کاندیدا باشیم یا نباشیم، باید برنامه محوری را ملاک رقابت انتخاباتی قرار دهیم(قسمت اول)
عکس: آکو سالمی
دنیایاقتصاد: ارسلان فتحیپور، نماینده مردم کلیبر و هوراند در مجالس هفتم، هشتم و نهم بوده است. او ریاست کمیسیون اقتصادی مجلس برای دو دوره هشتم و نهم را در کارنامه کاری خود دارد و همواره با این مسوولیت در میان مسوولان و متخصصان اقتصادی کشور شناخته شده است. فتحیپور در هفتههای اخیر با دغدغه بهبود وضعیت فضای انتخابات یازدهمین دوره ریاستجمهوری در فضای رسانهای ظاهر شده است و در گفتوگو با «روزنامه دنیایاقتصاد» تاکید کرد که متخصصان و دلسوزان کشور «چه قرار باشد در عرصه رقابت یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری وارد شوند و چه قرار نباشد به عنوان کاندیدا در انتخابات حاضر شوند، وظیفه دارند تا فضای انتخابات را به سمت برنامه محوری سوق دهند.
دنیایاقتصاد: ارسلان فتحیپور، نماینده مردم کلیبر و هوراند در مجالس هفتم، هشتم و نهم بوده است. او ریاست کمیسیون اقتصادی مجلس برای دو دوره هشتم و نهم را در کارنامه کاری خود دارد و همواره با این مسوولیت در میان مسوولان و متخصصان اقتصادی کشور شناخته شده است. فتحیپور در هفتههای اخیر با دغدغه بهبود وضعیت فضای انتخابات یازدهمین دوره ریاستجمهوری در فضای رسانهای ظاهر شده است و در گفتوگو با «روزنامه دنیایاقتصاد» تاکید کرد که متخصصان و دلسوزان کشور «چه قرار باشد در عرصه رقابت یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری وارد شوند و چه قرار نباشد به عنوان کاندیدا در انتخابات حاضر شوند، وظیفه دارند تا فضای انتخابات را به سمت برنامه محوری سوق دهند.
عکس: آکو سالمی
دنیایاقتصاد: ارسلان فتحیپور، نماینده مردم کلیبر و هوراند در مجالس هفتم، هشتم و نهم بوده است. او ریاست کمیسیون اقتصادی مجلس برای دو دوره هشتم و نهم را در کارنامه کاری خود دارد و همواره با این مسوولیت در میان مسوولان و متخصصان اقتصادی کشور شناخته شده است. فتحیپور در هفتههای اخیر با دغدغه بهبود وضعیت فضای انتخابات یازدهمین دوره ریاستجمهوری در فضای رسانهای ظاهر شده است و در گفتوگو با «روزنامه دنیایاقتصاد» تاکید کرد که متخصصان و دلسوزان کشور «چه قرار باشد در عرصه رقابت یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری وارد شوند و چه قرار نباشد به عنوان کاندیدا در انتخابات حاضر شوند، وظیفه دارند تا فضای انتخابات را به سمت برنامه محوری سوق دهند.» او که خود هنوز تصمیمی قطعی برای ورود به عرصه انتخابات ریاست جمهوری نگرفته است، زمینه حضورش برای کاندیداتوری را ۵۰ درصد اعلام میکند و ادامه میدهد: آنچه که مهم است، این است که فضای کشور برنامه محور باشد و از شعارزدگی، فریبکاری و فضای احساسی در یازدهمین دوره انتخابات فاصله بگیریم. او در گفتوگوی اختصاصی با روزنامه دنیایاقتصاد به تشریح شرایط اقتصادی کشور و راهکارهای حل مشکلات اقتصادی و همچنین اولویتها و برنامههایی که یک کاندیدای ریاستجمهوری باید داشته باشد، پرداخته است.
آقای فتحیپور با توجه به حساسیت مقطع زمانی موجود برای کشور به دلیل رویداد مهم برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در خردادماه سالجاری، شما به عنوان یک متخصص اقتصادی در کشور و نماینده مجلس، معتقدید متخصصان، اندیشمندان و سیاسیون کشور چگونه میتوانند به برگزاری بهتر یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری کمک کنند؟
به اعتقاد من در زمان حاضر، مردم ما به یک بلوغ سیاسی مطلوبی رسیدهاند که دیگر به دنبال شعارهای انتخاباتی نمیروند و فریبکاری و شعارهای بدون پشتوانه برنامهای و از این دست تبلیغات روی آنها اثر نمیگذارد و اکثریت مردم به دنبال اقتصاد و توسعه پایدار در کشور هستند. من فکر می کنم مردم خواستار اقتصادی سالم، واردات کم و صادرات و تولید خوب در کشورند و مسوولان و رجال سیاسی و اقتصادی کشور نیز باید فضای برگزاری انتخابات را به این سمت ببرند. به عبارت دیگر متخصصان کشور و دلسوزان نظام، چه قرار باشد در عرصه انتخابات ریاستجمهوری به عنوان کاندیدا حاضر باشند و چه کاندیدا نباشند، باید کمک کنند تا برنامه محوری در این دوره از انتخابات به جای شعارزدگی و فریبکاری، ترویج پیدا کند.
تلاش مسوولان باید به گونهای باشد که کاندیداها موظف شوند برنامههای خود را برای چگونگی بهبود وضعیت اقتصادی کشور، مهار تورم و نقدینگی، چگونگی ادامه قانون هدفمندی و دیگر مسائل اقتصادی با توجه و ملاحظه نسبت به برنامه پنجم توسعه کشور، چشمانداز ۲۰ ساله و دیگر قوانین و برنامهها، ارائه دهند. باید فضای انتخاباتی به گونهای باشد که روی برنامههای هر کاندیدا پیش برود و از انجام اقداماتی برای احساسی کردن فضا بپرهیزیم. به اعتقاد من باید به گونهای عمل کنیم که فضای برنامه محوری هم از سوی کاندیداها و هم از سوی انتخابکنندگان، از حاشیه به متن بیاید و تمام کسانی که قدرت تصمیمسازی دارند در قالب برنامههایشان در معرض انتخاب مردم قرار گیرند.
آقای فتحیپور به اعتقاد شما فضای انتخابات و رقابت باید چگونه باشد؟
باید تمام کسانی که توان و تجربه تصمیمگیری، تصمیمسازی و مدیریتی داشته و دارند، تواناییهای خود را در قالب برنامههایی در معرض شنیدن، توجه و انتخاب مردم قرار دهند، تا مردم نیز علاوه بر اینکه بتوانند بهترین برنامه را انتخاب کنند بتوانند فن توجه، انتخاب، شنیدن، تحمل و همکاری را به نحو مطلوب یاد بگیرند، بنابراین حقیر نیز از این زاویه دید و با توجه به مسوولیتی که در جایگاه رفیع قانونگذاری و نظارت در مجلس داشتم و همچنین با عنایت به لطف پروردگار و محبت و بزرگواری دوستان در سپردن مسوولیت کمیسیون اقتصادی به اینجانب تصور بر این است که با توجه به جمیع تجربیات حاصل شده از قبل سالهای سال انجام کار بر روی برنامههای مختلف توسعه و همکاری با دولتهای مختلف و نظارت بر نحوه اجرای این برنامهها، توان ارائه برنامهای که بتواند گرهی از گرههای اداره کشور گشوده باشد وجود دارد و اگر این برنامه مورد پسند مردم قرار بگیرد، توان اجرای هرچه بهتر آن توسط تهیهکنندگانش وجود دارد و اگر برنامه دیگری در اولویت انتخاب مردم قرار گرفته باشد این برنامه نیز میتواند کمک شایانی به شفافیت مطالبات مردم و همچنین پشتیبان خوبی برای برنامه منتخب مردم بوده باشد. درست است که ما برنامه چشمانداز ۲۰ ساله و قانون برنامه پنجم توسعه را داریم و همه دولتها مکلف به انجام برنامههای آن هستند، اما باید این را خدمتتان عرض بکنم که این برنامهها برای یک دولت توانمند و مدیر یک برنامه کف است اگر دولتی برنامهای داشته باشد که با اجرای آن بتواند اعداد و ارقام هدفگذاری شده را فراتر از ارقام و اعداد برنامه ارتقا بخشد، هیچ مانعی وجود ندارد و چنین دولتی میتواند طی لوایح اصلاحی، مجلس و نمایندگان را با خود هم رای و همگام سازد. اینکه میگویند کسی نمیتواند برنامه ارائه دهد به نظرم درست نیست باید بگویند کسی نمیتواند پایینتر از اهداف برنامه عمل کند.
