آیندهنگری برای روستاییان
علی شیرکانی از وضعیت جوامع آسیبپذیر روستایی و عشایری میگوید
لطفاً قبل از توضیح در خصوص ایده بیمه اجتماعی ساکنان جوامع محلی با همکاری شرکتها و دولت، در خصوص صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر به طور مختصر توضیح بفرمایید.
این صندوق یک نهاد غیردولتی است که در واقع برای پوشش بیمهای جامعه روستایی و عشایری کشور از سال ۸۴ ایجاد شد. هدف از ایجاد این صندوق در ابتدا آن بود که گروهی از افراد ساکن در جوامع روستایی و عشایری که از نظام رفاه تامین اجتماعی جا میمانند و به اصطلاح اشتغال غیررسمی دارند، تحت پوشش بیمهای قرار بگیرند. در واقع این صندوق برای این هدف ایجاد شد. گروه هدف این صندوق نیز شامل آن لایه از جامعه روستایی است که به لحاظ درآمدی و اقتصادی نه آنقدر ضعیف هستند که تحت پوشش نهادهای حمایتی مانند کمیته امداد امام(ره)، بهزیستی و... قرار بگیرند و نه به قدری به لحاظ اقتصادی قوی هستند که بتوانند خودشان را تحت پوشش بیمه خویشفرمایی قرار دهند و به طور شخصی در این زمینه اقدام کنند.سطوح پرداخت حق بیمه در صندوق به گونهای است که به دلیل ماهیت اشتغال روستایی و سطح درآمد روستاییان، توانایی پرداخت حق بیمه در آن برای ساکنان این جوامع فراهم باشد. یعنی حق بیمههای تعریفشده در این صندوق مبالغی اندک است. باید توجه داشت که روستاییان و عشایر همزمان با گذران زندگی با بحرانهای مختلفی مانند خشکسالی، افتوخیزهای شغلی، عدم فروش محصول و... مواجه هستند. بنابراین روستاییان و عشایر را میتوان گروههایی معرفی کرد که با ناپایداری شغلی مواجه هستند. از اینرو میزان حق بیمه برای این افراد به گونهای تعیین میشود تا این افراد که در واقع جامعه آسیبپذیری در برابر تورم، تغییرات آب وهوایی و... شناخته میشوند، بتوانند در هر شرایطی حق بیمه تعیینشده را پرداخت کنند تا در آینده با مشکلات معیشتی مواجه نشوند. این قشر افرادی هستند که ممکن است یک روز در رفاه کامل باشند اما روز بعد با یک اتفاق طبیعی به فردی نیازمند تبدیل شوند. صندوق باید این اقشار را برای روز مبادا بیمه کند.
شما اخیراً ایدهای را برای ایجاد پوشش بیمهای همه ساکنان جوامع محلی با همکاری شرکتها و صاحبان صنایع فعال در مجاورت این جوامع مطرح کردهاید؛ لطفاً در خصوص جزئیات این ایده توضیح بفرمایید.
این ایده در راستای عمل به وظایف شرکتها در حوزه مسوولیت اجتماعی با همکاری دولت تعریف شده است. همه شرکتها و صاحبان صنایع به واسطه مخاطراتی که در حوزههای اجتماعی و زیستمحیطی برای ساکنان جوامع محلی در نتیجه انجام فعالیتهای صنعتی و... در این مناطق ایجاد میکنند دارای یک مسوولیت اجتماعی هستند که باید آن را به جامعه محلی ادا کنند. در قالب این ایده، دولت و شرکتهای فعال در این مناطق به اشخاصی که در جوامع محلی سکونت دارند و به دلیل قرار نداشتن زیر چتر پوشش بیمهای، آینده مبهم و نامشخصی به لحاظ شرایط معیشتی دارند، پیشنهاد میکند که از آنجا که این افراد کارفرمایی ندارند که آنها را بیمه کند، دولت در نقش کارفرما وارد عمل شده و دوسوم حق بیمه اجتماعی این افراد از طریق دولت و مابقی از طریق شرکتها تامین شود و تنها درصد اندکی از این حق بیمه از سوی خود افراد بیمهشده تقبل شود و از این طریق آینده این افراد با پوشش بیمهای ایجادشده تامین و تضمین شود.
