در گفتوگو با ایمانی جاجرمی، جامعهشناس شهری بررسی شد
خلاء «مکان سوم» در شهر
فضاها و قلمروهای عمومی در شهر چه تعریفی دارند؟ آیا به هر فضایی که امکان حضور چندین نفر را داشته باشد میتوان عنوان «قلمرو عمومی» را اطلاق کرد؟
قلمروهای عمومی از جمله زیرساختهایی که در قالب برنامههای ریزی شهری طی سالهای اخیر کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند. این فضاها از جمله زیرساختهایی که در صورت اجرایی شدن در سطح شهر میتواند منجر به شکلگیری سرمایه اجتماعی و تعامل میان اقشار مختلف جامعه شود. ممکن است این تصور وجود داشته باشد که هر فضایی که امکان حضور چندین نفر باهم را فراهم کند میتواند به عنوان یک قلمرو عمومی محسوب شود، اما قلمرو عمومی در شهر از پیوند مباحث جامعهشناسی و برنامهریزی شهری شکل میگیرد. آنطورکه در تعاریف این دو مکتب مشخص است دقیقا مکانی از شهر میتواند خصلت این نوع زیرساخت اجتماعی را داشته باشد که اجازه دهد شبکههای دوستی، همکاری و تعامل شکل بگیرد. شهروندان در این فضاها به طور منظم با یکدیگر در ارتباط هستند و روابط میان آنها نهادینه میشود. به تعبیری حتی میان افراد اطلاعات رد و بدل میشود.
یعنی شما معتقدید این فضاها حاصل یک نوع برنامهریزی و تفکر از قبل پیشبینی شده است؟
بخشی از آن قابل برنامهریزی و بخش دیگر حاصل ابتکارات مردم است. بخش دوم در چند سال اخیر با رونقگیری کافیشاپها در خانههای تاریخی شهر به خوبی قابل مشاهده است. در جریان راهاندازی و استقبال شهروندان در گروههای سنی مختلف از این کافیشاپ، برنامهریزی شهری چندانی نشده است بلکه رونق گرفتن این کافی شاپها در اثر برخی تحولات اجتماعی اخیر همچون کاهش ابعاد آپارتمانهای مسکونی، کاهش بعد خانوارها(تک فرزندی) و.. به وجود آمده که سبب شده بخش زیادی از جامعه به دنبال فضاهایی برای گفتوگو و تعامل با یکدیگر باشند.
به سوال اول باز میگردم. آیا قلمروهای عمومی باید ویژگیهای خاصی داشته باشند؟
این فضاها به طور قطع یک ویژگی بارز و مشخص دارند. با کاهش کارایی فضاهای سکونتی و کار به عنوان «مکانهای اول و دوم»، در قرن بیست و یکم، فضاهای شهری و به ویژه فضاهای باز تفریحی که از آنها تحت عنوان «مکان سوم» یاد میشود، نقشی اساسی در تداوم حیات اجتماعی شهرها و نشاط و پویایی شهروندان خواهند داشت. اگر مکان را به سه قسم مکان اول (خانه)، مکان دوم (محل کار) و مکان سوم بدانیم، مکان سوم به عنوان هسته اتفاقات غیررسمی عمومی زندگی است که در شکل گیری تعاملات اجتماعی بسیار تاثیرگذار است. اصطلاح مکان سوم که اولین بار توسط ری اولدنبرگ جامعه شناس آمریکایی در کتاب «مکان خوب بزرگ» در دهه ۱۹۹۱به کار رفت، به عنوان مکانی برای پناه بردن از خانه و کار لقب گرفت. مکانی که امکان دیدار و مراوده با دوستان، همسایگان، همکاران و حتی غریبهها را فراهم میآورد و باعث افزایش دلبستگی مردم به هم میشود و تعاملات اجتماعی و حس تعلق به مکان را نزد مردم افزایش میدهند. از گونههای فضای جمعی پیادهراهها هستند که مهمترین شاخص سنجش شهر خوب به حساب میآیند. پیادهراهها تنها کالبدی برای استفاده عموم نیستند، بلکه تجلی حیــات در جــامعه شـهری و همچنین بستری برای تعاملات اجتماعی شهروندان هستنــد که فرهنگ جامعـه در آن بستر ارتقا مییابد و افزایش تعاملات اجتماعی غریبه و آشنا در شهرهای بزرگ و شلوغ را برای همگان امکانپذیر میکند.
آنطور که از این تعریف مشخص است، قلمروهای عمومی برخلاف تصوری که میان عموم وجود دارد، فقط مکان گذر نیستند. درست است؟
دقیقا، این فضاها باید امکان ماندگار کردن و مکث به شهروندان بدهد و به عبارت دیگر فقط فضای گذر نباشد. در دهههای قبل چنین فضاهایی در سطح شهر تهران وجود داشت. به عنوان مثال میدان بهارستان، خیابان لالهزار یا میدان توپخانه از جمله قلمروهای عمومی شهر محسوب میشدند که امکان مکث و وقتگذرانی را به شهروندان میدادند اما با گذشت سالها و با غلبه خودروها به پیادهها، این محدوده از شهر به تدریج تغییر کاربردی پیدا کرد و به محدوده اصلی طرح ترافیک شهر بدل شدند که اساسا امکان توقف را به شهروندان به ویژه پیادهها نمیدهند.
چرا در سالهای اخیر، فضاهایی که به عنوان قلمروهای عمومی در شهر ایجاد شدهاند نتوانستند عملا موفق باشند و از سوی شهروندان مورد استقبال قرار نگرفتهاند؟
یک تصور اشتباه در میان برنامهریزان شهری در خصوص این قلمروهاوجود دارد و آن اینکه، تصور میکنند قلمروهای عمومی الزاما باید دارای ساختمان باشند این در حالی است که مطابق با الگوهای تعریف شده، بخش زیادی از قلمروهای عمومی در فضاهای باز شکل گرفتهاند. در واقع قلمروهای عمومی یک محیطی بین فضای عمومی و خصوصی هستند که لزوما در قالب کالبد تعریف نمیشوند. در همین راستا اگر پیادهراه به عنوان فضای عمومی شهری دارای سه ویژگی باز بودن، همگانی بودن و دارای تعاملات اجتماعی بودن باشد، میتواند به عنوان فضای عمومی شهری دارای ویژگیهایی همچون بستری برای کار و فعالیت تمامی گروههای اجتماعی، فراهم کننده امنیت موردنیاز تمامی گروهها، تامین کننده تسهیلات موردنیاز تمامی افراد، از نقطه نظر کالبدی و حسی سازگار با خصوصیات تمامی بهرهبرداران باشد.