مثلث نجات تولید

یکی از شاخه‌های صنعت که رشد چشمگیری در کشور ما داشته است، بدون‌شک «صنعت تهویه مطبوع» بوده است. پیشینه این صنعت در ایران به ده‌ها سال پیش بر‌می‌گردد. در دهه ۳۰ خورشیدی، شرکت «ساراول» اولین واحد تولیدی در صنعت تهویه مطبوع، پا به عرصه وجود گذاشت و بعد از آن شرکت‌هایی مانند «تهویه» و «هواساز» متولد شدند که هنوز در این عرصه از پیشتازان هستند.

امروز به لطف یزدان و به همت تلاشگران این صنعت، بیش از ۵۰ نوع کالا از قبیل:

 انواع چیلر (جذبی، تراکمی) و مینی‌چیلر

 انواع فن‌کویل (زمینی، سقفی، دیواری، کانالی، کاستی و‌...)

 انواع هواساز و ایرواشر (صنعتی، بهداشتی هایژنیک و خانگی)

 کولر اسپلیت (دیواری، ایستاده، دقیق، خنک‌کننده تابلو برق و داکت اسپلیت)

 کندانسینگ یونیت

  برج خنک‌کننده

 تجهیزات سردخانه‌های ثابت و متحرک

 کولر خودروهای سبک و سنگین

 سیستم تهویه مطبوع قطارهای برون‌شهری و درون‌شهری

 انواع فن و الکتروموتور (اکسیال، رادیال، ضد‌حریق، تونلی و سانتریفیوژ)

 پرده هوا

در کشور ما ساخته می‌شود و سرمایه‌گذاری در تولید نوهای این صنعت مانند سیستم‌های VRF و قطعات حساس مانند کمپرسور، ادوات تبرید و بردهای الکترونیکی که تاکنون از بیرون وارد می‌شده نیز در جریان بوده و در آینده‌ای نه‌چندان دور، به تولید انبوه خواهند رسید. به لطف این دستاوردهای غرورانگیز، به عنوان دبیر انجمن تولیدکنندگان سیستم‌های تهویه مطبوع ایران با افتخار اعلام می‌کنم هم‌اکنون صنعتگران ایرانی این صنف از صنعت، علاوه بر اینکه قادر به تامین ۱۰۰ درصد نیازمندی‌های کشور بوده، توانایی صادرات گسترده حتی به کشورهای توسعه‌یافته را نیز دارند. اما متاسفانه، به‌‌رغم وجود این پتانسیل‌های غرورآمیز ملی، بیش از ۵۰ درصد ظرفیت واحدهای تولیدی ما خالی هستند. چرا؟

پاسخ نگارنده به این پرسش این است که عزم ملی برای حمایت از کالای ایرانی، ضعیف است. عزم ملی را می‌توان به مثلثی شبیه دانست که یک ضلع آن دولت، یک ضلع دیگر تولیدکننده و ضلع سوم، مردم هستند. در زیر به اهمیت نقش هر یک از سه ضلع این مثلث و چگونگی آن در  ایران می‌پردازیم.

نقش دولت در حمایت از تولید، بسیار پر‌رنگ‌تر از دیگر اضلاع این مثلث است. دولت می‌بایست در مواردی که لازم است، از صنعت داخل حمایت قاطعانه کند. قوانین و مقررات دست‌و‌پاگیر را حذف و با همفکری نزدیک با تولیدکنندگان و تعامل با قوه مقننه، قوانین حمایتی اصولی وضع کند و با کسانی‌که در کار تولید اخلال می‌کنند، به‌شدت برخورد کند.

ضمن احترام به خدمتگزاران دولتی و ملی، متاسفانه برخی از کارگزاران حکومتی ما، توانایی صنعتگران ایرانی را باور ندارند و همین بی‌اعتقادی، رفتار آنان را در برابر صنعتگر داخلی شکل می‌دهد. پدیده شومی که در این شرایط بحرانی ناشی از تحریم‌ها، شاهد آن هستیم، یعنی واردات بی‌رویه کالاهایی که مشابه آنها در داخل تولید می‌شوند، نشات‌گرفته از همین بی‌اعتقادی برخی کارگزاران حکومتی است. تا این ناباوری نسبت به تولیدکنندگان داخلی از ذهن برخی از کارگزاران حکومتی رخت بر‌نبندد، امید بستن به توسعه کشور و رونق اقتصادی،  بی‌فایده است.

