دیدگاه
قوت و ضعف آیتالله
تاثیرگذاری آیتالله هاشمیرفسنجانی به دوره ۸ ساله ریاستجمهوریاش محدود نیست؛ آیتالله هاشمی فردی است که فارغ از شخصیت تاثیرگذار پیش از انقلابشان، از ابتدای انقلاب اسلامی تا سال گذشته که از وجودشان محروم شدیم، نقشی بسیار برجسته، شاخص و گاهی منحصربهفرد در مسائل کشور و انقلاب ایفا کرده است. بنابراین او را نمیتوان در چارچوب دوران ریاست قوه مجریه محدود کرد. ایشان همواره تکیهگاهی مطمئن و قابلتوجه بودند؛ چه در زمان حضرت امام(ره) که برای شخص ایشان مشاوری امین و برجسته بودند و چه در زمان پس از امام(ره) که هم برای رهبری و مردم و هم برای مسوولان فردی امین و دلسوز بودند. تاکید ایشان به بازسازی کشور پس از جنگ، نشان از توجه ویژه بر موضوع توسعه ایران داشت. این رویکرد زیربنایی شد برای آنکه نهتنها در دوره ۸ ساله ریاستجمهوری ایشان، بلکه در دوره ۸ ساله پس از آن و حتی تا امروز نیز مسوولان اجرایی و سایر مسوولان در ردههای مختلف حکومت، با الهام از همان رویکرد، بر مساله توسعه، سازندگی و پیشرفت ایران تاکید کنند. این خود یکی از ویژگیهای برجسته و شاخص آیتالله هاشمی است که تاثیرگذاری آن تا امروز تداوم یافته است.
ازسوی دیگر، با توجه به ویژگیهای شخصیتی آیتالله هاشمیرفسنجانی، میتوان او را «ضد انفعال» خواند؛ فردی که هرگز اجازه نداد انفعال در جامعه یا بخشی از نیروهای سیاسی کشور ایجاد شود. ایشان همواره تلاش کردند در هر شرایطی؛ حتی آن زمان که مسوولان اجرایی وقت، اجازه فعالیت و بروز و ظهور آنچنانی در مسائل سیاسی به ایشان نمیدادند، نقشی فعال و اثرگذار ایفا کنند و جامعه را از انفعال خارج سازند. امروز که جامعه از وجود ایشان بهرهمند نیست؛ این خلأ در حوادث و مسائل مختلف احساس میشود. ایشان در زمان حیات خود تکیهگاه مطمئنی برای همه مسوولان و مردم بودند. نمیتوان گفت خلأ و نبود ایشان در جامعه هرگز قابلجبران نیست اما میتوان ادعا کرد جبران این خلأ بهزودی و بهصورت کامل امکانپذیر نیست. بزرگترین ویژگی ایشان آن بود که در هر شرایط و در هر دشواری که برای مملکت و انقلاب پیش میآمد، راهحل ویژه خود را داشت و این توانایی، محملی برای ایجاد همدلی و همگرایی میشد.
حتی پندها و نظرات ایشان خطاب به عموم جامعه در مواجهه با مسائل مختلف راهگشا بود. همه آنچه گفته شد، تنها بخشی از نقاط قوت شخصیتی و کارنامه سیاسی و اجتماعی آیتالله هاشمی است. دوراندیشی، جسارت، نگاه برنامهمحور و بیطرفانه به مسائل مختلف کشور، علاقه به توسعه ایران و رفاه، آسایش و پیشرفت کشور و تامین رفاه برای مردم، همه و همه از ویژگیهایی است که آیتالله هاشمی گاه با گذر از آسایش خود، برای تداوم آسایش کشور بهکار میبست. او در سنین بالا نیز خود را بازنشسته نکرد و دست از فعالیت نکشید؛ شاهد این مدعا نامزدی او در انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲ است. او تا آخرین روز همانند دوران جوانی و میانسالیاش فعالیت کرد و پرکاری و علاقه ایشان برای تداوم نقشش در توسعه کشور و سیاست داخلی و خارجی ادامه یافت؛ موضوعی که از منظر بسیاری، قابلتوجه بود. نگاه عمیق ایشان به مسائل و گریز از سطحینگری به مسائل کشور، دوراندیشی آیتالله را در پی داشت. ایشان درباره آنچه حق میپنداشت، بیپروا بود و اعلامنظر میکرد حتی اگر بهدلیل همان اعلامنظر متهم میشد. این شجاعت در اظهار نظر از جمله ویژگیهای برجسته آیتالله بود.
