بومیسازی در خط مقدم
گفتوگو با رضا یزدخواستی، معاون خرید شرکت فولاد مبارکه اصفهان
در شرکت فولاد مبارکه اصفهان محصولاتی همچون گندله، آهن اسفنجی، تختال، کلاف گرم، کلاف سخت سرد، کلاف قلع اندود، کلاف گالوانیزه و کلاف رنگی تولید میشود که در زنجیره تولید این محصولات به مواد اولیه دیگری همچون سنگآهن، کنسانتره، گندله و آهن اسفنجی نیاز است. تامین مواد اولیه و قطعات مورد نیاز در بنگاه بزرگی مثل فولاد مبارکه به چه شکلی است؟
طبیعی است که تامین پایدار و اقتصادی مواد اولیه و قطعات یدکی در شرکت فولاد مبارکه ضامن بقای تولید این شرکت است. در حال حاضر بهرغم وجود تحریمهای بینالمللی، شرکت فولاد مبارکه توانسته ضمن تامین مواد اولیه و کالاهای اساسی مورد نیاز خود سطح موجودی کالاهای استراتژیک خط تولید را نیز افزایش دهد.
عمدهترین مواد اولیه موردنیاز فولادسازان شامل سنگآهن، کنسانتره، گندله و آهن اسفنجی است. در زمان راهاندازی شرکت فولاد مبارکه بیش از ۷۰ درصد نیازهای این شرکت از خارج کشور تامین میشد. اما امروز با تلاش صورتگرفته در سه دهه گذشته در حوزه بومیسازی این عدد به کمتر از ۳۰ درصد رسیده است. به این ترتیب مواد اولیه مورد نیاز شرکت شامل کنسانتره، گندله و آهن اسفنجی از منابع داخلی و اقلام عمده قطعات یدکی، مصرفی و تجهیزات فولاد مبارکه از شرکتها و تامینکنندگان داخلی تامین میشود. میزان مبلغ خرید شرکت فولاد مبارکه اصفهان در ششماهه اول سال ۹۹ بالغ بر ۲۷۳ هزار میلیارد ریال بوده است که در مدت مشابه در سال ۹۸ که بالغ بر ۲۵۰ هزار میلیارد ریال بوده، به میزان ۹ درصد افزایش داشته است. در ششماهه اول ۹۹ به میزان ۸۴ درصد مبلغ خرید از داخل کشور و ۱۶ درصد خرید از خارج کشور بوده است، این درحالی است که در شش ماهه سال ۹۸ به میزان ۶۸ درصد خرید از داخل کشور و ۳۲ درصد خرید از خارج کشور بوده است.
طی سالهای اخیر تحریمهای اقتصادی از یکسو سبب شده تا نقلوانتقالات مالی با مشکلات عدیدهای مواجه شود و از سوی دیگر تامین برخی مواد و قطعات مورد نیاز از آنسوی مرزها گاه به بنبست برسد. مشکلات و سختیهایی که فولاد مبارکه در راستای تامین مواد اولیه با آن مواجه است شامل چه مواردی است و شرکت به چه شکلی با این مشکلات مواجه میشود و درصدد بر طرف کردن آنها برمیآید؟
در دو دهه گذشته در اثر عدم رعایت توازن سرمایهگذاری در زنجیره فولاد، بیشترین سرمایهگذاری در بخش پاییندست زنجیره یعنی تولیدات محصولات نهایی فولاد متمرکز شد و سرمایهگذاری کمتری در حوزه اکتشاف معادن جدید و بهرهبرداری در عمق صورت گرفت و فولادسازان کشور را با مشکل کمبود مواد اولیه معدنی مواجه کرد که البته صادرات بیرویه مواد معدنی نیز در این سالها مشکل را چند برابر کرد.
شرکت فولاد مبارکه به منظور برونرفت مقطعی از این مشکل، ضمن پیگیری جهت ابلاغ جدول توزیع مواد اولیه معدنی توسط وزارت محترم صمت، معتقد است که با توجه به میزان تولید مواد اولیه در کشور، تامین نیاز شرکتهای داخلی کماکان میبایستی در اولویت اول قرار گرفته و توزیع این مواد به گونهای انجام شود که آسیبی به جریان تولید محصولات نهایی فولاد وارد نشده و بازار فولاد کشور را دچار التهاب نکند.