موضوع دیگر، تقدم اولویت اقتصادی بر سایر اولویتهای سیاسی، اجتماعی کشور در حال حاضر است. به گواه ناظران و نخبگان داخلی و خارجی بسیاری از عوامل عدم دستیابی به اهداف مدنظر در طول سالهای اخیر و عموما در سالهای بعد از انقلاب، قرار گرفتن اقتصاد کشور در سایه سیاست بوده است، تاکنون آنچنان که باید و شاید توسعه اقتصادی بهعنوان بستر و زیرساخت سایر اولویتها تعریف و تبیین نشده است، در جهان معاصر امروز ما حقیقتا باید بپذیریم که اگر میخواهیم در هر زمینهای اعم از سیاسی، فرهنگی، نظامی، دفاعی، بهداشتی و آموزشی با هر کشور یا حتی هر جریان ایدئولوژیک رقابت کرده باشیم باید توان اقتصادی ما با رقیب نهتنها برابر باشد، بلکه حتی بیشتر و فراتر از توان رقیب هم باشد. بهعنوان مثال: در زمینه فرهنگی کشور ما آماج حملات گوناگون جریانهای فرهنگی سکولار و لائیک قرار گرفته است، رفتن به نبرد با چنین جریاناتی بدون برخورداری از امکانات رسانهای تکنولوژیکی مجهز و مدرن، اگر نگوییم محال و غیرممکن حتما باید بگوییم که سخت و دشوار است، در عرصه نظامی و بهداشتی و علمی هم همینطور، فیالواقع در جهان امروز بدون سرمایهگذاری که از عناصر اصلی و استخواندار توسعه اقتصادی میباشد، توفیق در هیچ زمینهای به این آسانی قابل دستیابی نیست و اینجانب هم سعی کردهام که با توجه به خصوصیات غالب شخصیتی و شغلی بتوانم عرصه انتخابات کشور را از گرفتاری صرف در چاه ویل سیاست محض کمی دور نمایم. کشورهای صنعتی و توسعهیافته امروزه سیاست را نقشه راه منافع ملی و توسعه اقتصادی خود تعریف کردهاند. در کشوری مثل فرانسه که ادعا مینمایند مهد دموکراسی و قوانین مدرن هستند گرفتن هرگونه رشوه جرم است مگر در موردی که منجر به افزایش صادرات گردد، نمونهاش هم معامله انجام یافته در دوران نیکلای سارکوزی بین فرانسه و پاکستان در مورد فروش زیردریایی
به پاکستان میباشد که ظاهرا آقای سارکوزی رشوه دریافت کرده، ولی چون بحث افزایش صادرات فرانسه مطرح بوده از پیگرد معاف شده است.
سومین دلیل حضور من در فضای انتخابات، ارائه الگوی جدید مدیریتی در چارچوب ساختار حقوقی و سیاسی نظام مقدس جمهوری اسلامی ولایت محور میباشد تا اگر به لطف پروردگار توفیقی حاصل شد حجم بیپایانی از ولایتمداری و تبعیت بیچون و چرای یک دولت از اوامر ولی امر مسلمین جهان به نمایش گذاشته شود تا جهانیان عظمت توفیق یک دولت اسلامی را در ترفیع رفاه و توسعه یک ملت توام با حفظ معنویت و گسترش دیانت و تضمین سعادت دنیوی و اخروی آنان را نظارهگر باشند، ما در این بعد ظرفیت و پتانسیل بسیار عظیم ناشناختهای داریم که به دلایل عدیده از این ظرفیت به درستی نتوانستهایم بهرهبرداری بکنیم، من مطمئنم اگر دولتها نصایح و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب را به درستی نصبالعین خود قرار میدادند وضعیت ما بسیار فراتر از آن چیزی بود که الان داریم.
آقای فتحیپور اساسا شما اهمیت انتخابات در نظام جمهوری اسلامی را تا چه حد ارزیابی میکنید؟
بهترین تعبیر در آیینه کلام رهبر معظم انقلاب منعکس شده است که فرمودند: انتخابات آبروی نظام است. انتخابات موجب استحکام نظام است. انتخابات مایه مشروعیت نظام است و همینطور فرمایشات معمار کبیر انقلاب در نخستین روزهای انقلاب که نظام اداره کشور را مشروط و منوط به رای مردم کردند و هنوز دو ماهی از پیروزی انقلاب نگذشته بود که واژه جمهوری اسلامی را به عنوان قالب ساختار حقوقی کشور به رای ملت گذاشتند و در اصرار و تاکید خود بر این امر فرمودند که میزان رای ملت است و پس از تثبیت این نظام با رای مردم از همان روزهای اول دشمنان برای درهم شکستن نظام دلخواه مردم همپیمان و همپیاله شدند، آحاد ملت ایران نیز با درک این موضوع از اول انقلاب تاکنون با حرکت پشت سر امام و رهبری در دفاع جانانه از این نظام همپیمان و همقسم شدند و در این راه از همه چیز خود، از جان و مال و ناموس و خونرنگین عزیزترین عزیزان خود گذشتند و با حفظ این نظام تاکنون دشمنان را ناکام گذاشتند و دشمن نیز که از طرق ایجابی در شکست نظام ناکام ماند به طرق سلبی نفی نظام روی آورده است، معنی این حرف بنده این است که اینها به خیال باطل خود در کمین نشستهاند تا ببینند هر موقع میزان مشارکت مردم در انتخابات کم شد در بوق و کرنا جار بزنند که مشروعیت نظام جمهوری اسلامی ایران در بین مردم از بین رفته و مردم از این نظام رویگردان شدهاند و آن گاه شروع کنند به عملیاتی کردن بدترین و خبیثانهترین نیات شوم خود، و البته به لطف خدا در این مورد نیز همیشه ناکام مانده و نتیجه عکس گرفتهاند و مشارکت بالای مردم در همه انتخابات بعد از انقلاب دشمنانش را وادار به اعتراف به مشروعیت و محبوبیت نظام جمهوری اسلامی کرده و آنها را چندین گام به عقب رانده است. بنابراین ملتی که برای حفظ نظام سنگینترین هزینهها را پرداختهاند باید در انتخابات که کمهزینهترین و پربازدهترین روش حفظ نظام و مقابله با دشمنان میباشد به طریق اولی از مشارکت بالا در انتخابات استقبال کنند.
اهمیت انتخابات ریاستجمهوری در این است که انتخابات عموما و انتخابات ریاستجمهوری خصوصا یک توافق جمعی بر سر شیوه اداره کشور مطابق با خواست عمومی مردم و میل و رضایت اکثریت جامعه است و روششناسی این توافق به این منوال است که در ابتدا موفقیتها یا احیانا شکستهای حاصله احصاء استخراج و تبیین میشوند و بعدا راهکارهای لازم از سوی توانمندان و صاحبانفکر و عقیده و سلیقه برای تقویت توفیقات به دست آمده و ایضا برای جبران شکستها و از بین بردن عقبماندگیها به افکار عمومی ارائه و روش مقبول و معقول مشروع و ممکن با اراده اکثریت مردم انتخاب و با پشتیبانی آحاد مردم و نظام در جهت رسیدن به اهداف متعالی خود ادامه مسیر میدهد و چنین روشی موجب سرزندگی و نشاط جامعه و تکتک مردم این سرزمین شده و رابطه متقابل نظام و مردم را مستحکم میکند و به عبارتی در چنین فرآیندی است که مردم احساس کرامت کرده و خود را صاحب اصلی نظام و انقلاب میدانند و متقابلا پایداری نظام را تنها عنصر تضمینکننده سعادت خود میپندارند.
