به آتش ز آهن جدا کرد سنگ
مروری بر رد پای صنعت آهنگری در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی
با توجه به تحصیل و تجربه کاریام در رشته متالورژی، از بعد فن و صنعت به این اثر توجه داشتهام و بالطبع اشعاری برای مقاله انتخاب شدهاند که در آن به صنعت و حرفه آهنگری اشاره شده است. هدف این مقاله طرح قدمت حرفه و فن و به طور خاص صنعت آهنگری، نزد ایرانیان است.
شاهنامه آمیزهای است از افسانه، تخیل و واقعیت، سه جهانی که سرایندهاش با مهارت و به زیبایی آنها را در هم میتند و شاهکاری جاودانه به جا میگذارد. تاریخ شاهنامه با کیومرث آغاز میشود. اولین حکمران و قانونگذاری که به روایتی نخستین انسان نیز معرفی شده است. ماجرای گیاه و تکثیر انسان از او در این اثر بسیار خواندنی است.
پژوهنده نامه باستان/ که از پهلوانان زند داستان
چنین گفت کائین تخت و کلاه/ کیومرث آورد و او بود شاه
سر بخت و تختش برآمد به کوه/ پلنگینه پوشید خود با گروه
سیامک فرزند کیومرث، از سرما به کوهها پناه میبرد و به دست دیوان کشته میشود. و سرانجام هوشنگ کاشف آتش و آهن.
ز هوشنگ ماند این سده یادگار/ بسی باد چون او دگر شهریار
پیدایش فن و صنعت در دوران حکمرانی طهمورث بهوجود میآید. در این برهه اعتقادات دینی و آیینهای پهلوانی شکل میگیرد. به تجهیزات رفاهی زندگی توجه میشود و برای راحتی و دفاع از مرزهای حکومت دژها و قلعهها ساخته میشوند. غلبه بر طبیعت به دست قدرتمند جمشید حاصل میشود. عجایب هفتگانه مشهور در زمان او به وجود میآید و بحث دانش در این برهه پیچیدهتر میشود. عصر سیاه، دوره حکمرانی ضحاک است. دوره افول دانش، آگاهی و صنعت را در این دوران شاهد هستیم. و بعد فریدون از راه میرسد و نظام عدل دوباره حکمفرما میشود. او پادشاهی را میان سه فرزند خود تقسیم میکند و این امر آغازگر جنگ و جدل میان پادشاهان است. جنگ از یکسو نابود میسازد و از سویی دیگر مسیرهای جدیدی مهیا میکند. با جنگ نیازهای تازهای ایجاد میشود. ضرورت بهتر جنگیدن و دوری از آسیبپذیری. این نیاز ملزوماتی میخواهد که در چارچوب فن و صنعت تعریف میشوند.
بحثی اجمالی درباره اندیشه نامیرا شدن
در شاهنامه موارد زیر قابل تامل است.
الف- اشاره به روئینتنی، در واقع بیان ضرورت ایمنی در برابر خطرات احتمالی از سوی دشمن است. / ب- هدف جنگاور در درجه اول دفاع از آرمانها و مرزهای سرزمینش است نه حفظ جان. / ج- شکرگزاری از خالق به خاطر فراهم کردن امکانات. / د- در این اثر با هنرنماییهایی در عرصه صنعت مواجه میشویم و دورنمایی از رشد و پیشرفت را میبینیم. / هـ- با تمامی دانش در دسترس نقاط ضعفی هم وجود دارد که طرف مقابل گاه از آن استفاده میکند.
بزرگمردان با وجود مجهز بودن به آگاهی و دانش نقطهضعفهایی دارند که آنها را آسیبپذیر میکند. مانند:
ببر بیانی که رستم به تن میکرد کل بدن او را پوشش نمیداد. اسفندیار و آسیبپذیریاش از ناحیه چشم.
روئینتنی یکی از آرزوهای دیرینه انسان است که در اعصار مختلف نشانههای آن را در آثار ادبی و هنری شاهد هستیم.
شکلگیری صنعت آهنگری در ایران باستان
الف- پیدایش آتش
دو پدیده آهن و آتش جزو جداناپذیری هستند که در صنعت آهنگری باعث به وجود آمدن فولاد با خواص متفاوت میشوند. فردوسی بجا و به زیبایی ماجرای کشف آهن را شرح میدهد.
