بانوی آهنین و یادی از تاچر - ۲۱ دی ۹۱
محسن امیریوسفی
کارگردان
به شما در روزهای تعطیل دیدن فیلم «بانوی آهنین» را با بازی مریل استریپ پیشنهاد می‌کنم. بانوی آهنین به صورت یک سلسله خاطرات در ذهن فراموش‌کار تاچر به تصویر کشیده شده است. درون‌مایه اصلی درام، کشمکش وی با توهماتش است. او می‌داند که حضور مستمر دنیس نشانه بیماری زوال عقل یا جنون است، چیزی که وی به شکلی نامتعارف اصرار دارد آن را با همین نام جنون بخواند. با این حال اگر در دور کردن دنیس از خود به موفقیت دست می‌یافت، حقیقتا از آن پس تنهای تنها می‌شد؛ فیلم کم و کاستی‌هایی دارد اما یک موفقیت تجاری قابل قبول بوده و اکرانی پرفروش در سرتاسر بریتانیای کبیر داشته است. این فیلم به منازعات ملی درباره میراث سیاسی تاچر نیز دامن زد. بیست سال پس از پایان دوران نخست وزیری، تاچر با همان جلال و ابهت در تصویر به نمایش درآمده است.
وی هم محبوب و هم منفور است و غیرممکن است یک انگلیسی و حتی ایرلندی یا اسکاتلندی بتواند دوره نخست‌وزیری وی را با خونسردی ارزیابی کند. فیلم این امکان را به ما می‌دهد نگاهی دوباره به زندگی وی بیاندازیم، ولی به این سوال می‌رسیم که داستان واقعی زندگی وی چه بوده است؛ شاید به همین دلیل است که خود فیلم نیز در یافتن پاسخ ناموفق بوده است. روایت فیلم جالب بود. مارگارت تاچر هشتاد و چند ساله که حالا به بیماری آلزایمر دچار شده بود و تقریبا تنها زندگی می‌کرد، به حال و روزی رسیده بود که با توهمات، خیالات و خاطرات گذشته سر می‌کرد و مدام شوهر مرحومش را در کنار خود می‌دید.
برخلاف انتظار مخاطب ، بیش از نیمی از زمان فیلم در زمان حال و در دوران افول مارگارت تاچر می‌گذشت و به جای اینکه به صورت جهت‌دار در مورد دوران به قدرت رسیدن، تثبیت و حکمرانی خانم تاچر قضاوت کند، تصویر خودِ تاچر از خودش را نشان می‌داد. انگار تاچر با تمام اعتقادها و ایمانش در مقابل آینه ایستاده و خودش را نگاه می‌کند. این نوع نگاه فیلم باعث شده بود که مخاطب تاچر را نه خوب و نه بد قضاوت کند. درست عین آدمی که به پایان خط رسیده و بدون هیچ تعصب و انگیزه جانبی، کلاه خود را قاضی می‌کند و می‌گوید کجاها خوب بوده و کجاها بد! و فقط و فقط خودش می‌داند چرا فلان جا چنین کرده یا چرا فلان‌جا نتوانسته کاری بکند!
در فیلم، تلاش‌های خانم تاچر برای اینکه یک زن خنثی و خانه‌دار نباشد، تمایل شدید او به ورود به سیاست و ایستادن در کنار مردها، نحوه ورود او به پارلمان و نهایتا نخست وزیری، درگیری‌های ساده خانوادگی او با شوهرش و دریافت متلک‌های مردانه از سیاسیون و مسائلی از این دست، بیشتر از عملکردهای سیاسی دوران حکومتش نمود دارد. در واقع فیلم قضاوت درمورد عملکرد سیاسی او را به تاریخ سپرده و از لایه‌های آشکار زندگی خصوصی او پرده‌برداری کرده است. از داستان فیلم که بگذریم، کارگردانی و بازی فوق‌العاده خانم «مریل استریپ» در نقش مارگارت تاچر بسیار شاخص و تاثیرگذار است.
بازی زیبا به عنوان یک شخصیت مشهور سیاسی در سنین 50 تا 80 سالگی، حالت‌های بسیار ملموس و طبیعی و لهجه بریتیش خانم استریپ ، او را به حق کاندیدای جایزه اسکار کرده است. هر چند رقبای بسیار سرسختی دارد و احتمال برنده شدنش با دیگران برابر است.
جالب است که در تیتراژ پایانی فیلم می‌بینیم که یک گروه گریمورکلی، یک گروه گریمور مو و یک گروه گریمور مستقل شخص خانم «استریپ» بوده‌اند.