بدون داشتن تصویری بزرگ‌تر، از جایگاه این خط آهن و مشاهده آن در پازل ریلیِ متصل به شبکه اصلی راه‌آهن ایران یعنی ارتباط با خط آهن تربت حیدریه-چابهار نمی‌توان به اهمیت حیاتی آن برای افغانستان و منافع اقتصادی-سیاسی آن برای ایران پی برد. با این حال در ابتدا واکاوی جزئیات تکه کوچک‌تر این پازل شاید بتواند ما را به ارائه شکلی دقیق‌تر از دیگر تکه‌ها و در نهایت، تصویر کامل آن یاری کند.

جزئیات فنی پروژه

افغانستان، با ۹۳۶ کیلومتر مرز مشترک با ایران، یکی از مهم‌ترین همسایه‌های شرقی ایران محسوب می‌شود. اما علاوه بر مشکلات ساختاری و امنیتی حاکم بر جامعه افغانستان، نبود زیرساخت‌های مناسب حمل‌ونقل در داخل این کشور و عدم دسترسی به آب‌های آزاد، همواره یکی از محدودیت‌های اصلی افغانستان در توسعه و پیشرفت اقتصادی بوده است. خط آهن خواف- هرات با شعار «دو ملت، یک فرهنگ و یک تاریخ» اگرچه هنوز کاملاً تکمیل نشده اما اخیراً افتتاح شده است که در قالب چهار قطعه، هفت ایستگاه و به طول ۲۲۵ کیلومتر اجرا می‌شود.

در حال حاضر، سه قطعه از این خط آهن شامل دو قطعه در خاک ایران تا مرز «شمتیغ» در خاک ایران و یک قطعه تا ایستگاه «روزنک» در خاک افغانستان به طول ۶۲ کیلومتر مورد بهره‌برداری قرار خواهد گرفت. مسیر جزئی‌تر این خط آهن از شهرهای خواف، سنگان، نیوتک، خوشابه، شمتیغ در خاک ایران و شمتیغ، دشت حوریان و ایستگاه روزنک در داخل خاک افغانستان عبور می‌کند و طبق برنامه‌ریزی انجام‌شده قرار است در ابتدا روزانه یک رام قطار باری و با سرعت ۸۰ کیلومتر در این محور به حرکت در آید. با توافقات انجام‌شده قرار است متخصصان ایرانی ظرف مدت شش ماه به آموزش نیروهای افغانستانی بپردازند و بعد از این دوره آموزشی و در شش‌ماه اول سال آینده این ظرفیت به بیش از سه قطار در روز افزایش پیدا خواهد کرد.

هزینه سرمایه‌گذاری برای ساخت این خط آهن به ارزش امروز، دو هزار میلیارد تومان برآورد می‌شود. ظرفیت نهایی این خط که در واقع یک خط ریلی تجاری در نظر گرفته می‌شود، جابه‌جایی سالانه شش میلیون تن بار و در سال‌های آتی، یک‌میلیون مسافر است که در سال نخست پیش‌بینی می‌شود سه میلیون تن و ۴۰۰ هزار مسافر از آن تردد کنند. برآورد می‌شود که با افتتاح و بهره‌برداری از این مسیر ریلی حدود ۳۰ درصد از مبادلات کالا و مسافر بین دو کشور ایران و افغانستان از طریق مسیر ریلی خواف-هرات انجام شود. با تکمیل این خط آهن، طول خطوط ریلی ایران به ۱۴ هزار کیلومتر خواهد رسید.