قبل از ارائه توضیحات بیشتر در این زمینه، فلسفه طراحی این ایده چیست؟
از طرفی تامین معیشت و آینده زندگی ساکنان جوامع روستایی به واسطه فعالیت شرکتها و صنایع همجوار با مخاطراتی روبهرو شده است و از طرف دیگر حیات جامعه شهری ما به شدت وابسته به حیات روستایی است. در دنیا دیگر از شهر و روستا صحبت نمیشود، بلکه از سکونتگاههای انسانی نام برده میشود. این موضوع نشان میدهد تا چه اندازه تداوم حیات شهری و روستایی به یکدیگر گره خورده است. در ۴۰ سال اخیر تحت تاثیر سیاستها و برنامههای اعمالشده، زیرساختها و روبناهای عمرانی به روستاها وارد شده است اما مشاهده میشود که روستاها در حال تخلیه هستند. چون همراه با این زیرساختها و روساختها «امید» به جامعه روستایی وارد نشده است. بهرغم آنکه نتایج تحقیقات صورتگرفته از علاقه بیش از ۸۰درصدی جمعیت روستا به ادامه سکونت و زندگی در محیطهای روستایی حکایت دارد اما به دلیل مشکلات معیشتی، کمبود آب و... امروز عملاً انگیزههای سکونت در روستاها بسیار کاهش یافته است. ما معتقدیم با اجرای پوشش سراسری بیمهای و اینکه افراد از تامین آتیه خود و خانوادهشان در روستا مطمئن باشند، میتوان اقداماتی را به منظور حفظ حیات روستایی انجام داد. یعنی بیمه به عنوان آخرین زنجیره توانمندسازی افراد روستایی میتواند وارد عمل شود و برای روستاییان این اطمینان خاطر را ایجاد کند که معیشت آنها در هر حالتی تامین خواهد شد. در برخی موارد دیده شده است که جامعه محلی در واکنش به ورود صنایع، شرکتها و کارخانهها به مناطق مختلف، به دلیل مخاطرات اجتماعی و زیستمحیطی ایجادشده، اقداماتی خشمگینانه و حتی آسیبزننده به آنها انجام میدهند. مدیران این شرکتها و صاحبان این صنایع نیز اغلب اعلام میکنند که تعداد زیادی از افراد محلی که اقدام به بروز واکنشهای خشمگینانه و آسیبزننده به کسبوکار و محیطهای کاری آنها میکنند از توانمندی کافی و لازم برای اشتغال در این صنایع برخوردار نیستند تا بتوانند آنها را به کار بگیرند و در سود و منفعت شرکت سهیم کنند و برای آنها اشتغالآفرینی کنند. اما حداقل میتوانند برای آنها آیندهسازی کنند تا این افراد با خیال راحت بتوانند متناسب با سطح مهارت خود مشغول به کار شوند یا از پتانسیلهای دیگر برای کسبوکار خود استفاده کنند.
در واقع علاوه بر تامین معیشت روستاییان و ساکنان جوامع محلی با اجرای این ایده، یک هدف دیگر یعنی جلوگیری از مهاجرت بیرویه از روستا به شهر و عدم تخلیه روستاها نیز محقق میشود.
بله، ما فکر میکنیم با این ایده میتوان از برخی از مهاجرتها جلوگیری کرد. در واقع معتقدیم صنعت ما باید در یک زمین برد-برد بازی کند. همانگونه که اگر در کارخانهای کارگر نباشد آن کارخانه تعطیل شده و آسیب میبیند اگر روستا نیز خالی از سکنه و خالی از کشاورزان باشد به همان اندازه برای صنعت و کل زندگی ما میتواند آسیبزننده باشد و بحرانهای شدیدتری را ایجاد کند.
یعنی علاوه بر ایفای مسوولیت اجتماعی از سوی شرکتها و توانمندسازی جوامع محلی، این اقدام به نوعی به سود کسبوکار و منافع اقتصادی شرکتها نیز هست؟
در قالب این ایده ما معتقدیم که شرکتها نمیتوانند سود خود را افزایش دهند یا در یک مرحله بالاتر به فعالیت خود به درستی ادامه دهند تا زمانیکه جامعه محلی را در این سود و منفعت مشارکت ندهند و آنها را نیز از این محل سهیم ندانند. اگر قرار است بازی برد-برد باشد و آسیبی از سمت جامعه محلی به شرکتها و کارکنان وارد نشود و در فضایی مناسب و ایمن به فعالیت خود ادامه دهند باید ساکنان محلی را نیز به نوعی در این منفعت سهیم کرد. این اقدام میتواند در قالب تامین آتیه افراد و کمک به بیمه شدن ساکنان جامعه محلی صورت بگیرد.
از سوی دیگر این اقدام دربردارنده شفافیت در هزینهکرد شرکتها در راستای ایفای مسوولیت اجتماعی نیز هست!
