مسیر نفس‌گیر

Untitled-3

Untitled-2

راهبردی‌ترین مقوله در تهیه و تدوین و تصویب این قرارداد کاهش موانع تجارت بین کشورها بود و هست. این پیمان البته با مقاومت نظری و اجرایی اقتصاددانان و رهبران سیاسی کشورهای با اقتصاد ضعیف‌تر روبه‌رو شد. اقتصاددانان هوادار اقتصادهای ملی و نیز رهبران سیاسی با این حربه که باید از تولیدات داخلی در برابر کالاهای کشورهای نیرومندتر حمایت کرد راه تجارت آزاد را می‌بستند.

در دنیای پس از جنگ جهانی دوم و استیلای اندیشه چپ‌گرایی در بخش مهمی از جهان مقاومت در برابر تجارت آزاد و اصولاً مقاومت در برابر واردات شکل و ماهیت ایدئولوژیک به خود گرفت.

سست شدن مقاومت‌ها

با عبور اقتصاد از مرزهای ملی کشورها و درهم‌تنیده شدن اقتصاد کالایی در جهان و تعامل ملت‌های جهان با یکدیگر و پس از آن بین‌المللی شدن جریان ورود و خروج سرمایه و گسترده‌تر و ژرف‌تر شدن میزان وابستگی کشورها به یکدیگر در برابر تجارت آزاد و کاهش موانع تعرفه‌ای در میان کشورها، مقاومت‌ها کاهش یافت.

کاهش مقاومت در برابر تجارت و آشکار شدن فایده‌های تجارت جهانی و نیز دموکراسی رو به رشد در کشورهای گوناگون اجازه می‌داد هواداران اقتصاد آزاد نیز بتوانند شهروندان را با فایده‌های تجارت آشنا سازند. این راهبردی از سر ناچاری برای بیشتر کشورهایی بود که در زیر پرچم دنیای کمونیست و اندیشه‌های چپ‌گرایانه قرارنگرفته بودند.

کشورهای جهان پس از عبور از گردنه‌های سخت و پیچ‌درپیچ مقاومت در برابر آزادی تجارت به مذاکرات دور اروگوئه رسیدند. در مذاکرات مشهور به دور اروگوئه کاهش موانع غیرتعرفه‌ای و نیز کاهش نرخ تعرفه بیشتر کالاهای صنعتی به تصویب رسید اما کشورهای جهان و حتی فرانسه و ژاپن برداشتن موانع غیرتعرفه‌ای و نیز نرخ کاهنده با دور تند محصولات کشاورزی را نپذیرفتند. اما پس از تبدیل موافقتنامه تعرفه و تجارت به سازمان جهانی تجارت، باز هم مقاومت‌ها کمتر و کمتر شده است و امروز تجارت از تولید جهانی جلو زده و موتور رشد و توسعه اقتصاد جهانی است.

یک بحث نظری مهم و ضروری

با وجودی که فایده تجارت آزاد برای بیشتر کشورهای جهان و نیز روشنفکران و مدیران و دیوان‌سالاران و حتی سیاستمداران جهانی آشکار شده است اما در برخی از کشورها از جمله ایران برای آزادی تجارت هنوز سدهایی برپا شده است و در بزنگاه‌های خاص و با استدلال‌های کهنه‌شده راه را بر تجارت آزاد می‌بندد. به همین دلیل لازم است در این‌باره به طور مختصر و حتی اگر تکراری باشد نکاتی را یادآور شویم و آنقدر در این‌باره بنویسیم و بگوییم که به لحاظ ذهنی فضا برای کار آماده شود.

بنیانگذاران اندیشه تجارت آزاد برای نشان دادن فایده تجارت آزاد استدلال ساده اما قابل‌اعتنایی دارند. آنها می‌گویند آب‌وهوا و اقلیم و نیز تاریخ و جغرافیا و سنت‌های پیشین و نیازهای کشورهای گوناگون و توانایی‌های اجرایی و علمی متخصص راه را باز می‌کند که یک سرزمین در تولید یک کالا یا مجموعه‌ای از کالاها مهارت و تخصص داشته باشد و برای تولید آن کالا مزیت نسبی داشته باشد. به طور مثال کشور قزاقستان در تولید گندم به دلایلی که در پیش گفته شد مزیت پیدا می‌کند.

