مهمترین رویداد سینمایی کشور در روزهای آغاز هفته به پایان رسید
بستری برای جستوجوی جمعی
سی و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر در روزهای آغازین هفته به پایان رسید و مثل همیشه مراسم اختتامیه با حاشیههای فراوانی برگزار شد. امسال فیلم «تنگه ابوقریب» ساخته بهرام توکلی رکورد دار بود و سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی، سیمرغ بلورین بهترین جلوههای ویژه میدانی، سیمرغ بلورین بهترین چهره پردازی، سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد و سیمرغ بلورین بهترین فیلم را دریافت کرد.بعد از آن فیلم مغزهای کوچک زنگ زده ساخته هومن سیدی چهار جایزه سیمرغ بلورین بهترین صداگذاری، سیمرغ بلورین بهترین فیلم هنر و تجربه، سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه و سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را دریافت کرد تا این اثر هم رکورد قابل توجهی به جای بگذارد. حاشیههای امسال در جشنواره بسیار کمرنگتر از قبل بود و بهنظر میرسد در چنین موقعیتی سینما در فضایی آرام راحتتر میتواند در مسیر اصلی خودش پیش برود.
با این حال حاشیهسازترین سینماگر این رویداد ابراهیم حاتمیکیا کارگردان فیلم «به وقت شام » بود که وقتی روی سن آمد تا جایزه بهترین کارگردانی را دریافت کند صحبتهایی مطرح کرد و به منتقدانش تاخت و گفت من فیلمساز وابسته نظام هستم و در ادامه پیکان انتقاداتش را به سمت رضا رشید پور مجری برنامه اختتامیه و برنامه «هفت» نشانه گرفت و تاکید کرد افرادی مانند رشیدپور واژههایی در این باره میسازند که مطرح میشود. من اعتراض میکنم به صداوسیما و از شبکه سه شکایت به خدا میبرم. حاج قاسم سلیمانی میگوید من برای به وقت شام گریه کردم، اما اُف بر کسانی که میگویند این فیلم کمدی است. افتخار میکنم فیلمی درباره مدافعان حرم ساخته ام و افتخار میکنم بابت ساخت این فیلم از عزیزی مثل حاج قاسم سلیمانی هدیه گرفتم. من اعتراض میکنم به تلویزیون. من از مسوولان شبکه ٣ و ٢ شکایتم را به خدا مىبرم. این لجبازی و نگاه زشت را به خدا شکایت مىبرم.
حرفهای ابراهیم حاتمیکیا و واکنشهایی که برانگیخت، مهمترین حاشیه مراسم بود که تا چند روز بعد از جشنواره هم ادامه داشت. برخی با او همسو بودند و برخی دیگر هم نه. موافقان و مخالفان فیلمساز کهنه کار در فضای مجازی رو در روی هم صف کشیدند و به تحلیل رفتاری این سینماگر پرداختند. نخستین کسی که به حرفهای او واکنش نشان داده رشیدپور مجری برنامه اختتامیه بود. او پس از پایان صحبتهای کارگردان فیلم «به وقت شام» گفت: «آقای حاتمیکیا برای من عزیزند و تمام هیجان و احساسشان را هم به جان میخرم چون فیلمساز بسیار محترمیاند. هرچه هم به من گفتند روی چشمانم میگذارم و از ایشان ممنونم حتی اگر مخالفتی هم داشته باشم. البته باید بگویم در برنامه هفت چند بار از ایشان دعوت کردیم که تشریف بیاورند، اما نیامدند.»
او همچنین در پایان مراسم نیز در بیانی کنایی یک بیت شعر از فردوسی خواند که البته پیشتر در پاسخ به هادی حجازی فر نیز بیان کرده بود، بسیاری عقیده داشتند که رشیدپور این بیت را بهصورت کنایه در پاسخ به حرفهای حاتمیکیا بیان کرده است: «درشتی ز کس نشنود، نرم خوی/ سخن تا توانی به آزرم گوی»
حاشیه مهم این دوره جشنواره هم به نامزدی پژمان جمشیدی، فوتبالیست سابق کشور و بازیگر این روزهای سینما و تئاتر و تلویزیون مربوط میشد. یک روز قبل از اختتامیه وقتی محمدرضا فروتن نام این بازیگر را بهعنوان نامزد در بخش بهترین بازیگر مکمل مرد خواند سالن نشستهای خبری جشنواره در پردیس ملت ترکید و حاضران خندیدند. این اتفاق هم واکنشهای زیادی را برانگیخت و خیلیها درباره آن اظهارنظر کردند. رضا رشیدپور حتی مجبور شد این بازیگر را برای دلجویی به آخرین ویژه برنامه سینمایی خود دعوت کند. بازیگر فیلم سینمایی «سوءتفاهم» گفت که اصلا ناراحت نشده و اگر اتفاقی بیفتد و بازیگری را کنار بگذارد اتفاقی نمیافتد و آنقدر وابسته به چیزی نیست که نیاز به تعریف و تمجید از آن داشته باشد.
جمشیدی حتی به روح مادرش هم قسم خورد که ناراحت نشده است و یک عمر همین خبرنگارانی که آنجا بودند او را در فوتبال با تشویقهایشان پژمان جمشیدی کردند و در سینما هم از او تعریف کردند. با همه حرف و حدیثها اما جایزه این بخش به جمشید هاشمپور رسید و همین نکته خودش حاشیههای دیگری را بهوجود آورد. منتقدان معتقد بودند او حضور کوتاهی در فیلم «دارکوب» داشته و این جایزه بهخاطر یک عمر نادیده گرفتن بازیهای درخشان این بازیگر به او اهدا شده است و بهتر بود به جای جایزه برای او بزرگداشت میگرفتند.
با همه این حرفها سی و ششمین دوره جشنواره به پایان رسید و قطار سینما راه خودش را میرود. حسن روحانی در مراسم اختتامیه یادداشتی نوشت که توسط وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خوانده شد و به نکات مهمی اشاره کرد. رئیسجمهور در یادداشت خود تاکید کرده که ظهور همزمان سه پدیده: اینترنت، تلفنهای همراه هوشمند، شبکههای اجتماعی که جمع آنها سودای غلبه بر نظام رسانهای و قلب و روح و فکر تمامی ساکنان کرة خاکی را دارند، دستاندرکاران سینمای ما را بر آن میدارد تا به مثابه محتوای فکری و هنری، این ابزار و امکانات را به کمال به خدمت بگیرند و سینمای مقتدر ما در این عرصه، ابتکار عمل را در دست خود داشته باشد.
عرصهای که جامعه در آن آگاهی خودش را جستوجو میکند. سینما امکان نقد و گفتوگو دربارة مسائل و موضوعات مهم را برای گروههای متنوع جامعه فراهم میکند و این آغاز هر نوع بهبودی در زندگی و حیات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ماست. مردم در عمق داستانهای سینمایی بهدنبال زندگی، هویت، رؤیاها، رنج ها، شادیها و امیدهای خود میگردند. شاید این وجه سینما، از علل مهم جذابیتهای مردمی اش باشد. سینما میتواند چنین بستری را برای جستوجوی جمعی با هدف کمک به یافتن پاسخهای مردم ما فراهم کند. سینمای ما هر گاه که به ایفای چنین نقش و مسوولیتی نزدیک شده، توانسته است به جای تقلید، بر نوآوریهای خودش تکیه زَنَد و آوازهاش را در جهان منتشر کند.
ارسال نظر