ایران و آئین سیاهپوشی - ۲۵ آبان ۹۱
گونههای مختلف برپایی مراسم عزاداری برای امام سوم شیعیان را در نقاط مختلف میتوان مصداقی از این جمله مشهور دانست: «راههای رسیدن به خدا به تعداد مردم است. » در هر گوشه از کشورمان بسته به فرهنگ و اقلیم ساکنان آن، نوع و شیوه عزاداری برای امام حسین و ۷۲ یارش شکل و سبک خاص خود را دارد. در جنوب و در شهرهای ساحلی خلیجفارس، مردم در دستهجات پرشمار عزاداران حسینی در حلقههایی منظم دست بر کمر همدیگر گذاشته و با ریتمی منظم بر سینه میکوبند، در گوشهای دیگر با ریتم طبل و سنج، بر شانه و کتف خود زنجیر میکوبند، در آذربایجان مراسم «تشتگذاری» بر پا میدارند، در شاهرود علمبندان میگیرند، در خرم آباد بر سر و روی خود گل میمالند و دهها شیوه و نمونه دیگر.
گونههای مختلف برپایی مراسم عزاداری برای امام سوم شیعیان را در نقاط مختلف میتوان مصداقی از این جمله مشهور دانست: «راههای رسیدن به خدا به تعداد مردم است.» در هر گوشه از کشورمان بسته به فرهنگ و اقلیم ساکنان آن، نوع و شیوه عزاداری برای امام حسین و 72 یارش شکل و سبک خاص خود را دارد. در جنوب و در شهرهای ساحلی خلیجفارس، مردم در دستهجات پرشمار عزاداران حسینی در حلقههایی منظم دست بر کمر همدیگر گذاشته و با ریتمی منظم بر سینه میکوبند، در گوشهای دیگر با ریتم طبل و سنج، بر شانه و کتف خود زنجیر میکوبند، در آذربایجان مراسم «تشتگذاری» بر پا میدارند، در شاهرود علمبندان میگیرند، در خرم آباد بر سر و روی خود گل میمالند و دهها شیوه و نمونه دیگر. اما فریاد و نیت همه یکی است؛ گریه بر شهید مظلوم کربلا و فرزندان و یارانش در ظهر عاشورای سال 61 هجری قمری. از آن روز که سر حسین بن علی به شمشیر شمربن ذیالجوشن از تن جدا شد، خونی که از تن امام بر خاک داغ کربلا جاری شد تا هنوز سر باز ایستادن ندارد. شیعیانِ همیشه داغدار این مصیبت بزرگ در هر گوشهای از این کره خاکی که باشند و محرم در هر فصلی از سال باشد آن را به سبک و سیاق خود
عزاداری میکنند. شیوههای برپایی مراسم عزای امام در فرهنگ و سنتهای مردم همان منطقه نیز در هم تنیده و جدانشدنی است. در ادامه تلاش شده است عزاداریهای گوناگون مردم نقاط مختلف کشور به اختصار معرفی شود:
تشتگذاری در آذربایجان
عزاداری برای سالار شهیدان نزد آذریهای ایران از دو روز پیش از محرم آغاز میشود، مراسمی که بخشی از آن به تشتگذاری معروف است. به گواه تاریخ، ریشه این مراسم به برآمدن سلسله صفویان از این گوشه از خاک کشور برمیگردد. زمانی که دولت صفویه تاسیس میشود،
برای اولین بار در تبریز، مذهب شیعه مذهب رسمی اعلام میشود و عزاداری امام حسین علیهالسلام از همان تاریخ به عنوان یک رسم رونق میگیرد، قزلباشها که نیروی نظامی دولت صفویه را تشکیل میدادند و همراه با اسب و شمشیر و کتل و سنج و طبل، در ایام عاشورا همراه با مردم عزاداری میکردند. نظامی بودن قزلباشها و لباسها و یراق متحدالشکل آنها دستههای عزاداریشان را به حالتی حماسی و نظامی بدل میکرد.
نمونههای این عزاداری در اطراف آذربایجان هنوز مرسوم است، در این مراسم افراد در کنار هم قرار میگیرند و با نظم خاصی همراه با به دست گرفتن شمشیر یا چوب و با آهنگی که با نواخته شدن طبلها، ساخته میشود و با سرودن اشعار حماسی و آهنگین، مراسم را ادامه میدهند. غیر از آن، آذریها مراسم ویژه دیگری هم دارند به نام تشتگذاری. این مراسم با نوحهسرایی شروع شده و مردم با سینهزنی در سوگ حضرت ابوالفضل (ع) عزاداری میکنند. ریشسفیدان هیاتها که به آنها «حسین چی» گفته میشود، مسوول مراسم هستند.