یکی از ریسکهای شناساییشده در گزارش مدیریتی شرکت فولاد مبارکه اصفهان محدودیت در تامین پایدار کنسانتره سنگآهن و گندله عنوان شده است. سال گذشته نیز گفته شد فولاد مبارکه به خاطر کمبود سنگآهن، ۱۵ درصد تولیدخود را کاهش داده است. پرسش سخت این است که در حال حاضر این سنگآهن از کجا تامین میشود و مجموع نیاز سالانه فولاد مبارکه چقدر است؟
شرکت فولاد مبارکه به منظور نیل به تولید برنامهریزیشده سالیانه خود نیاز به تامین ۹ میلیون تن کنسانتره، شش میلیون تن گندله و دو میلیون تن آهن اسفنجی دارد که کل این مواد میبایستی از منابع داخلی تامین شوند. در سال گذشته شرکت فولاد مبارکه در اثر عدم دریافت کافی مواد اولیه، با کاهش تولید مواجه شد و به منظور جلوگیری از التهاب بازار محصولات فولادی تخت در کشور، به ناچار حدود ۴۰۰ هزار تن تختال ذخیره استراتژیک خود را وارد بازار کرد.
در سال جاری با توجه به محدودیتهای اعمالشده در حوزه صادرات مواد اولیه و ابلاغ به موقع جدول توزیع مواد توسط وزارت صمت بخشی از این مشکلات کاهش یافت. در شرایط کنونی توزیع بهینه و متوازن مواد اولیه معدنی قابل دسترس و انجام سرمایهگذاریهای جدید در حوزه کشف ذخایر سنگآهن و ارتقای تکنولوژی بهرهبرداری از ذخایر موجود، میبایست در دستور کار قرار گیرد.
حمل این حجم بزرگ مواد اولیه به چه صورت انجام میشود؟
همانگونه که اشاره شد فولاد مبارکه در هر سال حدود ۱۷ میلیون تن مواد اولیه شامل کنسانتره، گندله و آهن اسفنجی خریداری میکند که حدود ۸۰ درصد این خرید توسط ناوگان ریلی جمهوری اسلامی ایران بر اساس جدول ابلاغی سهمیههای پیشبینیشده توسط وزارت صمت با عنایت به مبادی بارگیری و میزان بار برای یک دوره یکساله برنامهریزی و حمل میشود.
باتوجه به تاکید بر عدم خامفروشی و ضرورت حمایت از تولید داخلی، کمبود مواد اولیه چه تاثیری بر روند توسعه فولاد کشور خواهد داشت؟
در حال حاضر ظرفیتهای موجود در زنجیره فولاد به جز در حوزه اکتشاف و استخراج کمابیش مطابق طرح جامع فولاد بوده است. حال اگر در حلقههای قبل از فولادسازی موضوع خامفروشی را در کنار عدم اکتشافات جدید معادن سنگآهن قرار دهیم بسیاری از معادلات تولید و توسعه محصولات فولادی بههم ریخته و با کاهش عرضه محصولات فولادی در بازار داخل و کاهش صادرات مواجه خواهیم شد. در سال گذشته فولاد مبارکه بهرغم کسری شدید مواد اولیه برای انجام تعهدات خود به بازار و جلوگیری از التهاب بازار، از همه ذخایر استراتژیک خود استفاده کرد. استفاده از کل موجودی کنسانتره وگندله در فولاد مبارکه و همچنین استفاده از حدود ۷۰۰ هزار تن تختال ذخیرهشده از جمله این اقدامات بود. همچنین مذاکره با صادرکنندگان مواد اولیه و برگرداندن کنسانتره صادراتی موجود در بنادر کشور به سمت فولاد مبارکه و استفاده از آنها از دیگر اقداماتی بود که در این بخش صورت گرفت.
