نقطه صفر توسعه
ضرورت کنترل و حفاظت از مرز برای ایران یک موضوع بسیار با اهمیت است؛ زیرا در ایران بسیاری از کالاها مانند: سوخت، دارو و... به صورت یارانهای بوده و احتمال قاچاق آنها به خارج از مرزها بالا است. همچنین با توجه به موقعیت ایران در منطقه خاورمیانه و کشورهای نا امن اطراف، کنترل مرزها برای این کشور یک ضرورت است.
دومین موردی که باید به آن توجه شود، افزایش تعداد بازارچههای مرزی است. معتقدم با ایجاد یک ساز و کار بسیار ساده، میتوان ضمن کاهاش قاچاق کالا، از خروج ارز از کشور جلوگیری و همچنین با اشتغال بومی مناطق مرزی نیز کمک کرد.
یکی دیگر از مزیتهای افزایش تعداد بازارچههای مرزی، واردات کالاهایی است که در دوران تحریم امکان خرید یا واردات انبوه آنها به کشور نیست.
اقدام بعدی که میتوان به منظور بهبود وضعیت انجام داد، دادن مدیریت واردات و توزیع کالاهای اساسی به دست وزارتخانهها و مراجع معتبر است. همان طور که میدانید حدود ۲۰ قلم کالا مانند: قند، شکر، روغن، برنج، گندم و... است که در محاسبه نرخ تورم سهم بالایی دارند. دولت میتواند با سپردن مدیریت عرضه این اقلام به چند سازمان یا نهاد مورد اعتماد و نظارت بر آنها از تخصصهای غیرضروری و نامتعادل جلوگیری کرده و در بسیاری از هزینههای ارزی خود صرفه جویی کند.
متاسفانه تصمیم دولت مبنی بر تخصیص ارز ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی به تولید کنندگان و شرکتهای بازرگانی، یک اشتباه بود. پس از این تصمیم دولت، بسیاری از افراد سودجو اقدام به واردات خودرو، گوشی موبایل و... با ارز ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی و فروش آن در بازار آزاد به قیمت ارز آزاد کردند.
حال دولت برای رفع این مشکل باید چند کار انجام دهد. نخست آنکه ارز را تک نرخی و آن را مبنای کار خود قرار دهد. سپس بر تخصیص ارز برای تامین نیازهای اساسی جامعه نظارت و کنترل دقیق داشته باشد. در نهایت اقشار فرو دست جامعه که در این تحول اقتصادی بر آنها فشار میآید را حمایت کند.
نکته دیگری که در اینجا لازم میدانم به آن اشاره کنم، بحث ارزان بودن قیمت سوخت (بنزین) در ایران است. قیمت هر لیتر بنزین در کشورهای همسایه بین ۱۱ تا ۱۵ هزار تومان است! واضح است که با چنین قیمتی هم میزان قاچاق و هم ترافیک و آلودگی هوا افزایش مییابد. برای حل این مشکل نیز باید قیمت بنزین به صورت سالیانه افزایش یابد تا در طول یک مدت زمانی به قیمت جهانی نزدیک شود.
نکته حائز اهمیت در اینجا، نوع و روش حمایت از اقشار آسیب پذیر است. نوع حمایت دولت از اقشار آسیب پذیر نباید به گونهای باشد که زمینه رانت یا انگیزه قاچاق را فراهم کند.
به عنوان مثال دولت میتواند برای کمک به بیمارانی که داروهای خاص مصرف میکنند، اطلاعات آنها از طریق کد ملی دریافت و نسبت به تخصیص دارو با هزینه کمتر اقدام کند.
شاید بهتر باشد به سوی واقعی شدن قیمتها قدم برداریم. توجه داشته باشید که یک عمل جراحی همواره با درد و خون ریزی همراه است؛ اما برای درمان بیماری باید این جراحی را انجام داد. اگر تمامی اقداماتی که به آن اشاره شد، انجام شود، تازه به نقطه صفر توسعه رسیدهایم. متاسفانه تمام طبقه مدیریت کشور به دنبال فرصتی برای استفاده از رانت هستند و این یک چالش است. معتقدم با انجام این جراحی اقتصادی و حمایت از اقشار آسیب پذیر طی مدت مشخص، اقتصادی کشور در مدت کوتاهی متحول میشود.
فراموش نکنیم، رفتار مردم یک جامعه نتیجه تصمیمات، سیاستها و اقدامات دولت است. معتقدم اگر قوانین کشور درست اجرا میشد، وضعیت امروز بسیار متفاوت بود. همچنین اگر مردم یک جامعه از قوانین و اجرای آن احساس عدالت کنند، در بلند مدت این قوانین و هنجارها تبدیل به فرهنگ میشود.
گروهی میگویند برخیها از گرانی نرخ ارز اطلاع داشتند، پیش از متشنج شدن بازار ارز برای ایجاد صرافی اقدام کردند. اگر این موضوع درست باشد ،این قبیل اقدامات موجب افزایش بی اعتمادی مردم به دولت و نگرانی از آینده میشود. همواره بر این مورد تاکید کردهام که اگر نرخ ارز در کشور تک نرخی نشود و بسترهای رانت برچیده نشود، کشور شروع به حرکت در مسیر توسعه نمیکند.
ارسال نظر