«منوچهر هادی» یکی از کارگردانانی است که در آثارش به مسائل بیماران توجه می‌کند. مسائلی اجتماعی که در کنار پرداختی دراماتیک و حضور بازیگرانی شناخته شده و توانا، می‌تواند بیننده را پای اثرش بنشاند، اشکی بریزد و خوشحال باشد که خودش در این جایگاه قرار ندارد و بداند انسان دیگری که شاید در همان نزدیکی‌ها باشد، چه روزگار و ساعاتی را سپری می‌کند. زن و شوهری که چندان در زندگی مشترک موفق نبوده‌اند اما حاصل ازدواجشان دختری شاد و سرخوش است دچار مشکل می‌شوند، مشکلی که بهایی سنگین را از آنها می‌گیرد، دختر پیش مادر زندگی می‌کند و در تصادفی دچار مرگ مغزی می‌شود، حالا مادر پیغام‌دار یک تصمیم است، تصمیمی که هم از خودگذشتگی دارد و هم توانایی بسیاری می‌طلبد.
او به دنبال پیوند عضوهای دخترش است اما باید این مساله را با پدر نیز در میان بگذارد. او تنها یک هفته فرصت دارد. این روزها دیگر این مسئله در بین مردم ایران جا افتاده است. بسیاری کارت اهدای عضو دارند که در کیف همراهشان است. این کارت‌ها اجازه داده است در صورت پیش آمدن اتفاقی، اعضایشان در اختیار بانک اهدای عضو قرار گیرد. بسیاری فیلم «بودن و نبودن» از کیانوش عیاری را درباره پیوند قلب به یاد دارند.
فیلمی از سال‌های دور، اما اکنون این روند اهدای عضو کمتر احتیاج به کارهای فرهنگی دارد. این فیلم هم بر بعد احساسی آن تاکید دارد. شهاب حسینی، یکتا ناصر و آنا نعمتی بازیگران آن هستند.