صنعت سیاستزده
مهدی کرباسیان و بهادر احرامیان از چالشهای فولادسازان میگویند
در میزگردی که به صورت مجازی با مهدی کرباسیان، رئیس سابق هیاتعامل سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران (ایمیدرو) و بهادر احرامیان، نایبرئیس انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران ترتیب دادیم بررسی کردیم که تحریمهای اخیر چه تاثیراتی بر صنعت فولاد ایران گذاشته است، اکنون حال و هوای این صنعت چگونه است و پیشبینی میشود مهمترین چالشها و فرصتهای پیشروی آن ظرف سالهای آتی چه چیزهایی خواهد بود؟ گلهمندی از دخالتهای دولت و مجلس در زنجیره فولاد که این روزها بخشی جداییناپذیر از موضوعات مورد بررسی کارشناسان و فعالان عرصه زنجیره فولاد است، در این گفتوگو نیز مطرح شد.
بیایید از موضوع تحریمها آغاز کنیم. پرسش نخست این است که تحریمها چه اثراتی بر صنایع فولادی (چه تامین تجهیزات و چه صادرات) گذاشتهاند؟
مهدی کرباسیان: اثری که تحریم بر صنعت فولاد ایران گذاشته انکارناپذیر است. بهویژه در نیمه نخست سال 1397 وقتی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت ایالات متحده، تصمیم به خروج آمریکا از برجام و بازگرداندن تحریمها گرفت و پس از آن دولت ایران تصمیماتی عجولانه و احساسی و غیرکارشناسی برای اقتصاد گرفت، صدمه صنعت از تحریمها دوچندان شد. پس از آن، مشخصاً صنعت فولادی وارد فهرست تحریمی آمریکا شد و این روند با وارد شدن برخی از شرکتهای فولادی و زنجیره فولاد به فهرست تحریم ادامه یافت و اخیراً هم فولاد مبارکه و مدیران برخی از شرکتهای فولادی در این فهرست قرار گرفتند. بدین ترتیب، روند تحریمی صنعت فولاد ایران به طور مداوم تشدید شد.
اما با وجود همه این تحریمها، سرمایهگذاریهای بخش خصوصی و بخش غیردولتی به همراه حمایتهای سازمان ایمیدرو و وزارت صمت موجب شد هم در تولید شاهد رشد باشیم و هم در صادرات رکورد بزنیم که موجب ارزآوری خوبی نیز شد. من اعتقاد دارم اگر دولت در سالهای 97، 98 و 99 تصمیمات عجولانهای اتخاذ نمیکرد، صادرات فولادمان شاهد رکورد بهتری میبود، تولیدمان هم وضعیت بهتری داشت و دغدغهها و نگرانیها در حوزه فولاد خیلی کمتر میشد. معتقدم تصمیماتی که در این سالها گرفته شد، در ماشینآلات و سرمایهگذاریها هم موثر بودند و باید بپذیریم که نرخ رشد کشور در صنعت و معدن منفی است.
دولت باید هم به بخش خصوصی اعتماد کند و از آن مشورت بگیرد و هم به صادرات و تولید اولویت بدهد. اکنون شاهدیم که علاوه بر دولت، مجلس هم به بحث فولاد ورود کرده و بدون مشورت با بخش خصوصی در حال تصمیمگیری برای آن است. باید در نظر داشت که میتوان جلوی خسارات مداخلات دولتی را با یک مصوبه یا بخشنامه گرفت و این خسارات به دلیل ماهیت مصوبهها معمولاً موقتی هستند، اما مجلس اگر قانون غیرکارشناسی و غلطی را تصویب کند، اصلاح آن کار بسیار سخت و زمانبری خواهد بود. اکنون مجلس طرحی را برای فولاد ارائه داده که در شور اول تصویب شده و منتظر شور دوم است. بنابراین تحریمها اثر مخرب خود را بر صنعت فولاد گذاشتهاند، اما تصمیمات غلط حاکمیتی هم مشکلات را تشدید کرده است.
