ریسک و ابهام
سرمایهگذاری در بورس تا پایان سال به کدامسو میرود؟
بعد از شروع رشد سهام در بورس، آرامآرام برخی سناریوها در مورد سود سهام شرکتها تبدیل به افسانهسرایی میشود؛ این مشابهت بین تمام دورههایی که بورس در شرایط رشدی قرار گرفته وجود داشته، توجه به برخی نکات جلب میشود، نکاتی که پس از سپری شدن فضای رشد، به راحتی قابل نادیده گرفتن هستند. توجه به برخی داراییهای شرکتها در حالی پررنگ میشود که ممکن است برقرار شدن ارتباط بین دارایی مزبور با جریان وجوه نقد عملیاتی شرکت به سادگی امکانپذیر نباشد. در مورد افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها به گونهای تمرکز میشود که گاه اصل موضوع فراموش میشود. شاید اصل موضوع این است که در فضای بورس سرمایهگذاران باید سودهای آتی شرکت را تنزیل کنند و سعی در به دست آوردن بازدهی بالاتر از تورم و سود بانکی داشته باشند. البته که شفافسازی داراییهای شرکت کمک میکند به اینکه ترازنامه شفاف شود و بازده شرکت نسبت به داراییها واقعی شود. از طرفی سرمایهگذاران میدانند مالک چه میزان دارایی هستند و هزینه استهلاک شرکت هم میتواند صرف نوسازی ماشینآلات شود. اما باز موضوع اصلی نباید فراموش شود. اینکه بعد از تجدید ساختار شرکت میتواند چه میزان بهبود در درآمدهای عملیاتی داشته باشد. شرکتهایی که الان مشمول ماده ۱۴۱ قانون تجارت شدهاند، آیا میتوانند پس از افزایش سرمایه طوری فعالیت عملیاتی داشته باشند که دوباره با زیان انباشته هنگفت مواجه نشوند. گاهی در روند صعودی بورس این سوالات فراموش میشد و سرمایهگذاران از افزایش زیان سهام مورد نظر خود استقبال میکردند چراکه به گمان آنها زیان بیشتر میتواند زمینهساز درصد بالاتری از افزایش سرمایه شود. از افزایش سرمایه که بگذریم گاه در بازار پایه فرابورس همین حد هم نبود، یعنی سهام شرکتهایی چند برابر قیمت اولیه شد که دارایی ارزشمندی هم نداشتند. در چنین فضایی اصلاح تنها به مدد پولهای تازهوارد به بورس به تاخیر افتاد. پولهایی که باید قدر دانسته و برای توسعه و شکوفایی بازار بهکار گرفته شود.
اما این فضا چقدر عمومیت دارد؟ آیا صنایع بزرگ بورس هم دچار حباب قیمتی بودند؟ آیا تمام افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها بیهوده و بدون تاثیر بود؟ یا صنایعی هم وجود دارند که بلافاصله میتوانند از این افزایش سرمایه در بهبود درآمدهای عملیاتی بهرهمند شوند؟ آنچه در نگاه اول به نظر میرسد این است که نسبت P/ E شرکتهای بزرگ بورسی بالا نیست. اگر هم برخی تحلیلگران کاهش مقداری فروش را در نظر داشته باشند، رخدادی است که باید در مورد آن با دقت بیشتری به نظاره گزارشهای بعدی بنشینیم. آن هم در شرایطی که دستکم احتمال تقویت بیشتر ریال (نرخ برابری از حدود ۱۹۰ هزار ریال در برابر هر دلار به حدود ۱۱۵ هزار ریال رسیده) به نظر منتفی میرسد و حتی افزایش اندک بهای ارزهای بینالمللی نیز میتواند کاهش مقداری فروش را جبران کند.
نرخ نفت و فلزات همیشه برای بورس تهران مهم بوده، این نرخها در روزهای اخیر نزولی نبوده و حتی گاه صعود را تجربه کردهاند، هرچند که ترس از نزاع تجاری آمریکا و چین بالا گرفته و برخی تحلیلها حتی با وجود احتمال توافق، بر نظر خود در مورد وقوع رکود اقتصادی برای سال آینده اصرار میورزند. اما به هر حال اگر در مورد شرایط حال صحبت میکنیم قیمت نفت برنت بالاتر از ۶۲ دلار است و مس هم بهرغم گذر موقتی از شش هزار دلار، فعلاً در آستانه ۵۸۵۵ دلار است، روی با مقاومت ۲۵۰۰دلاری پنجه در پنجه شده و شاخص داوجونز هم رکوردشکنی کرده است. اگر صحبت از تنزیل آینده در قیمتهای فعلی است، کمی باور این مساله سخت است که فعالان بورس تهران را پیشروتر از بورسهای بینالمللی در مورد احتمال شرایط رکودی فرض کنیم. به هر حال این شرایط در سال ۹۲ وجود نداشت (بهخصوص در مورد نفت).
