مسیر سخت

این در حالی است که رشد قیمت‌ها در بازارهای جهانی به موازات افزایش قابل توجه ظرفیت تولید، این صنعت را به یکی از صنایع پر‌پتانسیل کشور برای نیل به اقتصاد غیرنفتی و خروج از اقتصاد تک‌محصولی تبدیل کرده است.

در عمق بازار سهام

آیا اوضاع بازار خوب است؟ این سوالی است که به‌طور کلی همه فعالان بازار سرمایه از خود و دیگرانی که دستی بر آتش دارند می‌پرسند. حتی فراتر از آن این سوال در همه بازارها در میان کنشگران مختلف دائم تکرار می‌شود. اما مساله اینجاست که وقتی از بازار حرف می‌زنیم دقیقاً از چه چیزی سخن می‌گوییم.

 در بررسی زوایا و مسائل مختلف مربوط به بازارها آنچه از اهمیت بسیاری برخوردار است ماهیت دارایی و تمامی مسائل مربوط به کاربری آن است. یکی از اشتباهات رایج در میان کنشگران اقتصادی غیرحرفه‌ای این است که وضعیت بازارها را نه صرفاً بر مبنای جزئیات و خصوصیات دارایی به‌خصوص بلکه بر اساس میانگین‌ها و اخبار کلی منتشرشده در مورد بازارها می‌سنجند. این در حالی است که در بسیاری از بازارها نوع و تعداد دارایی‌های معامله‌شده در عمل به میزانی است که سنجش وضعیت آنها بر مبنای میانگین‌ها و شاخص‌ها کاری نه فقط دشوار بلکه در بسیاری از موارد بیهوده نیز هست.

نکته اصلی در اینجا نهفته است که به دلیل آشنایی بیشتر فعالان خرد اقتصاد یعنی همان مردم عادی با بازارهایی نظیر ارز و طلا که تعداد دارایی‌های معامله‌شده در آنها عملاً از تنوع اندکی برخوردار است و در بیشتر موارد متغیرهای موثر بر آن از انگشتان یک دست فراتر نمی‌رود، اشتباه سایر بازارها نیز با اعداد و شاخص‌های اعلام‌شده در اخبار و مطبوعات مورد ارزیابی قرار می‌گیرند. این در حالی است که برای مثال در بازاری مانند بازار سهام تعداد بالای دارایی‌های مورد معامله و وابستگی هر کدام از آنها به یک صنعت خاص یا شرایط سیاسی و اقتصادی منحصربه‌فرد در عمل استفاده از سنجه‌های کلی مانند نماگرهای بازار سهام را به عملی پر‌خطا برای درک دقیق وضعیت موجود تبدیل می‌کند.

اتفاقاً در ماه‌ها و هفته‌های گذشته همزمان با افزایش تعداد کنشگران بازار سهام و بیشتر شدن سرمایه‌گذاران خرد فعال نسبت به گذشته شاهد بروز چنین اشتباهی بوده‌ایم. در طول این دوره آنچه توانست تاثیر بسیاری بر عملکرد بازار بگذارد و در روزهایی پی‌درپی منجر به شکل‌گیری صف‌های خرید و فروش در این بازار شود نگاه بخش قابل توجهی از سرمایه‌گذاران به شاخص کل بود. همین امر سبب شد تا این بخش از فعالان بازار بدون توجه به ماهیت نمادهایی که در آن سرمایه‌گذاری می‌کنند، رفتاری توده‌وار در شکل‌گیری صف‌های خرید و فروش از خود به نمایش بگذارند.

در این شرایط اگر تفاوت‌های میان صنایع با نکته‌سنجی بیشتری از سوی مردم مورد بررسی و کنکاش قرار می‌گرفت شاید شاهد شکل‌گیری آن جو خوش‌بینی ماه‌های نخست سال جاری نبودیم. آنچه در طول مدت یادشده جای خالی آن در تحلیل سهام تا حد زیادی به چشم می‌آمد، توجه به تفاوت‌های موجود در صنایع یا احداث تک‌تک شرکت‌های فعال در این بازار بود که هر کدام به نوعی از عوامل مختلفی تاثیر می‌پذیرفتند. در طول این مدت به نظر می‌رسید خود صف‌های خرید به مهم‌ترین دلیل برای خرید بیشتر تبدیل شده بودند بدون آنکه نوحقیقی‌ها توجه لازم به نکات فنی یا حداقل استفاده از نظر متخصصان و امکانات ایجادشده برای سرمایه‌گذاری غیرمستقیم را داشته باشند. البته آنچه در این متن مورد توجه قرار می‌گیرد نه بررسی وجوه رفتاری و اقتصادی موثر بر وقایع روی‌داده در بازار سرمایه، بلکه نگاهی عمیق‌تر به یکی از صنایع دیرپای فعال در بورس تهران و فرابورس است.