دو چشم از بر سر چو دو چشمه خون/ ز دود دهانش جهان تیرهگون
اژدهایی به هوشنگ حمله میکند و او برای دفاع از خود، سنگی را به سمت اژدها پرتاپ میکند، در اثر برخورد سنگ با سنگهای اطراف جرقهای ایجاد میشود و اینگونه آتش به وسیله هوشنگ کشف میشود.
«به سنگ اندر، آتش از او شد پدید/ کزو روشنی در جهان گسترید» (بر پایه تصحیح ژول مل)
آتش، سیاهیها را میروبد و روشنی، آگاهی و پیشرفت را به ارمغان میآورد.
ب- پیدایش آهن
با انتقال آتش به محل زندگی انسانها که عموماً غارهای تاریک بودند این امکان برای انسان به وجود میآید تا شاهد ذوب شدن سنگ آهن در مجاورت آتش باشد. تا ببیند چگونه آهن اسفنجی جدا میشود و در کف غار به صورت سیال روان میشود و بعد از سرد شدن جسم سختی حاصل شود که بسیار برنده نیز میتواند باشد. فردوسی در قسمتی برای توضیح این امر میگوید.
جهاندار هوشنگ با رای و داد/ به جای نیا تاج بر سر نهاد
که بر هفت کشور منم پادشا/ جهاندار پیروز و فرمانروا
چو بشناخت آهنگری پیشه کرد/ از آهنگری اره و تیشه کرد
جدا کرد گاو و خر وگوسفند/ به ورز آورید آنچه بد سودمند
در نخستین دوره کشف آهن، از این فلز بیشتر در ساخت ابزارآلات کشاورزی استفاده میشود.
دیدگاهی متالوژریک در مورد پیدایش آهن
اکسیدآهن حدود پنج درصد از پوسته زمین را شامل میشود و کانیهای رایج این سنگ هماتیت و مگنتیت است که حدود ۷۰ تا ۷۲ درصد آهن دارند. کشفیات در زمینه ابزارآلات آهنی، قدمت آهن را اثبات میکند. تبری حدود سه هزار سال قدمت دارد که در قبرهای سومریان کشف شده که احتمالاً آلیاژی از مس و مفرغ است که نشاندهنده شناخت بشر از فلز است.
همینطور ریشه پهلوی کلمه «الین» به معنی آهن در سالهای قبل از میلاد استفاده میشده و در حال حاضر در انگلیسی به آن ایرن (IRON) میگویند. سنگآهن در دمای ۱۹۰۰ درجه ذوب میشود و سپس از آن Fes آزاد میشود. رسیدن به دماهای مورد نظر در آتشسوزیها و در دهانههای آتشفشانها امکانپذیر است و اگر این حرارت در مجاورت سنگآهن باشد انسان جستوجوگر را به کشف آهن نائل میآورد. فردوسی این مقوله را از زبان هوشنگ با سپاس از خداوند این چنین در شاهنامه گنجانده است.
جهاندار پیش جهانآفرین/ نیایش همی کرد و خواند آفرین
که او را فروغی چنین هدیه داد/ همین آتش آنگاه قبله نهاد
و بعد از مدح خداوند مراحل تصفیه سنگ آهن را میشمرد.
نخستین یکی گوهر آمد به چنگ/ به آتش ز آهن جدا کرد سنگ
سر مایه کرد آهن آبگون/ کز آن سنگ خارا کشیدش برون
پ- پیشرفت صنعتی در آهنگری پس از پیدایش آهن
پس از پیدا شدن آهن ابتدا فردوسی در شاهنامه لزوم توسعه آن صنعت را برای خواننده مشخص میکند و مسیری زیبا را جلوی چشمان او به نمایش میگذارد. و همانطور که در بحث پیشینه اشاره کردیم حرکت بشر را از غار به دامان طبیعت و لزوم مبارزه با طیف گستردهای از دشمنان آغازگر این نکته است که بشر نیاز به گسترش سلاحهای خود برای مقابله با دشمنان جدید دارد. این سیر تکمیلی با ابیاتی که در زیر آمده به زیبایی روشن میشود. سه مرحله اساسی برای نیاز به پیشرفت در صنعت به شرح زیر است:
برخورد اجتماعات و گردنکشی دشمنان
زمان تا زمان زینش بر ساختی/ همی گرد گیتیش برتاختی
چو دیوان بدیدند کردار اوی/ کشیدند گردن ز گفتار اوی
جنگ با دشمن و گسترش آگاهی و اطلاعات که از اسیران بهدست میآمد.