 رفتار کارگزاران دولتی به ویژه محصلین مالیاتی و بیمه تامین اجتماعی با تولید‌کنندگان، از دیگر مواردی است که بسان موریانه‌ای در حال نابودی تار‌و‌پود تولید  داخل هستند.

ضلع دوم مثلث عزم ملی، خود تولید‌کنندگان هستند. تولیدکننده باید نگاهش به مصرف‌کننده باشد. باید نیازهای جامعه را دقیقاً درک و تمام تلاشش را برای ایجاد رضایت و بلکه خشنودی مشتریانش معطوف کند. صنعتگر موظف است:

تولید ناب را استراتژی خود قرار داده و در بالا بردن کیفیت محصول، سرمایه‌گذاری کند. برای این کار، حتماً باید تجهیزات تست و آزمون در اختیار داشته باشد یا از امکانات دیگران بتواند استفاده کند.

از مواد و مصالح نامرغوب در تولید محصول جداً پرهیز کند.اطلاعات نادرست از کیفیت محصول خود، به مصرف‌کننده ندهد. مثلاً در اعلام مصرف انرژی یک محصول، اگر گرید X دارد، گرید بالاتر به مشتری اظهار نکند.توجه ویژه به خدمات پس از فروش معطوف کند.

اما با کمال تاسف در بسیاری موارد شاهد آن هستیم که تولیدکننده، خود تیشه به ریشه خود می‌زند. بی‌توجهی به هر یک از عوامل چهارگانه فوق، ذهنیت جامعه را نسبت به کالای ایرانی به شدت تخریب می‌کند و بهانه به دست آنانی می‌دهند که دل در گرو بیگانگان داشته و مترصد فرصت برای واردات کالای خارجی هستند.

 ضلع سوم مثلث یعنی مردم نیز نقش بسیار مهمی در توسعه صنعت و کالای داخلی دارد. اگر همان‌طوری که گفته شد، عملکرد تولید‌کنندگان ما رفتار مصرف‌کنندگان را شکل می‌دهند و پیشینه نامطلوب برخی تولید‌کنندگان، ذهنیت مردم را نسبت به کالای ایرانی منفی کرده‌اند، اما این واقعیت را نمی‌توان انکار کرد که کم نیستند کالاهای ایرانی که نه‌تنها به لحاظ کیفیت با مشابه وارداتی برابری می‌کنند بلکه در برخی موارد، حتی برتر نیز هستند که از آن جمله، محصولات ایرانی صنعت تهویه مطبوع که عمدتاً با کیفیت مطلوب و قابل رقابت با مشابه خارجی هستند. اما متاسفانه ذهنیت منفی مردم ما نسبت به کالای ایرانی و نیز تبلیغات سهمگین رقبای خارجی، آنها را به سمت کالای خارجی سوق می‌دهد. رسالت مردم در شکل‌گیری عزم ملی برای رشد و تعالی کالای ایرانی، خودداری از خرید محصولات خارجی است که مشابه داخلی اما با کیفیت  خوب دارد.

در پایان، در پاسخ به چرایی پر نشدن ظرفیت در واحدهای تولیدی ما به طور عمومی و صنعت تهویه مطبوع به طور خاص، به طور خلاصه باید گفت: ایجاد یک عزم و وفاق ملی متشکل از دولت، تولیدکنندگان و مردم برای رونق بازار کالای ایرانی ضرورت تام دارد. به یاد آوریم رفتار مهاتما گاندی رهبر فقید هند را که پارچه کرباسی تولید کشورش را بر پارچه‌های نرم و لطیف انگلیسی ترجیح داد و در آن هوای گرم و مرطوب هندوستان، با پیچیدن خود در آن پارچه زمخت و گونی‌مانند، استقلال و خروج از استعمار انگلیس را به مردم و کشورش هدیه داد.