برای مثال در این کشور، بخش کشاورزی، جنگلداری، ماهیگیری و شکار، در سال ۲۰۱۹ معادل ۰۴/ ۰ درصد به رشد تولید ناخالص داخلی حقیقی هم‌بخشی داشت. هم‌بخشی معدن به رشد GDP حقیقی ایالات متحده در سال ۲۰۱۹ معادل ۲۲/ ۰ درصد، هم‌بخشی ساخت‌وساز معادل صفر درصد، هم‌بخشی تولیدات کارخانه‌ای معادل ۰۸/ ۰ درصد، هم‌بخشی تولید کالاهای بادوام معادل ۱۱/ ۰ درصد، هم‌بخشی کالاهای غیربادوام معادل ۱۱/ ۰ درصد، هم‌بخشی عمده‌فروشی معادل ۰۵/ ۰ درصد، هم‌بخشی خرده‌فروشی معادل ۱۹/ ۰ درصد و هم‌بخشی حمل‌ونقل معادل صفر درصد، اما کرونا همه این معادلات را بر هم زده و خواهد زد. به‌طوری که هم‌بخشی بسیاری از بخش‌های صنعتی به رشد حقیقی GDP منفی خواهد بود. اما چرا کرونا باعث می‌شود که چنین تغییراتی رخ دهد؟

سهم فعلی صنایع از تولید ناخالص داخلی چه در سطح کشوری و چه در سطح جهانی، مدیون جهانی‌سازی است. اما ویروس کرونا معادلات زیادی را بر هم خواهد زد و بنابراین سهم صنایع نیز تغییر خواهد کرد. ویروس جدید کرونا، استرس عظیمی را به وجود آورد و در حال آزمایش کردن جهانی‌سازی است. وقتی که زنجیره‌های تامینی که بسیار ضروری هستند می‌شکنند، کشورها کالاهای پزشکی را پیش خود ذخیره می‌کنند و با سرعت هرچه تمام‌تر مسافرت‌ها را محدود می‌کنند، بحران ما را به این وا‌می‌دارد که اندیشه‌هایمان را در مورد اقتصاد جهانی که کشورها در آن با یکدیگر ارتباط زیادی دارند، مجدداً ارزیابی کنیم. جهانی‌سازی نه‌تنها به بیماری واگیرداری که درگیر آن هستیم اجازه داد به سرعت پخش شود، بلکه وابستگی عمیق میان بنگاه‌ها و کشورها را افزایش داد؛ چیزی که باعث می‌شود هم بنگاه‌ها و هم کشورها نسبت به شوک‌هایی که انتظارش را ندارند، آسیب‌پذیرتر شوند. اکنون هم بنگاه‌ها و هم کشورها، هر دو در حال کشف این هستند که تا چه اندازه آسیب‌پذیرند.

اما درسی که ویروس کرونای جدید به ما می‌دهد این نیست که جهانی‌سازی شکست خورد. درسی که به ما می‌دهد این است که جهانی‌سازی، به‌رغم همه مزایایش یا حتی به خاطر تمام مزایایی که دارد، شکننده است. برای چندین دهه، تلاش‌های زیاد بنگاه‌های مختلف به منظور استفاده حداکثری از چیزهایی که می‌توانستند مورد استفاده قرار بگیرند، منجر به تولید بی‌سابقه ثروت شد. اما این تلاش‌ها همچنین میزان منابع استفاده‌نشده در اقتصاد جهانی را کاهش داد؛ چیزی که اقتصاددانان از آن با عنوان «اِسلَک» (slack) یاد می‌کنند (در اقتصاد، منظور از اسلک، میزان منابع و نیروی کاری است که هنوز مورد استفاده قرار نگرفته است). در زمان‌های عادی، بنگاه‌ها اغلب، اسلک را شاخصی برای تلف شدن یا حتی هدر رفتن ظرفیتی که می‌تواند مولد باشد در نظر می‌گیرند. اما زمانی که اسلک بیش از اندازه کاهش می‌یابد، باعث می‌شود که سیستم اقتصادی در زمان بحران شکننده شود. این شکننده شدن یعنی اینکه «fail-safe»‌ ضروری برای اقتصاد از بین رفته است (در مهندسی و به‌خصوص کارهایی که خطر در آنها بالاست، چیزهایی با عنوان «fail-safe» طراحی می‌شوند که وظیفه آنها، حفاظت از جان افراد و حداقل کردن آسیب در زمان بحرانی شدن شرایط است. در واقع وقتی یک دستگاه یا سیستم در کاری که قرار است انجام دهد شکست می‌خورد یا اصطلاحاً failed می‌شود، وظیفه «fail-safe» این است که در زمان این failed شدن، امنیت را تامین کند).