ایران-افغانستان؛ منافع برای کدام‌یک؟

در حالی که اغلب تصور می‌شود که همکاری با کشورهای توسعه‌نیافته و حتی فرومانده (Failed States)‌ای مانند افغانستان منافع اقتصادی به همراه ندارد اما این تلقی را می‌توان ناشی از نگاهی سطحی در نظر گرفت. در مدل‌های توسعه، صحبت از الگوی چینی و روسی، مثالی روشن از تفاوت سبک‌های توسعه بوده است. چینی‌ها در روند توسعه خود، غالباً با سرمایه‌گذاری در بسیاری از کشورها از جمله کشورهای توسعه‌نیافته و فقیر، تلاش می‌کنند کشور خود و طرف مقابل را از منافع اقتصادی و دستاوردهای مثبت توسعه بهره‌مند کنند؛ یک بازی دو سر برد. در طرف دیگر، مدل توسعه روسی قرار دارد. روس‌ها به‌طور تاریخی، عمدتاً در روابط خود با کشورهای دیگر، فقط به تامین منافع خود بسنده می‌کنند و تلاش می‌کنند با تضعیف و در هم شکستن طرف مقابل، زمینه را برای رشد رقبای خود از بین ببرند. حال توجه به این نکته بسیار حائز اهمیت است که ایران به‌عنوان کشوری که در جایگاه سوم بیشترین کشور پر‌همسایه در جهان قرار گرفته و با ۱۵ کشور دارای وضعیت همسایگی است و این کشورها به‌ویژه آنهایی که دارای مرزهای زمینی مشترک با ایران هستند، در وضعیت شکننده قرار دارند، تلاش برای توسعه مشترک با آنها، مستقیماً آثار مثبتی را به سود منافع ملی-سرزمینی ایران به دنبال خواهد داشت. شاید فارغ از منافع اقتصادی، مهم‌ترین اثر مثبت فرآیند توسعه در کشورها، افزایش ثبات و امنیت آنهاست که این مساله نیز، مستقیماً می‌تواند امنیت مناطق مرزی ایران را تحت تاثیرات مثبت قرار دهد.

علاوه بر موارد پیشین، ایران بزرگ‌ترین شریک تجاری افغانستان است و در نگاهی کلان با توجه به محصور بودن افغانستان در خشکی، این راه‌آهن فضا را برای اتصال افغانستان به دریا آماده و در بلندمدت افغانستان را به بندرعباس، چابهار، اینچه‌برون، بصره، عراق و سوریه متصل می‌کند. جمعیت زیادی بین ایران و افغانستان جابه‌جا خواهد شد و این پروژه به حمل‌ونقل مسافر هم کمک زیادی خواهد کرد. تقریباً ۴۰ درصد از واردات افغانستان از طریق ایران است و اگر این حجم از بار از جاده به ریل منتقل شود، با مصرف سوخت کمتر، هزینه کمتر و ایمنی بیشتر بازرگانی بین دو کشور انجام خواهد شد. خط آهن خواف-هرات، علاوه بر دسترسی افغانستان به مسیر ریلی مناسب و امکان دسترسی به آب‌های آزاد، منطقه سنگان ایران را که یکی از مهم‌ترین مناطق معدنی اما منزوی کشور است به چرخه حمل‌ونقل ریلی متصل می‌کند؛ این اتصال فرصتی ارزشمند برای بهره‌برداری از معادن منطقه فراهم می‌آورد. در نمایی ملی، شبکه سراسری خط آهن غرب آسیا، در ایران در چهار مسیر «خواف به هرات»، «رشت به آستارا و آذربایجان، روسیه و اروپا»، «شلمچه به بصره» و «کرمانشاه به خسروی» تکمیل خواهد شد که با تکمیل این خطوط گام مهمی در اتصال شبکه ریلی منطقه غرب آسیا به‌عنوان بستر سرزمینیِ ایران، به اقصی نقاط جهان برداشته خواهد شد.

با تکمیل و بهره‌برداری از خط آهن خواف-هرات پیش‌بینی می‌شود سالانه سه میلیون تن صادرات و واردات کالا و یک ‌میلیون و ۷۰۰ هزار تن ترانزیت در این مسیر انجام شود. همچنین افزایش مبادلات اقتصادی بین ایران و افغانستان، انتقال ترافیک جاده‌ای به ریل، انتقال مواد خام معدنی از معادن خواف و سنگان ایران به‌منظور فرآوری و صادرات امن از طریق خاک ایران و آب‌های جهانی از طریق بندر چابهار از دیگر مزیت‌های اقتصادی این مسیر ریلی است. در افغانستان زمینه‌های قابل‌توجهی برای صادرات، واردات و ترانزیت کالاها وجود دارد. در این راستا وجود منابع غنی از جمله وجود ۱۴۰۰ معدن و مواد معدنی و نفت و گاز به ارزش هزار میلیارد دلار و فرصت‌های مناسب در زمینه کشاورزی که هم‌اکنون ۱۶ درصد تولید ناخالص این کشور را تشکیل داده و زمینه اشتغال ۶۱ درصد از مردم این کشور را فراهم کرده، روی‌هم‌رفته فرصت‌های صادراتی ویژه‌ای را برای افغانستان از طریق ایران به وجود خواهد آورد. افغانستان، حدود ۹۰ درصد از مایحتاج و موارد مصرفی خود را از طریق واردات تامین می‌کند. به همین خاطر ایران در سال ۲۰۱۸ چهارمین کشور مبدأ واردات افغانستان بوده که ارزش این کالاها معادل ۹۰۸ میلیون دلار است.