وضعیت بازارهای رقیب نیز عاملی جدی برای بورس تهران بوده، هر زمان گزینههای مناسب با ریسک برابر یا کمتر وجود داشته باشد، مطمئناً سرمایهگذاران آن را مدنظر قرار میدهند، سال ۹۲ بهرغم شروع سیاستهای انقباضی و کنترل قابل توجه نرخ تورم، نرخ سود اوراق بهادار با درآمد ثابت و سپردهها دستنخورده باقی ماند و حتی با افزایش هم مواجه شد. در یک شرایط نابرابر و البته غیرقابل باور نرخ سود بدون ریسک تا سه برابر نرخ تورم هم رسید. در چنین فضایی مطمئناً بورس گزینه مناسبی برای سرمایهگذاری نیست. اما در شرایط فعلی نرخ سود بانکی به زحمت حتی نرخ تورم را پوشش میدهد و در واقع بازدهی واقعی سپردهگذاران منفی هم هست. البته این نکته را باید در نظر داشت که دولت حجم قابل توجهی اوراق منتشر کرده و مقدار زیادی هم در آستانه انتشار است، هرگونه تغییر در نرخ بهره میتواند اثر قابل توجهی در جذابیت بورس داشته باشد. وضعیت بازارهای مسکن، طلا و ارز نیز بورس را تحت تاثیر قرار میدهند. هرچند که در صورت جذاب شدن بازار ارز، با یک فاصله زمانی این اتفاق در بورس هم منعکس خواهد شد.
فضای سیاسی اما در سال ۹۲ بهتر بود، شاید علت بازدهی بیشتر بورس پس از تطبیق با قیمت ارز و حتی P/ E گرفتن قابل توجه بازار نیز این عامل باشد. سال ۹۲ در آستانه یک توافق مهم قرار گرفته بودیم که میتوانست به منازعهای ۹ساله پایان دهد، حال آن منازعه ۱۵ساله شده اما نشانهای از حل یا حتی فرونشست بحران مشاهده نمیشود. حتی احتمال بحرانیتر شدن آن نیز میرود. بورس تهران به دلیل تماس دائم با شرایط نسبتاً بحرانی در برابر اخبار سیاسی واکسینه شده، اما به شرطی که میزان تهدیدها و بحرانی بودن شرایط از حدی فراتر نرود.آمار و ارقام بودجه نیز در وضعیت بورس اثرگذار خواهد بود، نرخ حاملهای انرژی، مباحث مالیاتی، ارز ۴۲۰۰تومانی و میزان احتمالی فروش نفت از جمله مسائلی است که در محاسبه سود شرکتهای مختلف بورسی بهکار میرود.
جمعبندی
با وجود شرایط ملتهب سیاسی در صورت ثبات نسبی در گروهی از متغیرها، احتمال کسب بازدهی مثبت در بورس وجود دارد. سرمایهگذاران و حتی برخی تحلیلگران مستعد مشابهسازی شرایطی هستند که در تمام جزئیات با شرایط کنونی یکسان نیست. از جمله اگر قیمت نفت و فلزات همچنان در مسیر صعودی به کار خود ادامه دهند، سخت است اصلاح قیمتی قابل ملاحظهای را در بورس تهران در گروههای مرتبط متصور باشیم. برخی عوامل داخلی از جمله نکات طرحشده در بودجه قابلیت اثرگذاری بالایی بر پیشبینی سود شرکتها دارند. نرخ بهره نیز متغیری اثرگذار بر وضعیت بازار است. ثبات در نرخهای فعلی با وجود تورم فعلی، جذابیتی برای فعالان بورسی ندارد، اما اگر در صورت رکود، نرخ تورم افت کند و اصرار بر حفظ نرخ سود در نقاط فعلی وجود داشته باشد، عاملی کاهنده برای جذابیت سرمایهگذاری در بورس است.وضعیت ملتهب سیاست بینالملل تا حد زیادی در قیمتها منعکس شده، اما شرط ادامه بیتفاوتی فعالان بورس به این وضعیت، فراتر نرفتن تنش از مقدار مشخصی است. در صورت ثبات نسبی در عوامل فوق به نظر میرسد بخش قابل توجهی از بازار میتواند برخلاف سال ۹۲ بازدهی بیشتری از نرخ تورم و نرخ سود بانکی داشته باشد.