وقتی در مورد تولیدات کارخانه‌ای حرف می‌زنیم، فقدان fail-safe می‌تواند باعث شود زنجیره تامین بشکند؛ آنچنان که زنجیره تامین در بعضی از بخش‌های پزشکی و درمانی در نتیجه شیوع ویروس کرونای جدید، شکسته است. تولیدکنندگان کالاهای پزشکی ضروری، با افزایش قابل توجه تقاضای جهانی برای محصولاتشان، با وضعیت پیچیده‌ای مواجه شده‌اند (ظرفیت عرضه آنها پاسخگوی این تقاضا نیست) و این وضعیت، کشورها را در رقابت برای دسترسی به منابع، مقابل هم قرار داده است. در نتیجه چنین وضعیتی، دینامیک‌های قدرت (power dynamics) میان اقتصادهای اصلی دنیا تغییر کرده است. به‌طوری که آنهایی که به خوبی آمادگی مقابله با ویروس کرونای جدید را دارند، یا منابع را پیش خودشان و برای خودشان نگه داشته‌اند یا به دیگران کمک می‌کنند و به این طریق، اثرگذاری‌شان روی معادلات جهانی را افزایش می‌دهند (منظور از دینامیک قدرت، شیوه تعامل چند فرد یا گروه با یکدیگر است، آن هم زمانی که قدرت یک فرد یا گروه از فرد یا گروه دیگر بیشتر باشد. در سطح جهانی بالا بودن power dynamic یک کشور یعنی داشتن قدرت کنترل و اثرگذاری روی کشورهای دیگر).

برداشت سنتی از جهانی‌سازی این است که جهانی‌سازی، یک بازار بین‌المللی رو به رشد را به وجود آورد و تولیدکنندگان را قادر ساخت از طریق جایگزین کردن یک تامین‌کننده یا یک مولفه با تامین‌کننده یا مولفه دیگر، زنجیره‌های تامین انعطاف‌پذیری را به وجود آورند. از آنجا که کسب‌وکارها از مزایای تقسیم کار که امروزه جهانی شده است استفاده کرده‌اند، ثروت ملل آدام اسمیت به ثروت جهان تبدیل شده است (نویسندگان در حال اشاره به این موضوع هستند که تقسیم کار به یک چیز جهانی تبدیل شده و مثلاً هر کشوری در انجام یک قسمت از کار تخصصی شده است. دقت کنید که منظور آنها تخصصی شدن در تولید کالاهای مختلف نیست، بلکه منظور آنها از تقسیم کار جهانی‌شده این است که کشورها در تولید یک کالای به‌خصوص هم، هر یک وظیفه مشخصی پیدا کرده‌اند و یک جای کار را گرفته‌اند).