یکی از آنها پرچمی به دست میگیرد و جلوتر از دیگران حرکت میکند و «حسینچی» دیگری تشت خالی به دوش گرفته و دنبال او راه میافتد. دنبال آنها هم حسینچیهای دیگر با مشک و کوزههای پر آب حرکت میکنند.
در نهایت، حسینچی بزرگ طشت را در گوشهای از مسجد یا حسینیه میگذارد و بقیه آب کوزهها و مشکها را در آن خالی میکنند.
پس از این کار، روضه میخوانند و سپس هر کسی به نوبت تشت را میبوسد و لیوانی از آب آن را به نیت تبرک مینوشد. در این آیین، طشت، نماد مشک سقای کربلا، نماد آب رود فرات است که به روی امام حسین(ع) و یارانش بسته شد.
حسینیه اعظم زنجان، حسینیهای شلوغتر از شهر
حسینیه اعظم شهر زنجان حسینیهای است که یک روز از سال، همزمان با ۸ محرم، جمعیتش از جمیعت خود شهر زنجان بیشتر میشود. حاضران در مراسم این حسینیه، گاه به ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفر هم رسیده است، حال آنکه جمعیت شهر زنجان بر اساس آخرین سرشماری، ۳۴۱ هزار نفر اعلام شده است. مراسم حسینیه اعظم زنجان از آن دسته مراسمهای سنتی عزاداری برای امام حسین است که تغییر خاصی در شکل و محتوای سنتی آن رخ نداده، چرا که در این دسته نه علمکشی میکنند و نه از زنجیرزنی و طبل و دهل رایج در دستههای عزاداری خبری است و هرچه هست فقط بر سر و سینه کوفتن صدها هزار عزاداری است که در مراسم شرکت کردهاند. تاریخچه شکلگیری این حسینیه به یک قرن گذشته بازمیگردد، اولین سند مکتوب مرتبط با آن به ماه صفر سال ۱۲۹۵ هجری قمری برمیگردد، این سند مربوط به وقفنامه دو شخص خیر و نیکوکار به نامهای (حاج میرزا محمد نقی و حاج میرزا بابایی) تاجر که دو باب دکان را به این منظور وقف کردهاند آمده است. حالا پس از گذشت حدود صد سال از آن تاریخ محلی که دو خیر زنجانی وقف مراسم عزای امام حسین کردهاند همزمان با هشتم محرم به میعادگاه دوستداران سقای دشت کربلا بدل میشود. حاضران در این مراسم علاوه بر اهالی شهر، جمعی از اهالی استانهای آذری زبان همسایه و حتی کشور آذربایجان هستند که خود را به زنجان میرسانند تا در این آیین بینظیر شرکت کنند. تعداد بسیار بالای نذورات از سراسر جهان از جمله چندین هزار گاو و شتر و گوسفند اهدایی و قربانی کردن آنها پیشاپیش دسته از جمله تصاویر ماندگار این حسینیه در هر سال است. مسجد حسینیه اعظم زنجان و گرمابه قدیمی آن در جنوبیترین بخش بافت قدیمی شهر زنجان و در محلهای معروف به «سیدلر» واقع شده که به دروازه جنوبی شهر (دروازه قلتوق) مشرف بوده و براساس کتیبهای که بر سردر ورودی گرمابه این مجموعه قرار دارد، تاریخ تجدید بنای آن به عهد ناصرالدین شاه بازمیگردد.
