رونق کسبوکار مدارس فوتبال با شروع فصل تابستان - ۵ مرداد ۹۱
عکس: آکو سالمی
گذار فوتبالیستهای کوچک دیگر به کوچههای خاکی نمیافتد
آنوقتها تابستان که میآمد، بچهها بودند و یک کوچه. آفتاب که شروع میکرد به رفتن، کمکم دروازههای آجری در عرض کوچهها عَلَم میشدند، توپهای پلاستیکی میآمدند وسط، داور فرضی سوت را میزد و شروع. پسرهای کوچه بودند که با جدیت تمام، فوتبال بازی میکردند، خطا میکردند، پاسهای بلند میفرستادند، توپهایشان به دست همسایهها با کارد و چاقو پاره میشد و . . . و دخترها هم از همه این مراحل، محروم، مشغول به کارهای دیگر تا روزهای بلند تابستانشان تمام شود، روزهای کوچک درس و مدرسه، شروع.
گذار فوتبالیستهای کوچک دیگر به کوچههای خاکی نمیافتد
آنوقتها تابستان که میآمد، بچهها بودند و یک کوچه. آفتاب که شروع میکرد به رفتن، کمکم دروازههای آجری در عرض کوچهها عَلَم میشدند، توپهای پلاستیکی میآمدند وسط، داور فرضی سوت را میزد و شروع. پسرهای کوچه بودند که با جدیت تمام، فوتبال بازی میکردند، خطا میکردند، پاسهای بلند میفرستادند، توپهایشان به دست همسایهها با کارد و چاقو پاره میشد و . . . و دخترها هم از همه این مراحل، محروم، مشغول به کارهای دیگر تا روزهای بلند تابستانشان تمام شود، روزهای کوچک درس و مدرسه، شروع.
عکس: آکو سالمی
گذار فوتبالیستهای کوچک دیگر به کوچههای خاکی نمیافتد
آنوقتها تابستان که میآمد، بچهها بودند و یک کوچه. آفتاب که شروع میکرد به رفتن، کمکم دروازههای آجری در عرض کوچهها عَلَم میشدند، توپهای پلاستیکی میآمدند وسط، داور فرضی سوت را میزد و شروع. پسرهای کوچه بودند که با جدیت تمام، فوتبال بازی میکردند، خطا میکردند، پاسهای بلند میفرستادند، توپهایشان به دست همسایهها با کارد و چاقو پاره میشد و ... و دخترها هم از همه این مراحل، محروم، مشغول به کارهای دیگر تا روزهای بلند تابستانشان تمام شود، روزهای کوچک درس و مدرسه، شروع. و این میشد تابستان بچهها؛ چهرههای آفتابسوخته میماند از آن روزها برایشان، چند توپ پلاستیکی پاره و چندلایه، شلوارهای از سر زانو پاره شده و بعد دوباره مهر میآمد و درس و مدرسه.
داستان اما حالا کمی عوض شده؛ دیگر کمتر کوچهای پیدا میشود که در روزهای گرم تابستان، بچههای ریز و درشت، از دم دمهای عصر، بساط فوتبالشان را در آن پهن کنند و سر و صدای بازی کردنشان، زنهای خانه دار خسته از کار روزانه را شاکی. حالا کوچههای خاکی، آسفالت شدهاند و رنگ تابستان برای بچهها عوض شده. حالا دیگر امتحانها تمام شده، نشده، مدرسهها از یک طرف و پدر و مادرها از طرف دیگر، برنامههای مختلفی برای روزهای تابستان که اوقات فراغت میخوانندش، تدارک میبینند. برنامههایی که حالا بیشترشان برای دانشآموزان پسر، دیگر فقط به کوچهها ختم نمیشود؛ پسرهای فوتبالدوست، حالا به جای کوچههای خاکی و آسفالتی برای بازی کردن، «مدرسه فوتبال»دار شدهاند. مدارسی که چندسالی میشود با تمام شدن امتحانات خردادماه، تبلیغاتشان برای جذب دانشآموزان بیشتر میشود و این پدر و مادرها هستند که خیلیهاشان، با امیدهای زیادی دست بچههایشان را میگیرند و برای ثبتنام به این مدارس میروند؛ پای حرف خیلیهاشان که بنشینی، علاوه بر ابراز خوشحالی، میگویند که دوست دارند بچههایشان بشوند: علی کریمی، علی دایی، مهدی مهدویکیا.