نبشتن به خسرو بیاموختند/ دلش را به دانش برافروختند
- نیاز به تکنولوژی پیشرفتهتر از دشمن و ایجاد روشهای جدید
نخست آلت جنگ را دست برد/ در نام جستن به گردان سپرد
به فرکئی نرم کرد آهنا/ چو خود و زره کرد و چون جو شنا
چو خفتان و تیغ و چو برگستوان/ همه کرد پیدا به روشن روان
اشاره در صنعت متالورژی به خواص آهن
خصوصیات قابل تغییر آهن که به شکلهای مختلف میتواند به وجود آید بسیار قابل اهمیت است. به شکلی که صنعتگران آموختند که اگر درصد عناصر مختلف را در ذوب تغییر دهند خواص متفاوتی بهدست میآورند.
مهمترین این دستهبندیها از لحاظ متالورژی به شرح زیر است:
۱- آهن خام که دارای چهار تا پنج درصد کربن است که به شکلهای آهن اسفنجی هم دیده میشود. / ۲- چدن حدود دو تا پنج در صد کربن دارد و بسیار سخت ولی شکننده است. / ۳- فولاد با خاصیتهای بسیار متفاوت و ضربهپذیری بالا کربنی برابر با ۵/ ۰ تا ۵/ ۱ درصد دارد. / ۴- فولادهایی با کربن کمتر از ۵/ ۰ درصد که بسیار ضربهپذیرتر از دسته سوم هستند.
تمامی دستههای بالا با اضافه و کم کردن کمی از عناصر خاص به غیر از کربن مانند کروم (CR)، مولیبدن (MO) یا منگنز (MN) میتوانند خواصی بسیار متفاوت از خود نشان دهند. حتی تکنیکهایی وجود دارد که با حرارت دادن فولاد و سرد کردن آن میتوان خواص فولاد را تغییر داد. سرعت سرد کردن فولاد پس از حرارت دادن آن نیز بر روی خواص اثر دارد.
این عملیات بر روی فولاد که با عنوان عملیات حرارتی مطرح میشوند انواعی دارد که میتوان به نامهای زیر اشاره کرد.
آنیل کردن نرماله کردن کروی کردن
ت- پیشرفت علم آهنگری در بخشهای مختلف شاهنامه و تاثیر آن در سرنوشت سلطنت پادشاهان
در شاهنامه توالی زمانی به دقت رعایت شده است. همانطور که گفتیم در زمان طهمورث با پیدایش نوشتن، علم توانست به نسلهای بعدی نیز بهتر منتقل شود. و این احتمال زیاد است که جمشید علم مکتوبی را که به او رسیده است گسترش داده باشد. زیرا میبینیم در زمان او زره، کلاهخود و برگستوان ساخته میشود که جسمی است ظریف و در عین حال سخت که حتماً نیاز بوده عملیات حرارتی روی آن صورت گیرد. این پیشرفت تا زمان ضحاک وجود داشت. در زمان او با افول فرهنگ و صنعت مواجه میشویم.
چو ضحاک شد بر جهان شهریار/ برو سالیان انجمن شد هزار
نهان گشت کردار فرزانگان/ پراکنده شد کام دیوانگان
هنر خوار شد جادویی ارجمند/ نهان راستی آشکارا گزند
ولی مجدداً مردی که اصالتاً صنعتگر بود باعث رشد صنعت و حتی احیای پادشاهی شد تا جایی که فریدون به کمک او به پادشاهی رسید.
چو کاوه برون شد ز درگاه شاه/ برو انجمن گشت بازارگاه
همی برخروشید و فریاد خواند/ جهان را سراسر سوی داد خواند
از آن چرم کاهنگران پشت پای/ بپوشند هنگام زخم درای
همان کاوه آن بر سر نیزه کرد/ همانگه ز بازار برخواست گرد
و ذکر نکتهای را یادآور شویم که علامت سپاهی که به یاری شاه ایرانی رفت چرمی بود که آهنگران جلوی بدن میبستند. و اینکه فریدون پس از رها کردن کار پادشاهی به صنعت آهنگری باز میگردد.
تلاقی آرزوی بیمرگی به صنعت و رابطه آن با پیشرفت آهنگری
بحث روئینتنی در مقالههای متعددی مطرح شده است و اینجانب در پی تکرار آنها نیستم فقط در خصوص نقطه برخورد آن با صنعت آهنگری صحبت میکنیم. گفتیم که فردوسی در شاهنامه به نحوه روئینتن شدن اسفندیار اشاره نکرده فقط اشارهای گذرا داشته به جنگ اسفندیار با اژدها و غوطهور شدن اسفندیار در خون این حیوان.