گل مالی لرها در خرم آباد به عشق حسین در کربلا
گفتهاند گِل، نماد عزاداری و ماتم، برای ایرانیان است. لرهای لرستان و خرم آباد حالا وارث این رسم در روزهای عزا و ماتم برای عزیزان خود و امام سوم شیعیان هستند. آیین خاص گل مالی در لرستان دارای چند مرحله است که از روز هفتم محرم شروع میشود. در این روز همه عزاداران حسینی به حمام رفته و پس از اصلاح سر و صورت و نظافت کامل، لباسهای تمیز میپوشند که این روز را «تراش عباس» مینامند. پس از آن عدهای برای افروختن آتش در صبح عاشورا، به جمع کردن و گردآوری هیزم در سطح شهر میپردازند تا اگر در روز عاشورا برف و باران ببارد و هوا سرد باشد، عزادارانی که در گِل میافتند (مراسم گِل افتادن) از سرما حفظ شوند. به این منظور عدهای در محل دور افتاده و با خواندن جملاتی از خانهها تقاضای هیزم میکنند که مردم نیز بسته به میزان نذری که دارند، به آنان هیزم میدهند، البته مدتی است گردآوری هیزم به همت هیاتهای عزاداری و کمک برخی ارگانهای دولتی مانند منابع طبیعی و محیطزیست صورت میگیرد. پس از گردآوری هیزمها، حوضچههای مخصوص خاک آماده میشود. این در حالیست که تلاش برای گردآوری خاک پاکیزه و مقدس بسیار حائز اهمیت است. در برخی مواقع هیاتهای مذهبی در خاک تهیه شده برای روز عاشورا، از تربت کربلا نیز استفاده میکنند. شهر خرمآباد در شب عاشورا پر از سکوت است. صبح عاشورا هیاتهای سینهزنی و زنجیرزنی قبل از طلوع آفتاب بیتابتر از هر روز محرم شب را به صبح پیوند میدهند. صبح روز عاشورا قبل از طلوع آفتاب، صداهای آشنا و دلگیرانه ساز و دهل، جمعیت عزادار را به سوی میدان شهر و «خره» (گل) عاشورا فرا میخوانند. دسته دسته افراد سینه زن که از سر تا پا در گل غلت خوردهاند، در میان دستههای عزادار سینهزنان بهسوی مرکز شهر حرکت میکنند و این مراسم تا ظهر عاشورا ادامه دارد. از دیگر رسمهای روز عاشورای لرها مراسم «دختران چهل منبر» است. از اول صبح عاشورا، دخترانی سیاهپوش و نقابدار با پای برهنه بهصورت گروهی، مجالس عزا و حسینیههای شهر را میگردند و با نیت خواستههای مختلف بهویژه بختگشایی در هر جلسه و مراسم عزاداری یک شمع روشن میکنند تا چهل منبر را سر بزنند و چهل شمع روشن کنند.
علمبندان و کرپ زنی در مازندران
در شب هفتم محرم، مردم شهرهای مختلف استان مازندران، مراسم «علمبندان» را برگزار میکنند. در این شب مردم به پای علمها میروند و اصطلاحا علم را لباس میکنند. زنها و مردها در کنار علمها داخل تکایا حاضر میشوند، علم را با گلاب میشویند و هر کس نذر یا حاجتی دارد پارچه سبزی به آن میبندد. در استان مازندران علاوه بر این مراسمی هست با عنوان «کرپ زنی» که متفاوت با دیگر نقاط کشور است. «کرپ» تکهای چوب تراشیده شده است که در کف دست قرار میگیرد. در مراسم کرپزنی، شخصی که این وظیفه را بر عهده دارد، یک جفت «کرپ» را در دست میگیرد و هماهنگ با آهنگ نوحهای که خوانده میشود، آنها را به هم میکوبد. در مازندران این شیوه به هم کوبیدن کرپهاست که آن را با کرپزنی در دیگر شهرهای کشور متفاوت کرده است. همچنین در شهر آمل و روستاهای اطراف آن، مراسم نخلگردانی مرسوم است. از روز اول تا هفتم محرم، مردم به عزاداری میپردازند و در این روزها نذرهایشان را ادا میکنند. در روز هفتم، همه مردم به کنار نخلی میروند و به آن سلام میکنند. آنها بر این باورند که نخل، تابوت امام حسین (ع) است. در روز هشتم، مردم نخل را بیرون میآورند و در محلهها میگردانند. کسانی که نذر شیر دارند، در روز هشتم و نهم و دهم، بین مردم شیر پخش میکنند و نخل به در هر خانه که میرسد، اهالی خانه نذرشان را ادا میکنند. در شب شام غریبان، نخل را دور محله میگردانند و مردم پابرهنه و شمع به دست، همراه نخل به امام زاده میروند و تا صبح سینهزنی و عزاداری میکنند.