انگیزهتان از ورود به مجلس چه بود و چه شد که وارد مجلس شدید؟
اول، در جواب شما باید عرض کنم که «هذا من فضل ربی لیبلونی أ اشکر ام اکفر»،این از فضل پروردگار من بود تا مرا امتحان کند که آیا در یک چنین موقعیتی شاکر و سپاسگزارم یا کافر و ناسپاس.
دوم: تحقق وعده پروردگار بود که میفرماید «و نرید أن نمن علی الذین استضعفو فی الارض و نجعلم ائمه و نجعلهم الوارثین» پروردگار میفرماید: اراده کردهایم کسانی را که در روی زمین ضعیف نگه داشته شده بودند آنها را به قدرت برسانیم و در روی زمین وارث خود و امام و پیشوای بندگان خود قرار دهیم، بنابراین به مصداق همین آیه امام مستضعفان حضرت آیتالله العظمی امام خمینی و آیتالله خامنهای با به قدرت رسیدن نظام مقدس جمهوری اسلامی زمینه حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش را فراهم ساختند و از این مجرا تفضلی حاصل شد تا حقیر در کسوت نمایندگی مردم شریف و نجیب حوزه انتخابیه در خدمت شما باشم و سومین علت در پاسخ شما مفهوم مهمترین آموزه دینی هدا للناس در تحقق محتوای آیه شریفه «ان الله یأمرکم ان تؤدو الامانات الی أهلها» میباشد، حقیر کوچکتر از آن هستم که وجود ناچیز خود را مصداق همین آیه شریفه بهعنوان اهل امانت پنداشته باشم، ولی پروردگار بزرگم این عنایت را نصیبم فرموده که مردم مرا بهعنوان اهل امانت تشخیص داده و این امانت را به من سپردند، دلیل چهارم: میزان بیعدالتیها و ظلمهایی بود که در دوران رژیم گذشته که مصادف با ایام کودکی و نوجوانی من بود بر مردم مظلوم و فقیر و تهیدست هم محیطها، هم دهاتیها، هم شهریها، همسایگان و هم سن و سالان تحمیل میشد مرا از لحاظ روحی به کلی دگرگون ساخته و مصمم بر آن داشت که از اولین لحظه کسب توانایی، نوع دوستی و خدمت و محبت و عشق به انسانها را جایگزین ظلم و بیعدالتی و حقکشی بنمایم، پنجم: مهمترین و ریشهایترین دلیل و انگیزه من در ورود به مقوله انتخابات مجلس میزان حس مسوولیت و وابستگی به نظام مقدس جمهوری اسلامی و عمل به وصیت بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی در جلوگیری از دست یازیدن نامحرمان و نااهلان به این انقلاب میباشد.
با توجه به اینکه شما دو دوره رییس کمیسیون اقتصادی مجلس هستید، ارزیابیتان از وضعیت اقتصادی کشور چیست؟
با ارج و قرب کامل به زحمات تمامی دولتهایی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در عرصه اداره کشور فعال بودند و صادقانه زحمت کشیدند عرض میکنم که ارزیابی من از وضعیت اقتصادی کشور در مجال مصاحبه با رسانه شما نمیگنجد، اما اجمالا به چند تا از سرفصلهایی اشاره میکنم که از اول انقلاب تاکنون به شعار اساسی و استراتژی اصلی نظام تبدیل شده و همین امروز هم از اصلیترین دغدغههای مقام معظم رهبری به شمار میرود و متاسفانه همچنان با توفیق مطلوب فاصله داریم.
۱) خودکفایی و رهایی از وابستگی: همه ما خوب به خاطر داریم که استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، سه پایه تشکیل دهنده شعارهای محوری انقلاب بودند. با وجود آنکه در مقایسه با رژیم گذشته ما دستاوردهای بسیار بسیار گراسنگی در حوزههای علمی و صنعتی و تکنولوژیکی داشتهایم، ولی متاسفانه هنوز هم ما سالانه نزدیک یکصد میلیارد دلار واردات قانونی و چیزی در حدود سی الی چهل میلیارد دلار واردات غیرقانونی در قالب کالای قاچاق داریم که این زیبنده کشور ما نیست.
2) اقتصاد بدون نفت: همین چند روز پیش بود که مقام معظم رهبری در فرمایشات اول سال 92 خویش بیان فرمودند که بنده (ایشان) چند سال پیش اعلام کردهام که یکی از آرزوهای دیرینه من بستن چاههای نفت میباشد.
بدون تردید هدف ایشان از این فرمایشات بستن فیزیکی دهانه چاههای نفتی ایران نمیباشد بلکه هدف حقیقی و اصلی معظم له تحقق اقتصاد بدون نفت میباشد، یعنی اینکه ما در مسیر اداره کشور به نقطهای برسیم که دولت مجبور نباشد برای تامین هزینههای جاری و تامین معیشت روزمره مردم دست به دامن فروش نفت شود، بلکه باید بالعکس آن نفت استخراج و تبدیل به ثروتهای روی زمینی ماندگار بشود تا نسلهای آینده نیز بتوانند از مواهب آن برخوردار بشوند در صورتی که متاسفانه ما امروز با کاهش استخراج یا کاهش فروش آن دچار تکانههای اقتصادی میشویم که نمونه اخیر آن تاثیر تحریمها بر میزان استخراج و فروش نفت و بهتبع آن پرش قیمت ارز و در نهایت جهش عمومی قیمتها در بازار کالاهای مصرفی و ارزاق عمومی بودهایم که باز هم چنین شرایطی مطابق با اهداف سیاستگذاری شده ما نبوده و نیست.
3) اتکای کشور به درآمدهای مالیاتی: این سرفصل به خودی خود یک مجموعه برنامه عظیم و بزرگی است که نیازمند تحول و تعمق در همه عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، نظامی، آموزشی و حتی بهداشتی میباشد، به قول ما آذریها که مثل معروفی داریم و آن این است که «با په پلو درست نمیشود، بلکه روغن برنج میخواهد»، تحقق استراتژی اداره کشور با درآمدهای مالیاتی هم مثل همین مثل است و به همین مفتی و آسانی به دست نمیآید.
اقتصادی که در کیک تولید ناخالص ملی نفت بیشترین سهم را به خود اختصاص داده و دولت حجم بسیار گستردهای از این اقتصاد را در انحصار خود دارد. همین دولت به عنوان مرجع اصلی سیاستگذاری اقتصادی و قدرتمندترین رقیب بخش خصوصی نحیف و لاغر میباشد. چگونه میتواند درآمدهای کشور با اتکا به منابع مالیاتی محقق شود؟!
یادم نمیرود که در برنامه چهارم توسعه کشور یک هدفگذاری نسبتا ایدهآلی در این مورد انجام شده بود و آن این بود که چیزی حدود 70 الی 80 درصد بودجه جاری دولت در پایان برنامه چهارم توسعه باید از محل منابع مالیاتی تامین میشد. با ارزیابی که ما داشتیم در پایان برنامه چهارم توسعه این رقم در خوشبینانهترین حالت به عدد 45 میرسید؛ ولی حاصلضرب مجموع مالیاتهای اخذ شده دقیقا رقم هدفگذاری شده که سرجمع آن چیزی در حدود 14 الی 16 هزار میلیارد تومان بود را نشان میداد.
