نظمیه زنان - ۱۳ مهر ۹۱
خواندن و شنیدن تاریخ برای خیلیها جذاب است و یکی از سوژههایی که تئاتر گاهی سرکی به آن میزند. این روزها سالن قشقایی میزبان یک نمایش تاریخی جذاب به کارگردان اصغر خلیلی است که از هنرمندان تئاتر اصفهان است و آثار به یادماندنی را به صحنه برده است. او نظمیه زنان را در یکی دو جشنواره پیش به صحنه برده بود و حالا فرصت این را یافته است که در تالار قشقایی آن را به صحنه ببرد. نظمیه زنان بازخوانی کشف حجاب و مقاومت زنان ایرانی در مقابل نظمیه رضا خانی است که در نهایت نیز به پیروزی زنان منتهی میشود. خلیلی با زبانی طنز و به شیوهای قجری داستان شکل گیری و عوامل این کار را چنین توصیف میکند:
در سنه یک هزار و سیصد و نود و یک که هوای میخوش تابستانی بود، احوالی شامل این بنده حقیر سراپا تقصیر شد تا پس از افعال ابر و باد و مه و خورشید و فلک مواردی از این دست توافق حاصل گشت تا به فرموده آن حضرت جناب، تیاتری برای تماشاخانه قشقایی عمارت تیاتر شهر بلدیه مهیا کنیم.
در سنه یک هزار و سیصد و نود و یک که هوای میخوش تابستانی بود، احوالی شامل این بنده حقیر سراپا تقصیر شد تا پس از افعال ابر و باد و مه و خورشید و فلک مواردی از این دست توافق حاصل گشت تا به فرموده آن حضرت جناب، تیاتری برای تماشاخانه قشقایی عمارت تیاتر شهر بلدیه مهیا کنیم.
خواندن و شنیدن تاریخ برای خیلیها جذاب است و یکی از سوژههایی که تئاتر گاهی سرکی به آن میزند. این روزها سالن قشقایی میزبان یک نمایش تاریخی جذاب به کارگردان اصغر خلیلی است که از هنرمندان تئاتر اصفهان است و آثار به یادماندنی را به صحنه برده است. او نظمیه زنان را در یکی دو جشنواره پیش به صحنه برده بود و حالا فرصت این را یافته است که در تالار قشقایی آن را به صحنه ببرد. نظمیه زنان بازخوانی کشف حجاب و مقاومت زنان ایرانی در مقابل نظمیه رضا خانی است که در نهایت نیز به پیروزی زنان منتهی میشود. خلیلی با زبانی طنز و به شیوهای قجری داستان شکل گیری و عوامل این کار را چنین توصیف میکند:
در سنه یک هزار و سیصد و نود و یک که هوای میخوش تابستانی بود، احوالی شامل این بنده حقیر سراپا تقصیر شد تا پس از افعال ابر و باد و مه و خورشید و فلک مواردی از این دست توافق حاصل گشت تا به فرموده آن حضرت جناب، تیاتری برای تماشاخانه قشقایی عمارت تیاتر شهر بلدیه مهیا کنیم.
پس عزم را جزم کردم و با عمو حجت سیدعلیخانی که فوت و فن و بانیگری و چوب خطنویسی را خوب میداند به شور نشستم و پس از ساعتها جدل مقرر شد تا میرزا کامران خان تفتی را خبر دادیم تا در معیت شهربانو نرگس خانوم محمدی در جلد اتابک و مه لقا خانم ظاهر شوند.
بنابراین برای محکم کاری اکرم بانو ندیمه اجباری خانه که همان مرضیه بیگ صدرایی است گماشته شد تا همه حواشی را به دقت وارسی کند تا میرزا امیرخان کربلایی زاده که اکنون در هیبت آقا جواد ظاهر گشته تا درخدمت شریف اجباری از گزند روس و اجنبی در امان باشد و گوش شیطان کر استاد معمار بلدیه مشهد که همان کربلایی حاج آقا بیژن افشار است تا او از کف نرود و تا ابد طعم تلخ بیشوهری را مزمزه نکند. ولی دریغ و صد افسوس که اکرم بانو غافل گشته و گل زری دور از چشم انظار آژان شده است تا آن اندازه که جماعتی حیرانش شدهاند…..
اگر دوست دارید این قضایا را روی صحنه ببینید کافیست حدود ساعت ۱۹.۳۰ همه روزها به جز شنبهها به گیشه تئاتر شهر سری بزنید و بلیت تالار قشقایی را بخواهید.
در سنه یک هزار و سیصد و نود و یک که هوای میخوش تابستانی بود، احوالی شامل این بنده حقیر سراپا تقصیر شد تا پس از افعال ابر و باد و مه و خورشید و فلک مواردی از این دست توافق حاصل گشت تا به فرموده آن حضرت جناب، تیاتری برای تماشاخانه قشقایی عمارت تیاتر شهر بلدیه مهیا کنیم.
پس عزم را جزم کردم و با عمو حجت سیدعلیخانی که فوت و فن و بانیگری و چوب خطنویسی را خوب میداند به شور نشستم و پس از ساعتها جدل مقرر شد تا میرزا کامران خان تفتی را خبر دادیم تا در معیت شهربانو نرگس خانوم محمدی در جلد اتابک و مه لقا خانم ظاهر شوند.
بنابراین برای محکم کاری اکرم بانو ندیمه اجباری خانه که همان مرضیه بیگ صدرایی است گماشته شد تا همه حواشی را به دقت وارسی کند تا میرزا امیرخان کربلایی زاده که اکنون در هیبت آقا جواد ظاهر گشته تا درخدمت شریف اجباری از گزند روس و اجنبی در امان باشد و گوش شیطان کر استاد معمار بلدیه مشهد که همان کربلایی حاج آقا بیژن افشار است تا او از کف نرود و تا ابد طعم تلخ بیشوهری را مزمزه نکند. ولی دریغ و صد افسوس که اکرم بانو غافل گشته و گل زری دور از چشم انظار آژان شده است تا آن اندازه که جماعتی حیرانش شدهاند…..
اگر دوست دارید این قضایا را روی صحنه ببینید کافیست حدود ساعت ۱۹.۳۰ همه روزها به جز شنبهها به گیشه تئاتر شهر سری بزنید و بلیت تالار قشقایی را بخواهید.
ارسال نظر