یکی نغز پولاد زنجیر داشت/ نهان کرده از جادو آژیر داشت
به بازوش دربسته بود زرد هشت/ بگشتاسب آورده بود از بهشت
بدان آهن از جان اسفندیار/ نبردی گمانی بد، بد روزگار
بحث روئینتن شدن در شاهنامه یا افسانههای کهن معمولاً از غلتیدن در یک مایع ناشی میشود که اگر در مورد اسفندیار این مطلب را جستوجو کنیم میبینیم در خوان سوم او در خون اژدها میغلتد. البته در زرتشتنامه آمده که او را در آب غسل میدهند. با گذشت از نوع روئینتن شدن اسفندیار میبینیم در هر دو روایت او با مایعی در تماس است که خود این موضوع اساس کار عملیات حرارتی فولادهاست.
ث- وسایلی که قبل از اسفندیار ساخته شده بود تا جنگاور محافظت شود
قبل از اینکه بحث روئینتن شدن مطرح شود همواره انسان در فکر این بوده که از خود در برابر ضربات محافظت کند. وسایلی که به شکلی او را محافظت میکردند به صورت کامل بدن را پوشش نمیدادند. مانند:
خود (خئوده):
همی گرز بارید همچون تگرگ/ ابر جوشن و تیر و بر خود و ترگ
خفتان: که سینه و کتف را میپوشاند معمولاً از جنس پارچه بوده است.
زره: بالاپوش آهنی و کوتاه که گردن تا کمر را میپوشاند.
زره زیر بد جوشن اندر میان/ به بالا پوشید ببر بیان
برگستوان: بیشتر برای اسب بوده است.
اسفندیار به عنوان مبلغی مذهبی و جنگاوری که به شدت راغب به پخش کردن عقیدهاش بوده برای اینکه در میادین کمتر آسیب ببیند به دنبال سلاحی بوده که تمامی موارد بالا را شامل شود، و در ضمن سبک هم باشد.
ج- آیا خواسته اسفندیار مغایرتی با پیشرفت علم آهنگری دارد؟
در جواب باید بگوییم خیر، زیرا علم آهنگری به شدت در حال پیشرفت بود و صنعتگران با اضافه کردن عناصری یا با تغییر سیکل عملیات حرارتی فولاد خواص بسیار متغیری از فولاد بهدست میآوردند.
حال در نظر بگیرید صنعتگری بتواند با علمی که در دست دارد فولادی بسازد که سختی بالاتری نسبت به فولادهای موجود داشته باشد و تمامی بدن جنگاور را بپوشاند. چنین چیزی غیرممکن نیست و در واقع فردوسی دارد با زبان شعر وسیلهای را به ما یادآور میشود که سبک است و در ضمن از تمام فولادهای ساختهشده تا آن زمان بهدست بشر سختتر است. در ضمن تمام قسمتهای بدن را به علت انعطافپذیری در نوع ساخت پوشش میدهد. اگر به دنبال ترسیم شعرهای فردوسی بودیم علاوه بر وسیله فوق بر ابزارآلات جنگی دیگری هم میرسیدیم که او با زبان شعر ترسیم کرده است. در مورد بحث متالورژیکی این مقوله نیز فقط اشاره میکنم به اینکه درواقع برخورد آهن داغ با سیالهای مختلف سختیهای متفاوتی را به ما میدهد که صنعتگران از آن بسیار استفاده میکنند. یا حتی میتوان سختی را از طریق کربوره کردن به فولاد منتقل کرد، یعنی سطح خارجی فولاد را سختتر کرد. گذر اسفندیار از خوانهای مختلف بهویژه نبرد او با اژدها و کشتن اژدها و اینکه درآتش اژدها غوطهور میشود میتواند استعاره از عملیات حرارتی باشد. باز این نکته را مطرح میکنیم که در شعر از قدرت تخیل و استعاره بسیار استفاده میشود.
