آینده روشن صادرات
چقدر امکان بازارگشایی برای محصولات فولادی وجود دارد؟
به عبارت دیگر اگر ما در فروش کالاهای خود با مشکل مواجه باشیم، تلاش ما به تدریج برای تداوم تولید از بین میرود چراکه اگر کالایی را تولید کنیم و نتوانیم آن را در بازارهای داخلی و جهانی به فروش و به دست مشتریان برسانیم، به طور قطع گردش مالی ایجاد نخواهد شد و کار تولید دوام نخواهد داشت. بر این اساس بهترین راه برای اینکه واحدهای تولیدی سرپا بایستند و چرخش روزمره خود را به بهترین شکل انجام دهند، رواج صادرات است.
نقطه قوت
البته تولید و مصرف داخلی را هم نباید فراموش کرد اما باید توجه داشت که صادرات، نقطه قوی برای تحرک کارخانههاست. به این معنا که کارخانهها با صادرات، تنظیم بازار کرده و قیمت را متعادل نگه خواهند داشت، ضمن اینکه برای کشور ارزآوری خواهند داشت. غیر از این موارد، وقتی صادرات کالا صورت میگیرد، کشور مقصد نیز قطعاً سوال نخواهد کرد که چه کالایی در ایران تولید میشود بلکه کالای مدنظر خود را به شما دیکته میکند و از صادرکنندگان کالاهای مدنظر خود و منطبق با استانداردهای کشور و بازارش را میخواهد بنابراین صادرکنندگان مکلف خواهند بود تا آن کالا را تولید کنند و کیفیت خود را ارتقا دهند و به شکلی تولید کنند که نیاز مصرفکننده را تامین کند.
اینجاست که کیفیت تولید کالاهای ایرانی به اندازه کیفیت قابل قبول دنیا خواهد رسید. تمام اینها در شرایطی است که اگر در کشور به مقوله صادرات توجه کافی نشود، به طور قطع از یک راهکار مناسب و مفید برای رونق تولید و رشد اقتصادی، چشمپوشی شده است. بهخصوص اینکه همواره بازار داخلی یکنواخت نیست و یکباره طرحهای عمرانی، گم میشود و بودجه کافی برای اجرای طرحها در کشور وجود ندارد. به هر حال تصور من این است که اگر بخواهیم صنعت، اقتصاد و اشتغال در ایران دوام داشته باشد، به هر قیمتی شده حتی با پرداخت جوایز و مشوقهای صادراتی باید کاری کرد که صادرات انجام شود و ارزآوری خوبی را برای کشور به ارمغان آورد. بررسی واحدهای مختلف تولیدی نشان میدهد آن دسته از واحدهایی که بخشی از ظرفیت و پتانسیلهای خود را به حوزه صادرات اختصاص دادهاند، سرحالتر و بشاشتر بوده و به موقع پرداختهای خود را انجام داده و به تعهدات خود عمل میکنند اما در مقابل آن دسته از واحدهایی که تنها به بازار داخلی اکتفا میکنند و صادرات ندارند، در یک بحران کوچک و کمبود منابع حداقلی، با مشکل مواجه میشوند.
در این میان برخی از واحدهای تولیدی همواره خود را نیازمند کمک دولت و حمایتهای مالی و بهخصوص تعرفهای میدانند تا بتوانند به حیات خود ادامه دهند اما باید توجه داشت که تعرفه، یکی از ابزارهای سادهای است که در اختیار دولت بوده و متناسب با شرایط، آن را برقرار، حذف یا کم و زیاد میکند بنابراین تصور نمیشود حمایت دولت از واحدهای تولیدی به خصوص فولادسازان، در شرایط فعلی هم کم باشد. بررسیها نشان میدهد که تا به حال هم این حمایت از واحدهای فولادی صورت گرفته است. اما باید توجه داشت که در شرایط کنونی، وضعیت بازارهای صادراتی و جهانی به نحوی است که فولادسازان برای صادرات، احتیاج به حمایت دولت از تولید ندارند، اما این به معنای غفلت دولت از صادرات این کالاها هم نیست چراکه اکنون وقت ارزآوری برای کشور از طریق محصولات فولادی است و بازار در وضعیت بسیار مناسبی قرار دارد.
توسعه زیرساختها
بنابراین دولت باید در زیرساختهای صادراتی متمرکز شده و زمینه را برای صادرات هر چه بیشتر و بهرهگیری از فرصت کنونی بازارهای هدف فراهم کند به این معنا که باید در کارهای زیربنایی و فراهمسازی زیرساختهای مورد نیاز صادرات از جمله حملونقل، بنادر، تعرفههای گمرکی و مواردی از این دست ورود کند. ضمن اینکه دولت باید مراقب رفتارهای خود در وضع قوانین و مقررات باشد به این معنا که نباید قوانین روزمره وضع کند و هر دو سه ماه، یک قانون جدید بگذارد و به یکباره صادرات را آزاد کند یا اینکه ممنوعیت ایجاد کند. پس اگر دولت ثبات رویه را در نظر بگیرد، مشکل صادرات به حداقل میرسد چراکه صادرکنندگان به درستی میتوانند در چنین شرایطی برای بازارهای هدف صادراتی خود در حداقل شش ماه آینده برنامهریزی کنند.
