کشاورزی و صنعت نیست اما حتی درصد کمی از آن می‌توانست صرف زنده نگه‌داشتن این رود شود. سد زاینده‌رود به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین سدهای مرکز کشور و تامین کننده آب آشامیدنی، محیط‌زیست، کشاورزی و صنعت در منطقه مرکزی ایران، در سال ۱۳۴۹ با ظرفیت ۱.۴ میلیارد مترمکعب بهره‌برداری شد؛ این سد قوسی شکل در ۱۱۰ کیلومتری غرب اصفهان در شهرستان چادگان قرار دارد.

بنا به اعلام معاون حفاظت و بهره‌برداری شرکت آب منطقه‌ای اصفهان ذخیره سد زاینده‌رود به حدود ۲۰۰ میلیون متر مکعب رسید و این میزان باید برای تامین آب آشامیدنی و بهداشت منطقه پیش از شروع بارش‌ها که بنا به گفته مسوولان دیرهنگام بود اختصاص پیدا کند.