ترانزیت در نمایی بزرگ‌تر

ایران، چهارراه ترانزیتی شرق-غرب و شمال-جنوب است و همان‌طور که در ابتدای این مطلب تاکید شد، بدون داشتن تصویری بزرگ‌تر، از اهمیت خطوط ترانزیت و در اینجا، مشخصاً خط آهن خواف-هرات و مشاهده آن در پازل ریلی متصل به شبکه اصلی راه‌آهن ایران نمی‌توان به اهمیت حیاتی آن برای افغانستان و منافع اقتصادی-سیاسی آن برای ایران پی برد. راه‌گذر (کریدور) حمل‌ونقل بین‌المللی شمال-جنوب در ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۰ در سن‌پترزبورگ از طریق سه کشور ایران، روسیه و هند و به‌منظور ترویج همکاری‌های حمل‌ونقلی بین اعضا تاسیس شد. این راه‌گذر، اقیانوس هند و خلیج‌فارس را از راه ایران به دریای خزر سپس از طریق روسیه به سن‌پترزبورگ و شمال اروپا متصل می‌کند. علاوه بر آن، راه‌گذر (کریدور) شرق-غرب که همان جاده باستانی ابریشم است نیز درست از ایران گذر می‌کند که می‌تواند کالاهای ترانزیتی چین و آسیای میانه در شرق و شمال شرقی را از طریق قلمرو ایران به حوزه‌های قفقاز، آسیای غربی و حوزه دریای مدیترانه منتقل کرده و متقابلاً کالاهای تولیدی در این نواحی را نیز به بازارهای آسیای میانه و چین ترانزیت کند. مسیر ایرانی راه‌گذر شرق-غرب از مرزهای شمال شرقی ایران شامل دوغارون، سرخس، باجگیران، لطف‌آباد، اینجه‌برون، به مرزهای خروجی غربی و شمال غربی شامل جلفا، بازرگان، سرو، رازی، تمرچین، باشماق، خسروی و بالعکس است. این مزیت ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک به‌روشنی نشانگر نقش پراهمیت ایران در مسیرهای بازرگانی و پتانسیل بسیار بالای کشور برای درآمدزایی از عبور و مرور کالا از ایران به سه قاره بزرگ اروپا، آسیا و آفریقاست که کمتر کشوری در جهان از این ویژگی برخوردار است. از این‌رو بهره‌مندی از آن می‌تواند در آوردگاه‌های ژئوپولتیک نیز، دست بالا را به ایران ببخشد.

این مورد اخیر، با طرح همکاری ایران و هند و همراه شدن افغانستان در این طرح و سرمایه‌گذاری هند به‌عنوان یکی از قدرتمندترین اقتصادهای جهان در بندر چابهار ایران در حال تحقق بوده است. از آنجا که هند و چین در رقابت با یکدیگر برای تثبیت جایگاه خود به‌عنوان قدرت جهانی هستند در نتیجه، منافع آنها در تضاد با یکدیگر در بسیاری از سطوح قرار گرفته است که برای هر دو کشور از اهمیت ژئوپولتیک و ژئواستراتژیک بالایی برخوردار است. از همین روی، بندر چابهار نه‌تنها برای منافع ژئوپولتیک هند در غرب آسیا حائز اهمیت فراوان است، بلکه این امر در مورد افغانستان و آسیای مرکزی به‌عنوان همسایگان جدید این کشور نیز حیاتی است. به‌علاوه اهمیت این بندر به‌دلیل تلاش چین برای افزایش نفوذ خود در همسایگان هند، اهمیتی دوچندان برای دهلی‌نو یافته است. چین با برنامه‌هایی نظیر ابتکار «یک کمربند-یک راه» یا همان جاده ابریشم باستانی و سرمایه‌گذاری در بندر «گوادر» پاکستان سعی در محدود ساختن حوزه نفوذ هند در این مناطق دارد. با همین استدلال بود که دهلی‌نو تصمیم به سرمایه‌گذاری عظیم در بندر چابهار گرفت. در دسامبر ۲۰۱۸، شرکت سهامی محدود بنادر جهانی هند دفتری را در بندر چابهار گشود و عملیات بندر شهید بهشتی را در این شهر عهده‌دار شد.