از یک طرف سوال ما این بود که چرا مالیات نتوانسته ۷۰ تا ۸۰ درصد بودجههای جاری کشور را پوشش دهد. از طرف دیگر پاسخ سازمان مالیاتی و وزارت امور اقتصادی و دارایی این بود که ما مکلف به وصول ۱۴ هزار میلیارد تومان مالیات بودیم که نه تنها این محقق شده، بلکه کمی بیشتر از اهداف برنامه هم عمل کردهایم. در نتیجه ما مجبور به بررسی مجدد شدیم و این بار به این نتیجه رسیدیم که زمانی که برنامه در سال پایانی خویش عدد ۱۴ هزار میلیارد تومان را به عنوان هدف ایدهآل خود هدفگذاری کرده در آن سالها بودجه جاری دولت رشد ۵/۲ برابری را تجربه کرده در نتیجه سهم مالیات در تامین منابع بودجه جاری به ۴۵ درصد کاهش یافته، پس طبیعی است که در چنین وضعیتی حدفاصل ارقام ۴۵ درصدی و ۷۵ درصدی را با فروش نفت و تزریق منابع حاصل از آن به بودجه جاری تامین بکند.
اقتصاد بدون نفت و تامین درآمدهای کشور از طریق مالیات، یک بخش خصوصی قدرتمند، هوشمند، قوی و به روز شده را میطلبد، اکثر دولتهایی که توسعه یافتهاند به مرور زمان روزگار به آنها آموخته که دولت نباید تصدیگری بکند، بلکه باید دولت بسترساز، هدایتگر و نظارهگر باشد تا در سایه آن بتواند با داشتن یک اقتصاد قدرتمند و بیآنکه دولت شخصا سرمایهگذاری بکند بتواند از منابع مالیاتی بخش خصوصی برای خود درآمدزایی کرده و آن را در خدمت رفاه شهروندان و سایر اهداف توسعهای خود قرار دهد.
افزایش تولید ناخالص ملی مطابق سند چشمانداز ۲۰ساله و افق ایران ۱۴۰۴ که مولفههایی مانند افزایش ضریب اشتغال، کاهش ضریب بیکاری، رشد آهنگ سرمایهگذاری کاهش حجم واردات، افزایش ورودی سرمایههای خارجی و کاهش خروجی سرمایههای کشور همگی در داخل آن قرار میگیرد، از جمله عواملی است که در بررسی وضعیت اقتصادی کشور ضرورت یک اراده جدی و برنامه اجرایی دقیق و منسجم برای جبران عقبماندگیهای حاصل از ادامه روند چشمانداز ۲۰ساله را میطلبد.
کاهش ضریب جینی و اجرای عدالت به معنای واقعی، توزیع برابر فرصتها به معنای واقعی توزیع ثروت و نه به معنی تحمیل و توزیع فقر که حقیقتا باعث نابودی کامل فاصله طبقاتی شده و دستیازی همه شهروندان ایران به رفاه و پیشرفت را ممکن و میسر سازد.
شما به عنوان یک نماینده مجلس با سابقه چند دوره نمایندگی،جایگاه مجلس را چگونه ارزیابی میکنید؟
به اعتقاد من نمیشود جایگاه مجلس را جدای از جایگاه مردم تعریف کرد، در صدر اسلام پیامبر اکرم همیشه با مردم مشورت میکردند، همیشه در میان مردم بودند و در تمام فرمایشات ایشان و در تمام متون دینی اهمیت جمع و جمعه و جماعت به مراتب بیشتر از اهمیت سایر امور مورد تاییدات مکرر قرار گرفته است و یکی از دلایل و فلسفه بنای مسجد و ادای فریضه نماز به صورت جمعی و جماعتی مبتنیبر همین امر بوده است که مردم بتوانند دور هم جمع شده و در جهت رتق و فتق امور اجتماعی خود شور و مشورت نمایند. میگویند در یونان باستان هم مردم برای گرفتن تصمیم یا توقف اجرای امری در روزهای بهخصوصی در میدان مرکزی جمع شده و خواستار ایجاد امری جدید یا توقف امری مسبوق میشدند که در نهایت به مرور زمان و با کسب تجربه بر آن شدند که از میان خود نمایندگانی را انتخاب کرده و به آنها وکالت بدهند تا این نمایندگان واسطه میان مردم و حکومت شده و خواست مردم را به اطلاع حاکمان برسانند و رای و نظر حاکمان را مجددا به مردم انتقال نمایند تا براساس تلفیق و ترکیب این دو نظر، تصمیمی مبتنیبر رضایت طرفین اتخاذ شود و بسیاری عقیده دارند که ریشه پارلمان
تاریستی مدرن از آنجا شروع شده است. بر همین اساس وقتی که نظام جمهوری اسلامی نیز در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رسید بلافاصله اقدام به سازوکار توجه به رای و نظر مردم و اخذ رضایت آنها کرد، شورای انقلاب که از نامش هم پیداست تمامی تصمیمات انقلابی را به صورت شورایی اتخاذ میکرد، جمهوری اسلامی به عنوان قالب اداره کشور براساس رای و نظر مردم انتخاب و تصویب شد، مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان رهبری و ریاست جمهوری، همه و همه براساس رای و نظر مردم انتخاب شدهاند و این نشان از اهمیت و ارزش بالای رای مردم دارد و بالطبع هر قوه و نهادی که پشتوانه رای مردمی دارد به مراتب از مشروعیت بیشتری برخوردار است. اهمیت دیگر مجلس ناشی از اعتبار و جایگاهی است که قانون اساسی به آن داده، قانون اساسی انحصار قانونگذاری کشور را که در واقع به نوعی ریلگذاری در جهت اداره کشور است به مجلس داده و از طرفی مجددا به صورت انحصاری نظارت بر حرکت در مسیر و چارچوب همان ریل را توسط سایر قوا به مجلس داده است، با این حساب میبینیم که جایگاه مجلس در نظام مقدس جمهوری اسلامی تا چه اندازه مهم و والا است.
مجلس حافظ و ضامن استقلال کشور است. تاریخ معاصر ایران ضربههای اصلی خود را از نبود مجالس مردمی و مستقل خورده است دولت و حکومتهای خودرای و بیکفایتی که تا قبل از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به این کشور حکمفرما بودند به خاطر بیکفایتی، بیلیاقتی و ظلم و جور بیش از حد بر مردم و اشتغال به فسق و فجور هر زمان که کشور با تهدید خارجی روبهرو میشد و این حکام هم که توانایی مقاومت در برابر آنها را نداشتند با بستن قراردادهای ننگین مانند قرارداد دارسی، معاهده گلستان و معاهده شرمآور ترکمانچای با اهدای بخشی از باارزشترین خاک و منابع کشور سعی میکردند چند روز بیشتر بر تخت و تاج عشرت تکیه بزنند در چنین مواقعی اگر واقعا مجلس برآمده از دل ملت وجود داشت دولتهای خائن وقت هرگز جرات چنین خیانتی نمیکردند. الحمدالله نظام مقدس جمهوری اسلامی نیز که فلسفه موجودیت خود را در تضمین حقوق ملت و استقلال کشور تعریف کرده مشروعیت تمامی معاهدات بینالمللی را به تصویب مجلس منوط و مشروط کرده است.
با توجه به اینکه شما در مقام رییس کمیسیون اقتصادی مجلس از طرفداران پروپاقرص قانون هدفمند کردن یارانهها و یکی از تئوریزهکنندگان این قانون در سطح کشور بودید در حالی که بسیاری از صاحبنظران اقتصادی اجرای این قانون را یکی از مهمترین چالشهای اقتصادی امروز کشور و به عبارتی مهمترین عامل در به وجود آمدن وضعیت امروزی اقتصاد کشور (تورم، رکود، بیکاری و...) به غیر از تاثیر تحریمها میدانند، نظر شما در این مورد چیست و آیا همچنان به درستی تصمیم خود پایبند هستید یا خیر؟
بلی، عمیقا به درستی تصمیم خود اعتقاد داشته و دارم و همچنان که به درستی در سوال شما نیز مورد اشاره قرار گرفته مشکل از اجرای قانون بوده نه از اصل قانون، برای اینکه مبحث یک مقداری شفافتر باز و روشن شود لازم میدانم در باب فلسفه تصویب این قانون ضرورتها و زیرساختهای آن مطالبی را خدمت شما عرض کنم.