ما باید درست تشخیص بدهیم که وقتی تحریمها به عنوان یک ابزار اقتصادی از سوی آمریکا استفاده میشود، هدف اصلی آن چیست. اساساً هدف تحریمها بازدارندگی اقتصادی نیست. یعنی هدف تحریمکننده متوقف کردن آن فعالیت مورد تحریم نیست، بلکه معمولاً هدف این است که هزینههای انجام آن فعالیت بالا برود. بنابراین گاهی پیش میآید که ما در ایران چون تشخیص درستی بابت اهداف تحریمکنندگان نداشتهایم، فکر میکنیم با دور زدن تحریمها توانستهایم آنها را در تحریم شکست دهیم. ولی مساله این است که آنها به هدف خود، یعنی بالا بردن هزینهها برای یک صنعت خاص در ایران رسیدهاند. چون اگر هدف متوقف کردن فعالیت برخی صنایع میبود، خیلی جدیتر و به صورت فیزیکی وارد میشد؛ مثل همان کاری که 30 سال پیش با عراق کردند و تکتک کشتیها به مقصد عراق در خلیجفارس و همه کامیونهای عازم این کشور از ترکیه را متوقف کرده و بازرسی میکردند.
پس با توجه به اینکه هدف تحریمهای فولادی بالا بردن هزینههای تولید این کالا در ایران بود، میبینیم که تا حد زیادی این هزینهها بابت دور زدن تحریمها برای صادرات و همچنین خریدن تجهیزات بالا رفت. اگر بخواهیم هزینههای تحمیلشده به صنعت فولاد بابت تحریمها را اندازه بگیریم، باید محاسبه کنیم که بابت تامین ماشینآلات مورد نیازمان در صنعت فولاد مجبور شدیم چند درصد بیشتر از قیمت آنها پرداخت کنیم. همچنین از آنجا که در کشور ما با پول فروش نفت تجهیزات خریداری میشوند، باید حساب کنیم که بابت تحریمها چند درصد نفت را مجبور شدیم ارزانتر صادر کنیم. حالا بیایید فرض کنیم نفت را 20 درصد ارزانتر فروختهایم و ماشینآلات را هم 20 درصد گرانتر خریدهایم. رقم واقعی اثر تحریمها معادل 40 درصد اختلاف میان این دو مولفه است.
در صورت ادامه تحریمها صنایع فولادی با چه چالشهایی روبهرو خواهند شد و در صورت برداشته شدن تحریمها چه فرصتهایی پیش روی فولاد است؟
بهادر احرامیان: در مورد ادامه یا لغو تحریمها در حال حاضر خیلی در نقطه روشنی قرار نداریم و نمیتوان با قطعیت گفت که آینده چیست. تحریمها باعث شدند برخی ماشینآلات گرانتر خریداری شوند و کارخانهها به دلیل ترس از کمبود برخی از ملزومات، آنها را بیش از حد استاندارد دپو کنند و ماشینآلات اضافه در انبارهایشان نگهداری کنند. همچنین در بازارهای صادراتی مجبور شدهایم با تخفیفهایی کالاهای خود را بفروشیم. با تمام این اوصاف، تحلیل بنده این است که تمام هزینههای ناشی از دور زدن تحریمها به قدری نیست که فولاد ایران را غیراقتصادی کند و صادرات ادامه پیدا خواهد کرد، اما با سود و ارزآوری خیلی کمتر از آنچه باید باشد این اتفاق میافتد.
اکنون کشورهای عراق و افغانستان با وجود آنکه ایران کمکهای بسیار زیادی را در مقاطع تاریخی مختلف به آنها داده، به نظر من ناروایی کرده و تعرفههای بالایی بین 120 تا 150 دلار در هر تن برای واردات فولاد از ایران وضع کردهاند. تنها دلیل وضع این تعرفه هم اطلاعشان از در موضع ضعف قرار داشتن ایران به دلیل تحریمها بوده است. این در حالی است که سایر کشورهای صادرکننده فولاد میتوانند بدون تعرفه کالای خود را به این کشورها صادر کنند. یعنی ما باید فولاد خود را 120 تا 150 دلار زیر قیمت به این دو کشور بفروشیم تا در رقابت با سایر کشورهای صادرکننده باقی بمانیم. بنابراین اگر تحریمها برداشته شوند، یکی از نخستین اثراتش افزایش قیمت محصولات صادراتی ایران خواهد بود.