کم و کیف صنعت فولاد

صنعت فولاد یکی از صنایع دیرپای بازار سرمایه است که از میان حدود ۴۰ صنعت فعال در این بازار نقش موثری بر تغییرات میانگین وزنی قیمت‌ها یا همان شاخص کل بورس دارد. این صنعت که از دیرباز مورد توجه فعالان نهادی بازار سرمایه بوده در طول مدت فعالیت خود بارها به دلیل عرضه‌های اولیه و ورود نمادهای جدید به آن بزرگ و بزرگ‌تر شده است. نکته قابل توجه در این صنعت این است که در عرض یک دهه ظرفیت آن از ۱۰ میلیون تن به ۵۵ میلیون تن رسیده است؛ عاملی که باعث شده با توجه به رشد قابل توجه تقاضای فولاد در سطح جهان همواره با دیده مثبت به آینده فولادی‌ها نگریسته شود.

البته نکته حائز اهمیت در بررسی این صنعت و پیگیری وضعیت نمادهای آن در بازار سرمایه توجه به این نکته است که شرکت‌های فولادی در کنار شرکت‌های فعال در زمینه فلزات رنگین و همچنین نوردکاران زیر‌گروه گروه فلزات اساسی در بازار سرمایه طبقه‌بندی شده‌اند. از جمله نمادهایی که در این گروه حضور دارند و نوسان قیمت آنها تاثیر قابل توجهی بر شاخص کل بورس دارد می‌توان به نمادهای «فولاد»، «فخوز» و... اشاره کرد.

آنجا که توانسته در طول مدت فعالیت صنعت یادشده باعث مقبولیت آن در بین بسیاری از سرمایه‌گذاران نهادی و فردی شود تاثیرپذیری بالای آن از عوامل بنیادی و بالای سهامداران آن بوده که توانسته در طول مدت فعالیت این صنعت در بازار سرمایه تا حد قابل توجهی دست سفته‌بازان و معامله‌گران کوتاه‌مدتی را از آن دور نگه دارد و به همین سبب مانع شکل‌گیری حباب قیمت در بسیاری از این نمادها شود.

بررسی عملکرد نمادهای حاضر در این صنعت حکایت از آن دارد که نمادهای فولادی به دلیل آنکه اغلب ارزش بازار بیشتری نسبت به بسیاری از نمادهای کوچک بازار سرمایه دارند دارای نوع ایمنی نسبت به نمادهای کوچک‌تری هستند که به اصطلاح بازار سرمایه «پروژه» می‌شوند. پروژه شدن فرآیندی غیررسمی است که در آن چند سرمایه‌گذار با سرمایه بالا اقدام به ایجاد صف خرید در معاملات یک نماد می‌کنند و با جلب توجه فعالان خرد بازار در کنار دامنه نوسان که بر ایجاد هیجان در معاملات تاثیر بسزایی دارد اغلب به افزایش قیمت قیر بنیادی در نمادهای مورد معامله منجر می‌شود. این وضعیت شرایطی را پدید می‌آورد که در آن خروج به‌‌موقع پول هوشمند یا همان پول‌هایی که در ابتدا وارد معاملات این نمادها شد نمی‌تواند آسیب جدی به سرمایه‌گذاران خرد وارد کند. با این حال کلیت صنعت فلزات اساسی به دلیل موانعی همچون تحریم‌ها، مداخلات در قیمت‌گذاری که ناشی از نگاه دستوری به قیمت‌گذاری محصولات آن است و تاثیر زیادی که بر رونق یا رکود بازار سرمایه دارد با فرصت‌ها و تهدیدهایی روبه‌رو است که در ادامه به آن می‌پردازیم.

جلوتر از شاخص

رشد قیمت‌ها در بازار سرمایه که شروع آن به‌طور تقریبی از ابتدای سال ۱۳۹۷ و تحت تاثیر رشد قیمت ارز در بازار داخلی آغاز شد، باعث شد تا تمامی صنایعی که هرکدام به نوعی از تغییر قیمت عامل یادشده اثر می‌پذیرفتند در طول دو سال و نیم پس از آن شاهد تغییرات قیمت جدی هم در حوزه تولیدات و هم در حوزه سهام شوند.

داستان از این قرار بود که کاهش ارزش پول ملی سبب می‌شد ارزش ریالی فروش شرکت‌هایی که محصولات خود را به خارج صادر می‌کردند، یا در داخل آن را بر مبنای تغییرات قیمت جهانی به فروش می‌رساندند در مدتی کوتاه به طرز چشمگیری افزایش یابد. این مساله حتی توانست قیمت‌گذاری آن بخش از شرکت‌هایی را که ارتباطی با جهان خارج نداشتند به سبب تورم رفته‌رفته افزایش دهد و در نهایت شرایطی را پدید بیاورد که در آن تمامی قیمت‌ها در بازار سرمایه از لحاظ تغییر در عوامل بنیادی آماده رشد قیمت سهام باشند.