اکثر کشورهایی که نفت دارند یا داشتند غالبا به یکی از این دو نوع بیماری که من عرض میکنم مبتلا بودند، یا اقتصاد آنها به بیماری هلندی مبتلا بود یا به یک نوع دیگر بیماری که من اسم این بیماری را بیماری مصری گذاشتهام، مبتلا بودهاند که البته در دو سه دهه اخیر برخی از کشورهای صاحب نفت با تاسیس صندوق توسعه روش متفاوتی را برگزیدهاند که کشور ما نیز با تاسیس صندوق توسعه ملی و قبل از آن با صندوق ذخیره ارزی به این الگو روی آوردند ولی متاسفانه قبل از تاسیس این صندوقها اقتصاد کشور ما به هر دو نوع بیماری هلندی و مصری مبتلا بود.
(ادامه در خبر بعدی)
دنیایاقتصاد: ارسلان فتحیپور، نماینده مردم کلیبر و هوراند در مجالس هفتم، هشتم و نهم بوده است. او ریاست کمیسیون اقتصادی مجلس برای دو دوره هشتم و نهم را در کارنامه کاری خود دارد و همواره با این مسوولیت در میان مسوولان و متخصصان اقتصادی کشور شناخته شده است. فتحیپور در هفتههای اخیر با دغدغه بهبود وضعیت فضای انتخابات یازدهمین دوره ریاستجمهوری در فضای رسانهای ظاهر شده است و در گفتوگو با «روزنامه دنیایاقتصاد» تاکید کرد که متخصصان و دلسوزان کشور «چه قرار باشد در عرصه رقابت یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری وارد شوند و چه قرار نباشد به عنوان کاندیدا در انتخابات حاضر شوند، وظیفه دارند تا فضای انتخابات را به سمت برنامه محوری سوق دهند.» او که خود هنوز تصمیمی قطعی برای ورود به عرصه انتخابات ریاست جمهوری نگرفته است، زمینه حضورش برای کاندیداتوری را ۵۰ درصد اعلام میکند و ادامه میدهد: آنچه که مهم است، این است که فضای کشور برنامه محور باشد و از شعارزدگی، فریبکاری و فضای احساسی در یازدهمین دوره انتخابات فاصله بگیریم. او در گفتوگوی اختصاصی با روزنامه دنیایاقتصاد به تشریح شرایط اقتصادی کشور و راهکارهای حل مشکلات اقتصادی و همچنین اولویتها و برنامههایی که یک کاندیدای ریاستجمهوری باید داشته باشد، پرداخته است.
آقای فتحیپور با توجه به حساسیت مقطع زمانی موجود برای کشور به دلیل رویداد مهم برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در خردادماه سالجاری، شما به عنوان یک متخصص اقتصادی در کشور و نماینده مجلس، معتقدید متخصصان، اندیشمندان و سیاسیون کشور چگونه میتوانند به برگزاری بهتر یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری کمک کنند؟
به اعتقاد من در زمان حاضر، مردم ما به یک بلوغ سیاسی مطلوبی رسیدهاند که دیگر به دنبال شعارهای انتخاباتی نمیروند و فریبکاری و شعارهای بدون پشتوانه برنامهای و از این دست تبلیغات روی آنها اثر نمیگذارد و اکثریت مردم به دنبال اقتصاد و توسعه پایدار در کشور هستند. من فکر می کنم مردم خواستار اقتصادی سالم، واردات کم و صادرات و تولید خوب در کشورند و مسوولان و رجال سیاسی و اقتصادی کشور نیز باید فضای برگزاری انتخابات را به این سمت ببرند. به عبارت دیگر متخصصان کشور و دلسوزان نظام، چه قرار باشد در عرصه انتخابات ریاستجمهوری به عنوان کاندیدا حاضر باشند و چه کاندیدا نباشند، باید کمک کنند تا برنامه محوری در این دوره از انتخابات به جای شعارزدگی و فریبکاری، ترویج پیدا کند.
تلاش مسوولان باید به گونهای باشد که کاندیداها موظف شوند برنامههای خود را برای چگونگی بهبود وضعیت اقتصادی کشور، مهار تورم و نقدینگی، چگونگی ادامه قانون هدفمندی و دیگر مسائل اقتصادی با توجه و ملاحظه نسبت به برنامه پنجم توسعه کشور، چشمانداز ۲۰ ساله و دیگر قوانین و برنامهها، ارائه دهند. باید فضای انتخاباتی به گونهای باشد که روی برنامههای هر کاندیدا پیش برود و از انجام اقداماتی برای احساسی کردن فضا بپرهیزیم. به اعتقاد من باید به گونهای عمل کنیم که فضای برنامه محوری هم از سوی کاندیداها و هم از سوی انتخابکنندگان، از حاشیه به متن بیاید و تمام کسانی که قدرت تصمیمسازی دارند در قالب برنامههایشان در معرض انتخاب مردم قرار گیرند.
آقای فتحیپور به اعتقاد شما فضای انتخابات و رقابت باید چگونه باشد؟
باید تمام کسانی که توان و تجربه تصمیمگیری، تصمیمسازی و مدیریتی داشته و دارند، تواناییهای خود را در قالب برنامههایی در معرض شنیدن، توجه و انتخاب مردم قرار دهند، تا مردم نیز علاوه بر اینکه بتوانند بهترین برنامه را انتخاب کنند بتوانند فن توجه، انتخاب، شنیدن، تحمل و همکاری را به نحو مطلوب یاد بگیرند، بنابراین حقیر نیز از این زاویه دید و با توجه به مسوولیتی که در جایگاه رفیع قانونگذاری و نظارت در مجلس داشتم و همچنین با عنایت به لطف پروردگار و محبت و بزرگواری دوستان در سپردن مسوولیت کمیسیون اقتصادی به اینجانب تصور بر این است که با توجه به جمیع تجربیات حاصل شده از قبل سالهای سال انجام کار بر روی برنامههای مختلف توسعه و همکاری با دولتهای مختلف و نظارت بر نحوه اجرای این برنامهها، توان ارائه برنامهای که بتواند گرهی از گرههای اداره کشور گشوده باشد وجود دارد و اگر این برنامه مورد پسند مردم قرار بگیرد، توان اجرای هرچه بهتر آن توسط تهیهکنندگانش وجود دارد و اگر برنامه دیگری در اولویت انتخاب مردم قرار گرفته باشد این برنامه نیز میتواند کمک شایانی به شفافیت مطالبات مردم و همچنین پشتیبان خوبی برای برنامه منتخب مردم بوده باشد. درست است که ما برنامه چشمانداز ۲۰ ساله و قانون برنامه پنجم توسعه را داریم و همه دولتها مکلف به انجام برنامههای آن هستند، اما باید این را خدمتتان عرض بکنم که این برنامهها برای یک دولت توانمند و مدیر یک برنامه کف است اگر دولتی برنامهای داشته باشد که با اجرای آن بتواند اعداد و ارقام هدفگذاری شده را فراتر از ارقام و اعداد برنامه ارتقا بخشد، هیچ مانعی وجود ندارد و چنین دولتی میتواند طی لوایح اصلاحی، مجلس و نمایندگان را با خود هم رای و همگام سازد. اینکه میگویند کسی نمیتواند برنامه ارائه دهد به نظرم درست نیست باید بگویند کسی نمیتواند پایینتر از اهداف برنامه عمل کند.
