دنیا همیشه همین طوری بوده است.همیشه همین چیزها که گاهی اشک آدم را بد جوری درمی‌آورند وجود داشته است. زلزله اتفاق تلخی است؛ اتفاقی که ناگهان آسمان و زمین وارونه می‌شود و چیزی غیراز خاکستر باقی نمی‌گذارد، اما چه می‌توان کرد.

سخت است. خیلی هم سخت ولی راهی غیر از ادامه راه وجود ندارد. روزنه‌های امید همواره در تاریکی‌های مطلقی که همه چیز را پوشانده دیده می‌شود. روزنه‌های امید در زلزله اهر، هجوم آدم‌هایی است که کیلومترها جاده را زیر پا می‌گذارند و خودشان را به آنجا می‌رسانند. روزنه‌های امید لبخند کودکی است که خانواده‌اش را ازدست داده و با عروسکی که به او هدیه کرده‌اند، لبخند می‌زند. زلزله یکی از غم انگیزترین حادثه‌هایی است که بشر با آن دست و پنجه نرم می‌کند. اگرچه تلخ، اگرچه خیلی غم‌انگیز است اما زندگی ادامه دارد. حتما روزهای روشن هموطنان عزیزمان در پیش است. روزهایی که می‌توانیم شادی‌هایشان را جشن بگیریم.