چهلمنبر لاهیجان
در غروب و شامگاه تاسوعا، بسیاری از اهالی محله قدیمی درهای خانه خود را به روی مردم باز میکنند و سینی بزرگی در ورودی خانه یا حیاط میگذارند و در آن به یادبود شهدای کربلا شمع روشن میکنند و با نوشیدنی و دیگر نذورات از میهمانان پذیرایی میکنند. بسیاری از زنان و مردان با تهیه چهل شمع، با پای برهنه و بدون اینکه با کسی صحبت کنند از این خانه به آن خانه رفته و شمعهای خود را در چهل سقاخانه میگذارند و به صاحب خانه خرما میدهند و در عوض از برنجی که او جلوی درب ورودی خانه گذاشته است مشتی برداشته و میروند. برنج برداشته شده را با محصول برنج خود مخلوط میکنند تا خیر و برکت را بر آن بیافزاید.
واحد در گرمای جنوب
اهالی جنوب به مرام معروفند، به بامرامی و ایستادن پای رفیق، همه با هم و متحد. عزای امام حسین در شهرهای جنوب نمودی از مرام جنوبیهاست. وقتی که عزارادان در هیاتها در حلقههای پر شمار گرداگرد نوحهخوان میچرخند و همزمان با نوحه او، با ریتمی هماهنگ محکم و کوبنده بر سینه میزنند، آنقدر محکم که ناله دستها و سینهها به عرش میرود. حرکت مواج، یکدست و آرام جمعیتی که سینه میزنند و متحد و موزون بخشهایی از سوگواره مداح را تکرار میکنند، از زیباترین و متاثرکنندهترین تصاویری است که مردم عزادار جنوب برای امام خود خلق میکنند. در بوشهر، خرمشهر، اهواز، بندرعباس، دیلم، گناوه آبادان و دیگر شهرها و روستاهای جنوب تصویر یکی است، همه شبیه به هم و حزن انگیز. عزاداران جنوب با نوای سنج و دمام که آغاز مراسم عزا را خبر میدهد گرد هم میآیند، آرام آرام حلقههای عزا را شکل میدهند و با نوای نوحه خوان بر سینه میزنند.
پاها را همزمان با ریتم نوحه جلو میبرند و زبانها همصدا و هماهنگ ترجیعبند نوحهخوان را ناله میکنند.
دستها هم که به کار کوفتن بر سینهها مشغولند. مجموعه این حرکتها عزاداری جنوب را تشکیل میدهد. یک عزاداری غمگینانه و حزنانگیز. اوج اجرای سینهزنی، هنگام اعلام واحد توسط نوحهخوان است که در آخرین لحظات سینهزنی و دمام که دریای مواج سینهزنان در اوج هیجان و شور و خلسه فرو رفته، پس از یک مکث کوتاه با صدای رسا میگوید: «واحد» و گروه سینهزن یک صدا جواب میدهند: «الله واحد» و نوحهخوان نوحه واحد را مطابق و مناسب با روز عزا میخواند. بوشهر یکی از شهرهایی است که در این سبک و سیاق عزاداری از همه قدیمیتر و ریشهدارتر است. در «شام غریبان»، بوشهریها در حالی که علمها را به صورت خوابانده حمل میکنند، با حرکت در معابر عمومی و اجتماع در مساجد، تکایا و حسینیهها با خاموش کردن چراغها و در فضای تاریک در غم شهدای دشت کربلا و حالات خاندان رسولالله(ص) اشک میریزند.