در مقابل کشور ترکمنستان در تولید پنبه مزیت نسبی پیدا می‌کند. عقل و منطق می‌گوید اگر قزاقستان بیشتر گندم تولید کند و آن را به ترکمنستان بفروشد هم خودش سود می‌برد هم ترکمنستان که گندم را به قیمت ارزان‌تر از قزاقستان خریده است. در مقابل قزاقستان نیز مازاد پنبه تولیدشده در ترکمنستان را با قیمت ارزان‌تر وارد می‌کند و در این دادوستد هم به خودش سود می‌رساند هم به ترکمنستان. به این ترتیب تجارت آزاد راه را برای سود بردن شهروندان کشورهای یادشده هموار می‌کند.

این استدلال منطقی و اقتصادی به مرور بر نظریه‌های رقیب پیروز شد و جای خود را باز کرد. دنیای امروز با استفاده از این نظریه ساده و عقلی است که هر روز بر ابعاد تجارت می‌افزاید.

داستان وابستگی و نگاه‌های متفاوت

واقعیت این است که برای بازگویی فایده‌های صادرات و نیز بیشتر از آن بازگویی فایده تجارت آزاد خارجی برای برخی از احزاب و گروه‌های سیاسی و متقاعد کردن مخالفان در داخل باید این بحث نظری را از زاویه دیگری نیز نگاه کرده و استدلال آنها را نیز بشنویم.

مخالفان تجارت آزاد باور دارند کشورهای نیرومند اقتصادی یا کشورهای استعمارگر قدیم و امپریالیسم جدید توانایی‌هایی در تولید کالاهای صنعتی دارند و با استفاده از این برتری می‌خواهند تجارت آزاد باشد و آنها همیشه برنده بوده و مواد اولیه کشورهای ضعیف را با قیمت ارزان خریداری کرده و کالاهای خود را با قیمت گران بفروشند و وابستگی ایجاد کنند.

به این ترتیب مخالفان تجارت آزاد یا گسترش واردات همیشه نگران وابستگی و استفاده نامشروع قدرت‌های بزرگ اقتصادی از این وابستگی هستند و می‌گویند استقلال کشور ایجاب می‌کند که تولید در اندازه خودکفایی در همه محصولات یا محصولات استراتژیک در دستور کار باشد.

تجارت راهی برای زنده ماندن اقتصاد

واقعیت این است که برخلاف باور و اراده سیاستمداران اقتصاد ایران به لحاظ اینکه سرپا بماند و رشدهای با اندازه‌های مورد نیاز کشور را تجربه کند باید به تجارت با خارج اهمیت بدهد و این یک ضرورت است.

ایران بدون واردات بخش قابل‌اعتنایی از مواد اولیه برای تولید صنعتی و نیز تولید بخش مهمی از غذای ایرانیان با دشواری‌های پرشمار روبه‌رو می‌شود. ایران برای واردات اما نیازمند ارز است.

دولت و نهادهای بالادستی خوب می‌دانند برای اینکه تعادل عمومی در اقتصاد ایران پایدار بماند، باید ارز بیشتری به دست بیاورند و ارز کمتری خرج کنند. این نقطه اصلی و پررنگ و محور فعالیت‌های بنگاه‌ها در سال 1400 و پیش از آن است. به این معنا که تجارت خارجی از پدیده کم‌اهمیت دوره‌های پیشین به متغیر اصلی و سرنوشت‌ساز اقتصاد ایران تبدیل شده است. دولت فشار شدیدی را در همین سال‌ها وارد کرد تا واردات را محدود کند و به این ترتیب تقاضای ارز را کنترل کند.

در سال ۱۳۹۹ بخش واردات در تجارت خارجی با محدودیت‌های شدید همراه شد. بر پایه همین وضعیت است که دولت در لایحه بودجه ۱۳۹۹ میزان کل مالیات بر واردات را حدوداً ۲۰ هزار میلیارد تومان پیش‌بینی کرده بود که نسبت به مالیات بر واردات مصوب سال قبل تقریباً ۳۸ درصد کاهش داشته است.

صادرات

تجربه تخصصی و نیز تجربه سازمان‌های اقتصادی و نیز بنگاه‌های اقتصادی و حتی در مناسبات شخصی نشان می‌دهد پول گرفتن از مصرف‌کننده و مشتری به‌ویژه در دنیای امروز یکی از سخت‌ترین و پیچیده‌ترین کارهای اقتصادی به حساب می‌آید. صادرکنندگان کالا از یک کشور به کشورهای دیگر برای متقاعد کردن مصرف‌کنندگان کشور هدف صادرات باید برنامه‌ریزی دقیقی کنند و با رقبای پرشماری بجنگند.