یکی از مواد استراتژیک و ضروری فرآیند ریختهگری و تولید فولاد، پودرهای قالب ریختهگری به شمار میآیند. پیشتر گفته بودید در حال حاضر کشور از واردات پودرهای قالبریختهگری بینیاز شده است. در این خصوص توضیحات بیشتر میدهید؟
این پودرها پیش از این تماماً از خارج کشور وارد میشد، اما همکاری و تعامل نزدیک کارشناسان فنی و بازرگانی فولاد مبارکه و تلاش دو شرکت ایرانی که اقدام به ساخت و وارد کردن تکنولوژی تولید و تجهیزات تولید این پودرها کردهاند، سرانجام پس از طی یک فرآیند سهساله به ثمر نشست و کشورمان را از واردات این پودرها بینیاز کرد. کیفیت پودر قالب در فرآیند ریختهگری بسیار مهم است و به دلیل اینکه تکنولوژی تولید این پودر نیز پیچیده است، قبلاً نیاز فولاد از طریق شرکتهای اروپایی و با واسطه تامین میشد. با بومیسازی این مواد ضمن قطع وابستگی و تثبیت فرآیند تامین، از خروج مبالغ زیادی ارز جلوگیری به عمل خواهد آمد و از لحاظ اقتصادی نیز منافع خوبی حاصل خواهد شد.
باتوجه به تاکیدات مقام معظم رهبری و سیاستهای اقتصادی کشور بر ضرورت توسعه صادرات غیرنفتی و حذف وابستگی بودجه کشور به نفت و با توجه به اینکه فولاد نقش اصلی و محوری در این راستا ایفا میکند، چه چیزی باید در دستور کار سیاستگذاران این صنعت قرار گیرد؟
صنـعت فولاد به جهت کاربردهای پایهای در بسیاری از صنایع پاییندست یک صنعت مادر و استراتژیک برای همه کشورهای دنیا محسوب میشود. از اینرو همه کشورهای توسعهیافته یا در حال توسعه نگاه ویژهای به این صنعت دارند. از طرف دیگر ارتباط مستقیمی بین سرانه تولید و مصرف فولاد در کشورها با شاخص رشد اقتصادی آنها دارد. خوشبختانه در ایران از سالهای گذشته با تصویب کلیات طرح جامع فولاد در افق ۱۴۰۴ به این امر توجه شده است و از این منظر لازم است که تمام امکانات در جهت تحقق این طرح سازماندهی شوند. در حوزه صادرات بدیهی است زمانی میتوانیم روی صادرات پایدار محصولات فولادی بهعنوان جایگزین بخشی از صادرات نفتی حساب باز کنیم که همه عوامل صادراتی در داخل کشور فراهم شوند و بتوانیم تداوم صادرات و حضور در بازارهای جهانی و حفظ و تثبیت جایگاه خود در این بازارها را تضمین کنیم. در حال حاضر، ناکافی بودن ذخایر شناختهشده سنگآهن در کشور که در حال بهرهبرداری هستند و برخی دیدگاهها و مکانیسمهای پیشنهادی توزیع و قیمتگذاری محصولات زنجیره فولاد بدون توجه به ساختار موجود این صنعت در کشور که طی پنج دهه گذشته شکل گرفته است در کنار کمبود زیرساختهای حملونقل ریلی و اسکله عواملی هستند که توسعه پایدار صادرات محصولات فولادی را تهدید میکنند و مطمئناً اگر این موانع برطرف نشوند جایگاه رقابتی خود را در برابر رقبا در بازارهای جهانی از دست خواهیم داد.
یکی از موانع اساسی در زنجیره فولاد، چالش قیمتگذاری بین دو قسمت زنجیره فولاد، یعنی معدن و تولیدکنندگان فولاد است. شرکتهای تولیدکننده سنگآهن، کنسانتره، گندله و آهن اسفنجی میگویند یکی از راهکارهایی که میتواند روند صادرات سنگآهن و کنسانتره و... را بهصورت خودکار متوقف کند، اصلاح قیمتگذاری در داخل کشور است، زیرا در این صورت تولیدات داخلی از سنگآهن تا گندله تولیدی در کشور به مصرف فولادسازان داخلی خواهد رسید و به نفع کشور خواهد بود. به اعتقاد شما چه دلایلی باعث شد نیاز به تعدیل ضرایب کنونی قیمتی در زنجیره فولاد احساس شود؟
فرمول فعلی قیمتگذاری کنسانتره، گندله و آهن اسفنجی بر اساس مطالعات و محاسبات دقیق فنی و اقتصادی و با استفاده از مدل سرمایهگذاری با نرخ بازده کارشناسی تنظیمشده و واحدهای معدنی و فولادی از سود منصفانهای برخوردار میشوند. حال تغییر مدل موجود قیمتگذاری و روی آوردن به مدلهایی که سبب سودآوری بیشتر واحدهای معدنی و بالطبع فشار بیشتر هزینهای بر واحدهای فولادی میشود، بههیچوجه درست نیست و نتیجه آن تنها افزایش قیمت محصولات نهایی فولادی در بازار است و این افزایش صرفاً از جیب مصرفکنندگان نهایی یعنی مردم پرداخت خواهد شد.
