وداع ترجمه گر قصه های دور
وی فعالیت ادبی خود را از جنگ اصفهان آغاز کرد و سپس به تدریس روی آورد. وی به کافه نشینی علاقهمند بوده و معتقد بود کافه نشینی جزئی ضروری از شهرنشینی است. او عصرها که از کار تدریس زبان فراغت حاصل میکرد، به کافه پارک اصفهان واقع در چهارباغ میرفت و در آنجا با یاران جُنگ اصفهان دیدار میکرد. گلشیری داستان «یکگوشه پاک و پرنور» همینگوی را که نخستین ترجمه اوست، در همین کافه ترجمه کرد و در جمع یاران جُنگ خواند.
مرحوم احمد گلشیری سالها پیش ازدواجکرده و صاحب فرزند بود. سیامک گلشیری نویسنده فرزند وی است.
وی پس از فراز و نشیبهای فراوان درنهایت به تهران رفت و در مرکز انتشارات آموزشی به کار مشغول شد. او صبحها به کار سردبیری مجله پیک جوانان میپرداخت و بعدازظهرها در تریای هتل پالاس تهران برای کانال دوم تلویزیون ملی ایران به ترجمه متن فیلم مشغول میشد. این مترجم، در کنار تدریس و خلق آثار ادبی، به مترجمی کتابهای خارجی نیز مشغول بود. از میان آثاری که ترجمه کرده، مجموعه ارزشمند چند جلدی داستان و نقد داستان است که جلد اول آن در سال ۱۳۶۸، جلد دوم در سال ۱۳۷۰، جلد سوم در سال ۱۳۷۶ و جلد چهارم در سال ۱۳۷۸ به چاپ رسید و دوازده سال از عمر گلشیری را به خود اختصاص داد.
مجموعه دیگر آثار وی مجموعه ده رمان است با عنوانهای ساعت شوم، نوشته گابریل گارسیا مارکز؛ پدرو پارامو، نوشته خوان رولفو؛ نفرین ابدی بر خواننده این برگها، نوشته مانوئل پوئیگ؛ ناپدیدشدگان، نوشته آریل دورفمن؛ از عشق و دیگر اهریمنان، نوشته گابریل گارسیا مارکز؛ گرسنه، نوشته کنوت هامسون؛ شکار انسان، نوشته خوزه ایبالدو ریبیرو؛ دوئل، نوشته آنتون چخوف؛ سالهای سگی، نوشته ماریو بارگاس یوسا؛ چه کسی پالومینو مالرو را کشت، نوشته ماریو بارگاس یوسا که در سالهای ۱۳۶۲ تا ۱۳۸۳ منتشرشدهاند.
از دیگر آثار این هنرمند، مجموعه بهترین داستانهای کوتاه نویسندگان بزرگ است که از میان آنها بهترین داستانهای آنتون چخوف در سال ۱۳۸۱؛ بهترین داستانهای ارنست همینگوی در سال ۱۳۸۴؛ بهترین داستانهای گابریل گارسیا مارکز در سال ۱۳۸۴ و بهترین داستانهای جیمز جویس در سال ۱۳۸۸ چاپشدهاند و همراه با مقدمههای مفصلی که سبب شهرت این چند مجموعه شده است. داستان و نقد داستان» از دیگر مجموعههای داستان کوتاه است که احمد گلشیری دست به انتخاب و ترجمه داستانهای کوتاه از نویسندگان مختلف زد و فقط به این بسنده نکرد و نقدی برای هر داستان در کنار آن گذاشت که به شناخت جنبههای مختلف اثر کمک کند. بهترین داستانهای جهان» که دربرگیرنده ۱۱۳داستان از ۳۴کشور است و به قلم ۱۰۳نویسنده جریان ساز و شده، تلاش دیگر گلشیری برای ترجمه داستان کوتاه بود. دلتنگیهای نقاش خیابان چهلوهشتم»، مهمترین مجموعه داستان صاحب سبک آفریده نویسنده مرموز آمریکایی،، نیز از آثاری بود که به همت گلشیری به فارسی برگردانده شد.
از مقدمه احمد گلشیری در این مجموعه میتوان دریافت که او اهمیت بسزایی برای ادبیات قائل بود. او ادبیات را نه ابزاری برای سرگرمی یا گذران وقت بهتر، بلکه امکانی برای آزادی میخواند و نوشته بود: «نویسنده ابزار حقیقت است، او اندیشهها و واقعیتهایی را برای خواننده روشن میکند که قدرتمندان همواره تلاش کردهاند همچنان در حجاب بمانند. او بر آن است تا برای اشیا و اموری که بیاننشدهاند بیانی مناسب و درخور بیابد، تعریفی روشن از اشیا به دست دهد تا آدمی با شناخت آنها آسانتر و راحتتر در میانشان زندگی کند». ضیاء موحد پس از درگذشت احمد گلشیری در گفتوگویی کوتاه با ایسنا درباره ترجمههای گلشیری گفته است: «زندهیاد گلشیری از همان ابتدا با جُنگ اصفهان همراه بود، سهمش هم ترجمه داستان بود. او کارهای تئوری ترجمه نمیکرد، همه ترجمههایش داستان بود که بعدا مجموعه شد. نکته جالب در ترجمههایش این بود که میگشت تا ببیند راجع به این داستان چهحرفهایی زدهاند و آنها را هم ترجمه میکرد؛ بنابراین کارهایش، هم ترجمه داستان بود و هم معرفی داستان و شگردهایی که نویسنده بهکاربرده است. این موضوع موردتوجه افرادی قرار گرفت که به داستان علاقه داشتند».