موضوع دیگر، تقدم اولویت اقتصادی بر سایر اولویتهای سیاسی، اجتماعی کشور در حال حاضر است. به گواه ناظران و نخبگان داخلی و خارجی بسیاری از عوامل عدم دستیابی به اهداف مدنظر در طول سالهای اخیر و عموما در سالهای بعد از انقلاب، قرار گرفتن اقتصاد کشور در سایه سیاست بوده است، تاکنون آنچنان که باید و شاید توسعه اقتصادی بهعنوان بستر و زیرساخت سایر اولویتها تعریف و تبیین نشده است، در جهان معاصر امروز ما حقیقتا باید بپذیریم که اگر میخواهیم در هر زمینهای اعم از سیاسی، فرهنگی، نظامی، دفاعی، بهداشتی و آموزشی با هر کشور یا حتی هر جریان ایدئولوژیک رقابت کرده باشیم باید توان اقتصادی ما با رقیب نهتنها برابر باشد، بلکه حتی بیشتر و فراتر از توان رقیب هم باشد. بهعنوان مثال: در زمینه فرهنگی کشور ما آماج حملات گوناگون جریانهای فرهنگی سکولار و لائیک قرار گرفته است، رفتن به نبرد با چنین جریاناتی بدون برخورداری از امکانات رسانهای تکنولوژیکی مجهز و مدرن، اگر نگوییم محال و غیرممکن حتما باید بگوییم که سخت و دشوار است، در عرصه نظامی و بهداشتی و علمی هم همینطور، فیالواقع در جهان امروز بدون سرمایهگذاری که از عناصر اصلی و استخواندار توسعه اقتصادی میباشد، توفیق در هیچ زمینهای به این آسانی قابل دستیابی نیست و اینجانب هم سعی کردهام که با توجه به خصوصیات غالب شخصیتی و شغلی بتوانم عرصه انتخابات کشور را از گرفتاری صرف در چاه ویل سیاست محض کمی دور نمایم. کشورهای صنعتی و توسعهیافته امروزه سیاست را نقشه راه منافع ملی و توسعه اقتصادی خود تعریف کردهاند. در کشوری مثل فرانسه که ادعا مینمایند مهد دموکراسی و قوانین مدرن هستند گرفتن هرگونه رشوه جرم است مگر در موردی که منجر به افزایش صادرات گردد، نمونهاش هم معامله انجام یافته در دوران نیکلای سارکوزی بین فرانسه و پاکستان در مورد فروش زیردریایی
به پاکستان میباشد که ظاهرا آقای سارکوزی رشوه دریافت کرده، ولی چون بحث افزایش صادرات فرانسه مطرح بوده از پیگرد معاف شده است.
سومین دلیل حضور من در فضای انتخابات، ارائه الگوی جدید مدیریتی در چارچوب ساختار حقوقی و سیاسی نظام مقدس جمهوری اسلامی ولایت محور میباشد تا اگر به لطف پروردگار توفیقی حاصل شد حجم بیپایانی از ولایتمداری و تبعیت بیچون و چرای یک دولت از اوامر ولی امر مسلمین جهان به نمایش گذاشته شود تا جهانیان عظمت توفیق یک دولت اسلامی را در ترفیع رفاه و توسعه یک ملت توام با حفظ معنویت و گسترش دیانت و تضمین سعادت دنیوی و اخروی آنان را نظارهگر باشند، ما در این بعد ظرفیت و پتانسیل بسیار عظیم ناشناختهای داریم که به دلایل عدیده از این ظرفیت به درستی نتوانستهایم بهرهبرداری بکنیم، من مطمئنم اگر دولتها نصایح و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب را به درستی نصبالعین خود قرار میدادند وضعیت ما بسیار فراتر از آن چیزی بود که الان داریم.
آقای فتحیپور اساسا شما اهمیت انتخابات در نظام جمهوری اسلامی را تا چه حد ارزیابی میکنید؟
بهترین تعبیر در آیینه کلام رهبر معظم انقلاب منعکس شده است که فرمودند: انتخابات آبروی نظام است. انتخابات موجب استحکام نظام است. انتخابات مایه مشروعیت نظام است و همینطور فرمایشات معمار کبیر انقلاب در نخستین روزهای انقلاب که نظام اداره کشور را مشروط و منوط به رای مردم کردند و هنوز دو ماهی از پیروزی انقلاب نگذشته بود که واژه جمهوری اسلامی را به عنوان قالب ساختار حقوقی کشور به رای ملت گذاشتند و در اصرار و تاکید خود بر این امر فرمودند که میزان رای ملت است و پس از تثبیت این نظام با رای مردم از همان روزهای اول دشمنان برای درهم شکستن نظام دلخواه مردم همپیمان و همپیاله شدند، آحاد ملت ایران نیز با درک این موضوع از اول انقلاب تاکنون با حرکت پشت سر امام و رهبری در دفاع جانانه از این نظام همپیمان و همقسم شدند و در این راه از همه چیز خود، از جان و مال و ناموس و خونرنگین عزیزترین عزیزان خود گذشتند و با حفظ این نظام تاکنون دشمنان را ناکام گذاشتند و دشمن نیز که از طرق ایجابی در شکست نظام ناکام ماند به طرق سلبی نفی نظام روی آورده است، معنی این حرف بنده این است که اینها به خیال باطل خود در کمین نشستهاند تا ببینند هر موقع میزان مشارکت مردم در انتخابات کم شد در بوق و کرنا جار بزنند که مشروعیت نظام جمهوری اسلامی ایران در بین مردم از بین رفته و مردم از این نظام رویگردان شدهاند و آن گاه شروع کنند به عملیاتی کردن بدترین و خبیثانهترین نیات شوم خود، و البته به لطف خدا در این مورد نیز همیشه ناکام مانده و نتیجه عکس گرفتهاند و مشارکت بالای مردم در همه انتخابات بعد از انقلاب دشمنانش را وادار به اعتراف به مشروعیت و محبوبیت نظام جمهوری اسلامی کرده و آنها را چندین گام به عقب رانده است. بنابراین ملتی که برای حفظ نظام سنگینترین هزینهها را پرداختهاند باید در انتخابات که کمهزینهترین و پربازدهترین روش حفظ نظام و مقابله با دشمنان میباشد به طریق اولی از مشارکت بالا در انتخابات استقبال کنند.
اهمیت انتخابات ریاستجمهوری در این است که انتخابات عموما و انتخابات ریاستجمهوری خصوصا یک توافق جمعی بر سر شیوه اداره کشور مطابق با خواست عمومی مردم و میل و رضایت اکثریت جامعه است و روششناسی این توافق به این منوال است که در ابتدا موفقیتها یا احیانا شکستهای حاصله احصاء استخراج و تبیین میشوند و بعدا راهکارهای لازم از سوی توانمندان و صاحبانفکر و عقیده و سلیقه برای تقویت توفیقات به دست آمده و ایضا برای جبران شکستها و از بین بردن عقبماندگیها به افکار عمومی ارائه و روش مقبول و معقول مشروع و ممکن با اراده اکثریت مردم انتخاب و با پشتیبانی آحاد مردم و نظام در جهت رسیدن به اهداف متعالی خود ادامه مسیر میدهد و چنین روشی موجب سرزندگی و نشاط جامعه و تکتک مردم این سرزمین شده و رابطه متقابل نظام و مردم را مستحکم میکند و به عبارتی در چنین فرآیندی است که مردم احساس کرامت کرده و خود را صاحب اصلی نظام و انقلاب میدانند و متقابلا پایداری نظام را تنها عنصر تضمینکننده سعادت خود میپندارند.
انگیزهتان از ورود به مجلس چه بود و چه شد که وارد مجلس شدید؟
اول، در جواب شما باید عرض کنم که «هذا من فضل ربی لیبلونی أ اشکر ام اکفر»،این از فضل پروردگار من بود تا مرا امتحان کند که آیا در یک چنین موقعیتی شاکر و سپاسگزارم یا کافر و ناسپاس.
