کارآفرینی کاری که تنها برای آن ساخته شده بودم - ۹ آذر ۹۱
مترجم: پریسا حبیبی
استفان مک دونل کارآفرینی است که توانست یک مزرعه سوخته را تبدیل به یک شرکت فرآورده‌های گوشتی با درآمد ۲۰۰ میلیون دلاری کند.
او در جوانی تصمیم گرفت گیاه‌خوار شود، اما در تصمیم خود شکست خورد و به جای آن در کسب‌وکار خود به موفقیت‌های شایانی دست یافت. امروز بیست وپنج سال از تاسیس شرکت استفان مک دونل می‌گذرد. او دارای مزرعه بزرگی در بریج واتر نیوجرسی است. محصول عمده شرکت او فرآورده‌های گوشتی ارگانیک است و به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین برندها در زمینه تولید محصولات ارگانیک و طبیعی در آمریکا شناخته می‌شود. شرکت او امروز با بیش از 200 میلیون درآمد و 80 کارمند یکی از معروف‌ترین برند‌های مواد غذایی است و تمامی محصولات آنها هر روز در تمامی سوپرمارکت‌ها و فروشگاه‌های زنجیره‌ای سرتاسر آمریکا توزیع می‌شود. رسیدن به چنین جایگاهی تنها از طریق تولید محصولات سالم و ارگانیک به دست نیامده است، بلکه سبک مدیریت متفاوت او در کسب‌وکارش یکی از عوامل اصلی در موفقیت او بوده است، او مدیری است که تنها یک روز در هفته در دفتر کار خود حاضر می‌شود. در ادامه، او از تجربیات خود برای ما می‌گوید


من در سال ۱۹۵۵ به دنیا آمدم، از کودکی علاقه زیادی به غذاهای گوشتی و سیب‌زمینی داشتم. تا اینکه وارد دانشگاه شدم و تصمیم گرفتم دیگر گیاه‌خوار شوم و هرگز گوشت نخورم، اما خیلی زود در تصمیم خود شکست خوردم و بعد از پایان دانشگاه، دوباره غذاهای گوشتی را که واقعا هم دوست داشتم، خوردم.
من بعد از پایان کالج، به مدت سه سال در شرکت فورد، به عنوان یک تحلیلگر، کار کردم؛ اما بعد به دانشگاه رفتم و در رشته رفتار سازمانی از دانشکده ‌هاروارد مدرک کارشناسی گرفتم. پس از آن در شرکت‌های مشاوره زیادی کار کردم و آنجا بود که با روانشناسی کسب‌وکار آشنا شدم. کار در مراکز مشاوره بیش از حد نظری بود و با روحیات من سازگار نبود. من خیلی زود فهمیدم که کارآفرین بودن کاری است که من برای آن ساخته شده‌ام.
در سال ۱۹۸۷، تصمیم گرفتم یک مزرعه بخرم و در آنجا محصولاتی تولید کنم که ارگانیک و طبیعی باشند. همیشه سعی می‌کردم مواد غذایی‌ای بخرم که طبیعی باشند، ولی پیدا کردن این محصولات خیلی سخت بود. من آن سال این مزرعه را که به‌تازگی در یک آتش‌سوزی سوخته بود، به قیمت ۲۵۰ هزار دلار خریدم. تصمیم داشتم با شروع کسب‌وکار خود، آنجا را از جهنمی که بود، به بهشت تبدیل کنم.
می‌دانستم که در مسیر طولانی گام برداشته‌ام، اما خیلی زود فهمیدم که بیشتر از آنچه تصور می‌کردم نسبت به کسب‌وکارم متعهد شده‌ام. حالا پس از بیست‌وپنج سال فعالیت در این بازار، دیگر ماموریت نام تجاری ما تغییر روش عادات غذایی مردم آمریکا شده است. در شروع، پس از بازسازی مزرعه، تولید محصولات را آغاز کردیم و آنها را در حجم بالایی توزیع کردیم. همان ابتدای کار درآمد و اعتبار قابل توجهی به‌دست آوردیم؛ چرا که گوشت‌های ما طبیعی، سالم و عاری از آنتی بیوتیک بودند. در اوایل دهه 90، دیگر برند ما شناخته‌شده بود و تقاضای زیادی در بازار برای آنها به وجود آمده بود. در ابتدا فروش ما هفته‌ای دو تا سه هزار پوند بود، اما امروز به 700 هزار پوند در هفته رسیده است. امروز ما با 18 شرکت بسته‌بندی، 12 کشتارگاه و 1000 مزرعه کار می‌کنیم. امروز دیگر به عنوان یک مزرعه دار، کشاورز یا فروشنده کار نمی‌کنیم، آنچه امروز انجام می‌دهیم ایجاد دستورالعمل‌ها و مدیریت متغیرهای پیچیده است تا همه چیز در زمان معین و با بالاترین کیفیت آماده شود. چند سال پیش، خوردن غذاهای سالم در حال تبدیل شدن به یک روند بود، اما حالا دیگر به یک روند مهم در زندگی تبدیل شده است. امروز دیگر نام تجاری ما «اپل گیت» برای همه آشنا است و طرفداران زیادی دارد. ما نیز سعی کردیم پاسخگوی این اعتماد مردم باشیم. در همین راستا، تنوع محصولات خود را افزایش دادیم و محصولاتی چون ناگت مرغ،‌هات‌داگ و سوسیس را نیز با همان کیفیت برای مشتریان عرضه کردیم. امسال فروش ما به 200 میلیون دلار رسید، اما متوجه شدیم حتی اگر فروش ما به یک میلیارد دلارهم برسد، هنوز کمتر از یک درصد سهم این بازار را در دست داریم. من به کارآفرینان پیشنهاد می‌کنم وارد این بازار شوند، زیرا گنجایش این بازار در مقیاس بزرگی است و همیشه تقاضا برای آن بالا است.
در طول این ۲۵ سال، من به طور معمول تنها یک یا دو روز در هفته در دفتر کار حاضر می‌شوم. من سعی می‌کنم بیشتر کار خود را در خانه انجام دهم. به نظر من، وقتی شما بیرون از محیط کار باشید و از بیرون به آن نظارت کنید، آسان‌تر می‌توانید نتایج کار خود را بازبینی کنید، زیرا به این ترتیب می‌توانید تمام تغییرات را حس کنید و به نوعی یک درمانگر متخصص برای سازمان خود باشید، درغیر این صورت اگرهمیشه در سازمان باشید، خود شما نیز بیمار می‌شوید.
من در حال حاضر، بخش‌های مالی، فناوری اطلاعات، فروش و بازاریابی شرکت را واگذار کرده‌ام و تنها بر بخش زنجیره عرضه که بزرگ‌ترین بخش کار ما را تشکیل می‌دهد، مدیریت می‌کنم. به این ترتیب می‌توانم ساعات بیشتری را به خود و خانواده اختصاص دهم و شب‌ها راحت‌تر بخوابم.