مدارس فوتبال؛ راهی برای مشهور شدن
از زمان تاسیس اولین مدرسه فوتبال در کشور، سالها میگذرد. در دهه ۴۰، باشگاه تاج و شاهین، اولین باشگاههایی بودند که در ایران مدرسه فوتبال راهاندازی کردند و بازیکنان این مدارس فوتبال، پشتوانهای برای آینده باشگاه بودند. باشگاه تاج در آن زمان پشتوانه مالی خوبی داشت و در بیشتر شهرستانها دارای شعبه بود. اهواز، رشت، مسجدسلیمان و همدان از جمله این شهرها بودند و این شعبهها، حتی پس از پیروزی انقلاب نیز بنیان باشگاه استقلال را تشکیل میدادند. در حال حاضر سپاهان، ذوبآهن، فولاد خوزستان، مس کرمان و... جزو معدود باشگاههاییاند که مدارس فوتبال دارند و به این شکل به تیمهای بزرگسال خود بازیکن تزریق میکنند.
حالا اما تعداد این مدارس در شهرهای کشور و به خصوص در پایتخت، آنقدر زیاد شده که مدیرانشان برای جذب افراد به مدارسشان، دست به تبلیغهای زیادی میزنند؛ به طوری که به محض شروع روزهای تابستان، انواع آگهیها و پلاکاردها در سطح شهرها، در روزنامههای مختلف چاپ و به دیوارهای شهرها چسبانده میشود و هرچند در این آگهیها گفته میشود که این مدارس در چهار فصل سال به دانشآموزان سرویس میدهند اما در عمل، حجم بیشتری از این تبلیغات بر روزهای فصل تابستان و یا همان اوقات فراغت دانش آموزان متمرکز شده؛ همین موضوع است که در سالهای گذشته، انتقاد بسیاری از کارشناسان و حتی پدر و مادرهای دانشآموزان علاقمند به فوتبال را به دنبال داشته است. از سوی دیگر، رشد قارچگونه مدارس فوتبال در کشور باعث شده که موضوع استاندارد و غیراستاندارد بودن این مدارس به میان بیاید و اگر پدر و مادری بخواهند فرزند خود را با هدف فوتبالیست شدن و فراگیری آموزشهای تخصصی فوتبال روانه مدرسه فوتبال کنند، آنگاه مشکل پیدا کردن مدرسه فوتبال استاندارد بهوجود میآید؛ مدارس استانداردی که تنها به پشتوانه نام ورزشکارانی که در برخی از جلسات تمرین دانش آموزان اکتفا نمیکنند و اصول آموزشی و اخلاقی را رعایت میکنند. همین چندوقت پیش بود که خبرهایی در مورد وجود آزار و اذیت در برخی از مدارس فوتبال کشور منتشر شد و موضوع چگونگی فعالیت این مدارس را دوباره بر سر زبانها انداخت. وجود چنین مسائلی باعث شده که تعدادی از مدیران این مدارس نسبت به زیادشدن مدارس فوتبال در کشور و وجود نداشتن نظارت درست بر فعالیتهای آنها انتقاد کنند. محمد دولتخواه، مدیر یکی از این مدارس است. او که به گفته خودش، ۲۰ سال است که در حوزه ورزش و آموزش فوتبال به دانش آموزان، فعالیت میکند، در این مورد به «دنیای اقتصاد» میگوید: «بانی فعالیت مدارس فوتبال در کشور، هیئت فوتبال و زیر نظر فدراسیون فوتبال است و حتی این هیئت، مدارس فوتبال ایران - بریزیلیا را تاسیس کرده و هرساله تعداد زیادی از دانشآموزان را به خود جذب میکند ولی موضوعی که وجود دارد این است که در حال حاضر، تعداد زیادی از مدارس فوتبال در کشور فعالیت میکنند که دارای مجوزهای لازم نیستند و به پشتوانه نامهای بزرگ فوتبال، کودکان و نوجوانان زیادی را به خود جذب میکنند.» او ادامه میدهد: «در تعداد زیادی از این مدارس، اصول آموزشی رعایت نمیشود، چرا که کار به کاردان سپرده نشده و پدر و مادرهای ناآگاه هم فرزندانشان را به خاطر به دست آوردن اسم و رسم و یا به اصطلاح خلاص شدن از آنها در روزهای تعطیل تابستان به این مدارس میفرستند. از نظر من فدراسیون و هیئت فوتبال در این مورد مقصرند و ما در نامههای مختلفی از رئیس فدراسیون خواستهایم که این موضوع را پیگیری کنند.»