کرباسیان: پیش از امضای برجام، هزینههای مبادله ما برای جابهجایی ارز به 14 درصد هم رسیده بود و در مدت کوتاه پس از امضای برجام این رقم تا حدود دو درصد هم کاهش پیدا کرد. نکته دیگر آنکه در آن بازه زمانی فولاد ایران علاوه بر کشورهای آسیایی و اروپایی حتی به کانادا هم صادر شد. در حوزه واردات ماشینآلات اروپایی هم کمکم خریدهای اعتباری انجام میشد. بنابراین اگر تحریمها برداشته شوند، میتوانیم به میزان قابلتوجهی هزینهها را کاهش داده و درآمدها را افزایش دهیم. البته باید در نظر داشت که کشورهای بسیار معدودی موقعیتی مانند ایران در حوزه فولاد دارند که هم معدن سنگ آهن و هم انرژی کافی و ارزان در اختیار داشته باشند. این ویژگیها در کنار دسترسی به آبهای بینالمللی باعث شده است که قدرت رقابتپذیری ایران خیلی بالا باشد.
چین که چند سال پیش دچار بحران اقتصادی شد و نرخ رشد اقتصادی آن به زیر شش درصد کاهش پیدا کرد، برای آنکه موتور محرکه اقتصادی داشته باشند در حوزه صادرات و به ویژه فولاد برای حملونقل کالای صادراتی سوبسید در نظر گرفتند. اما در ایران ظرف این چند سال سوبسیدهایی که برای کالاهای صادراتی در نظر گرفته میشد حذف شدند. باید در نظر داشت که در افق سال 1404 که قرار است تولید فولاد به 55 میلیون تن برسد، ما در بهترین حالت 30 تا 35 میلیون تن در سال مصرف فولاد خواهیم داشت، از اینرو بقیه این فولاد باید صادر شود و حرکت به سمت به دست آوردن بازارهای صادراتی جدید باید از حالا آغاز شود. بنابراین علاوه بر لزوم حل مساله تحریم، باید تصمیمات عقلایی دولت نیز به کمک صنعت فولاد بیاید.
سیاستهای دولت در این حوزه را چگونه ارزیابی میکنید؟
کرباسیان: به اعتقاد من هرچند میتوانستیم شاهد اقدامات بهتری باشیم، اما در دولت یازدهم اتفاقات خوبی افتاد. یکی این بود که وزارت صمت و سازمان ایمیدرو از حوزه فولاد حمایت کردند و بخش خصوصی نیز فعالتر شد و در نهایت کشور به سمت تکمیل زنجیره فولاد و ادامه طرح جامع فولاد رفت. در نتیجه این اقدامات تولید فولاد جهش کرد و صادرات آن کلید خورد. بدیهی است که اگر از بخش خصوصی حمایت بیشتری میشد، سرعت پیشرفت از این هم بیشتر میشد. مثلاً یکی از حوزههایی که به اعتقاد من میشد حمایت بهتری از بخش خصوصی کرد، اما انجام نشد این بود که صندوق بیمه معدنی را به میزان زیادی افزایش سرمایه دهیم به نحوی که بتواند به بخش خصوصی بهویژه در حوزه اکتشاف کمک کند. اما دولت و مجلس همراهی نکردند و به سرانجام نرسید. در زمینه تامین ماشینآلات نیز میشد حمایت بیشتری از بخش خصوصی کرد، ولی با همه این اوصاف، رکوردهایی در اکتشاف، تولید و صادرات کل زنجیره فولاد زده شد. بنابراین از نظر من نمره دولت یازدهم در حوزه فولاد به نسبت سایر صنایع بهتر است. البته در دولت دوازدهم کار فوقالعادهای انجام نشد و اتمام طرحهای نیمهتمام در دستور کار بود. برخی از طرحهایی که اکنون در حال افتتاح هستند باید سه سال پیش صادر میشدند، اما بالاخره طرحها پیش رفتند و در حال افتتاح شدن هستند.
احرامیان: باید کارنامه دولت را بسته به شرایط مورد بررسی قرار دهیم. در دولت دوازدهم دونالد ترامپ مدام در حال ایجاد مزاحمت و قلدری بود و شرایط با قبل خیلی فرق میکرد. به نظر من از لحاظ اقتصادی تنها اشتباه این بود که در شرایطی که دولت در حال افزایش نقدینگی بود، به دنبال مبارزه با گرانی هم میرفت. یعنی در حالی که افزایش قیمتها ناشی از تورم بود، دولت به جای آنکه سراغ ریشه اصلی تورم که همان رشد نقدینگی در بازار است برود، حرکتی غیرعلمی را پیگیری کرد و وارد فاز تعزیراتی شد که طبیعتأ هیچ نتیجهای هم نگرفت. تنها اتفاقی که در این سه سال افتاد این بود که تعداد زیادی پرونده تعزیراتی بیهوده برای صنایع و بخش توزیع درست شد، مسائلی مثل رانت و سوءاستفاده از ارز دولتی به وجود آمد و در نهایت بعد از سه سال هیچ نتیجهای هم در کنترل قیمتها دیده نمیشود. اگر دولت به جای در پیش گرفتن سیاستهای قهری، اجازه میداد نیروهای عرضه و تقاضا قیمتها را تنظیم کنند و تمرکز خود را روی عامل اصلی تورم که همان رشد نقدینگی است میگذاشت، وضعیت اقتصادی خیلی بهتر از اکنون میبود.