در این حالت صادرکنندگان به خوبی میدانند که در شش ماه آینده، تغییر قوانین و مقرراتی نخواهند داشت و بازار را به بهترین شکل میتوانند مدیریت کنند به این معنا که اگر تقاضا زیاد شد یا بازار داخلی از رونق برخوردار باشد، دولت نباید با تصمیمات عجولانه جلوی صادرات را بگیرد و صادرکنندگان را دچار مشکل کند. اما اگر بخواهیم مشخصاً در حوزه موضوع حملونقل و تاثیر آن بر حوزه صادرات به خصوص صادرات محصولات فولادی متمرکز شویم، باید به این نکته اشاره کرد که دولت باید بیشتر روی حملونقل ریلی تمرکز کند. این در حالی است که اکنون حملونقل کالاهای صادراتی و به خصوص محصولات فولادی، از طریق حملونقل جادهای انجام میشود در حالی که این کالاها عموماً سنگین بوده و باید با وسایل حملونقل ریلی جابهجا شوند. اینطور است که مشکل تردد به وجود میآید و نمیتوان به موقع بار را به بنادر رساند. به هر حال زیربنای ریلی است که پاسخگوی حجم صادرات فولاد خواهد بود. نکته اصلی اینجاست که وقتی صحبت از تولید ۵۵ میلیونتنی فولاد و صادرات ۲۰ میلیونتنی آن به میان میآید، باید زیرساختهای لازم برای حملونقل آن را هم فراهم کرد که بیشتر به نظر میرسد باید روی حملونقل ریلی در جابهجایی این احجام متمرکز شد.
مصائب صادرات
البته باید به این نکته هم توجه داشت که وقتی قرار است کالایی از ایران صادر شود، تمام تولیدکنندگان داخلی به دلایل مشکلات بانکی و تحریم، علاقهمند هستند صادرات را با پول نقد انجام دهند که این معضلی برای صادرات است به این معنا که وقتی متقاضی خارجی برای کالای ایرانی وجود دارد، این متقاضی با روشهای بینالمللی خرید خود را انجام میدهد نه اینکه پول نقد را جلوی در کارخانههای ایرانی بیاورد و خرید خود را به صورت نقد انجام دهد و جنس خود را با خود ببرد. این مشکلی است که اکنون بر سر راه صادرات ایران است. البته این کار با آمدن گروههای واسط حل شده است اما اگر قرار بر این باشد که بازارهای وسیعتری داشته باشیم، باید این معضل را حل کنیم. بازار از شرق آسیا تا غرب اروپا به لحاظ صادرات با مشکل مواجه نیست اما جابهجایی پول با مشکل مواجه است و هزینههای حملونقل و گمرک گاهی دردسرساز میشود. پس باید این مسائل را حلوفصل کرد تا به ارقام بالای صادرات برسیم. به هر حال توسعه بازار اکنون برای کالاهای ایرانی به خصوص محصولات فولادی، بهشدت قابل انجام است.
بازارهای صادراتی
اگر این حضور تداوم نداشته باشد، بازاری پیدا میشود و یک محموله و دو محموله به او تحویل داده میشود و با تغییر سیاستها مجدد مشتری از دست میرود و این یکی از معضلاتی است که همواره پیش روی صادرات وجود دارد. دستورالعمل مشخصی باید برای صادرات در کشور وجود داشته باشد که تغییر آن به سختی صورت گیرد. نکته حائز اهمیت در این میان آن است که باید برای صادرات مشتری داشت. این در حالی است که گفته میشود گاهی اوقات در ایران خامفروشی صورت گیرد. البته این خامفروشی را اگر بخواهیم در حوزه فولاد بررسی کنیم، هر چه تقاضا برای آن وجود دارد باید بتوان صادر کرد.