دوم: تحقق وعده پروردگار بود که میفرماید «و نرید أن نمن علی الذین استضعفو فی الارض و نجعلم ائمه و نجعلهم الوارثین» پروردگار میفرماید: اراده کردهایم کسانی را که در روی زمین ضعیف نگه داشته شده بودند آنها را به قدرت برسانیم و در روی زمین وارث خود و امام و پیشوای بندگان خود قرار دهیم، بنابراین به مصداق همین آیه امام مستضعفان حضرت آیتالله العظمی امام خمینی و آیتالله خامنهای با به قدرت رسیدن نظام مقدس جمهوری اسلامی زمینه حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش را فراهم ساختند و از این مجرا تفضلی حاصل شد تا حقیر در کسوت نمایندگی مردم شریف و نجیب حوزه انتخابیه در خدمت شما باشم و سومین علت در پاسخ شما مفهوم مهمترین آموزه دینی هدا للناس در تحقق محتوای آیه شریفه «ان الله یأمرکم ان تؤدو الامانات الی أهلها» میباشد، حقیر کوچکتر از آن هستم که وجود ناچیز خود را مصداق همین آیه شریفه بهعنوان اهل امانت پنداشته باشم، ولی پروردگار بزرگم این عنایت را نصیبم فرموده که مردم مرا بهعنوان اهل امانت تشخیص داده و این امانت را به من سپردند، دلیل چهارم: میزان بیعدالتیها و ظلمهایی بود که در دوران رژیم گذشته که مصادف با ایام کودکی و نوجوانی من بود بر مردم مظلوم و فقیر و تهیدست هم محیطها، هم دهاتیها، هم شهریها، همسایگان و هم سن و سالان تحمیل میشد مرا از لحاظ روحی به کلی دگرگون ساخته و مصمم بر آن داشت که از اولین لحظه کسب توانایی، نوع دوستی و خدمت و محبت و عشق به انسانها را جایگزین ظلم و بیعدالتی و حقکشی بنمایم، پنجم: مهمترین و ریشهایترین دلیل و انگیزه من در ورود به مقوله انتخابات مجلس میزان حس مسوولیت و وابستگی به نظام مقدس جمهوری اسلامی و عمل به وصیت بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی در جلوگیری از دست یازیدن نامحرمان و نااهلان به این انقلاب میباشد.
با توجه به اینکه شما دو دوره رییس کمیسیون اقتصادی مجلس هستید، ارزیابیتان از وضعیت اقتصادی کشور چیست؟
با ارج و قرب کامل به زحمات تمامی دولتهایی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در عرصه اداره کشور فعال بودند و صادقانه زحمت کشیدند عرض میکنم که ارزیابی من از وضعیت اقتصادی کشور در مجال مصاحبه با رسانه شما نمیگنجد، اما اجمالا به چند تا از سرفصلهایی اشاره میکنم که از اول انقلاب تاکنون به شعار اساسی و استراتژی اصلی نظام تبدیل شده و همین امروز هم از اصلیترین دغدغههای مقام معظم رهبری به شمار میرود و متاسفانه همچنان با توفیق مطلوب فاصله داریم.
۱) خودکفایی و رهایی از وابستگی: همه ما خوب به خاطر داریم که استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، سه پایه تشکیل دهنده شعارهای محوری انقلاب بودند. با وجود آنکه در مقایسه با رژیم گذشته ما دستاوردهای بسیار بسیار گراسنگی در حوزههای علمی و صنعتی و تکنولوژیکی داشتهایم، ولی متاسفانه هنوز هم ما سالانه نزدیک یکصد میلیارد دلار واردات قانونی و چیزی در حدود سی الی چهل میلیارد دلار واردات غیرقانونی در قالب کالای قاچاق داریم که این زیبنده کشور ما نیست.
2) اقتصاد بدون نفت: همین چند روز پیش بود که مقام معظم رهبری در فرمایشات اول سال 92 خویش بیان فرمودند که بنده (ایشان) چند سال پیش اعلام کردهام که یکی از آرزوهای دیرینه من بستن چاههای نفت میباشد.
بدون تردید هدف ایشان از این فرمایشات بستن فیزیکی دهانه چاههای نفتی ایران نمیباشد بلکه هدف حقیقی و اصلی معظم له تحقق اقتصاد بدون نفت میباشد، یعنی اینکه ما در مسیر اداره کشور به نقطهای برسیم که دولت مجبور نباشد برای تامین هزینههای جاری و تامین معیشت روزمره مردم دست به دامن فروش نفت شود، بلکه باید بالعکس آن نفت استخراج و تبدیل به ثروتهای روی زمینی ماندگار بشود تا نسلهای آینده نیز بتوانند از مواهب آن برخوردار بشوند در صورتی که متاسفانه ما امروز با کاهش استخراج یا کاهش فروش آن دچار تکانههای اقتصادی میشویم که نمونه اخیر آن تاثیر تحریمها بر میزان استخراج و فروش نفت و بهتبع آن پرش قیمت ارز و در نهایت جهش عمومی قیمتها در بازار کالاهای مصرفی و ارزاق عمومی بودهایم که باز هم چنین شرایطی مطابق با اهداف سیاستگذاری شده ما نبوده و نیست.
3) اتکای کشور به درآمدهای مالیاتی: این سرفصل به خودی خود یک مجموعه برنامه عظیم و بزرگی است که نیازمند تحول و تعمق در همه عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، نظامی، آموزشی و حتی بهداشتی میباشد، به قول ما آذریها که مثل معروفی داریم و آن این است که «با په پلو درست نمیشود، بلکه روغن برنج میخواهد»، تحقق استراتژی اداره کشور با درآمدهای مالیاتی هم مثل همین مثل است و به همین مفتی و آسانی به دست نمیآید.
اقتصادی که در کیک تولید ناخالص ملی نفت بیشترین سهم را به خود اختصاص داده و دولت حجم بسیار گستردهای از این اقتصاد را در انحصار خود دارد. همین دولت به عنوان مرجع اصلی سیاستگذاری اقتصادی و قدرتمندترین رقیب بخش خصوصی نحیف و لاغر میباشد. چگونه میتواند درآمدهای کشور با اتکا به منابع مالیاتی محقق شود؟!
یادم نمیرود که در برنامه چهارم توسعه کشور یک هدفگذاری نسبتا ایدهآلی در این مورد انجام شده بود و آن این بود که چیزی حدود 70 الی 80 درصد بودجه جاری دولت در پایان برنامه چهارم توسعه باید از محل منابع مالیاتی تامین میشد. با ارزیابی که ما داشتیم در پایان برنامه چهارم توسعه این رقم در خوشبینانهترین حالت به عدد 45 میرسید؛ ولی حاصلضرب مجموع مالیاتهای اخذ شده دقیقا رقم هدفگذاری شده که سرجمع آن چیزی در حدود 14 الی 16 هزار میلیارد تومان بود را نشان میداد.
از یک طرف سوال ما این بود که چرا مالیات نتوانسته ۷۰ تا ۸۰ درصد بودجههای جاری کشور را پوشش دهد. از طرف دیگر پاسخ سازمان مالیاتی و وزارت امور اقتصادی و دارایی این بود که ما مکلف به وصول ۱۴ هزار میلیارد تومان مالیات بودیم که نه تنها این محقق شده، بلکه کمی بیشتر از اهداف برنامه هم عمل کردهایم. در نتیجه ما مجبور به بررسی مجدد شدیم و این بار به این نتیجه رسیدیم که زمانی که برنامه در سال پایانی خویش عدد ۱۴ هزار میلیارد تومان را به عنوان هدف ایدهآل خود هدفگذاری کرده در آن سالها بودجه جاری دولت رشد ۵/۲ برابری را تجربه کرده در نتیجه سهم مالیات در تامین منابع بودجه جاری به ۴۵ درصد کاهش یافته، پس طبیعی است که در چنین وضعیتی حدفاصل ارقام ۴۵ درصدی و ۷۵ درصدی را با فروش نفت و تزریق منابع حاصل از آن به بودجه جاری تامین بکند.
