دروازه صادرات
فعالان صنعت برق چرا نسبت به سرمایهگذاری بیمیل شدند؟
بدین ترتیب در مجموع حدود ۶۵۰ مگاوات جدید در سال جهش تولید به ظرفیت ما اضافه خواهد شد؛ ۳۲۴ مگاوات آن محقق شده و ۳۲۴ مگاوات باقیمانده نیز تا پایان سال ۱۳۹۹ به بهرهبرداری خواهد رسید. اما موضوع دیگری که در راستای جهش تولید مورد توجه قرار گرفته است، افزایش میزان تولید برق نیروگاه زرگان است که در زمره نیروگاههای با عمر طولانی بهشمار میرود. طبق برنامهریزیها با توجه به اینکه نیروگاهها هر چقدر عمر بیشتری داشته باشند، ضریب بهرهوریشان کاهش مییابد، در نظر داریم تا یک ماه آینده ۱۵۰ مگاوات به ظرفیت نیروگاه زرگان با اصلاح ساختار در بویلر بخش بخار و اصلاح ساختار در دو واحد گازی اضافه شود.
اثر تلاطمات ارزی
یکی از موضوعاتی که در حال حاضر بخشهای مختلف اقتصاد کشور را با چالش مواجه کرده نوسانات نرخ ارز است. اما صنعت برق در مقابل این تلاطمات چه کرد؟ از نیمه دوم سال ۱۳۹۸ با وجود اینکه هنوز افزایش نرخ ارز اتفاق نیفتاده بود، با هماهنگیهای صورتگرفته با مجموعه مپنا و سازندگان داخلی قطعات، برنامهریزی شد تا از محصولات ساخت داخل استفاده شود. این روند باعث شد افزایش نرخ ارز تاثیر خاصی در بخش نیروگاهی نداشته باشد یا حداقل تبعات آن کمتر احساس شود. در صورتی که مجموعه شرکتهای گروه در سالهای گذشته خرید محصولات خارجی داشته و عموماً برخی تجهیزات وارداتی بوده است. اما در طول هشت ماه اخیر خرید محصولات خارجی حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد کاهش یافته است.
نرخ خرید برق بهصرفه نیست
یکی از سوالات مطرحشده در این روزها این است که نرخ جدید تعیینشده برای خرید برق از نیروگاهها چقدر منطقی است؟ بررسیها نشان میدهد دغدغه افزایش خرید برق از سال ۱۳۹۳ برای نیروگاههای بخش خصوصی وجود داشته است. با تعیین نرخ جدید باید گفت این ارقام بههیچ عنوان جوابگوی هزینههای این صنعت نیست. اگر نرخ تورم بانک مرکزی را ملاک قرار دهیم این موضوع نشان میدهد قیمت برق در حال حاضر باید هر کیلووات خرید انرژی، بیش از ۲۰۰ تومان و نرخ آمادگی ۵۰ تومان باشد تا سرمایهگذاران رغبت کنند هم در بخش افزایش توان تولید (ارتقا) و هم در بخش احداث نیروگاههای جدید یا تبدیل نیروگاههای گازی به سیکل ترکیبی سرمایهگذاری کنند. اما با وجود تمام مذاکرات و جلسات، سقف نرخ در حد ۱۵ درصد افزایش را ثبت کرد که اصلاً توجیه اقتصادی ندارد.
افزایش نرخ ارز و پایین بودن نرخ خرید برق از تولیدکنندگان بخش خصوصی موضوعی است که هزاران مقاله و مصاحبه در مورد آن انجام شده است اما زمان صحبت به پایان رسیده و باید در عمل به حل این مشکلات پرداخت. در حال حاضر با دستورالعملهایی که وزارت صمت صادر کرده و دولت هم همکاری نمیکند، هیچ توجیهی برای سرمایهگذاری و فعالیت اقتصادی وجود ندارد. از آن طرف میزان مصرف برق، روزانه در حال افزایش است و بیشترین میزان مصرف کشور در امسال به ثبت رسید. بدون شک با ادامه این روند باید این واقعیت را پذیرفت که خاموشیها دوباره رخ خواهند داد و غیرقابل کتمان هم هست.