چه رویکردی باید اتخاذ شود تا منافع هر دو گروه (معدنیها و فولادیها) تامین شود؟
مدیریت سرمایهگذاری کلان در زنجیره فولاد کشور در دهه گذشته باعث شده واحدهای معدنی به تولید فولاد و محصولات فولادی وارد شوند. به لحاظ منافع بلندمدت، بهتر بود توسعه سرمایهگذاریهای فولادی در حیطه شرکتهای فولادی باقی بماند و منابع واحدهای معدنی معطوف به سرمایهگذاریهای بیشتر در بخش معدن و پهنههای جدید شود. به لحاظ منافع کوتاهمدت، قابل تایید است که هماکنون با افزایش قیمت متوسط شمش فولاد خوزستان در سال جاری که در حال حاضر مبنای قیمتگذاری مواد اولیه است، حتی بدون افزایش نرخ کنسانتره، گندله و آهن اسفنجی نسبت به قیمت موجود شمش خوزستان، قیمت مواد اولیه حدوداً ۷۰ درصد افزایش یافته و افزایش مضاعف و مجدد قیمت این مواد با افزایش نرخهای مورداشاره بههیچوجه توجیه ندارد. بنا بر نظر کارشناسان، مدل تعیین قیمتگذاری بر اساس مدل سرمایهگذاری و میزان سرمایه ثابت و سرمایه در گردش در هر واحد تولیدی زنجیره فولاد، بهترین مدل قیمتگذاری برای کنسانتره، گندله و آهن اسفنجی است. مدل قیمتگذاری مواد اولیه موجود صحیح است و نیازی به تغییر ندارد.
به نظر شما حرکت سیاستگذاران در بخش فلزات، بهخصوص زنجیره فولاد، به سمت قیمتگذاری دستوری، چه تاثیراتی بر این بخش گذاشته است؟ راهکارهای برونرفت از فرآیند قیمتگذاری دستوری در زنجیره فولاد چیست؟
در حال حاضر بازارهای تولیدات زنجیره فولاد هم در بالادست و هم در پاییندست، نیازمند مدیریت کلان براساس ضوابط کارشناسی و در چارچوب اقتصاد کشور است. در شرایطی که کسری کنسانتره و گندله برای فولادسازان در کشور وجود دارد، عرضه مواد اولیه به واسطهها و دلالان چه توجیهی دارد؟ آیا رصد چگونگی فروش تولیدات واحدهای تولیدی زنجیره فولاد کار سختی است؟ آیا امکان گزارشگیری از خریداران واحدهای معدنی میسر نیست؟ در حال حاضر در بازار محصولات فولادی تفاوت فاحشی بین قیمت عرضه محصولات توسط شرکتهای فولادی و نرخهای فروش در بازار آزاد وجود دارد. این تفاوت تنها و تنها به سود تجار و بازرگانان و به زیان تولیدکنندگان است. زمانی که اینچنین قیمت عرضه محصولات فولادی کنترل میشود، اجازه میدهند نرخ فروش مواد اولیه شامل کنسانتره، گندله و آهن اسفنجی افزایش یابد و این امر جای تامل دارد. اصلاح فرآیندها و ارتباط مستقیم واحدهای تولیدی در پاییندست و بالادست و حذف واسطهها گام نخست در تنظیم بازار است. چنانچه تصمیمگیران ارشد صنعت کشور نظرات کارشناسی و فنی و یکپارچه در سرمایهگذاریهای معدنی و فولادی را مبنای تصمیمات خود قرار دهند، هزینه کمتری به صنعت کشور تحمیل میشود و نتایج بهتری به همراه خواهد داشت. در مقابل بخشینگری و قومگرایی سم مهلکی برای صنعت زنجیره فولاد و در کلان خود به زیان کشور است.