یقهبندان در خلخال
آیین عزاداری ویژه خلخالیها برای محرم یقهبندان است، این آیین به مناسبت سومین روز شهادت امام حسین (ع) و شهدای کربلا برگزار میشود. در این آیین بر اساس یک سنت دیرینه، در تمام مساجد و حسینیههای شهر، شام پخته میشود تا هیچ یک از اهالی شهر از این سفره بینصیب نمانند. اهالی خلخال در حسینیهها، مساجد و منازلی که از بدو تولد در آن منزل ثبت نام کرده و جزو اهل دسته آن محسوب میشوند، حضور یافته و پس از برگزاری مراسم عزاداری و صرف شام، دکمه پیراهن سیاه یقه آنها توسط پیرغلامان که معمولا از سادات هستند با راز و نیاز و دعای سلامتی تا سال آینده بسته میشود. شهر خلخال دارای دهها عباسیه، قاسمیه، اصغریه، اکبریه و حسینیه است که به ترتیب به نامهای سقاخانه، مشعلدارخانه، چراغچیخانه، پیشخدمت خانه و فرشخانه معروف هستند. این اماکن مذهبی در دو محله بالا و پایین شهر قرار گرفته و معمولا هرکس در این شب در منزلی که از بدو تولد در آن توسط پدرش ثبتنام شده، حاضر شده و مراسم یقهبندان را انجام میدهد. برخی نیز با مراجعه به محلهای مزبور و پس از بستن یقه خود، شام نذری را برای صرف با خانواده به منزل میبرند و در این میان شام از دنیا رفتگان که نامشان از سالها پیش در دفتر منازل ثبت شده به نوادگان آنها تحویل میشود. به گفته ریش سفیدان و پیرغلامان، بستن یقه پیراهنهای سیاه عزاداران به معنای پایان ایام عزاداری محرم و ثبت علامتی برای عزاداران تا شروع محرمی دیگر در سال آینده است و این دکمه در سال آینده توسط صاحب پیراهن باز و پوشیده میشود.
حمل شیدونه در دزفول
مردم عزادار دزفول، در روز عاشورا طاقی با چهار گلدسته را به حرکت درمیآورند که روی آن به سبک نقاشیهای قهوهخانهای، صحنههایی از عاشورا به تصویر درآمده است. این طاق «شیدونه» نام دارد و نذورات مردم در آن پخش میشود. شیدونهها به بزرگانی که در روز تاسوعا نقش داشتهاند، اختصاص دارد.
تشتگذاری در آذربایجان
عزاداری برای سالار شهیدان نزد آذریهای ایران از دو روز پیش از محرم آغاز میشود، مراسمی که بخشی از آن به تشتگذاری معروف است. به گواه تاریخ، ریشه این مراسم به برآمدن سلسله صفویان از این گوشه از خاک کشور برمیگردد. زمانی که دولت صفویه تاسیس میشود،
برای اولین بار در تبریز، مذهب شیعه مذهب رسمی اعلام میشود و عزاداری امام حسین علیهالسلام از همان تاریخ به عنوان یک رسم رونق میگیرد، قزلباشها که نیروی نظامی دولت صفویه را تشکیل میدادند و همراه با اسب و شمشیر و کتل و سنج و طبل، در ایام عاشورا همراه با مردم عزاداری میکردند. نظامی بودن قزلباشها و لباسها و یراق متحدالشکل آنها دستههای عزاداریشان را به حالتی حماسی و نظامی بدل میکرد.
نمونههای این عزاداری در اطراف آذربایجان هنوز مرسوم است، در این مراسم افراد در کنار هم قرار میگیرند و با نظم خاصی همراه با به دست گرفتن شمشیر یا چوب و با آهنگی که با نواخته شدن طبلها، ساخته میشود و با سرودن اشعار حماسی و آهنگین، مراسم را ادامه میدهند. غیر از آن، آذریها مراسم ویژه دیگری هم دارند به نام تشتگذاری. این مراسم با نوحهسرایی شروع شده و مردم با سینهزنی در سوگ حضرت ابوالفضل (ع) عزاداری میکنند. ریشسفیدان هیاتها که به آنها «حسین چی» گفته میشود، مسوول مراسم هستند.
یکی از آنها پرچمی به دست میگیرد و جلوتر از دیگران حرکت میکند و «حسینچی» دیگری تشت خالی به دوش گرفته و دنبال او راه میافتد. دنبال آنها هم حسینچیهای دیگر با مشک و کوزههای پر آب حرکت میکنند.
در نهایت، حسینچی بزرگ طشت را در گوشهای از مسجد یا حسینیه میگذارد و بقیه آب کوزهها و مشکها را در آن خالی میکنند.
پس از این کار، روضه میخوانند و سپس هر کسی به نوبت تشت را میبوسد و لیوانی از آب آن را به نیت تبرک مینوشد. در این آیین، طشت، نماد مشک سقای کربلا، نماد آب رود فرات است که به روی امام حسین(ع) و یارانش بسته شد.