اما جهانی‌سازی علاوه بر همه اینها، یک سیستم پیچیده وابستگی را به وجود آورد. شرکت‌ها زنجیره‌های تامین جهانی را در کنترل خود گرفتند و این کارشان، به ایجاد تارهای درهم‌تنیده‌ای از شبکه‌های تولید منجر شد؛ تارهای درهم‌تنیده‌ای که اقتصاد کشورهای جهان را به هم گره زده است. امروزه مواد اولیه تولید یک محصول می‌توانند در دوجین کشور تولید شوند. چنین حرکتی به سمت تخصصی شدن، گاهی جایگزین کردن را سخت می‌کند؛ به‌خصوص زمانی که بحث مهارت‌ها یا محصولات غیرمعمول در میان باشد. وقتی تولید به یک چیز جهانی بدل می‌شود، کشورها به یکدیگر وابسته‌تر می‌شوند؛ چراکه با جهانی شدن هر چه بیشتر، هیچ کشوری دیگر نمی‌تواند کنترل تمام کالاها و مواد اولیه‌ای را که اقتصادش به آن نیاز دارد در دست بگیرد.

همه‌گیری بیماری‌ای که به خاطر شیوع ویروس کرونای جدید به وجود آمده، شکنندگی سیستم جهانی‌شده (globalized) را آشکار کرده است. بعضی از بخش‌های اقتصادی، به ویژه آن بخش‌هایی که سطح بالایی از «اسلک» دارند، می‌توانند نسبتاً بهتر، از پس این بحران برآیند. در حالی که بخش‌های اقتصادی دیگر می‌توانند به سمت مرز فروپاشی رانده شوند. به‌طوری که اگر پاندمی کرونا مانع فعالیت حتی یکی از تامین‌کنندگان در یکی از کشورهای درگیر کرونا شود و نگذارد این تامین‌کننده، ماده اولیه‌ای را که از سوی تولیدکنندگان دیگر به شدت مورد استفاده قرار می‌گیرد و برایشان ضروری است، تولید کند، بخش اقتصادی‌ای که به اندازه کافی «اسلک» ندارد، تا مرز فروپاشی پیش خواهد رفت. برای مثال تولیدکنندگان خودرو در سراسر اروپای غربی نگران کمبود قطعات الکترونیکی مورد استفاده در خودروهایشان هستند. چراکه یکی از تولیدکنندگان ویژه قطعات الکترونیکی خودرو، مجبور شده است فعالیت یکی از کارخانه‌هایش در ایتالیا را به حالت تعلیق درآورد.

در گذشته، تولیدکنندگان و کارخانه‌داران ممکن بود ذخیره مواد اولیه داشته باشند که در نتیجه بتوانند در چنین لحظه‌هایی (لحظات بحرانی مانند حالا که کرونا شایع شده است)، از خودشان و کسب‌وکارشان محافظت کنند. اما در عصر جهانی‌سازی، بسیاری از کسب‌وکارها حرف تیم کوک، مدیر ارشد اجرایی اپل را تصدیق کرده و طبق آن عمل می‌کنند. تیم کوک حرف مشهوری دارد مبنی بر اینکه نوآوری، به‌طور بنیادی یک شیطان (fundamentally evil) است. او می‌گوید کسب‌وکارها به جای اینکه برای انبار کردن مواد اولیه تولید هزینه کنند، باید به زنجیره‌های تامین که درست سر موقع نیاز آنها را برآورده می‌سازند تکیه کنند. اما در گیرودار بحران، تامین «درست سر موقع» می‌تواند سر موقع نباشد و بیش از حد دیر شود. تولید جهانی لپ‌تاپ در فوریه تقریباً ۵۰ درصد کاهش یافته است. همچنین تولید جهانی گوشی‌های هوشمند می‌تواند در فصل پیش رو، تا ۱۲ درصد کاهش یابد. بخشی از این کاهش به خاطر مشکلاتی است که در حال حاضر به خاطر بحران کرونا در زنجیره تامین وجود دارد. هم لپ‌تاپ و هم گوشی‌های هوشمند با مواد اولیه و قطعاتی ساخته می‌شوند که این مواد را کارخانه‌های ویژه آسیایی تولید می‌کنند.