اما چه باید کرد؟ در این میان دو بحث وجود دارد. نخست اینکه به نیروگاههای بخش خصوصی در همان حد که در بورس انرژی برق میفروشند، اجازه صادرات داده شود. باز شدن دروازه صادرات یکی از مهمترین مشوقها برای جذب سرمایهگذاران خواهد بود. در این رابطه حتی سرمایهگذاران بخش خصوصی با ما به عنوان دومین مجموعه نیروگاهداری کشور وارد مذاکره شدهاند اما گفتهاند اگر این شرایط فراهم شود تا مجوز صادرات داده شود، ما حاضریم در صفر تا صد پروژهها همکاری و مشارکت داشته باشیم.
در بحث نرخ ارز درست است که کشور از لحاظ اقتصادی با مشکلاتی مواجه است و تحریمها فشارها را هر روز بیشتر میکند، اما هنوز بسیاری از مدیران ما به این نتیجه نرسیدهاند که صنعت برق یک صنعت زیرساختی است. درست است که صنعت غذا، مسکن و بهطور کلی معیشت مردم بسیار مهم است چون اگر فراهم نباشد مشکلات اجتماعی ایجاد میکند، اما سیاستگذاران باید این موضوع را در نظر داشته باشند که اگر تامین برق پایدار انجام نشود، هیچکدام از بحثهای معیشتی قابل رفع نخواهد بود. دولت باید این دغدغه را داشته باشد که اگر برق نباشد کشور دچار معضلات اساسی میشود و کل صنایع کشور دچار مشکل میشوند. در حال حاضر بسیاری از صنایع میخواهند تولید داشته باشند اما به دلیل محدودیت تولید برق در پیک بار با خاموشی مواجه میشوند. چرا باید به این نقطه برسیم؟ چرا در شرایطی که سوخت مورد نیاز نیروگاهها فراهم است و تکنولوژی صنعت برق هم کارآمد است و همواره در دنیا مطرح هستیم، نمیتوانیم از ظرفیتهایمان استفاده کنیم؟ ما باید مشوقهایی ایجاد کنیم. متولیان باید اجازه صادرات و خردهفروشی بدهند؛ مجوز خردهفروشی نه صرف اینکه تنها به آنهایی که به شبکه فوقتوزیع متصل هستند یا قرارداد با برقهای منطقهای دارند داده شود، بلکه باید در اختیار شرکتهای توزیع هم قرار بگیرد و با آنها هم قراردادهای دوجانبه بسته شود.
در حال حاضر کشورهایی مانند افغانستان، پاکستان و عراق نیاز مبرم به برق دارند اما توجه نمیکنیم و بعد از اینکه سرمایه خارجی به این کشورها ورود کردند و سرمایهگذاریها انجام شد، تنها باید افسوس بخوریم. سیاستگذاران باید این فرصتهای طلایی را از دست ندهند و همچنین اجازه ندهند فعالان بخش خصوصی به دلیل برخی سختگیریها این فرصتها را از دست دهند. اگر به این مقولهها توجه نشود، موقعیتهای استثنایی را کشور از دست خواهد داد. هاب منطقه شدن برای ما بسیار مهم است. بحث امنیت تولید برق را باید در منطقه داشته باشیم تا زمانی که مذاکرات سیاستی انجام میدهیم بگوییم برق آن کشور را ما تولید و تامین میکنیم که مطمئناً به نفع کشور است.
در مجموع باید گفت بسیاری از مشکلات و چالشهای صنعت برق بارها گفته شده است. ما باید متوجه شویم که کشور به برق بیشتری نیاز دارد و اگر این اتفاق رخ ندهد کشور با مشکلات جدی مواجه میشود. اگر سرمایهگذار بخش خصوصی نیاید، دولت نمیتواند به تنهایی کارها را جلو ببرد. در بحث احداث و تولید برق نمیتواند سرمایهگذاری کند. با توجه به تحریمها هنوز سرمایهگذارانی وجود دارند که حاضر به سرمایهگذاری هستند مخصوصاً در مناطق آزاد باید حمایتها با دید روشن و مثبت صورت بگیرد.