حرف نخست
چاشنی احیای تهران
مخالفان و منتقدان نظام حاکم بر مدیریت شهری پایتخت طی این مدت مصادیق و موارد ریز و درشتی درباره اثبات «توقف فرآیند اصلاح تهران در مرحله شعار» مطرح کردهاند که بعضا از اساس فاقد پشتوانه بوده یا بسیار درباره ایرادات مطرح، بزرگنمایی صورت گرفته است.
اما واقعیت حال حاضر شهر تهران مشخص میکند، بهرغم آنکه پایتخت یک تفاوت عمده با قبل پیدا کرده، راههای نرفته متعددی برای احیای تهران پیش روی مدیران شهر باقی مانده است. در دوره قبل، برآیند ظاهر و باطن تصمیماتی که برای شهر اتخاذ میشد مغایر صرفه و صلاح شهر و شهروندان بود. در این دوره ظاهر کار اگر چه در مسیر احیا قرار گرفته، اما عملیات احیاء، خفیف و لاکپشتی انجام میشود. البته همین تفاوت در ظاهر، بر نگاه مردم تهران به شهر و مدیران شهرداری اثر آنی گذاشته و باعث شده در نظرسنجی تازهای که توسط شهرداری تهران انجام شد، شهروندان نمره بدتری نسبت به نظرسنجی سال ۹۶ در کارنامه شهرداری ثبت نکنند، اما به همان دلیل احیای خفیف و نامحسوس، نمره جدید تعریفی نسبت به قبل ندارد.
تهران از نظر ساکنانش، قابل زندگی نیست، بهطوریکه بیش از نیمی از مردم این شهر تمایل به ترک محل سکونت خود دارند و بیشتر از آنچه از زندگی در این شهر لذت ببرند سکونت اجباری را تجربه میکنند. این اجبار البته حتما به معنای یافتنشدن شهر بهتر از تهران نیست، بلکه متغیرها و پارامترهایی از جمله محل اشتغال یا تحصیل که ارتباط چندانی به فاکتورهای کیفیت زندگی شهری ندارد باعث شده پایتخت برای سکونت انتخاب شود.
تهران در مقایسه با ۱۲ کلانشهر مشابه در جهان، بدترین نمره را در شاخص کیفیت زندگی دارد، دومین کلانشهر پرترافیک است و چهارمین کلانشهر پرآلوده به حساب میآید.
نرخ تمایل به سکونت در تهران درست برعکس لندن است. در پایتخت انگلیس بیش از نیمی از شهروندان، حستعلق بالایی به محل سکونت خود دارند. پس چرا در دو کلانشهر جهان با جمعیت یکسان، در یکی کیفیت زندگی شهروندان، «بدترین» و در دیگری، «نرمال» است؟
پاسخ این پرسش آن هم در شرایطی که مدیران شهر تهران «قصد» احیای شهر را دارند، مشخص است.
وضع موجود میگوید «تغییر تهران با خواستن مدیران» قابل وصول نیست؛ قصد تغییر فقط چاشنی کار است و برای انجام آن لازم است ترکیب اصلی مدیریت شهری تهران ۴ گام اساسی در جهت معکوس از مسیر گذشتگان بردارد.
گام اول باید «تصفیه گروه خواهان وضع قبل» در سیستم و ترکیب مدیریت شهری باشد. بخشی از لایههای زیرین مدیریت شهری در شرایط فعلی دو خصوصیت دارند. یک دسته از این بخش، اعتقادی به ضرورت تغییر و اصلاحات در شهر ندارند و دسته دیگر منافعشان در حفظ وضعیت آشفته شهر است. تکلیف هر دو گروه برای شروع عملیات احیای تهران باید روشن شود در غیر اینصورت، کارکرد آنها نقش مانع و ترمز در تغییر مسیر را ایفا خواهد کرد.
گام دوم «بهم زدن نظم انحرافی و پوچ ریشهدار در شهرداری» است. یکسری نگاه سنتی و رویههای غلط همچنان در مدیریت شهری تهران دیده میشود. به عنوان نمونه «توقع کمک مالی دولت به بودجه شهر» آن هم در شرایطی که دولت در هزینهکردهای خود –چه سرمایهای چه جاری- با کسری شدید منابع و اعتبارات مواجه است، از جمله رویههای فکری نافرجام در شهر است که هر چقدر بر آن پافشاری صورت گیرد، امکان نوآوری مالی و خلق ایده برای عبور از بنبست اعتباری را از مدیران تهران سلب میکند. تجربه استانبول در «نوآوری برای حل مساله کهنه آلودگی هوا» آن هم ظرف تنها ۴ سال، مهمترین درس برای تهران میتواند باشد و در عین حال ضرورت گام دوم را نشان میدهد. شهردار استانبول در اواسط دهه ۹۰ میلادی تصمیم میگیرد آلودگی هوا را برطرف کند. برای این منظور، تشخیص داده میشود منشاء آلودگی هوا، «مصرف زغالسنگ» در سیستمهای گرمایش خانهها است. شهردار برای گازسوز کردن سیستمهای گرمایشی به منابع مالی قابل توجهی نیاز دارد و برای این منظور از «اعتبار نقد پردرآمدهای ساکن پایتخت ترکیه» به شکل یک وام شهروندی، برای تامین مالی پروژه «تغییر نوع سوخت غالب شهر» استفاده میکند. پس، اصلاحات در شهر بدون ماندن در خیال کمکهای دولتی، امکانپذیر است.
مدیریت شهری تهران در گام سوم باید «جسارت جراحی در شهر» را داشته باشد. سواری رایگان به استفادهکنندگان از خودروی شخصی در بزرگراههایی که ساخت آنها گرانترین پروژههای شهری را در سابقه فعالیتهای عمرانی شهرداری تهران به ثبت رسانده از جمله ایرادات شهر است که برای رفع آنها «جسارت مدیران برای دریافت عوارض تردد به نسبت هزینه واقعی خودروسواری» را طلب میکند. دریافت عوارض نه چندان واقعی از یکسو و مصاحبههای فراوان برخی مدیران شهری مبنی بر «قصد نداشتن شهرداری از درآمدزایی با عوارض» یک تعارض رفتاری آشکار و انکار واقعیت اداره شهر و تعارف با شهروندان است که چون «بیان حقایق شهر و شهروندی» در لابهلای این نوع مصاحبهها دفن میشود، امکان اصلاح رفتار در شهر نیز سلب خواهد شد.
مدیریت شهری در گام چهارم از مجموعه عملیات اصلاح و تغییر در تهران لازم است گزارش کار شفاف و مرتب از آنچه در شهرداری انجام میدهد را برای شهروندان منتشر کند. همانطور که مالک یک ساختمان در حال ساخت حق دارد گزارش پیشرفت پروژه ساختمانی به همراه ریز اقداماتی که عوامل ساخت انجام دادهاند را به شکل روزانه از مهندس ناظر و سازنده تحت استخدام خود دریافت کند، ساکنان یک شهر نیز از جمله حقوق شهروندی بدیهیشان، اطلاع مرتب از تغییر و تحولاتی است که با اراده شهرداری در محل سکونتشان صورت میگیرد.