اقتصاد بدون نفت و تامین درآمدهای کشور از طریق مالیات، یک بخش خصوصی قدرتمند، هوشمند، قوی و به روز شده را میطلبد، اکثر دولتهایی که توسعه یافتهاند به مرور زمان روزگار به آنها آموخته که دولت نباید تصدیگری بکند، بلکه باید دولت بسترساز، هدایتگر و نظارهگر باشد تا در سایه آن بتواند با داشتن یک اقتصاد قدرتمند و بیآنکه دولت شخصا سرمایهگذاری بکند بتواند از منابع مالیاتی بخش خصوصی برای خود درآمدزایی کرده و آن را در خدمت رفاه شهروندان و سایر اهداف توسعهای خود قرار دهد.
افزایش تولید ناخالص ملی مطابق سند چشمانداز ۲۰ساله و افق ایران ۱۴۰۴ که مولفههایی مانند افزایش ضریب اشتغال، کاهش ضریب بیکاری، رشد آهنگ سرمایهگذاری کاهش حجم واردات، افزایش ورودی سرمایههای خارجی و کاهش خروجی سرمایههای کشور همگی در داخل آن قرار میگیرد، از جمله عواملی است که در بررسی وضعیت اقتصادی کشور ضرورت یک اراده جدی و برنامه اجرایی دقیق و منسجم برای جبران عقبماندگیهای حاصل از ادامه روند چشمانداز ۲۰ساله را میطلبد.
کاهش ضریب جینی و اجرای عدالت به معنای واقعی، توزیع برابر فرصتها به معنای واقعی توزیع ثروت و نه به معنی تحمیل و توزیع فقر که حقیقتا باعث نابودی کامل فاصله طبقاتی شده و دستیازی همه شهروندان ایران به رفاه و پیشرفت را ممکن و میسر سازد.
شما به عنوان یک نماینده مجلس با سابقه چند دوره نمایندگی،جایگاه مجلس را چگونه ارزیابی میکنید؟
به اعتقاد من نمیشود جایگاه مجلس را جدای از جایگاه مردم تعریف کرد، در صدر اسلام پیامبر اکرم همیشه با مردم مشورت میکردند، همیشه در میان مردم بودند و در تمام فرمایشات ایشان و در تمام متون دینی اهمیت جمع و جمعه و جماعت به مراتب بیشتر از اهمیت سایر امور مورد تاییدات مکرر قرار گرفته است و یکی از دلایل و فلسفه بنای مسجد و ادای فریضه نماز به صورت جمعی و جماعتی مبتنیبر همین امر بوده است که مردم بتوانند دور هم جمع شده و در جهت رتق و فتق امور اجتماعی خود شور و مشورت نمایند. میگویند در یونان باستان هم مردم برای گرفتن تصمیم یا توقف اجرای امری در روزهای بهخصوصی در میدان مرکزی جمع شده و خواستار ایجاد امری جدید یا توقف امری مسبوق میشدند که در نهایت به مرور زمان و با کسب تجربه بر آن شدند که از میان خود نمایندگانی را انتخاب کرده و به آنها وکالت بدهند تا این نمایندگان واسطه میان مردم و حکومت شده و خواست مردم را به اطلاع حاکمان برسانند و رای و نظر حاکمان را مجددا به مردم انتقال نمایند تا براساس تلفیق و ترکیب این دو نظر، تصمیمی مبتنیبر رضایت طرفین اتخاذ شود و بسیاری عقیده دارند که ریشه پارلمان
تاریستی مدرن از آنجا شروع شده است. بر همین اساس وقتی که نظام جمهوری اسلامی نیز در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رسید بلافاصله اقدام به سازوکار توجه به رای و نظر مردم و اخذ رضایت آنها کرد، شورای انقلاب که از نامش هم پیداست تمامی تصمیمات انقلابی را به صورت شورایی اتخاذ میکرد، جمهوری اسلامی به عنوان قالب اداره کشور براساس رای و نظر مردم انتخاب و تصویب شد، مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان رهبری و ریاست جمهوری، همه و همه براساس رای و نظر مردم انتخاب شدهاند و این نشان از اهمیت و ارزش بالای رای مردم دارد و بالطبع هر قوه و نهادی که پشتوانه رای مردمی دارد به مراتب از مشروعیت بیشتری برخوردار است. اهمیت دیگر مجلس ناشی از اعتبار و جایگاهی است که قانون اساسی به آن داده، قانون اساسی انحصار قانونگذاری کشور را که در واقع به نوعی ریلگذاری در جهت اداره کشور است به مجلس داده و از طرفی مجددا به صورت انحصاری نظارت بر حرکت در مسیر و چارچوب همان ریل را توسط سایر قوا به مجلس داده است، با این حساب میبینیم که جایگاه مجلس در نظام مقدس جمهوری اسلامی تا چه اندازه مهم و والا است.
مجلس حافظ و ضامن استقلال کشور است. تاریخ معاصر ایران ضربههای اصلی خود را از نبود مجالس مردمی و مستقل خورده است دولت و حکومتهای خودرای و بیکفایتی که تا قبل از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به این کشور حکمفرما بودند به خاطر بیکفایتی، بیلیاقتی و ظلم و جور بیش از حد بر مردم و اشتغال به فسق و فجور هر زمان که کشور با تهدید خارجی روبهرو میشد و این حکام هم که توانایی مقاومت در برابر آنها را نداشتند با بستن قراردادهای ننگین مانند قرارداد دارسی، معاهده گلستان و معاهده شرمآور ترکمانچای با اهدای بخشی از باارزشترین خاک و منابع کشور سعی میکردند چند روز بیشتر بر تخت و تاج عشرت تکیه بزنند در چنین مواقعی اگر واقعا مجلس برآمده از دل ملت وجود داشت دولتهای خائن وقت هرگز جرات چنین خیانتی نمیکردند. الحمدالله نظام مقدس جمهوری اسلامی نیز که فلسفه موجودیت خود را در تضمین حقوق ملت و استقلال کشور تعریف کرده مشروعیت تمامی معاهدات بینالمللی را به تصویب مجلس منوط و مشروط کرده است.
با توجه به اینکه شما در مقام رییس کمیسیون اقتصادی مجلس از طرفداران پروپاقرص قانون هدفمند کردن یارانهها و یکی از تئوریزهکنندگان این قانون در سطح کشور بودید در حالی که بسیاری از صاحبنظران اقتصادی اجرای این قانون را یکی از مهمترین چالشهای اقتصادی امروز کشور و به عبارتی مهمترین عامل در به وجود آمدن وضعیت امروزی اقتصاد کشور (تورم، رکود، بیکاری و...) به غیر از تاثیر تحریمها میدانند، نظر شما در این مورد چیست و آیا همچنان به درستی تصمیم خود پایبند هستید یا خیر؟
بلی، عمیقا به درستی تصمیم خود اعتقاد داشته و دارم و همچنان که به درستی در سوال شما نیز مورد اشاره قرار گرفته مشکل از اجرای قانون بوده نه از اصل قانون، برای اینکه مبحث یک مقداری شفافتر باز و روشن شود لازم میدانم در باب فلسفه تصویب این قانون ضرورتها و زیرساختهای آن مطالبی را خدمت شما عرض کنم.
اکثر کشورهایی که نفت دارند یا داشتند غالبا به یکی از این دو نوع بیماری که من عرض میکنم مبتلا بودند، یا اقتصاد آنها به بیماری هلندی مبتلا بود یا به یک نوع دیگر بیماری که من اسم این بیماری را بیماری مصری گذاشتهام، مبتلا بودهاند که البته در دو سه دهه اخیر برخی از کشورهای صاحب نفت با تاسیس صندوق توسعه روش متفاوتی را برگزیدهاند که کشور ما نیز با تاسیس صندوق توسعه ملی و قبل از آن با صندوق ذخیره ارزی به این الگو روی آوردند ولی متاسفانه قبل از تاسیس این صندوقها اقتصاد کشور ما به هر دو نوع بیماری هلندی و مصری مبتلا بود.
(ادامه در خبر بعدی)
ارسال نظر