گستره  محدود فرش اصفهان

فرهاد باباجمالی، مدیر گروه فرش دانشکده صنایع‌دستی دانشگاه هنر اصفهان به موضوع فرش اصفهان در مقایسه به فرش تبریز پرداخت و اظهار کرد: گستردگی سبک‌های شناخته‌شده در فرش تبریز بسیار زیاد است و سه شاخصه شهری، روستایی و عشایری را به‌طور کامل دارد، درحالی‌که در اصفهان این‌گونه نیست و اگر از فرش عشایری در اصفهان اسم ببریم به این موضوع می‌رسیم که عشایر اطراف اصفهان مربوط به سایر استان‌ها هستند و به و استان اصفهان تعلق ندارند، یا مثلاً فرش روستایی در اصفهان نمودی ندارد و درمجموع، فرش اصفهان در محدوده شهرِ آن است؛ اما فرش تبریز گستردگی عجیبی دارد، ضمن اینکه ارتباطات پیرامون با شهر بزرگ تبریز این گستردگی را دامن زده است.

باباجمالی با اشاره به حوزه تولید و عرضه‌ی وسیع‌تر فرش تبریز در مقایسه با اصفهان، تصریح کرد: اصفهان ممکن است در شهرهای اطراف آن‌هم فعالیت‌هایی در زمینه فرش داشته باشد، اما حوزه عملکرد تبریز در زمینه فرش حتی تا زنجان ‌هم می‌آید؛ بنابراین مورد اول در جلو بودن فرش تبریز نسبت به اصفهان و انتخاب آن به‌عنوان شهر جهانی فرش و پایتخت فرش ایران، گستردگی تولید فرش تبریز است. مورد بعدی، این است که تبریزی‌ها فرش‌ها را با سلیقه‌های روز جهانی نیز همگام کردند و این نتیجه‌ فعالیت بازرگانان تبریزی است، چون مسوولان و مرکز ملی فرش فعالیت چشمگیری نداشته‌اند، اما آنچه حوزه عملکرد یا منفعت فرش تبریز را متمایز می‌کند، بازرگانان تبریزی هستند که فعالیت‌های خیلی جدی دارند و در واقع فعالیت‌های آن‌ها از طریق تهران شکل می‌گیرد و بازرگانان خیلی بزرگی در تهران و در حوزه فرش تبریز حضور دارند؛ درصورتی‌که در اصفهان این‌گونه نیست و چنین فعالیت‌هایی خیلی محدود است که این موضوع، به گستردگی تولید و گستردگی عرضه دامن می‌زند. بنابراین گستردگی تولید و عرضه، تنوع، میزان تولید و صادرات و میزان تبلیغات باعث شده که فرش تبریز پله‌هایی از فرش اصفهان جلوتر باشد.

او اضافه کرد: اگرچه فرش تبریز در طرح و نقش و رنگ‌آمیزی نیز نسبت به اصفهان جلوتر است، ولی در این خصوص اصفهان هم در حوزه رنگ و طراحی فعالیت‌های جدی انجام داده است. همه این مسائل دست‌به‌دست هم داده تا فرش تبریز شناسنامه قوی‌تری برای خود ایجاد کند و فعالیت‌های مردم و دست‌اندرکاران ‌هم موجب شده که آنجا پایتخت فرش ایران قلمداد شود.

مدیر گروه فرش دانشکده صنایع‌دستی دانشگاه هنر اصفهان خاطرنشان کرد: در اصفهان وقتی می‌خواهید بین تولیدکنندگان بزرگ فرش صحبت کنید، آن‌ها خودشان را متمایز از رقیبِ خود می‌دانند و حاضر نیستند فرش یکدیگر را تأیید کنند. مسائلی در اصفهان وجود دارد که در حوزه فرش، آسیب‌زا شده است یعنی مسائل اجتماعی و خرده‌فرهنگ‌هایی در اصفهان وجود دارد که موجب شده تولیدکنندگان فرش در شناسایی یکدیگر کمتر کمک کنند و یکدیگر را محدود کنند و سعی نمی‌کنند تا تبلیغات وسیعی در این حوزه داشته باشند. این مسائل بیانگر این است که در اصفهان محدودیت‌هایی توسط خودِ مردم و تولیدکنندگان ایجاد می‌شود که همراه با مباحثی که پیش‌ازاین توضیح دادم موجب شده تا فرش تبریز گام‌هایی را جلوتر از فرش اصفهان باشد و به همین علت پایتخت فرش ایران است.

فرش وزارتخانه می خواهد

عضو هیات‌علمی دانشگاه هنر اصفهان اضافه کرد: متاسفانه مدت‌هاست که دیدگاه مدیران مسوول در مرکز ملی فرش ایران در خصوص توسعه و یا ساخت زیربنای فرش از بین رفته است و این نگرش وجود ندارد که فرش می‌تواند به‌عنوان یک کالا، بخشی از اقتصاد و معیشت ایرانیان را پوشش دهد.

او گفت: متأسفانه چون این سازمان زیر نظر وزارت صنعت و معدن قرار گرفت و از جایگاه خود خارج شد، هیچ‌گاه هیچ‌یک از وزیران خبری از مرکز ملی فرش ایران ارائه نکرد، مرکزی که زیرگروه آن حداقل ۴ میلیون نفر هستند و من آن را با ایران‌خودرو و سایپا با داشتن چند هزار پرسنل مقایسه می‌کنم که به‌صورت شبانه‌روز روی اعصاب ملت و اقتصاد راه می‌روند.

باباجمالی با بیان اینکه به شغلی مانند فرش که یک شغل فرهنگی و اتفاقاً جزو کالاهایی است که برای ما به لحاظ فرهنگی تمدن‌ساز است اصلاً توجهی نشده و بنیان‌های آن کم‌کم در حال از بین رفتن است، تصریح کرد: مرکز ملی فرش باید استقلال نسبی پیدا کند، فرش به وزارت جداگانه‌ای نیاز دارد و اگر وزارتخانه مقدور نیست، حتماً لازم است که یک سازمان با تشکیلات وسیع نسبت به این موضوع ورود کند. بودجه مرکز ملی فرش در هیچ سالی بیشتر از ۱۰ تا ۱۲ میلیارد تومان برای این جمعیت انبوه نبوده است و این برای مدیرانی که مسوولیت چنین جایگاهی را دارند تأسف‌آور است و من فکر می‌کنم باید در توسعه‌سازمانی و نقش در فرآیند تولید و همچنین در صادرات و بازارهای نوین صنعتِ فرش بازنگری ایجاد کرد.