 در این میان اما مشکلی وجود داشت. سهام سنگین‌وزن بازار فولادی‌ها نیز که مانند بسیاری از شرکت‌های فعال در حوزه پتروشیمی و پالایشی بخشی از آن بودند، در ابتدا افزایش قیمت کمتری را به ثبت رساندند. چراکه دامنه نوسان در کنار حجم اندک سهام قابل معامله که بخشی از آن ناشی از شناوری پایین شرکت‌های کوچک بازار سهام بود سبب شد سرمایه سهامداران خرد ابتدا وارد این بخش‌ها شود. از طرفی از آنجا که رونق ایجادشده پس از چند سال رکود عمیق در بازار نمایان شده بود در ابتدا اعتماد سرمایه‌گذاران به رشد قیمت نمادهای عموماً بنیادی بازار سهام که اغلب نیاز به نقدینگی بالایی برای تغییرات تند و تیز قیمت داشتند، کم بود.

 همین مساله سبب شد تا افزایش شاخص کل که تحت تاثیر تغییرات قیمت در نمادهای بزرگ ایجاد می‌شد به‌طور میانگین در سال ابتدایی از افزایش قیمت برخی نمادهای کوچک بازار به‌خصوص آنهایی که در بازار پایه معامله می‌شدند و در آن زمان دامنه نوسان بازتری داشتند، بسیار کمتر باشد. با این حال سرمایه‌گذاران نهادی که در میان فعالان بازار عمدتاً به حقوقی‌ها معروف هستند به سبب حجم بالای سرمایه خود و ناامن بودن نمادهایی که در آن جریان سخت بازی هر روز داغ‌تر و داغ‌تر می‌شد از نمادهای دلاری بازار نظیر فولادی‌ها دست نکشیدند. این مساله باعث شد در زمانی که تغییر قوانین بازار پایه موج سنگینی از فشار فروش را در نمادهای آن بازار ایجاد کرد، نوسان قیمت عمده‌ای در نمادهای سنگین و به‌خصوص فولادی‌ها رخ ندهد.

بررسی تغییرات شاخص صنعت فلزات اساسی در بازار سرمایه نشان می‌دهد به‌رغم مسائل یادشده این صنعت از ابتدای رونق تورمی بازار سهام در سال ۹۷ تاکنون تغییرات قابل توجهی را به ثبت رسانده است. نگاهی به نمودار شاخص این صنعت نشان می‌دهد از روزهای میانی اردیبهشت‌ماه ۹۷ که نماگر گروه یادشده در محدوده ۵۶ هزار واحد قرار داشته تا چهارم مردادماه سال جاری این نمایشگر به محدوده یک میلیون و ۴۰۰ هزار واحد رسیده، میانگین وزنی قیمت سهام فلزات اساسی افزایشی ۲۵برابری داشته است. ثبت این رقم به آن معناست که به‌رغم رشد آهسته و پیوسته‌ای که در طول سال‌های اخیر چندان به چشم نیامد و بیشترین نمود آن در ماه‌های ابتدایی سال جاری بر روی تابلوی معاملات دیده شد، گروه فولادی به‌رغم وجود همه ریسک‌هایی که درآمدزایی آنها را تهدید می‌کند بازدهی بالاتر از شاخص کل بورس در دوره مشابه را نصیب سرمایه‌گذاران خود کرده است.

خوش‌شانس اما ناکام

البته بیان این نکته نیز ضروری است که در طول مدت یادشده آنچه توانسته بخش قابل توجهی از این رشد را رقم بزند افزایش نمایشگر یادشده از محدوده ۳۲۴ هزار و ۶۰۰ واحد در ابتدای سال جاری به اوج تاریخی آن یعنی یک میلیون و ۴۰۰ هزار واحد است. آنچه سبب شد تا در طول چهار ماه ابتدایی سال ۹۹ اقبال سرمایه‌گذاران به سمت نمادهای سنگین‌وزن به‌خصوص فولادی‌ها افزایش پیدا کند، چشم‌انداز قابل توجه رشد قیمت ارز انتظارات تورمی و کاهش نرخ بهره بانکی بود که حجم بالایی از نقدینگی را به سمت بازار سرمایه سرازیر کرد و با قفل کردن نمادهای کوچک‌تر در صف خرید راهی باقی نگذاشت به جز آنکه نقدینگی یادشده به سمت نمادهایی مانند نمادهای فولادی سرازیر شود و به یکباره قیمت آنها را تا حد قابل ملاحظه‌ای افزایش دهد.

