چگونه می توان رویدادهای شهری را حذف کرد

خُب معنی این حرف چیست، خیلی خلاصه جشنواره از اصفهان رفت، البته قرار هم نیست مثل آن مَثَل تاریخی، یک بارش تراژیک باشد و بار دیگر کمیک! هر دفعه اگر ده بار دیگر هم اتفاق بیافتد بازهم وضعیتی تراژیک است! کسی در این میان نمی‌پرسد چه معنی دارد آوردن، رشد دادن، بالنده کردن و وقت چیدن میوه، نهالی که درخت شده را از ریشه کندن، درست شبیه اینکه فردا وزیر فرهنگ فرانسه تصمیم بگیرد که جشنواره کن را از این بعد در مارسی برگزار کند، آیا می‌شود؟ از منظر تکنیکی شاید ممکن باشد، بالاخره دستور است و باید اجرا شود، اما آیا دیگر آن جشنواره که بانام کن در همه جای دنیا شناخته‌شده، دیگر محلی از اعراب ندارد، البته مطمئن باشید و نگران نباشید کسی در فرانسه، برلین و حتی استانبول و شیکاگو یا توکیو و قاهره به مغزش خطور نمی‌کند جشنواره فیلم، فیلم کوتاه یا پویانمایی خود را جابه‌جا کند، مگر المپیک است که مدام مشعلش را بدهند دست بعدی! چرا راه دور برویم، مگر در همین تهران خودمان کسی جرات می‌کند بگوید که جشنواره فیلم فجر به‌جای تهران مثلا در مشهد برگزار شود، امکانش وجود ندارد، جابه‌جایی دبیرخانه، انتقال دانسته‌های مدیریتی و تجربه برگزاری که میز و صندلی نیست تا آن‌ها را جا کن کنید و ببرید، جشنواره مثل درخت است، در خاکی که نهالش را کاشته‌اند می‌روید و می‌بالد و به ثمر می‌نشیند، سایه می‌گستراند تا زیر سایه‌اش اتفاقات خوب دیگر رقم بخورد، حالا در این بیابان بی رویداد شهری ، یک جشنواره هم خار در چشم دیگران شده که بخواهید آن را ببرید و جای دیگر بکارید؟ مگر تجربه پیشین به‌جایی رسید یا اینکه میزبان جدید نمی‌توانسته برای خودش رویدادی دست‌وپا کند، چرا فکر می‌کنید که قحطی ایده آمده و برای پرسش بعدی باید گفت: هزینه آزمون و خطاهای مدیریتی را چه کسی باید بدهد؟ با این کار چه پیامی برای مدیران دیگر، صاحبان ایده و نخبگان جامعه می‌فرستید! پاسخش اینجاست: لازم نیست به خودتان زحمت بدهید، هر وقت دلتان خواست حاصل دسترنج دیگران را استفاده کنید و در پی ایده‌های نو نباشید!

 رئیس حوزه هنری استان در همین رابطه می‌گوید: اصفهان همیشه به‌عنوان خاستگاه و میعادگاهی برای هنرمندان در عرصه‌های مختلف تصویری و تجسمی و سایر حوزه‌های هنری بشمار رفته و  علاوه بر موقعیت سوق‌الجیشی از ظرفیت بالایی در حوزه سینما برخوردار است؛ در کشور شاید دو یا سه شهر دارای ظرفیت سینمایی خوبی در سطح اصفهان باشند و می‌توان گفت که از این لحاظ اصفهان از بسیاری شهرها بالاتر است.

نوری اضافه می‌کند: اینکه دوستان تهران هر دفعه به جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان نگاه مالی دارند جای بحث دارد! ضمن اینکه در این خصوص از طرف دوستان تهران آورده‌ای برای هنرمندان اصفهان در بین نبوده و همیشه نهادهای مختلف فرهنگی و هنری اصفهان به این موضوع کمک داده‌اند و این نکته‌ای است که باید درباره آن به‌صورت جدی ایستاد و حتی با دوستان تهرانی گفت‌وگو کرد. از طرف دیگر خارج شدن این جشنواره از اصفهان از نگاه من که اصفهانی هستم خسران اول را برای دوستان تهرانی به همراه دارد که نمی‌آیند از ظرفیت اصفهان استفاده کنند و به هر شهر دیگری هم بروند اگر نگاه مالی به این جشنواره داشته باشند بازهم نگاه اشتباهی است.

رئیس حوزه هنری استان اصفهان تأکید می‌کند اگر قرار است جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان به یک اتفاق فرهنگی در کشور و به‌تبع آن به‌اتفاق فرهنگی در یک شهر کمک کند و اگرچه آن شهر محل آمدوشد بسیاری خواهد شد، اما هزینه‌های برگزاری هم از همان شهر می‌رود، بنابراین آورده آن نیز باید برای فیلم‌سازان و هنرمندان آن شهر باشد.