درباره وضعیت رقابت داخلی در حوزه فولاد بگویید اینکه این رقابت چگونه شکلگرفته و چه اثری بر رشد صنعت فولاد گذاشته است؟ آیا سازنده بوده است یا مخرب؟
احرامیان: رقابت داخلی در صنعت فولاد تازه آغاز شده است، زیرا تا پنج سال پیش ایران واردکننده فولاد بود و آخرین محمولههای شمش ایران در سال 94 وارد بازار ایران شدند. از آن زمان به بعد ما وارد فاز خودکفایی و صادرات فولاد شدیم. در بخش ورق، در حال حاضر حدود 10 میلیون تن تولید داریم و نیاز داخل را تامین میکنیم و مازاد جزئی هم وجود دارد، اما اگر کشور وارد رونق شود و صنایع به خوبی کار کنند، پیشبینیها میگویند که نزدیک به 13 تا 14 میلیون تن ورق مصرف کل کشور خواهد بود.
بهرغم آنکه در رسانهها گفته میشود قیمتهای فولاد در داخل تعادل ندارد یا بالاست، معتقدم که باید قیمتها را با هم مقایسه کنیم. همواره ارزانترین میلگرد و تیرآهن دنیا را در داخل ایران داشتهایم که قیمتهایش از بازار داخلی چین نیز ارزانتر است. در بخش ورق موضوع کمی فرق میکند و تقریباً یک سال میشود که قیمتها در بازار داخلی به نسبت قیمتهای جهانی بالا هستند. علت این قیمت بالای ورقهای فولادی را من هم هنوز متوجه نشدهام، ولی هر کجا که اجازه داده شده است بازار خودش به تعادل برسد، فایده آن برای مصرفکننده به خوبی معلوم شده است.
کرباسیان: اکنون در برخی از اقلام فولادی هنوز رقابتی وجود ندارد. به عنوان مثال در ورق فولادی فقط فولاد مبارکه است که تولید میکند و رقیبی در ایران ندارد. ولی اقلام دیگری هم وجود دارند که رقابتی بین شرکتها به وجود آمده است. ولی باید بپذیریم که کشور در رکود است و اگر در آینده اقتصاد ایران در رونق قرار بگیرد و تولید و ساختوساز جان بگیرد، فکر میکنم در بعضی اقلام مصرف از تولید داخلی پیشی خواهد گرفت.
زمانی نهچندان دور صنعت پتروشیمی ایران درگیر رقابتی مخرب شد که به خصوص در بازارهای صادراتی خود را نشان داد، به این ترتیب که رقابتها بین شرکتهای پتروشیمی ایرانی باعث کاهش قیمتها برای خریدار خارجی میشد و عملاً خریدار خارجی بود که از این رقابت منفعت میبرد. آیا نگرانی بابت تکرار چنین تجربهای در صنعت فولاد وجود ندارد؟
کرباسیان: اگرچه ممکن است در صنعت فولاد هم در برخی مقاطع رقابتی شکل بگیرد، ولی وضعیت پتروشیمی کمی با فولاد متفاوت است و محصولات این صنعت بسیار وسیع است. یعنی تولید خیلی از محصولات پتروشیمی در ایران بسیار بالاتر از مقدار مورد نیاز کشور است. این مساله موجب میشود رقابت میان شرکتها در نهایت به نفع مصرفکننده و بازار تمام شود. تنها اشکال سیاستها در حوزه پتروشیمی این بود که اقلام انحصاری را هم در بورس عرضه کردند که موجب به هم خوردن تعادل در بازار شد.