فرزندتان را با ۷میلیون
به باشگاههای اروپایی بفرستید
اما علاوه بر اینها، هزینهای که این مدارس برای آموزش به دانشآموزان میگیرند، در سالهای گذشته، رشد زیادی داشته؛ به طوری که از ۱۵ هزارتومان چندین سال پیش، به حدود ۲۰۰ هزارتومان، فقط برای سه ماه تابستان رسیده است. هرچند بستگی دارد که مدرسه فوتبالی که برای ثبتنام دانشآموزان انتخاب میشود، در کجای شهر قرار گرفته باشد؛ مثلا در شهر تهران، هرچه این مدارس در محلات شمالیتر قرار گرفته باشد، هزینهها هم بالاتر میرود. به عنوان مثال در حال حاضر، هزینه ثبتنام برای حضور در یک مدرسه فوتبال در امیرآباد تهران، ۲۰۰ هزارتومان برای سه ماه تابستان و صدهزارتومان برای ماههای دیگر سال است؛ در حالی که در مدرسه فوتبالی که در میدان شهدای تهران تاسیس شده، حدود ۱۷۰ هزارتومان برای سه ماه تابستان است؛ ساعتهای آموزش هم به پسران فوتبالدوست فرق میکند: از ساعت هشت صبح تا پنج بعدازظهر برای کسانی که در محلات جنوبی تهران به مدرسه فوتبال میروند و ساعتهای کمتری برای کسانی که در محلات شمالی، حضور در مدارس فوتبال را برای گذراندن اوقات فراغتشان انتخاب کردهاند و این نشان میدهد که نرخ و ساعت مصوبی برای فعالیت این مدارس در کشور وجود ندارد. دولتخواه در این مورد نیز میگوید: «به دلیل وجود نداشتن نظارت درست بر فعالیت این مدارس در کشور، هر مدرسهای ساز خودش را میزند و این به یکی از معضلات اصلی آنها تبدیل شده است. از سوی دیگر، هزینههای این مدارس آنقدر بالاست که در سالهای اخیر و بخصوص امسال، تعداد مراجعهکنندگان برای ثبتنام بسیار کمتر شده است؛ به طوری که از اول شروع فصل تابستان تا به حال، ۱۰ نفر در مدرسه تحت مدیریت من ثبتنام کردهاند و این نشاندهنده این است که وضعیت اقتصادی مردم به سمتی رفته که پرکردن اوقات فراغت بچهها، در درجه چندم اهمیت قرار گرفته است و همه اینها درحالی است که هنوز هم تعدادی از این مدارس، باشعار اینکه با هفت میلیون تومان میتوانند فرزندان پدر و مادرها را به باشگاههای اروپا و برزیل و ... بفرستند در نقاط شمالی تهران فعالیت میکنند.» اسدی، پدر یکی از دانشآموزان یکی از مدارس فوتبال تهران نیز در این مورد میگوید: «به سبب وجود علاقمندان فراوان به ورزش فوتبال در کشور، شهرهای مختلف شاهد فعالیت دهها مدرسه فوتبال هستند که برخی ازآنها با استفاده از نام فوتبالیستها و مربیان سرشناس اقدام به جذب نوجوانان بویژه در تابستان میکنند، در حالیکه از ارائه امکانات و آموزشهای لازم و همچنین حضور افرادی که وعده آموزش فوتبال از سوی آنان داده شده است، خبری نیست.» او ادامه میدهد: «امروزه حتی در بسیاری موارد خانوادهها راضیاند با پرداخت مبلغی کودکان خود را به آرزویشان که بازی کردن در یک تیم اسم و رسم دار است، برسانند تا شاید به این واسطه استعداد فرزند خود را شکوفا کرده و او را در بالاترین مسابقات کشور ببینند. شاید عشق زیاد به فوتبال نوجوان را مجبور میکند که برای رسیدن به جایگاهی که آرزویش را دارد، سر کیسه را شل کند و بسیاری از والدین که آنچنان سر از کار نوجوانان خود در نمیآورند، مجبورند به خواسته کسانی تن دهند که به فرزندان آنها قول بازی کردن در یک تیم لیگ برتری و درخشش به عنوان یک ستاره را میدهند و آنها را هوایی میکنند، در واقع برخی افراد به نام مدارس فوتبال هزینههای زیادی از خانوادهها میگیرند و بدون اینکه خروجی مناسبی داشته باشند، فعالیت میکنند.»