چ- چرا با توجه به این پیشرفت علم اسفندیار نتوانست در برابر رستم پیروز شود؟
باز هم میخواهم جنبه افسانه بودن این مقوله را مطرح نکنم و به دنبال پاسخی منطقی باشم. بهتر است یادآوری کنیم که در نهایت داستان سیمرغ به رستم نقطه ضعف اسفندیار را گوشزد میکند و میگوید که او از ناحیه دو چشم آسیبپذیر است. زیرا در هنگامی که در خون اژدها غوطهور بوده چشمانش را بسته و آب به دیدگان او نرسیده است.
بزد تیر بر چشم اسفندیار/ سیه شد جهان پیش آن نامدار
ولی آیا در علم آهنگری هم جوابی برای این مورد پیدا میشود یا خیر؟ جواب بلی است. زیرا اگر بخواهیم مادهای را به وسیله برخوردش با مایع سختی دهیم یا سطحی را به وسیله کربن یا عناصر دیگر سخت کنیم باید آن سطح با ماده یا آن عنصر (سختیکننده) درگیر و در تماس باشد وگرنه سختی نمیگیرد. اصولاً در علم آهنگری نیز هرگاه بخواهند سطحی سخت نباشد آن را به وسیله عایقی میپوشانند تا آب یا مایع به آن سطح نرسد.
پس اگر اسفندیار در غوطهور شدن، چشمانش را بسته باشد دقیقاً مانند آن است که اجازه رسیدن آب را به سطحی از فلز نداده باشیم. اگر این فلز قرار باشد لباس اسفندیار در رزم باشد این ناحیه که آبدیده نشده نقطه ضعفش خواهد بود. گاهی هم در سخت کردن فولاد نقاطی دچار عیوب میشوند و این نواحی معیوب سختی کمتری نسبت به بقیه قسمتها دارند. که این سختی کمتر باعث میشود تیر در آن ناحیه نفوذ کرده و بدن شخص مبارز را زخمی کند. یک استادکار ماهر آهنگری این نکات را میداند و با مطالعه بر روی سازه نقاط ضعف برایش روشن میشود. در شاهنامه این استادکار سیمرغ است؛ که باز هم با زبان شعر به رستم کمک میکند. و شکستن صنعت در اوج فناوری نویددهنده لزوم تفکر است. هرجا تفکر غالب شود راه را برای بهبود باز خواهد کرد و پیشرفت را به ارمغان میآورد.
زمانه چنین بود و بود آنچ بود/ سخن هرچ گوییم بباید شنود
بهانه تو بودی پدر بد زمان/ نه رستم نه سیمرغ و تیر و کمان
ح- عناوینی که جایی برای مطالعه بیشتر دارند
فضای صنعتی شاهنامه با این بحث چندصفحهای به پایان نمیرسد. مواردی را که جای بیشتر برای مطالعه دارد به صورت خلاصه مطرح میکنیم.
۱- لزوم تفکر و تعقل درکار برای جلوگیری از شکست و شکرگزاری.
تو آنی که گفتی که روئینتنم/ بلند آسمان بر زمین بر زنم
هم اکنون به خاک اندر آید سرت/ بسوزد دل مهربان مادرت
۲- سازههای ساختمانی و تحول عظیم صنعتی که از زمان جمشید به وجود آمد. / ۳- سازههای خاص متحرک.
چو خورشید تابان میان هوا/ نشسته برو شاه فرمانروا
ز روی زمین تخت برداشتند/ ز هامون به ابر اندر افراشته
یا گردونهای که اسفندیار از آن استفاده کرد.
از آن دود آن زهر مدهوش گشت/ چو کوهی بیافتاد و بیهوش کرد
یا وسیلهای که در جنگ با سیمرغ ساخت.
همی زد برو تیغ تا پاره گشت/ چنان چاره مرغ بیچاره گشت
سخن پایانی
مدتی که این مقاله نوشته میشد سعی داشتیم بهترین توضیحات را برای دو سبک خواننده یعنی خوانندهای که شعر را واضح میداند با خوانندهای که حرفهاش آهنگری است، بیان کنیم.
واضح است گاهی گریز از استعاره و رسیدن به فرمولها برای ذهن دشوار و باورش مشکل باشد.
اما امیدمان این است که سخن استاد حکیم را صدمه نرسانده باشیم. و نیز امیدواریم که باعث دلگرمی صنعتگرانی شده باشیم که قدمت صنعت برایشان اهمیت دارد و بدانند اگر امروزه روز ضعفی در صنعت هست شاید که قصور از خود ما باشد وگرنه سعی نیاکان در آزادی مرز و بوم ما به هر شکلی در گذشته قابل ردیابی است.