یکی از بهترین مثال‌ها برای نشان دادن میزان رشد قیمت در میان نمادهای یادشده اشاره به معروف‌ترین نماد گروه یعنی شرکت فولاد مبارکه اصفهان است که از محدوده ۴۶۲ تومان تا ۲۴۷۰ تومان افزایش قیمت داشت.

با این حال رشد یادشده پایدار نماند و از حدود پنج مردادماه سال جاری سهام مورد معامله در فلزات اساسی کم‌کم مسیر نزول را در پیش گرفتند. این مسیر نزولی از روز بیستم مردادماه به بعد همزمان با شروع افت نماگر اصلی بازار سهام شدت گرفت و در نهایت سبب شد بسیاری از نمادهای این گروه مانند سایر نمادهای بورس و فرابورس با افت جدی قیمت روبه‌رو شوند. از عمده این افت‌های یادشده می‌توان به کاهش قیمت سهام فخوز از محدوده ۵۵۴۴ تومان تا ۳۰۸۰ تومان، فولاد مبارکه اصفهان از ۲۴۸۲ تومان به ۹۳۹ تومان و افت قیمت در نماد فولاد خراسان از ۵۵۵۸ تومان به ۲۴۷۱ تومان اشاره کرد. اگرچه در نگاه اول افت قیمت در این نمادها بسیار زیادتر از حدی بود که در ابتدا برای نمادهای فولادی می‌توانستیم تصور کنیم با این حال مقایسه آن با برخی از نمادهای بورسی که تاکنون بیش از ۸۰ درصد از ارزش خود را از دست دادند نشان می‌دهد گروه سنگین‌وزن فولاد دقیقاً به همان دلیلی که در ابتدا گفته شد، یعنی حمایت حقوقی‌های بازار و توجه آنها برای انجام سرمایه‌گذاری بنیادی توانست از افت بیشتر مانند نمادهای کوچک و سبک‌وزن بازار جان به در ببرد.

ریسک‌های صنعت

 در روزگاری نه‌چندان دور ایران واردکننده فولاد بود و تقریباً نیمی از نیاز کشور از آن سوی آب‌ها تامین می‌شد. درآمدهای نفتی هم خوب بود، پس دولت به عنوان سرمنشأ همه سیاست‌ها کار چندانی با این بخش از اقتصاد نداشت. نه برای قیمت‌ها چندان تعیین تکلیف می‌شد و نه قیمت‌گذاری مانند ماه‌های اخیر نقل محافل سیاستگذاران بود. همین مساله سبب شده بود تا بازار فولاد به راحتی کار خود را در پیش ببرد و در سایه نبود مداخله دولتی ظرفیت تولید خود را افزایش دهد؛ عاملی که به توسعه صنعت یادشده انجامید و سبب شد در شرایط سخت تحریمی به غیر از تامین نیاز داخلی بخشی از ارز واردشده به کشور هم از این طریق تامین شود.

با این حال این‌ روزها جذاب شدن صنعت و داغ شدن تنور رانت در داخل صنعت فولاد را مورد تهدید قرار می‌دهد. در ماه‌های اخیر ابلاغ شیوه‌نامه صنعت فولاد که بر کل زنجیره تولید آن اثر گذاشت، قیمت‌گذاری آن را نسبت به قیمت‌های جهانی با تهدید مواجه کرد. این مساله باعث شد تا بازار سرمایه نیز تحت تاثیر این خبر منفی قرار بگیرد. اثر این خیر بر روی بازار سرمایه به حدی بود که روند نزولی را تشدید کرد و موجب شد در ماه‌های گذشته شاهد تشکیل صفوف فروش بر روی نمادهای صنعت یادشده باشیم.

به جز این عامل اما متغیری که سبب شده تا درآمد این صنعت کاهش پیدا کند محدودیت‌هایی است که صادرکنندگان محصولات فولادی به واسطه دور زدن تحریم‌ها متحمل شده‌اند و اگر رشد قیمت ارز نبود در سال‌های اخیر می‌توانست تاثیر جدی بر درآمدزایی ریالی صنعت داشته باشد. از این‌رو اگر بخواهیم موانعی را که این صنعت با آن مواجه است مورد بررسی قرار دهیم می‌توان این‌طور گفت که کاهش دخالت دولت و برداشته شدن تحریم‌ها مهم‌ترین عواملی هستند که می‌تواند یکی از مهم‌ترین بخش‌های غیرنفتی اقتصاد کشور را که طرح‌های توسعه متعددی پیش روی خود دارد دچار تحول جدی کند.