بنابراین اکنون از بعد از آهن اسفنجی تا محصولات نهایی محصولات ایرانی مشتری دارد. پس هر یک از این محصولات را بتوان صادر کرد، ایجاد ارزش افزوده میکند و اگر بتوانیم بازارهای صادراتی را در مورد این کالاها تامین کنیم، حتماً و حتماً همواره بازار خواهیم داشت یعنی اکنون برای آهن اسفنجی، ورق فولادی و محصولات مشابه آن، بازار برای کالاهای ایرانی در بازارهای جهانی وجود دارد. ضمن اینکه برای اسلب و بیلت نیز بازار خوبی وجود دارد و حتی برای محصولات میلگرد و تیرآهن نیز مشتریان پر و پاقرصی وجود دارد، اما هر کشور متقاضی یکی از این محصولات است. این در حالی است که برصادرات محصولات نهایی اصرار میشود اما این صادرات برای کشور مقرون به صرفه نیست چراکه گاهی کشورها برای واردات محصولات نهایی به بازارشان، تعرفه میگذارند و این امر، صادرات ایران را مقرون بهصرفه نمیکند. پس اگر بتوانیم با ارزش افزوده بالاتر، یک پله قبلتر از محصول نهایی را تولید و صادر کنیم، حتماً ارزآوری بهتری برای کشور خواهیم داشت. برای اینکه روشنتر شود، مثالی میزنم. کشوری که دارای کارخانه نورد است، میگوید هر کسی که میلگرد وارد کند، باید ۱۵ درصد تعرفه بپردازد ولی اگر بیلت آنجا صادر شود، مالیات ندارد. پس اگر اصرار کنیم که میلگرد صادر کنیم قابلیت رقابت وجود نخواهد داشت.
الزامات سیاستگذاری
بنابراین باید تغییری در شیوه صادرات خود ایجاد و محصولات تکمیلی را به کشورهایی صادر کرد که تعرفهای برای واردات قائل نیستند. اینجاست که باید روی سیاستگذاریهای خود دقت بیشتری کرده و زمینهساز رونق صادرات شود نه اینکه مانعی برای آن ایجاد کند. وقتی بیلت صادر شود، هم کشورها به سمت تولید بیشتر خواهند رفت و صادرات ایرانی رونق بیشتری میگیرد چراکه تقاضا برای آن وجود دارد. بنابراین توسعه بازار به این بستگی دارد که سیاستهای کشور چطور باشد. اگر سیاست این باشد که محصول نهایی را فقط صادر کنیم، گرفتار میشویم چراکه بسیاری از کشورها خود محصول نهایی تولید میکنند و اینطور است که نیازی به محصول نهایی ایران ندارند و تعرفه بالایی برای آنها در نظر گرفته میشود. بنابراین ایران که مزیت و امکانات لازم را برای تولید این محصولات مورد نیاز بازارهای جهانی دارد، باید بنا به خواست مشتری و نیاز بازارهای خارجی، کالا تولید کند و صادرات را رونق دهد. اینطور است که میتواند در بازار ماندگار باشد و جای پای خود را در بازارهای هدف صادراتی محکم کند.
پیشبینی آینده
در شرایط موجود اگر بخواهیم پیشبینیای در مورد بازارهای آینده صادراتی و وضعیت صادرات داشته باشیم باید به این نکته اشاره کنم که به آینده صادرات خوشبین هستیم. این اعداد و ارقام را عملی میدانم به این معنا که اگر سیاستگذاران برنامهریزی کردهاند که در افق ۱۴۰۴ معادل ۱۵ تا ۲۰ میلیون تن صادرات فولاد داشته باشیم، کاملاً عملیاتی است. در این میان نرخ ارز هم موثر است اما آنقدر شرایط بغرنج نیست که نرخ ارز صادرات را کاهش دهد. کسانی که کالا صادر میکنند، ارز خود را تبدیل به ریال کرده و با قیمت داخلی که برای هر دلار یا یورو وجود دارد، به هر حال صادرات مقرون بهصرفه است که صادرات انجام دهند.
به هر ترتیب صادرات فولاد کشور در سال ۱۳۹۵ به ۵/ ۵ میلیون تن رسید. طی پنج ماه ابتدای سال ۱۳۹۶، ۱۲/ ۴ میلیون تن فولاد به ارزش ۴۶/ ۱ میلیارد دلار در قالب ۱۳۴ قلم تعرفه گمرکی از کشور صادر شده که ۹۱ درصد تناژ آن مربوط به ۹ قلم محصول اصلی است که نسبت به مدت مشابه سال قبل از رشد ۳/ ۱۴ درصد وزنی برخوردار بوده است.
با این حال تصورم بر این است که آینده صادرات فولاد بسیار روشن است و نرخ ارز هر قیمتی باشد، باز هم صادرات مقرون بهصرفه است، اگرچه اگر قیمت ارز بالاتر رود، برای صادرات بهتر است ولی تاثیر آن بسیار زیاد نیست بهخصوص اینکه صادرکنندگان خود باید واردات هم انجام دهند بنابراین کالاهای اولیه خود را نیز با ارز باید وارد کنند و آنگاه باید هزینه بالاتری را هم بپردازند. یادآور میشود معضل الکترود جدی است و هر چه دلار بالاتر رود، واردات این کالای مورد نیاز برای شرکتهای فولادی نیز با افزایش قیمت مواجه خواهد شد. به هر حال
آینده صادرات وضعیت روشنی دارد و مشکلی نیز پیشروی آن نیست.
ارسال نظر