اگر در صنعت فولاد صادرات را حمایت کنیم و دوران رکود هم پایان یابد، تولیدکنندهها میتوانند رقابت سازندهای با هم داشته باشند. همچنین تولیدکنندگان باید از نظر مقررات، مصوبهها و بخشنامههای متعدد در حوزههای وزارت صمت، مجلس، تامین اجتماعی و مالیاتی خیالشان راحت باشد و عدم هماهنگی سازمانها مانع شرکتهای خصوصی برای فعالیت نشود. اکنون یکی از مشکلاتی که مطرح است این است که به دلیل کسری بودجه ناشی از مشکلاتی که سازمان تامین اجتماعی، سازمان امور مالیاتی و سازمان تعزیرات برای تولیدکنندگان ایجاد میکنند، تولیدکنندگان در عوض آنکه به فکر تولید و مقاومت در برابر تحریم باشند، از صبح تا بعد از ظهر باید در این ادارات رفتوآمد کنند و درگیر بوروکراسی باشند.
پاشنه آشیل یا بزرگترین چالش پیش روی صنعت فولادی ایران چیست؟
کرباسیان: اگر بحث را در حوزه کلان و میانمدت پیش ببریم، مهمترین چالش مربوط به سرمایهگذاری است. چون تحریمها بالاخره به زودی کاهش پیدا خواهد کرد و چرخه تولید به کار خود ادامه خواهد داد. اما در چند سال گذشته سرمایهگذاری اساسی در حوزه فولاد انجام ندادیم. دومین چالش فناوریهای نو است که در چند سال اخیر دچار کمی عقبماندگی تاریخی شدیم. تجهیزات و ماشینآلاتمان نیز باید نو شوند و هم معادن و هم صنایع فولادی را باید تجهیز کنیم. در نهایت باید اضافه کنم همانطور که در طرح جامع فولاد مطرح شده، صنایع پاییندستی فولاد را هم باید برای تولید ورقهای فولادی خاص مورد توجه قرار دهیم. در کوتاهمدت بزرگترین چالش مربوط به دستورالعملها و بخشنامههای غیرکارشناسیشده از سوی دولت و مجلس است که مایه تشویش خاطر فولادیها شده است.
احرامیان: از نظر من از سال آینده ما وارد مرحلهای میشویم که مواد اولیه چالش اصلی ما خواهد بود. چون تحریمها همیشه وجود داشتهاند و رفع آنها هم در اختیار دستاندرکاران فولادی کشور نیست. چالشها از دو ناحیه باید نگریسته شوند. یکی مسائل بنیادین هستند که در بحث مواد اولیه خود را نشان میدهد. در سه تا چهار سال آینده تمام ظرفیتهای مواد اولیه که از دولت یازدهم برنامهریزی شده بود وارد مدار تولید خواهند شد. اگر بخواهیم مواد اولیه برای تحقق ظرفیت تولید 55 میلیون تن در طرح جامع فولاد را تامین کنیم، نیازمند سالانه 160 میلیون تن سنگ آهن هستیم و این در حالی است که اکنون در بهترین حالت توانستهایم 100 میلیون تن برداشت سنگ آهن داشته باشیم. همچنین حداکثر تا پنج سال آینده قرار است دو تا از معادن بزرگ سنگ آهن ما یعنی معدن چادرملو و معدن سنگ آهن مرکزی بافق که چهار دهه است در حال برداشت سنگآهن از آنها هستیم تمام و از مدار تولید خارج شوند. این معادن هم باید جایگزین شوند و از هماکنون معلوم است که با خارج شدن این دو معدن از چرخه تولید، تولید سنگ آهنمان حداقل 15 میلیون تن در سال کمتر از قبل خواهد شد. حال بیایید ببینیم چقدر عملی است که ما در عرض چهار سال از 80 تا 85 میلیون تن تولید سنگ آهن به تولید 160 میلیون تن برسیم، در حالی که ظرف مدت 40 تا 50 سال همین ظرفیت 100 میلیونتنی ایجاد شده است. بنابراین تامین مواد معدنی زنجیره فولاد یکی از چالشهای این صنعت است و احتمال زیادی وجود دارد که به مدت چند سال واردکننده سنگ آهن شویم تا بخش معدن بتواند ظرفیت خود را افزایش دهد. بنابراین باید با دادن سیگنالهای قیمتی، باید بخش معدن را برای سرمایهگذاری جذاب کنیم. اما متاسفانه اکنون دقیقاً عکس این سیگنال در حال صادر شدن است و دولت با قیمتگذاریها و بخشنامهها دارد سرمایهگذارهای خصوصی را از بخش معدن فراری میدهد.