حسینیه اعظم زنجان، حسینیهای شلوغتر از شهر
حسینیه اعظم شهر زنجان حسینیهای است که یک روز از سال، همزمان با ۸ محرم، جمعیتش از جمیعت خود شهر زنجان بیشتر میشود. حاضران در مراسم این حسینیه، گاه به ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفر هم رسیده است، حال آنکه جمعیت شهر زنجان بر اساس آخرین سرشماری، ۳۴۱ هزار نفر اعلام شده است. مراسم حسینیه اعظم زنجان از آن دسته مراسمهای سنتی عزاداری برای امام حسین است که تغییر خاصی در شکل و محتوای سنتی آن رخ نداده، چرا که در این دسته نه علمکشی میکنند و نه از زنجیرزنی و طبل و دهل رایج در دستههای عزاداری خبری است و هرچه هست فقط بر سر و سینه کوفتن صدها هزار عزاداری است که در مراسم شرکت کردهاند. تاریخچه شکلگیری این حسینیه به یک قرن گذشته بازمیگردد، اولین سند مکتوب مرتبط با آن به ماه صفر سال ۱۲۹۵ هجری قمری برمیگردد، این سند مربوط به وقفنامه دو شخص خیر و نیکوکار به نامهای (حاج میرزا محمد نقی و حاج میرزا بابایی) تاجر که دو باب دکان را به این منظور وقف کردهاند آمده است. حالا پس از گذشت حدود صد سال از آن تاریخ محلی که دو خیر زنجانی وقف مراسم عزای امام حسین کردهاند همزمان با هشتم محرم به میعادگاه دوستداران سقای دشت کربلا بدل میشود. حاضران در این مراسم علاوه بر اهالی شهر، جمعی از اهالی استانهای آذری زبان همسایه و حتی کشور آذربایجان هستند که خود را به زنجان میرسانند تا در این آیین بینظیر شرکت کنند. تعداد بسیار بالای نذورات از سراسر جهان از جمله چندین هزار گاو و شتر و گوسفند اهدایی و قربانی کردن آنها پیشاپیش دسته از جمله تصاویر ماندگار این حسینیه در هر سال است. مسجد حسینیه اعظم زنجان و گرمابه قدیمی آن در جنوبیترین بخش بافت قدیمی شهر زنجان و در محلهای معروف به «سیدلر» واقع شده که به دروازه جنوبی شهر (دروازه قلتوق) مشرف بوده و براساس کتیبهای که بر سردر ورودی گرمابه این مجموعه قرار دارد، تاریخ تجدید بنای آن به عهد ناصرالدین شاه بازمیگردد.
گل مالی لرها در خرم آباد به عشق حسین در کربلا
گفتهاند گِل، نماد عزاداری و ماتم، برای ایرانیان است. لرهای لرستان و خرم آباد حالا وارث این رسم در روزهای عزا و ماتم برای عزیزان خود و امام سوم شیعیان هستند. آیین خاص گل مالی در لرستان دارای چند مرحله است که از روز هفتم محرم شروع میشود. در این روز همه عزاداران حسینی به حمام رفته و پس از اصلاح سر و صورت و نظافت کامل، لباسهای تمیز میپوشند که این روز را «تراش عباس» مینامند. پس از آن عدهای برای افروختن آتش در صبح عاشورا، به جمع کردن و گردآوری هیزم در سطح شهر میپردازند تا اگر در روز عاشورا برف و باران ببارد و هوا سرد باشد، عزادارانی که در گِل میافتند (مراسم گِل افتادن) از سرما حفظ شوند. به این منظور عدهای در محل دور افتاده و با خواندن جملاتی از خانهها تقاضای هیزم میکنند که مردم نیز بسته به میزان نذری که دارند، به آنان هیزم میدهند، البته مدتی است گردآوری هیزم به همت هیاتهای عزاداری و کمک برخی ارگانهای دولتی مانند منابع طبیعی و محیطزیست صورت میگیرد. پس از گردآوری هیزمها، حوضچههای مخصوص خاک آماده میشود. این در حالیست که تلاش برای گردآوری خاک پاکیزه و مقدس بسیار حائز اهمیت است. در برخی مواقع هیاتهای مذهبی در خاک تهیه شده برای روز عاشورا، از تربت کربلا نیز استفاده میکنند. شهر خرمآباد در شب عاشورا پر از سکوت است. صبح عاشورا هیاتهای سینهزنی و زنجیرزنی قبل از طلوع آفتاب بیتابتر از هر روز محرم شب را به صبح پیوند میدهند. صبح روز عاشورا قبل از طلوع آفتاب، صداهای آشنا و دلگیرانه ساز و دهل، جمعیت عزادار را به سوی میدان شهر و «خره» (گل) عاشورا فرا میخوانند. دسته دسته افراد سینه زن که از سر تا پا در گل غلت خوردهاند، در میان دستههای عزادار سینهزنان بهسوی مرکز شهر حرکت میکنند و این مراسم تا ظهر عاشورا ادامه دارد. از دیگر رسمهای روز عاشورای لرها مراسم «دختران چهل منبر» است. از اول صبح عاشورا، دخترانی سیاهپوش و نقابدار با پای برهنه بهصورت گروهی، مجالس عزا و حسینیههای شهر را میگردند و با نیت خواستههای مختلف بهویژه بختگشایی در هر جلسه و مراسم عزاداری یک شمع روشن میکنند تا چهل منبر را سر بزنند و چهل شمع روشن کنند.
