برای فوتبال چه باید کرد؟

شاید بتوان با رویکرد دیگری ناکارآمدی‌های بزرگی را که در فوتبال باشگاهی ایران وجود دارد، تبیین کرد. اگر از چشم‌انداز اقتصادی به این مساله نگاه کنیم، می‌توان دید که معضل اصلی باشگاه‌ها در ایران که حتی توجیه‌کننده ضعف مدیریتی نیز هست، تا حدود زیادی ریشه در نقش پررنگ دولت در فوتبال باشگاهی دارد. این نقش موجب می‌شود پست‌های مدیریتی لزوما از معیارهایی همچون کارآیی و تسلط مدیریتی در هدایت باشگاه‌ها تبعیت نکنند بلکه مسائل دیگری نیز در این حوزه نقش داشته باشند. افزون بر این، شاید بتوان مهم‌ترین اثری را که عدم توجه به اصول اقتصادی در باشگاه‌های فوتبالی می‌گذارد، از میان رفتن انگیزه دانست. در ادامه بیشتر به آسیب‌های اقتصادی از قبیل فقدان انگیزه برای مدیریت صحیح باشگاه‌ها اشاره خواهیم کرد.

 

انگیزه‌هایی برای سقوط اقتصادی

مطابق با تعریف کلاسیک و مناسبی که از علم اقتصاد وجود دارد، اقتصاد را می‌توان علم تخصیص منابع محدود به نیازهای فراوان و بی‌پایان محسوب کرد. تقریبا می‌توان تمامی مشکلاتی را که ایجاد می‌شود ناشی از همین کمیابی منابع دانست. در کشورهایی که مقامات فوتبالی آن غالبا دولتی هستند و منابع باشگاه‌ها را دولت‌ها تامین می‌کنند، نگرانی چندانی برای مدیران وجود ندارد. از آنجا که باشگاه‌ها فعالیتی همانند یک بنگاه اقتصادی ندارند و برای سودآوری آنها چندان تلاشی نمی‌کنند، احتمال اینکه خریدهایی نادرست انجام گیرد و تصمیماتی غیربهینه و نابجا گرفته شود، چندان هم دور از ذهن نیست. در شرایطی که مدیریت هزینه‌ای برای تصمیمات نامعقول نپردازد، رفتارها همچنان غیربهینه خواهند بود و الزاما انگیزه‌ای برای تغییر رفتار وجود ندارد. نتایج فاجعه‌بار این کار نیز هم‌اکنون قابل مشاهده هستند. بدهی‌های فراوان به بازیکنان که مدت‌ها پیش باید پرداخت می‌شده اما هنوز بار مالی آن بر دوش باشگاه، یعنی در واقع دولت سنگینی می‌کند، عدم درآمدزایی صحیح و تامین مالی مناسب در تمام وجوه آن از حق پخش‌های تلویزیونی و تبلیغات گرفته تا مسائل دیگر، از جمله مهم‌ترین پیامدهای این فوتبال دولتی هستند.

 

پانزی گیم فوتبالی

با توجه به آنچه گفته شد، مدیران که می‌دانند تا مدتی محدود زمام امور را در دست دارند و با تغییرات سیاسی امکان جابه‌جا‌یی آنها نیز وجود دارد، این انگیزه را دارند که با تحمیل هزینه‌های دولتی به باشگاه‌ها و آینده آن، منافع زمان حال را بیشینه کنند. در این صورت حتی می‌توانند نام خوبی نیز از دوره تصدی خود برجای بگذارند و به این ترتیب یک بازی مشابه «پانزی گیم فوتبالی» شکل می‌گیرد. پانزی گیم یا همان «بازی پانزی» مثال مشهوری در اقتصاد است. بازی پانزی عمدتا در موارد بدهی و در سیستم بانکی به کار می‌رود اما نگاه کردن به آن در این چارچوب نیز جالب است. فرض کنید شما کسی باشید که در سمت مدیریت باشگاهی قرار دارید. همواره این انگیزه در شما وجود دارد که در صورت عدم بازخواست قانونی مناسب، قراردادهایی ببندید که می‌دانید احتمالا در دوره تصدی شما مشکل شما را حل خواهد کرد، اما در آینده ممکن است باشگاه را متضرر کند. در سال‌های آینده هرگاه زمان بازپرداخت شما می‌رسد یا پرونده‌ای از شما در حال تشکیل باشد، با استفاده از منابع دولتی تا حدودی مساله را رفع می‌کنید، اما اصل مساله برجا می‌ماند. در واقع شما باشگاهی را که عمیقا مقروض است به دور بعدی تحویل می‌دهید و این بازی همچنان ادامه پیدا می‌کند تا در نهایت بدهی‌های انباشته به میزانی برسد که بازپرداخت آن کمرشکن شود. مشخص است که زمانی که این لحظه فرا برسد تعداد مدیران عوض شده آنقدر زیاد خواهد بود که شاید نتوان مقصر اصلی را پیدا کرد!

 

جمع‌بندی

با این همه، اگر بخواهیم به پرسش «چه باید کرد؟» پاسخ دهیم، باید بگوییم که عمده‌ترین راهی که برای حل این مساله می‌توان پیشنهاد کرد، رها کردن دولت از قیود مربوط به باشگاه‌ها و پرداخت هزینه‌های نابجای آنها است. مسلما سرمایه‌داران خصوصی مسامحه چندانی با رفتار غیراقتصادی و غیربهینه مدیران نخواهند کرد و در عمل این امر می‌تواند منجر به عملکرد بهتر باشگاه شود و در نتیجه چنین آثار وخیمی را برای باشگاه به بار نیاورد. داشتن الگوی قانونی مناسب نیز می‌تواند در عدم وقوع چنین رویدادهایی یا حداقل کردن آنها مفید باشد. افزون بر این، با خصوصی‌سازی، منابع دولتی نیز می‌تواند به جای صرف شدن در قراردادهای نابجا و هزینه‌های بی‌دلیل، صرف موارد عمرانی‌تری شود.

بازی پانزی فوتبالی