چالش بعدی مربوط به دخالتهای حاکمیتی در صنعت فولاد است. همانطور که مطرح شد، اکنون قانونی به نام قانون ساماندهی فولاد و یک قانون هم به نام قانون اصلاح معادن در مجلس مطرح شده است. وقتی با فعالان حوزه فولاد و معدن صحبت میکنیم، میبینیم که هر دو این قوانین فراریدهنده سرمایهگذار هستند و هیچ سرمایهگذار بالقوهای را نمیتوانید پیدا کنید که مدافع تصویب این قوانین باشد یا این قوانین باعث شده باشد انگیزه او برای سرمایهگذاری بیشتر شود. علت فراریدهنده بودن این قوانین این است که ساماندهی فولاد به دست دولت یا مجلس برای سرمایهگذاران معنا و مفهوم خوبی ندارد. یکی از فعالان حوزه فولاد در واکنش به این قانون به من گفت چرا مجلس نمیآید قانونی برای ساماندهی غذا یا محصولات کشاورزی تصویب کند یا چرا از نظر مجلسیها محصولات پتروشیمی نیازمند ساماندهی نیستند و فقط در فولاد است که چنین نیازی احساس میشود؟ این سوال برای خود من هم پیش آمده است. زیرا در حال حاضر تولید فولاد کشور دو برابر مصرف کل مملکت است و حتی اگر این صنعت را به بازار و حکم عرضه و تقاضا هم واگذار کنیم، خودبهخود به تعادل خواهد رسید. در بخش معدن نیز همین موضوع صادق است. اکنون قانونی در مجلس در حال تصویب شدن است که بر اساس آن پس از کشف معدن هرگونه اکتشاف تکمیلی باید مجدداً به مزایده گذاشته شود. این موضوع باعث فراری دادن سرمایهگذار میشود. در همه جای دنیا بزرگترین شرکتهای معدنی در کنار تولید، اکتشافات تکمیلی هم انجام میدهند. اگر طرح مجلس تصویب شود، بدین معناست که ممکن است در مزایده افراد یا گروه دیگری به جز آنان که اکنون در داخل معدن در حال فعالیت هستند، برنده بهرهبرداری از اکتشافات تکمیلی شوند. میتوان متصور شد که این موضوع با انگیزه سرمایهگذاران چه کاری خواهد کرد.
چالش مهم بعدی که البته باز هم به همان طرح ساماندهی فولاد مربوط است، گره زده شدن تنظیم بازار داخل به صادرات است. این دو بازار قطعاً با هم تضاد خواهند داشت و در صورت ادامه این روند ما به صادراتمان که نیاز صنعت است ضربه خواهیم زد.
چالشهای زیستمحیطی پیشرو چقدر جدی هستند و چقدر ممکن است صنعت فولاد را متاثر کنند؟
احرامیان: اکنون خیلی از صنایع هستند که با تکنولوژی توانستهاند با محیط زیست آشتی کنند و صنعت فولاد نیز یکی از همین صنایع است. در بازدیدهایی که از اروپا داشتم شاهد صنایع فولادی با واحدهای 600 هزارتنی بودم که وارد محدوده شهری شدهاند. در اتریش و آلمان چنین نمونههایی زیاد دیده میشود، در صورتی که واحدهای ذوب و فولادسازی جزو آلایندهترین بخشهای زنجیره فولاد به حساب میآیند. این صنایع با استفاده از تکنولوژیهای نوین به سمتی حرکت کردهاند که چالشها با محیط زیست را حل کردهاند. در بخش معدنی نیز، یک معدن دولومیت آنقدر نزدیک به شهر بروکسل است که معدنکاران برای بهکارگیری مواد انفجاری از موادی استفاده میکنند که لرزش بیش از سه ریشتر ایجاد نکند. چراکه در چندصدمتری آن معدن منازل مسکونی شهر بروکسل قرار داشتند. به همین ترتیب برای آنکه حیاتوحش دچار آسیب نشود تمهیداتی مورد استفاده قرار گرفته است. داشتن چنین استانداردهای زیستمحیطی شدنی است و فقط باید استانداردهای زیستمحیطی بهگونهای تعریف شود که چنین مطالباتی از زنجیره فولاد خواسته شود.
کرباسیان: ما اکنون یک معدن سنگ آهن در سوادکوه داریم که سازمان محیط زیست در سال 1391 موافقت خود را با فعال شدن آن معدن اعلام کرد. بنابراین سازمان ایمیدرو سرمایهگذاری روی این معدن را آغاز کرد، اما در سال 1393 سازمان محیط زیست مجوز خود را برای این معدن لغو کرد. نتیجه آنکه این پروژه نیمهتمام رها شده و نارضایتی زیادی ایجاد کرده است. تا جایی که من خبر دارم هنوز هم آن پروژه معدن متوقف مانده است.
