در حکایت سمنوی سفره هفت سین…
سمنو یکی از هفت سین است که در ساعات نزدیک تحویل سال، دورهگردها آن را به گل هفت سین توصیف میکردند و هرکس بتواند سفره عید خود را به آن میآراید. سمنو مطبوخی قدیمی است که جز دیگ و گندم و سوخت لوازم دیگری ندارد و به این نذر که پسر بزایند یا بخت دخترشان باز شود، سمنو بار میکردند. سمنو پختن کار دشواری است و هرکس نمیتواند سمنوی خوب بپزد. سمنو را معمولا شب درست میکنند، اجاقی را که شب رویش سمنو پختهاند، فردای آن شب باید حتما رویش آش رشته بپزند. هنگام سمنوپزان کسانی محض ثواب و برآمدن حاجت میآیند و سمنو هم میزنند، این کار را «پای سمنو رفتن» میگویند.
سمنو یکی از هفت سین است که در ساعات نزدیک تحویل سال، دورهگردها آن را به گل هفت سین توصیف میکردند و هرکس بتواند سفره عید خود را به آن میآراید. سمنو مطبوخی قدیمی است که جز دیگ و گندم و سوخت لوازم دیگری ندارد و به این نذر که پسر بزایند یا بخت دخترشان باز شود، سمنو بار میکردند. سمنو پختن کار دشواری است و هرکس نمیتواند سمنوی خوب بپزد. سمنو را معمولا شب درست میکنند، اجاقی را که شب رویش سمنو پختهاند، فردای آن شب باید حتما رویش آش رشته بپزند. هنگام سمنوپزان کسانی محض ثواب و برآمدن حاجت میآیند و سمنو هم میزنند، این کار را «پای سمنو رفتن» میگویند.
همینطور در قدیم، میوههایی مانند سیب و گلابی را در زیر زمین که به طاقش میلههای قلابدار کوبیده بودند، آویزان میکردند. بدین سان که به دم سیب و گلابی نخی میبستند و سر دیگر نخ را به قلاب میله طاق گره میزدند. همچنین اگر در خانه درخت مو داشتند، در پاییز خوشههای انگور را در کیسههایی که برای همین کار دوخته بودند، میگذاشتند و میبستند. شب عید خوشهها را از شاخه درخت جدا میکردند و از کیسه در میآوردند و سر سفره هفت سین مینهادند.
برای پختن سمنو، گندم پاک کرده را سه روز در آب خیس میکنند و پس از سه روز آبش را خالی میکنند. آن گاه دستمالی روی یک سینی پهن کرده و گندم را روی آن میگسترند. یک دستمال یا حوله هم روی گندم میکشند و میگذارند بماند تا «نیش بزند.» وقتی نیش زد، آن را از لای دستمال برمیدارند و توی سینی میریزند و دستمال یا حوله را روی آن پهن میکنند و روزی دو سه بار، یک دو پشنگ آب به آن میزنند که خشک نشود و کم کم سبز شود.
وقتی سبزه به سه انگشت رسید، با ریشه در هاون میکوبند، در صافی میریزند و شیرهاش را میکشند. این کار را دو سه بار تکرار میکنند تا خوب شیرهاش گرفته شود. آن گاه پاتیل میگذارند و آرد در آن میریزند. آب دومی که شیره کشیدهاند با گلاب در پاتیل سرازیر میکنند و با حسوم (به فتح اول و تشدید دوم، آلتی است آهنین با دسته دراز یا کوتاه، شبیه به کفگیر منتهی بدون سوراخ که برای به هم زدن آش و سمنو و مانند آن به کار میرود.) به هم میزنند تا قاطی شود و پس از آن هم پیوسته به هم میزنند که ته نگیرد. وقتی که رنگش برگشت و کمی سفت شد، کمی آب به آن میافزایند و آتش را هم ملایم میکنند تا به آرامی جوش بزند. روی پاتیل را هم میپوشانند و دم میکنند تا کمکم رنگ بیندازد. در سمنو بادام و فندق مغزنکرده و گردوی پوستدار میاندازند. ممکن است خلال بادام و پسته هم در آن بریزند. پس از دم کردن سمنو، وضو میگیرند و جانمازشان را پای دیگ پهن میکنند و دو رکعت نماز حاجت به جا میآورند و حاجتشان را از حضرت فاطمه زهرا(س) میخواهند. فندق و بادام و گردویی را که در سمنو میریزند، برخی برای تبرک و مایه کیسه، بیآنکه بشویند با دست پاک میکنند و توی کیسه یا کیفی که در آن پول میگذارند، مینهند. پارهای نذر میکنند که اگر حاجتشان برآورده شد، فندق و بادام و گردو بخرند و پای سمنو ببرند و آنها را به دست خود در دیگ سمنو بریزند. لب دیگ سمنو را پس از اینکه زمین گذاشتند، میبوسند و روی دیگ هم هنگامی که سمنو را دم کردند، شمع روشن میکنند. پس از پخته شدن سمنو، آن را با چمچه (گونهای ملاقه چوبی) در کاسههای کوچک و بزرگ میریزند و برای خویشان و در و همسایه میفرستند و نیز به فقرا میدهند.