در اجرای مسوولیت اجتماعی و اختصاص منابع از سوی شرکتها و دولت برای ایفای این مسوولیت اگرچه هدف، هدف بزرگ و درستی است اما مهمتر آن است که منابع در کجا، به چه صورت، به چه میزانی، به چه کسانی و برای چه امری اختصاص یابد تا بیشترین سطح اثرگذاری را در این زمینه داشته باشد. برخی شرکتها در این زمینه بسیار خوب و قوی عمل کردهاند اما در بسیاری موارد دیده میشود عملکردها در این زمینه مطلوب نبوده و اقدامات چندان اثری نداشته است. مثلاً برخی کارها از جنس حمایتی محض است یا مثلاً در انجام امور عمرانی و ایجاد روبناها مانند ساخت ورزشگاهها و... مشارکت کردهاند. در واقع به حیطه وظایف حاکمیتی ورود کردهاند. در سمت دیگر در کشور ما فرهنگ آیندهنگری و پسانداز بسیار ضعیف است. آمارهای مربوط به سطح پسانداز مردم گذشته از عدم امکان پسانداز برای گروههای زیادی از افراد که زیر خط فقر قرار دارند، بسیار ناچیز است.
ایده ما این است که در کشوری که همگان به فکر گذران آنی هستند و همگان تنها به زمان حال یا «آن» میاندیشند ایفای مسوولیت اجتماعی را در قالب تامین آینده ساکنان این جوامع اجرایی کنیم. یکی از مهمترین زمینههای سرمایهگذاری برای آینده و ایفای مسوولیت اجتماعی در این قالب، این است که برای افراد پوشش بیمه اجتماعی ایجاد کنیم. موضوعی که عواید و منافع آن به جامعه محلی میرسد و دست افراد برای بهرهبرداریهای گروهی و شخصی نیز در آن بسته است. همچنین منابع به سمتی نخواهد رفت که ایجاد فساد کند. در واقع نهضتی را در این شرکتها ایجاد کنیم که بخشی از مسوولیت اجتماعی خود را در قالب بیمه اجتماعی ساکنان جوامع محلی برای تامین آینده آنها ایفا کنند.
علاوه بر بیمه میتوان آنها را توانمند کرد و به آنها یاد داد که چگونه سهم خود را در تامین معیشت و آیندهشان افزایش دهند. به این صورت که به عنوان مثال در سال اول، شرکت سهم بیشتری از حق بیمه فرد را بپردازد. به تدریج در سالهای بعد همزمان با توانمندسازی افراد سهم شرکتها نیز کاهش یافته و سهم خودبیمهشدهها افزایش یابد. به این ترتیب نهتنها پوشش بیمهای در قالب مسوولیت اجتماعی شرکتها برای این افراد ایجاد شده است بلکه این افراد به مرور زمان توانمند نیز شدهاند. مطالعه انجامشده از سوی گروهی از پژوهشگران نشان داد که افرادی که پنج سال سابقه بیمه دارند دیگر بیمه خود را رها نخواهند کرد. بنابراین میتوان از طریق پروسه مسوولیت اجتماعی ابتدا این افراد را بیمه کرد و سپس با توانمندسازی آنها و استمرار بیمهای، معیشت آنان در آینده را تامین کرد و به تدریج نقش این افراد را در تامین معیشت آتی خود افزایش داد. شرکتها نیز پس از توانمندسازی این افراد میتوانند منابع خود را صرف بیمه گروههای جدید و ورود آنها به این پروسه کنند.
نقش دولت و صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر به عنوان نماینده دولت در ایفای این وظیفه چیست؟
علاوه بر آنچه شرح داده شد این مسوولیت اجتماعی یک ویژگی دیگر نیز دارد. به عنوان مثال زمانی که شرکت ۵۰۰ هزار تومان منابع مالی برای ایفای مسوولیت اجتماعی اختصاص داده و تعریف میکند دولت نیز یک میلیون تومان دیگر به این پروسه کمک خواهد کرد. یعنی شرکت خودش مسوولیت اجتماعی خود در یک جامعه محلی را تعریف میکند، سهم دولت نیز در کنار آن قرار میگیرد اما تمام وجهه این کار و پرستیژ کار (بیمه شدن افراد در جامعه محلی) متوجه شرکت و به نام شرکت خواهد بود و گفته میشود به عنوان مثال فلان شرکت اقدام به بیمه اجتماعی و تامین آتیه افراد ساکن در جامعه محلی کرده است.
ما نیز با همه شرکتها تفاهم میکنیم که سهم دولت نیز در سبد شرکتها باشد. اگر شرکتها در این زمینه مشارکت کنند با ارقام بسیار مناسب و یونیتهای بسیار کوچک (به عنوان مثال پرداخت ۳۳۰ هزار تومان در سال به ازای بیمه هر شخص) میتوانند مسوولیت اجتماعی خود در قبال جامعه محلی را به بهترین نحو انجام دهند. در اصل با این رقم تنها یک نفر بیمه نمیشود بلکه یک خانواده بیمه خواهد شد؛ چراکه سرپرست خانوار تحت پوشش بیمهای قرار خواهد گرفت. ضمن اینکه فرآیند مالی این اقدام هم بسیار شفاف خواهد بود.