این بندر می‌تواند ارتباط هند با افغانستان و آسیای مرکزی را تقویت و حفظ کند. ایران و هند به همراه افغانستان پیمان سه‌جانبه‌ای را برای توسعه بندر چابهار امضا کرده‌اند. روشن است که در شرایط عادی، ایران می‌تواند نقشی حیاتی در کمک به هند برای تبدیل‌شدن به یک قدرت نوظهور جهانی ایفا کند. این روابط دوجانبه با ایران نه‌تنها برای تامین منافع اقتصادی هند ضروری است، بلکه اهمیت بسزایی نیز در توسعه نفوذ دهلی‌نو در همسایگان جدید در حوزه خلیج‌فارس و آسیای مرکزی خواهد داشت. در واقع ایران برای دسترسی هند به آسیای مرکزی نقش حیاتی دارد و می‌تواند به دهلی‌نو کمک کند تا رشد نفوذ چین در میان همسایگان هند تعدیل شود. این مساله منافعی بسیار جدی نیز برای ایران به همراه دارد. بازار مصرف بیش از یک میلیاردنفری در هند فرصتی طلایی برای ایران است تا با تقویت اقتصاد و تولید در کشور، اقتصاد خود را با گره زدن به بازارهای مصرف رو به افزایش، با رشدی قابل‌توجه همراه کند. هند به‌زودی پرجمعیت‌ترین کشور جهان می‌شود، بنابراین به بزرگ‌ترین مصرف‌کننده انرژی تبدیل خواهد شد؛ کشوری که در حال حاضر بیش از ۸۴ درصد انرژی مصرفی خود را وارد می‌کند. از همین‌رو، نیاز هند به ایران به‌عنوان سومین دارنده ذخایر نفتی و دومین دارنده ذخایر گازی در جهان، مشخص است. حجم بازرگانی میان ایران و هند طی سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۸ برابر با ۷۶/ ۱۳ میلیارد دلار بوده است. بر اساس اعلام وزارت روابط خارجی هند، حجم تجارت دوجانبه دو کشور در سال ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۰ با ثبت رشد ۸/ ۲۳درصدی به ۳/ ۱۷ میلیارد دلار رسیده است. به‌علاوه، صادرات هند به ایران با رشد ۳/ ۳۲درصدی به ۵/ ۳ میلیارد دلار رسیده است و هند تنها کشوری است که در روابط تجاری دوجانبه با ایران توافق تجاری بر اساس روپیه-ریال دارد.

با این حال، ناتوانی هند در پیروی نکردن از تحریم‌های آمریکا، همکاری با ایران را به شکلی قابل ‌توجه تحت تاثیر قرار داده است به شکلی که ایران و چین، زمزمه‌های قرارداد همکاری ۲۵ساله خود را علنی کردند. حضور چین در ایران، تضعیف هند به‌عنوان رقیب اصلی پاکستان را در پی خواهد داشت. در این صورت پاکستان می‌تواند فضای راهبردی لازم برای مقابله با تهدیدهای احتمالی در مقابل کشورش را مهار کند. به هر ترتیب، ایران کماکان استراتژی روشنی برای همکاری بلندمدت با چین یا هند از خود نشان نداده است و همین مساله می‌تواند ایران را همچون غفلت و تعلل در بسیاری از عرصه‌های دیگر، در حالت «تنهایی» قرار داده و از کسب منافع اقتصادی بی‌بهره کند.

Untitled-2

Untitled-1