علمبندان و کرپ زنی در مازندران
در شب هفتم محرم، مردم شهرهای مختلف استان مازندران، مراسم «علمبندان» را برگزار میکنند. در این شب مردم به پای علمها میروند و اصطلاحا علم را لباس میکنند. زنها و مردها در کنار علمها داخل تکایا حاضر میشوند، علم را با گلاب میشویند و هر کس نذر یا حاجتی دارد پارچه سبزی به آن میبندد. در استان مازندران علاوه بر این مراسمی هست با عنوان «کرپ زنی» که متفاوت با دیگر نقاط کشور است. «کرپ» تکهای چوب تراشیده شده است که در کف دست قرار میگیرد. در مراسم کرپزنی، شخصی که این وظیفه را بر عهده دارد، یک جفت «کرپ» را در دست میگیرد و هماهنگ با آهنگ نوحهای که خوانده میشود، آنها را به هم میکوبد. در مازندران این شیوه به هم کوبیدن کرپهاست که آن را با کرپزنی در دیگر شهرهای کشور متفاوت کرده است. همچنین در شهر آمل و روستاهای اطراف آن، مراسم نخلگردانی مرسوم است. از روز اول تا هفتم محرم، مردم به عزاداری میپردازند و در این روزها نذرهایشان را ادا میکنند. در روز هفتم، همه مردم به کنار نخلی میروند و به آن سلام میکنند. آنها بر این باورند که نخل، تابوت امام حسین (ع) است. در روز هشتم، مردم نخل را بیرون میآورند و در محلهها میگردانند. کسانی که نذر شیر دارند، در روز هشتم و نهم و دهم، بین مردم شیر پخش میکنند و نخل به در هر خانه که میرسد، اهالی خانه نذرشان را ادا میکنند. در شب شام غریبان، نخل را دور محله میگردانند و مردم پابرهنه و شمع به دست، همراه نخل به امام زاده میروند و تا صبح سینهزنی و عزاداری میکنند.
چهلمنبر لاهیجان
در غروب و شامگاه تاسوعا، بسیاری از اهالی محله قدیمی درهای خانه خود را به روی مردم باز میکنند و سینی بزرگی در ورودی خانه یا حیاط میگذارند و در آن به یادبود شهدای کربلا شمع روشن میکنند و با نوشیدنی و دیگر نذورات از میهمانان پذیرایی میکنند. بسیاری از زنان و مردان با تهیه چهل شمع، با پای برهنه و بدون اینکه با کسی صحبت کنند از این خانه به آن خانه رفته و شمعهای خود را در چهل سقاخانه میگذارند و به صاحب خانه خرما میدهند و در عوض از برنجی که او جلوی درب ورودی خانه گذاشته است مشتی برداشته و میروند. برنج برداشته شده را با محصول برنج خود مخلوط میکنند تا خیر و برکت را بر آن بیافزاید.
واحد در گرمای جنوب
اهالی جنوب به مرام معروفند، به بامرامی و ایستادن پای رفیق، همه با هم و متحد. عزای امام حسین در شهرهای جنوب نمودی از مرام جنوبیهاست. وقتی که عزارادان در هیاتها در حلقههای پر شمار گرداگرد نوحهخوان میچرخند و همزمان با نوحه او، با ریتمی هماهنگ محکم و کوبنده بر سینه میزنند، آنقدر محکم که ناله دستها و سینهها به عرش میرود. حرکت مواج، یکدست و آرام جمعیتی که سینه میزنند و متحد و موزون بخشهایی از سوگواره مداح را تکرار میکنند، از زیباترین و متاثرکنندهترین تصاویری است که مردم عزادار جنوب برای امام خود خلق میکنند. در بوشهر، خرمشهر، اهواز، بندرعباس، دیلم، گناوه آبادان و دیگر شهرها و روستاهای جنوب تصویر یکی است، همه شبیه به هم و حزن انگیز. عزاداران جنوب با نوای سنج و دمام که آغاز مراسم عزا را خبر میدهد گرد هم میآیند، آرام آرام حلقههای عزا را شکل میدهند و با نوای نوحه خوان بر سینه میزنند.