این افراد به کدام پوشش بیمهای متصل خواهند شد؟ آیا زیرمجموعه بیمه تامین اجتماعی قرار خواهند گرفت؟ سازوکار بیمهای این اقدام به چه صورتی است؟
این بیمه در واقع نوعی بیمه مستقل برای روستاییان، عشایر و افراد ساکن در جوامع محلی است. اما مدل ما برای بیمه این افراد در واقع همان مدل بیمه تامین اجتماعی است. اما با ارقام پایینتر از بیمه تامین اجتماعی افراد بیمه میشوند. در بیمه تامین اجتماعی چون ساختار بیمه از قانون کار تبعیت میکند اول اینکه تا شغلی وجود نداشته باشد بیمهای تعریف نمیشود اما بیمهای که در قالب این ایده و در راستای تعریف مسوولیت اجتماعی تدارک دیده شده است بر شغل استوار نیست. بلکه بر مکان استوار است. یعنی یک فرد روستایی به ذات روستایی بودن قابلیت بیمه شدن دارد. هرچند برای این موضوع نیز شروطی مانند شرط سنی تعیین شده است. یعنی این بیمه شامل افراد ۱۸ تا ۵۰ سال میشود. یعنی افراد بین ۱۸ تا ۵۰ سال به ذات روستایی بودن بیمه میشوند. همچنین از چهار ویژگی و خدمت بیمههای اجتماعی، سه خدمت را به روستاییان ارائه میدهیم. این چهار خدمت شامل مستمری بازنشستگی، مستمری ازکارافتادگی، مستمری فوت و درمان است. در این بیمه سه مورد اول ارائه میشود و درمان از سوی ما ارائه نمیشود. چراکه بیمه سلامت ایرانیان متولی درمان روستاییان است و در بودجههای سنواتی ردیف اعتباری دارد. بنابراین نیازی به ارائه خدمت در این زمینه از سوی ما نیست. اما در حوزه مستمریهای بازنشستگی، ازکارافتادگی و فوت خدمات بیمهای به روستاییان در قالب این بیمه ارائه خواهد شد.
شرکتها تا چه اندازه برای این اقدام پای کار هستند؟ آیا شرایط مالی شرکتها در وضعیت فعلی اجازه این کار را به آنها میدهد؟
در شرایط فعلی شرکتها برای ایفای این نقش شرایط مالی نامناسبی ندارند. ارقامی که برای این امر از سوی شرکتها اختصاص خواهد یافت در مقایسه با میزان درآمد، دارایی و سود شرکتها از فعالیت اقتصادی و صنعتی که در جوامع محلی انجام میدهند واقعاً ارقام بسیار ناچیزی است. ضمن آنکه ارقام بسیار بالاتری از این میزان در حوزه مسوولیت اجتماعی در موارد دیگر از سوی برخی از این شرکتها هزینه میشود. از سوی دیگر ایفای مسوولیت اجتماعی جزو وظایف شرکتها محسوب میشود. به خصوص شرکتهایی که در مناطق محروم در حال تحمیل بارهای محیط زیستی، تبعات اجتماعی و... به جوامع محلی هستند.
این ایده هماکنون در چه مرحلهای است؟
در ماههای اخیر فاز تست این ایده با مجموعه فولاد خراسان آغاز شد و نتایج مطلوبی هم در پی داشت. هرچند در این مسیر موانعی وجود داشت اما به هر حال در فرآیندهای اجرا حدود هفت هزار نفر به همین طریق تحت پوشش بیمهای قرار گرفتند. این اقدام در واقع رضایتمندی نسبتاً خوبی در منطقه ایجاد کرد و بعد از این اقدام بازخوردهای مثبتی از سوی مسوولان محلی برای گسترش این ایده و ضرورت بیمه شدن تعداد بیشتری از افراد حاصل شد.
توصیه شما در این زمینه به شرکتها و صاحبان صنایع چیست؟
شرکتها در وهله اول باید این نکته را مورد توجه قرار داشته باشند که مشارکت در راستای بیمه اجتماعی ساکنان جوامع محلی علاوه بر آنکه لذت انجام کار خیر و خداپسندانه را به همراه دارد، در وهله اول جزو وظایف ذاتی شرکتهاست. از سوی دیگر این اقدام بازی برد-برد محسوب میشود و شرکتها تا زمانیکه مسوولیتهای اجتماعی خود در قبال جامعه محلی را به درستی انجام ندهند به حداکثر مطلوبیت در مسیر فعالیتهای خود نخواهند رسید. از سوی دیگر در صورتی که شرکتها به این باور برسند که این اقدام بازی برد-برد هم به لحاظ مادی و هم به لحاظ معنوی برای آنها محسوب میشود خودشان برای ایفای این نقش و گسترش این ایده داوطلب خواهند شد و به طور قطع مشارکت آنها در این زمینه برای سالهای آتی هم تداوم و هم توسعه خواهد داشت.