اگر بخواهیم نمونه موفقی را هم مثال بزنیم، معدن روی مهدیآباد است که دومین معدن بزرگ روی دنیاست. به یاد دارم سازمان محیط زیست برای اعطای مجوز به آن سختگیری میکرد. بعداً ما توانستیم آنها را قانع کنیم و خوشبختانه اجازه دادند این معدن راهاندازی شود. اکنون همان سازمان محیط زیست به این معدن بابت رعایت استانداردهای محیط زیستی و حل مشکلات مربوط به حیاتوحش آن منطقه جایزه اعطا کرده است. در دنیا با نگرشی مثبت به سراغ چالشهای زیستمحیطی رفتهاند و آنها را حل کردهاند. انتظار داریم که سازمان محیط زیست با دید حل مساله وارد تعامل با صنایع معدنی شود و مثلاً بگوید که سرمایهگذار باید اقدامات خاصی را برای حفظ محیط زیست انجام دهد و بهکارگیری تکنولوژیهای نو را در راستای حفظ محیط زیست برای بخش معدن اجباری کند، اما اجازه برداشت از معدن را صادر کند. فضای حاکم امروز طوری است که محیط زیستیها فقط میگویند خیر، و کار را متوقف میکنند. نتیجه این مخالفتها هم لطمه خوردن سرمایهگذاری و اشتغال در کشوری معدنی مثل ایران است. معادن و کارخانههایی مثل کارخانه مس در وسط شهرها در اروپا قرار دارند. وقتی که من برای بازدید از کارخانه مس در وسط شهر هامبورگ رفته بودم، مدیرعامل شرکت با اشاره به مانیتورهای مختلفی که در اتاقش بود، گفت بیش از تولید به آلودگی هوا و مسائلی که محیط زیست برایش تعیین کرده فکر میکند، چون دادههای داخل مانیتورها از داخل خانههای همه شهروندان قابل دسترسی است و در اتاق شهردار هامبورگ هم این اطلاعات رصد میشوند. اگر میزان آلودگیها از حدود مجاز فراتر برود، به سرعت تولید ما را کاهش میدهند یا متوقف میکنند.
کارشناسان آینده بازارهای صادراتی فولاد را چگونه ارزیابی میکنند؟
کرباسیان: ما در ایران دو محصول مهم غیرنفتی برای صادرات داریم. یکی اقلام پتروشیمی ما هستند که ارزش افزوده بالایی برای کشور دارند، دوم فولاد است که با توجه به دارا بودن سنگ آهن و انرژی ارزان توان رقابتی ما در دنیا بالاست. البته اقلام دیگری مثل مس نیز جزو اقلام مهم کشور به حساب میآیند. زمانی که توافقنامه برجام امضا شد، با کمک سازمان ایمیدرو شرکتی در چابهار تاسیس شد برای تولید چهار میلیون تن آهن اسفنجی تا به اروپا صادر شود. البته بعد از آنکه برجام متوقف شد، این پروژه هم به نتیجه نرسید. در نهایت بحث معدن و محصولات معدنی و به ویژه فولاد یکی از شاخصهها و پتانسیلهای جذب سرمایهگذاری خارجی یا افزایش تولید در کشور است و میتواند بسیار در اقتصاد ایران موثر باشد. در مورد تامین سنگآهن نیز از نظر من خیلی نباید نگران باشیم چون هم از افغانستان و هم کشورهای سیآیاس میتوانیم با توافقات خوبی سنگ آهن وارد کنیم و هم از بازارهای بزرگی مانند استرالیا و برزیل میتوانیم سنگ آهن تهیه کنیم. با توجه به داشتن گاز فراوان در ایران و بازار مصرف وسیع کشورهای اطراف ایران بسیار آینده خوبی را میتوان برای فولاد ایران متصور شد.
احرامیان: من آینده نزدیک فولاد کشور را خوب پیشبینی میکنم. با توجه به اینکه واکسیناسیون کرونا در جهان آغاز شده، احتمال دارد این کاهش تقاضایی که ظرف یک سال گذشته اتفاق افتاد، پس از کرونا به یکباره جبران شود و از همین رو کارشناسان برای سال 2021 محدوده قیمتی بالایی را برای فولاد در نظر میگیرند. شنیدم که همین هفته گذشته که هنوز به نیمه راه واکسیناسیون هم نرسیدهایم، ورق سیاه فولادی در آمریکا به 1300 دلار رسید که رکوردی از نظر قیمت محسوب میشود. البته باید در نظر داشت که اگر به همین سرعت قیمتها بالا بروند، شاهد دره مرگ هم خواهیم بود، ولی به طور کلی پیشبینیها مبنی بر افزایش زیاد قیمت فولاد در آینده نزدیک است.