بهطور کلی میتوان گفت که زندگی آیتالله سراسر الگو و آموزش برای جامعه بود. ایشان حتی بر رقبا و مخالفان خود هم اثر گذاشته است تاثیر آیتالله هاشمی در فرهنگ سیاسی جامعه ایران و رفتاراخلاقی وتربیتی که با فداکاریهای خود در جامعه به یادگار گذاشت، به این سادگی قابلمحو شدن نیست؛ اگر تلاش کنیم از این الگوی فکری و رفتار سیاسی عاقلانه و معتدل که با گرایش به مصالح ملی است تبعیت کنیم، این اثرها محو نمیشود. با این همه اگر بخواهیم از منظری دیگر، کارنامه ایشان را بررسی و به تعبیری نقاط منفی را بازگو کنیم، می توان به خوش بینی و حسن ظن همواره آیت الله به مسائل اشاره کرد. به باور من خوش بینی و حسن ظن ایشان تا آنجا بود که پاره ای اوقات به ضرر خود ایشان تمام می شد. حتی گاهی حس می کردیم این حسن ظن افراطی است.
ایشان توقع داشت دیگران ، با همان صداقتی که خود داشت، با ایشان مواجه شوند حال آنکه دیدیم در برخی موارد آنچه که ایشان مطرح می کرد، با همان صداقت مورد پذیرش قرار نمی گرفت؛ موضوعی که گاه ایشان را دچار برخی معضلات و مشکلات میکرد. همچنین می توان تاکید کرد که تفاوت واقعی چندانی در روحیات و ویژگی های آیت الله هاشمی دهه ۶۰ و آیت الله هاشمی پس از آن وجود ندارد. با وجود آنکه جامعه ایران از دهه ۶۰ تا دهه ۹۰ شرایط متفاوتی را تجربه کرده است، آیت الله معتقد بود که آنچه در مرحله نخست برای کشور و مردم نیازمندیم آن است که زندگی مادی ملت را تامین کنیم. به باور ایشان نمیبایست دعواهای سیاسی، موجب بی توجهی به زندگی مادی و امکانات مورد نیاز مردم شود؛ دیدگاهی که تا آخرین روز حیات آیت الله هاشمی تداوم یافت. او با وجود تفاوت دیدگاه سیاسی در کشور، همواره هم خود را معطوف به توسعه و پیشرفت کشور به ویژه در امور زیربنایی کرد.
علی رغم آنکه در زمان ریاست جمهوری، ایشان همواره بحث نحوه تقدم و تاخر توسعه اقتصادی و سیاسی وجود داشت، اما آیت الله هاشمی بر این باور بود که پس از پایان جنگ تحمیلی، ورود به روند توسعه سیاسی که دعواهای سیاسی را نیز به همراه دارد، مخل بازسازی ایران پس از جنگ و مانعی بر سر راه توسعه خواهد بود. تمام توان إجرائی دولت هاشمی متمرکز برساخت زیربناهای آسیب دیده دوران جنگ وانقلاب شد ونتیجه کاررامابعدها دیدیم. بر اساس فراهم آمدن شرایط متناسب پس از روی کار آمدن دولت اصلاحات، شاهد شکوفایی اقتصادی ودرعین حال سیاسی بودیم که بر مبنای زیر ساخت های دوران سازندگی ظهور یافت. با این مشخصات است که ، می توان به جرأت ادعا کرد که ایشان یکی از تاثیرگذار ترین چهره های توسعه ودموکراسی درتاریخ ایران بوده و هست. و میماند.
ارسال نظر