بد نیست در این زمینه واکنش مدیر روابط عمومی شهرداری را بخوانید. او در معدود واکنش‌هایی که مدیریت شهری از خود نشان داده می‌گوید: جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان به‌عنوان یک رویداد بین‌المللی با مشارکت شهرداری برگزار می‌شود و ممکن است یک سازمان یا نهادی به دنبال این باشد که از طریق آن اسپانسر جذب کند که این کار طبق توافقنامه به‌صورت مشارکتی بوده است.

وی اعلام می‌کند: شهرداری اصفهان سهم خود در این مشارکت را پرداخت کرده و گزارش تمامی این هزینه‌ها برای بنیاد فارابی ارسال‌شده است ولی آن‌ها انتظاراتی فراتر و نگاهی اسپانسری به فضای جشنواره دارند که این برای شهری مانند اصفهان به‌عنوان یک جهان شهر دور از واقعیت است و شأن جشنواره هم نیست که چنین نگاهی به آن بشود.

معرک‌نژاد همچنین می‌گوید: جابجایی مکان برگزاری جشنواره تجربه ناموفقی است که در دوره‌های قبل هم انجام و نتایج نامطلوب آن مشخص‌شده و از سوی دیگر اصفهان شهر متفاوتی است که این رویداد بین‌المللی با آن عجین شده است. اما آیا گوش شنوایی برای این مسائل که عنوان شد وجود دارد، بیایید سری به مدیریت شهری بزنیم، شهردار که به قول فرنگی‌ها کنسول و مایر محسوب می‌شود و از به دنبال بردن عکاس هم دنبال خودش پرهیز دارد، عکس‌العملش چیست؟ تقریبا هیچ! دیگر نهادهای شهری که خود را لابی‌گران قهار مدیریتی می‌پندارند، اینجا هنری برای ارایه کردن ندارند، انگار که جشنواره فقط باری بوده و بر دوششان و حالا می‌توانند با خیال راحت بنشینند و واعظ شهر زندگی باشند، انگار که با شعار دادن، زندگی در شهری که رویداد ندارد شیرین می‌شود، گویا می‌توان دم از افزایش استانداردهای زیستی در شهری زد و برای بهتر شدن آن تلاش نکرد، انگار با انفعال و مطول گویی هایی به‌ظاهر زیبا که شاهکارش استفاده از کلیدواژگان شبه توسعه محور است، می‌توان اصفهان را، اقتصاد شهری‌اش یا بستر رشد نخبگان و طبقه خلاقش را فراهم کرد؟

وقتی در شهری مدیریت شهری آن تنها امیدش برای پول درآوردن،تغییر کد ارتفاع یا فروش پروانه و اخذ عوارض ساختمانی باشد، آیا دیگر جایی هم برای بسط تفکر شهر خلاق باقی می‌ماند؟ کسی در این میان نپرسید اگر نگران پول هستید یا دغدغه تامین پایدار منابع بودجه و رساندن صدای شهر رو به‌فرسایش اصفهان به گوش مردمان رادارید، چه فرصتی بهتر از رویدادهای ملی و منطقه‌ای؟ در همه جای دنیا می‌کوشند شهر را با استفاده از شیوه‌های نوین، هم‌افزا با در برگیری حداکثری میان شهروندان و نخبگان اداره کنند، رویداد بسازند و بستر را برای پیشبرد پروسه‌های توسعه پایدار فراهم کنند اما اینجا با پتک انفعال و تبر کم تدبیری به جان داشته‌های شهر افتاده‌اند و در خوش‌بینانه‌ترین حالت، برای حفظ داشته‌هایی که چندین سال همت مردمان، نخبگان و دغدغه مندان اصفهان و کشور مصروف آن شده، مبارزه‌ای نکردند و میدان را واگذاشته‌اند که این تصمیم ما نبوده یا مأموریم و معذور!

شاید اگر دوستان تصمیم‌ساز شهری می‌توانستند بیشتر به سفرهای آموزشی بروند، پای صحبت مشاوران استراتژیک می‌نشستند و صفحات حقیقی و مجازی را نه برای واکنش‌های شتاب‌زده به انتقادها بلکه برای یافتن حقیقت جستجو می‌کردند، این حال امروز شهرمان نبود، ای‌کاش برای این عزیزان می‌شد دستگاهی ساخت تا آینده تصمیم‌ها یا بی تصمیمی خود را ببینند که چگونه صحنه آینده را به دیگران واگذاشته‌اند و در آزمون مدیریت کارنامه موفقی نداشته‌اند.