تنگناهایی که در تولید وجود دارند، مثل آنچه در مورد تولید قطعات الکترونیکی گفتیم، مبارزه علیه ویروس کرونای جدید را با اخلال مواجه کرده‌اند. کالاهای ضروری در بحث‌های پزشکی و درمانی مانند «معرف‌ها یا شناساگرها» (reagent) که یکی از مولفه‌های اصلی ساخت کیت‌های تشخیص بیماری هستند و در آزمایشگاه‌های تشخیص بیماران مبتلا به کرونا مورد استفاده قرار می‌گیرند، یا بسیار کم هستند یا موجودی آنها در بسیاری از کشورها به پایان رسیده است. دو شرکت، بر تولید این شناساگرهای ضروری سلطه دارند. یکی از آنها شرکت هلندی «Qiagen» است که به تازگی توسط شرکت آمریکایی

«Thermo Fisher» خریداری شده است. شرکت دیگر که مقر اصلی آن در سوئیس است، «Roche» نام دارد. هر دو این شرکت‌ها در پاسخ‌دهی به تقاضای بسیار بالایی که برای محصولاتشان وجود دارد، ناکام مانده‌اند. این کمبود عرضه باعث شده که تولید کیت‌های تشخیص در ایالات متحده با تاخیر روبه‌رو شود. ایالات متحده از آن جهت در تولید کیت‌های تشخیص ویروس به مشکل خورده که در صف خرید مواد اولیه مورد نیاز برای تولید این کیت‌ها، پشت سر کشورهای دیگر قرار دارد.

همراه با پخش شدن ویروس جدید، تعدادی از دولت‌ها، مغلوب بدترین غریزه‌هایشان شده‌اند. حتی قبل از اینکه ویروس کرونا شایع شود، تولیدکنندگان چینی، نصف ماسک‌های پزشکی مورد نیاز دنیا را تولید می‌کردند. این تولیدکنندگان در نتیجه شروع بحران، تولیدات خود را به شدت افزایش دادند. اما دولت چین همه ماسک‌هایی را که در کارخانه‌های چین تولید می‌شد، خریداری کرد. این در حالی بود که علاوه بر خریدن این ماسک‌ها، مقدار بسیار زیادی ماسک از خارج وارد کرد. قطعاً چین به این ماسک‌ها احتیاج داشت. اما نتیجه این کار دولت چین این بود که عرضه ماسک به دیگر کشورها متوقف شود و دیگر کشورها در پاسخ‌دهی به بیماری با مشکل مواجه شوند.

کشورهای اروپایی رفتار بهتری را از خودشان نشان ندادند. روسیه و ترکیه صادرات ماسک‌های پزشکی را ممنوع کردند. آلمان نیز به‌رغم اینکه عضوی از اتحادیه اروپاست و قرار است بازار آن با بازار سایر کشورهای عضو اتحادیه اروپا مشترک باشد و تجارت کاملاً آزاد در اتحادیه اروپا وجود داشته باشد، صادرات ماسک را ممنوع کرد. دولت فرانسه به جای ممنوع کردن صادرات ماسک، راه ساده‌تری را برگزید و همه ماسک‌های موجود را خریداری کرد. مقامات اتحادیه اروپا نسبت به این اقدامات اعتراض کردند و اذعان داشتند که چنین اقداماتی، همبستگی میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا را از بین می‌برد و کشورهای عضو را از اتخاذ رویکرد رایج در مبارزه با کرونا منع کردند؛ اما دولت‌ها به سادگی چنین چیزی را مورد بی‌توجهی قرار دادند.