پاها را همزمان با ریتم نوحه جلو میبرند و زبانها همصدا و هماهنگ ترجیعبند نوحهخوان را ناله میکنند.
دستها هم که به کار کوفتن بر سینهها مشغولند. مجموعه این حرکتها عزاداری جنوب را تشکیل میدهد. یک عزاداری غمگینانه و حزنانگیز. اوج اجرای سینهزنی، هنگام اعلام واحد توسط نوحهخوان است که در آخرین لحظات سینهزنی و دمام که دریای مواج سینهزنان در اوج هیجان و شور و خلسه فرو رفته، پس از یک مکث کوتاه با صدای رسا میگوید: «واحد» و گروه سینهزن یک صدا جواب میدهند: «الله واحد» و نوحهخوان نوحه واحد را مطابق و مناسب با روز عزا میخواند. بوشهر یکی از شهرهایی است که در این سبک و سیاق عزاداری از همه قدیمیتر و ریشهدارتر است. در «شام غریبان»، بوشهریها در حالی که علمها را به صورت خوابانده حمل میکنند، با حرکت در معابر عمومی و اجتماع در مساجد، تکایا و حسینیهها با خاموش کردن چراغها و در فضای تاریک در غم شهدای دشت کربلا و حالات خاندان رسولالله(ص) اشک میریزند.
یقهبندان در خلخال
آیین عزاداری ویژه خلخالیها برای محرم یقهبندان است، این آیین به مناسبت سومین روز شهادت امام حسین (ع) و شهدای کربلا برگزار میشود. در این آیین بر اساس یک سنت دیرینه، در تمام مساجد و حسینیههای شهر، شام پخته میشود تا هیچ یک از اهالی شهر از این سفره بینصیب نمانند. اهالی خلخال در حسینیهها، مساجد و منازلی که از بدو تولد در آن منزل ثبت نام کرده و جزو اهل دسته آن محسوب میشوند، حضور یافته و پس از برگزاری مراسم عزاداری و صرف شام، دکمه پیراهن سیاه یقه آنها توسط پیرغلامان که معمولا از سادات هستند با راز و نیاز و دعای سلامتی تا سال آینده بسته میشود. شهر خلخال دارای دهها عباسیه، قاسمیه، اصغریه، اکبریه و حسینیه است که به ترتیب به نامهای سقاخانه، مشعلدارخانه، چراغچیخانه، پیشخدمت خانه و فرشخانه معروف هستند. این اماکن مذهبی در دو محله بالا و پایین شهر قرار گرفته و معمولا هرکس در این شب در منزلی که از بدو تولد در آن توسط پدرش ثبتنام شده، حاضر شده و مراسم یقهبندان را انجام میدهد. برخی نیز با مراجعه به محلهای مزبور و پس از بستن یقه خود، شام نذری را برای صرف با خانواده به منزل میبرند و در این میان شام از دنیا رفتگان که نامشان از سالها پیش در دفتر منازل ثبت شده به نوادگان آنها تحویل میشود. به گفته ریش سفیدان و پیرغلامان، بستن یقه پیراهنهای سیاه عزاداران به معنای پایان ایام عزاداری محرم و ثبت علامتی برای عزاداران تا شروع محرمی دیگر در سال آینده است و این دکمه در سال آینده توسط صاحب پیراهن باز و پوشیده میشود.
حمل شیدونه در دزفول
مردم عزادار دزفول، در روز عاشورا طاقی با چهار گلدسته را به حرکت درمیآورند که روی آن به سبک نقاشیهای قهوهخانهای، صحنههایی از عاشورا به تصویر درآمده است. این طاق «شیدونه» نام دارد و نذورات مردم در آن پخش میشود. شیدونهها به بزرگانی که در روز تاسوعا نقش داشتهاند، اختصاص دارد.
ارسال نظر