صنعت فولاد امروز کشور چه نیازهای فوریای دارد که باید خیلی زود به آنها پاسخ داد؟
احرامیان: بزرگترین ضربهای که ظرف دو سال گذشته به صنعت فولاد وارد شد این بود که اعتبار صنایعمان به عنوان یک شریک تجاری مطمئن و قابل اتکا زیر سوال رفت. چون ما در داخل کشور تنظیم بازار را گره زدیم به صادرات؛ و مقرراتی مثل تیک صادراتی باعث شدند شرکتهای معتبر فولادی ما در دریافت و تحویل اقلام و کالا دچار اخلال شوند. ما به عنوان کشوری که بسیار به صادرات متکی هستیم شناخته میشویم و در آینده هم بیشتر از این به صادرات وابسته خواهیم شد. همین حالا از 31 میلیون تن فولاد تولیدشده در امسال 15 میلیون تن یعنی تقریباً نیمی از آن را باید صادر کنیم و طبق محاسبات من، ما سومین یا چهارمین کشور متکی به صادرات فولاد دنیا هستیم. این مساله با وجود نکات مثبتی که دارد، نشان میدهد که این صنعت چقدر شکننده است و باید راه صادراتی فولاد ما کاملاً باز باشد. زیر سوال رفتن اعتبارمان به عنوان یک شریک تجاری قابل اتکا نکتهای منفی در کارنامه ما خواهد بود. سیاستهای دنبالشده در دو سال گذشته، به هیچوجه توجهی به این موقعیت نداشتهاند.
نقاط قوت امروز صنعت فولاد ایران چیست؟
کرباسیان: نخستین نقطه قوت صنعت فولاد ایران داشتن سنگ آهن است. دوم انرژی ارزان و فراوان است. سوم، نیروی متخصص و باتجربه است. چهارم دسترسی به بازارهای جهانی از طریق آبهای آزاد است. پنجمین نقطه قوت ایران همسایگان هستند که به شدت به فولاد نیاز دارند و ششم، اگر کشور از رکود خارج شود، با توجه به نیازهای ساختمانی و بافت فرسوده شهرها و همچنین راهاندازی تولید، بازار داخل نیازمند حجم فولاد بیشتری است. بنابراین به نظر میرسد فولاد یکی از صنایع عطفی است که میتوان برای توسعه کشور به آن اتکا کرد.
بهطور کلی حال و هوای صنعت فولاد ایران در این روزها را چگونه ارزیابی میکنید؟
احرامیان: در حال حاضر صنعت فولاد ایران شدیداً تحت تاثیر سیاستهای تنظیم بازار داخل و ورود هر سه قوه به این حوزه است. اکنون بحث روز در میان فعالان صنعت فولاد این موضوع است و بعد از آن بحث تامین مواد اولیه و نامتعادل شدن زنجیره در آینده نهچندان دور داغ است. به طور مثال، اگر تحریمها نبود، اکنون تمام طرحهای هفتگانه زنجیره فولاد به تولید رسیده بود. اگر بخش فولادسازی این طرحها به مدار آمده بود، اکنون حدود سه تا چهار میلیون تن آهن اسفنجی از بازار خارج میشد و در عوض شمش فولادی به بازار عرضه میشد که در نتیجه آن عدم تعادل بزرگی در زنجیره پدید میآمد. بنابراین در یکی دو سال آینده عدم تعادل در زنجیره به خصوص در تامین مواد اولیه موضوع مهمی خواهد بود.
کریاسیان: ما باید آیندهنگری را در دستور کار قرار دهیم و امیدوار باشیم سیاسیون ما تعاملات بینالمللی و واقعیتهای روز را بیشتر لمس کنند و تصمیماتی بگیرند که انشاءالله بتوانیم از بحرانهای فعلی دور شویم. امیدوارم سایه 40ساله سیاست بر اقتصاد کاهش پیدا کند و سیاستمداران اجازه بدهند که اقتصاد چرخ خودش را خودش به حرکت دربیاورد.