رویکرد «همسایه‌ات را فقیر کن» (beggar thy neighbor) همراه با عمیق‌تر شدن بحران کرونا، بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است. به‌طوری که این رویکرد، زنجیره تامین جهانی مواد ضروری پزشکی را با مشکل مواجه کرده است. مساله‌ای که از آن صحبت کردیم، در آمریکا شدید است. چراکه آمریکا با تاخیر اقدام به ارائه یک پاسخ منسجم به پاندمی کرونا کرد و به همین دلیل، در تامین بسیاری از موادی که به آن نیاز دارد، با مشکل مواجه است و کمبود دارد. ایالات متحده، یک ذخیره ملی ماسک دارد اما از سال ۲۰۰۹ به بعد چیزی به این ذخیره اضافه نشده و بنابراین، موجودی ماسک دولت آمریکا، تنها به بخشی از نیاز مردمش پاسخ می‌دهد. در این شرایط نیز مشاور تجاری ترامپ، پیتر ناوارو، از این مساله و کمبودهای مشابه برای تهدید هم‌پیمانان ایالات متحده استفاده کرده (که جای تعجب ندارد) و از این وضعیت برای توجیه کردن خروج از تجارت جهانی بهره برده است. او استدلال کرده که ایالات متحده نیاز دارد ظرفیت‌های تولیدی‌اش را به خانه بازگرداند و به منظور تولید داروهای ضروری از این ظرفیت‌ها استفاده کند. در نتیجه این موضوع، شایع شده که آلمان نگران است دولت ترامپ در یک اقدام، به‌طور کامل، واکسن جدیدی را که از سوی یک شرکت آلمانی در روند تولید قرار دارد، خریداری و از آن در ایالات متحده استفاده کند. به همین دلیل برلین در حال حاضر در نظر دارد با پیشنهاد بهتر، این واکسن را خریداری کند یا اینکه مبادله با ایالات متحده را ممنوع سازد (دقت کنید بحث در مورد واکسنی است که در جریان تولید است و هنوز معلوم نیست این تلاش نتیجه‌بخش باشد یا خیر).

در سایه کرونا، صنایعی که تا پیش از این نیز پیش‌بینی می‌شد بیشترین سرمایه‌گذاری را به خود جذب کنند، رشد قابل توجهی خواهند داشت. هوش مصنوعی، هواپیماهای بدون سرنشین، واقعیت مجازی، فناوری پوشیدنی، پرداخت‌های موبایلی، پول‌های مجازی، ژنومیکس، اینترنت اشیا، روباتیکس و خودروهای بدون راننده از جمله بزرگ‌ترین صنایعی هستند که بیشترین سرمایه‌گذاری‌ها را به واسطه اهمیتی که به دست آورده‌اند در آینده جذب خواهند کرد. آنچنان که تا به امروز نیز سرمایه‌های هنگفتی به سمت آنها هدایت شده است. تکنولوژی‌های پیشرفته هزینه‌های صنایع مختلف را کاهش داده است. امکاناتی که با پیشرفت اتوماتیک شدن کارها ایجاد شده است، سنسورها و گسترش فناوری ارتباطات، باعث شده است که کارایی افزایش یابد و هزینه‌ها به‌طور قابل توجهی پایین آید. بحران کرونا، نیاز به رشد این صنایع را تسریع خواهد کرد. نیروی بخار، الکتریسیته و اینترنت، صنایعی هستند که تا پیش از این، هر یک در دوره خود دنیا را متحول کردند. این‌بار نوبت به هوش مصنوعی رسیده است. شرکت‌های تکنولوژیک همچون گوگل و مایکروسافت سرمایه‌گذاری‌های هنگفتی روی هوش مصنوعی کرده‌اند. بسیاری از تحلیلگران، دو دهه آینده را عصر هوش مصنوعی لقب داده‌اند. الگوریتم‌های نرم‌افزاری قادر هستند کارهایی را انجام دهند که به‌طور معمول برای انجام آن کارها به هوش انسانی نیاز است. کارهایی همچون درک بصری، درک صحبت، تصمیم‌گیری و ترجمه زبان. هوش مصنوعی از تعداد زیادی زیربخش تشکیل شده است. همچون یادگیری ماشینی که روی توسعه برنامه‌هایی برای اینکه بتوانند یاد بگیرند، درک کنند، استدلال بیاورند و برنامه‌ریزی کنند متمرکز است. یادگیری ماشینی در حال حاضر هم بخشی از زندگی روزمره است. یادگیری ماشینی راه را برای گسترش خودروهای بدون راننده، کشف سریع‌تر داروها و... هموار کرده است. به‌طوری که داستان‌های