همینطور در قدیم، میوههایی مانند سیب و گلابی را در زیر زمین که به طاقش میلههای قلابدار کوبیده بودند، آویزان میکردند. بدین سان که به دم سیب و گلابی نخی میبستند و سر دیگر نخ را به قلاب میله طاق گره میزدند. همچنین اگر در خانه درخت مو داشتند، در پاییز خوشههای انگور را در کیسههایی که برای همین کار دوخته بودند، میگذاشتند و میبستند. شب عید خوشهها را از شاخه درخت جدا میکردند و از کیسه در میآوردند و سر سفره هفت سین مینهادند.
برای پختن سمنو، گندم پاک کرده را سه روز در آب خیس میکنند و پس از سه روز آبش را خالی میکنند. آن گاه دستمالی روی یک سینی پهن کرده و گندم را روی آن میگسترند. یک دستمال یا حوله هم روی گندم میکشند و میگذارند بماند تا «نیش بزند.» وقتی نیش زد، آن را از لای دستمال برمیدارند و توی سینی میریزند و دستمال یا حوله را روی آن پهن میکنند و روزی دو سه بار، یک دو پشنگ آب به آن میزنند که خشک نشود و کم کم سبز شود.
وقتی سبزه به سه انگشت رسید، با ریشه در هاون میکوبند، در صافی میریزند و شیرهاش را میکشند. این کار را دو سه بار تکرار میکنند تا خوب شیرهاش گرفته شود. آن گاه پاتیل میگذارند و آرد در آن میریزند. آب دومی که شیره کشیدهاند با گلاب در پاتیل سرازیر میکنند و با حسوم (به فتح اول و تشدید دوم، آلتی است آهنین با دسته دراز یا کوتاه، شبیه به کفگیر منتهی بدون سوراخ که برای به هم زدن آش و سمنو و مانند آن به کار میرود.) به هم میزنند تا قاطی شود و پس از آن هم پیوسته به هم میزنند که ته نگیرد. وقتی که رنگش برگشت و کمی سفت شد، کمی آب به آن میافزایند و آتش را هم ملایم میکنند تا به آرامی جوش بزند. روی پاتیل را هم میپوشانند و دم میکنند تا کمکم رنگ بیندازد. در سمنو بادام و فندق مغزنکرده و گردوی پوستدار میاندازند. ممکن است خلال بادام و پسته هم در آن بریزند. پس از دم کردن سمنو، وضو میگیرند و جانمازشان را پای دیگ پهن میکنند و دو رکعت نماز حاجت به جا میآورند و حاجتشان را از حضرت فاطمه زهرا(س) میخواهند. فندق و بادام و گردویی را که در سمنو میریزند، برخی برای تبرک و مایه کیسه، بیآنکه بشویند با دست پاک میکنند و توی کیسه یا کیفی که در آن پول میگذارند، مینهند. پارهای نذر میکنند که اگر حاجتشان برآورده شد، فندق و بادام و گردو بخرند و پای سمنو ببرند و آنها را به دست خود در دیگ سمنو بریزند. لب دیگ سمنو را پس از اینکه زمین گذاشتند، میبوسند و روی دیگ هم هنگامی که سمنو را دم کردند، شمع روشن میکنند. پس از پخته شدن سمنو، آن را با چمچه (گونهای ملاقه چوبی) در کاسههای کوچک و بزرگ میریزند و برای خویشان و در و همسایه میفرستند و نیز به فقرا میدهند.
ارسال نظر