در ایران اما به دلیل اینکه درآمد صادرات نفت خام منابع ارزی قابل‌توجهی در اختیار کشور قرار می‌داده است به این بخش از مقوله صادرات توجه نمی‌شده است. حالا اما حکومت به درآمد نفت امیدوار نیست و تلاش می‌کند از راه صادرات کالاهای غیرنفتی ارز به دست آورد. اما اکنون با این واقعیت مواجه هستیم که بیشترین میزان صادرات ایران بعد از نفت به پتروشیمی و میعانات گازی اختصاص دارد که با کمترین فرآوری انجام می‌شوند.

علاوه بر این افزایش تورم تولیدکننده در ایران و چند برابر بودن این تورم نسبت به کشورهای دیگر قدرت رقابت‌پذیری همان میزان کالاهای صنعتی صادراتی را نیز با رقابت سخت مواجه خواهد کرد. دشواری‌های انتقال ارز صادرات به دلیل تحریم احتمال کاهش انگیزه‌های صادراتی را به دنبال دارد. در صورتی که بانک مرکزی به فشارهای خود برای قیمت‌گذاری ارز صادراتی ادامه دهد و صادرکنندگان را ناگزیر کند از اراده سیاسی دولت تبعیت کنند نیز بر رفتارهای انگیزشی اثرات منفی خواهد داشت. کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند میزان صادرات از دو ناحیه دیگر ممکن است کاهش را تجربه کند. اولین جایی که به صادرات آسیب می‌زند فشار بنگاه‌های داخلی برای خرید کالاهای صادراتی مثل فولاد، فرآورده‌های پتروشیمی و سایر فلزات اساسی است که راه را برای صادرات به بهانه حفظ اشتغال داخلی ناهموار می‌کند. علاوه بر این رشد قیمت فروش کالاها در داخل قیمت نسبی فروش داخلی به ارزش صادراتی را به نفع فروش در داخل خواهد کرد و میل به صادرات کاهش می‌یابد. نکته قابل ‌توجه دیگر این است که منازعات در خاورمیانه و تنش در مناسبات ایران با دیگران ممکن است بزرگ‌ترین بازار صادراتی ایران یعنی بازار عراق را با تهدید مواجه کند.

موانع صادرات ایران

در ایران اقتصاد و اقتصادگردانان تابعی بدون چون‌وچرا از سیاست هستند. الان سیاست در ایران این است که باید ارز حاصل از صادرات به هر قیمت به بازار داخل و با سرعتی که دولت و مجلس می‌دهند برگردد. این یک‌ رویه نادرست در سیاست‌های ارزی است که سال‌هاست منسوخ شده است. اما در ایران با سخت‌گیری روی نرخ ارز و نیز فشار به صادرکنندگان از مسیر سیاست‌های ارزی مستقیم به صادرات آسیب می‌زند.

تحریم و FATF

سیاست خارجی استقلال‌طلبانه ایران در 40 سال تازه سپری‌شده یکی از دلایل به بیراهه رفتن تجارت خارجی ایران به حساب می‌آید. اقتصاد ایران به شکل‌های گوناگون اسیر تحریم‌های ریزودرشت آمریکا و نیز کشورهای متحدشان شده است و در حال حاضر نیز این تحریم‌ها اقتصاد ایران را در بدترین شرایط قرار داده است. در حال حاضر علاوه بر اینکه صادرات نفت ایران به سختی انجام می‌شود صادرات پتروشیمی و فولاد و نیز میعانات گازی نیز با سختی و تحمل هزینه‌های بالا ممکن شده است.

ناآمادگی ذهنی

واقعیت این است که در نزد سیاستمداران و مدیران ایرانی هنوز تامین کالا برای بازار داخل با راهبرد ارزان نگه ‌داشتن قیمت کالاها در دستور کار است و به لحاظ ذهنی آمادگی صادرات با همه الزام‌هایش را ندارند. تا روزی که این ذهنیت بر مدیران سیاسی کشور حاکم است نمی‌توان امیدوار بود که صادرات را به ‌مثابه اولویت در صدر و محور فعالیت‌های اقتصادی قرار دهیم. آمادگی ذهنی چیزی نیست که بتوان آن را از بیرون و با شتاب به ذهن مدیران تزریق کرد و باید به شکل هماهنگ و از مسیرهای گوناگون آن را آماده کرد.