علمی-تخیلی دهه‌های گذشته در حال تبدیل به واقعیت هستند که بخشی از این تبدیل تا همین الان هم رخ داده است. در سال ۲۰۱۷ پیش‌بینی می‌شد که تا پایان دهه، صنعت هواپیماهای بدون سرنشین شش هزار درصد رشد داشته باشد (منبع: PwC). هزینه‌ها در این صنعت روزبه‌روز در حال کاهش است. اما اگر فکر می‌کنید که هواپیماهای بدون سرنشین تنها برای تحویل کالا در آمازون به‌کار می‌روند اشتباه کرده‌اید. هواپیماهای بدون سرنشین می‌توانند اسب بعدی صنعت کشاورزی باشند (کارکرد در بذرپاشی، سم‌پاشی و کشت آفات). همچنین می‌توان در رویدادهای ورزشی بین‌المللی از آنها استفاده کرد. در صورت تلفیق تکنولوژی هواپیماهای بدون سرنشین با یادگیری ماشینی و تکنولوژی تشخیص چهره، در شناسایی مجرمان هم به کار می‌آیند. بیمارستان‌ها می‌توانند از هواپیماهای بدون سرنشین برای افزایش نرخ نجات حمله‌های قلبی از ۸ درصد به ۸۰ درصد استفاده کنند. انقلاب هواپیمای بدون سرنشین (drone) این پتانسیل را دارد که مستقیماً بر بسیاری از صنایع، از حمل‌ونقل گرفته تا جنگلداری و کشاورزی، مهندسی، ساخت‌وساز و... تاثیر بگذارد. طبق بررسی‌های PwC روی کارکردهای تجاری تکنولوژی هواپیماهای بدون سرنشین، بازار جهانی در حال ظهور برای ارائه خدمات با استفاده از این هواپیماهای بدون سرنشین ارزشی بیش از ۱۲۰ میلیارد دلار خواهد داشت. همچنین هواپیماهای بدون سرنشین پتانسیل‌های زیادی در امداد و نجات، پشتیبانی و نگهداری، جمع‌آوری اطلاعات و موارد مشابه دارد. از زمانی که مارک زاکربرگ، واقعیت مجازی را به عنوان تکنولوژی بزرگ آینده خطاب کرد و مهم‌تر از آن پول خود را روی آن سرمایه‌گذاری کرد، واقعیت مجازی در رسانه‌ها جای خود را به‌شدت باز کرده است. گلدمن ساکس پیش‌بینی می‌کند که تا سال ۲۰۲۵، ارزش بازار این تکنولوژی به ۸۰ میلیارد دلار برسد. در حالی که دیجی‌کپیتال پیش‌بینی می‌کند که ارزش آن تا سال ۲۰۲۰ از ۱۵۰ میلیارد دلار گذر کند. واقعیت افزوده (augmented reality) اطلاعات یا تصاویری را به دنیای واقعی اضافه می‌کند (برای مثال عینک‌های واقعیت افزوده این امکان را به فرد می‌دهند که در کنار دیدن اشیای دنیای واقعی، به ای‌میل‌های خود و صفحات اینترنتی دسترسی داشته باشند). واقعیت افزوده از واقعیت مجازی (virtual reality) متفاوت است. واقعیت مجازی این امکان را برای افراد فراهم می‌کند که به صورت مجازی، حضور در یک دنیای خیالی را تجربه کنند.