مدارس فوتبال فعالیت قابل قبولی دارند
در مقابل کسانی که در مورد فعالیت مدارس فوتبال در کشور انتقاد میکنند، هستند مسئولانی که فعالیت این مدارس در کشور را در سالهای اخیر، قابل قبول میدانند و آن را مثبت ارزیابی میکنند. مسئولانی که در وزارت آموزش و پرورش حضور دارند و قبل از هرچیز، این وزارتخانه را به عنوان متولی اصلی مدارس فوتبال در کشور میدانند. محمد چینیان، معاون سلامت وزارت آموزشوپرورش یکی از این افراد است. او در گفتگو با «دنیای اقتصاد» فعالیت این مدارس در کشور را مثبت ارزیابی میکند و میگوید که این مدارس در سالهای اخیر توانستهاند نقش خوبی را در پرکردن اوقات فراغت دانشآموزان ایفا کنند. محسن حلاجی، مدیر تربیت بدنی معاونت تربیت بدنی و سلامت وزارت آموزش و پرورش نیز یکی دیگر از این موافقان است. او با بیان اینکه وزارت ورزش و جوانان در حال حاضر، نقش اصلی را در حوزه فعالیت این مدارس ایفا میکند، به «دنیای اقتصاد» میگوید: «این مدارس، فقط اسم مدرسه را دارند و لزوما تحت نظر وزارت آموزش و پرورش نیستند و این در حالی است که علاوه بر سازمانهایی مانند بسیج و تبلیغات اسلامی، وزارت آموزش و پرورش نیز میتواند نقش بزرگی را درمورد اوقات فراغت دانش آموزان ایفا کنند. اما به هرحال، با اینکه این مدارس از وزارت آموزش و پرورش برای فعالیت، مجوز دریافت نمیکنند، ما با آنها همکاریهایی داریم و در طول سال، مسابقاتی را با حضور دانشآموزان آنها اجرا میکنیم.» او ادامه میدهد: «قطعا مدارس فوتبال میتوانند نقش موثری را در یادگیری و پرکردن اوقات فراغت دانش آموزان ایفا کنند و نباید به خاطر تخطیهای برخی از این مدارس، کل فعالیت آنها را زیر سوال برد. ولی به هرحال خواسته ما از پدر و مادرها این است که هنگام ثبت نام فرزندانشان، حتما با مدیر مدرسه موردنظرشان صحبت کنند و مجوزهای آنها را ملاحظه کنند.» حلاجی میگوید که «هرچند در حال حاضر قوانین بالادستی اجازه نظارت مستقیم وزارت آموزش و پرورش بر مدارس فوتبال را نمیدهد ولی با این مدارس و باشگاهها در ارتباط خوبی هستیم و امیدواریم روزی بیاید که وزارت آموزش و پرورش به عنوان متولی اصلی این مدارس در کشور شناخته شود.»
مدارس فوتبال؛ راهی پر از سود برای سودجویان
از میان آموزش و پرورشیها اما افرادی نسبت به چگونگی فعالیت این مدارس، انتقادات شدیدی را بیان میکنند. علی جوادی، رئیس انجمن فوتبال مدارس وزارت آموزش و پرورش، یکی از این منتقدان است. او معتقد است که مدارس فوتبال هیچ نقش موثری چه از لحاظ فنی و چه اخلاقی برای دانشآموزان ایفا نمیکنند: «بررسی مجموعه مولفهها نشان میدهد که این مدارس در ارتقای جایگاه فوتبال در کشور، نقشی نداشتهاند و فقط این موضوع به نفع یک سری افراد سودجود که با افراد مشهور، ارتباطاتی دارند، تمام شده است. در برخی از مدارس فوتبال، ابتداییترین شرایط و مبانی اولیه آموزش فنی و اخلاقی رعایت نمیشود و این موضوع، باید به عنوان یک مشکل اصلی در این مورد شناخته شود.» جوادی در گفتگو با «دنیای اقتصاد» میگوید: «پدر و مادرهای زیادی گول تبلیغات این مدارس را میخورند و برای مشهور شدن فرزندانشان و از سر ناآگاهی، فرزندانشان را در این مدارس ثبت نام میکنند ولی نمیدانند که چه معضلاتی از این طریق گریبانگیر فرزندانشان خواهد شد.» جوادی معتقد است: « شاید بتوان ادعا کرد که 99درصد مدارس فوتبال کشور با انگیزههای تجاری تأسیس شدهاند؛ یعنی صاحبان آنها برای کسب درآمد اقدام به تأسیس مدرسه فوتبال میکنند و بهعنوان یک کسبوکار به آن میاندیشند. شاید هم حق با صاحبان این مدارس باشد چون از یک مؤسسه خصوصی نمیتوان انتظار داشت که بدون درنظرگرفتن منافع مالی خود به کار ادامه دهد چون ادامه حیاتش در غیر از این حالت، ممکن نخواهد بود. اما آفت کار هم دقیقا اینجاست چون زمانی که دید تجاری بر یک مؤسسه آموزشی حاکم میشود طبیعی است که نمیتوان خروجی شستهورفتهای از آن انتظار داشت.» او ادامه میدهد: «ما به دنبال پیدا کردن راهکارهایی برای حل این مشکلات هستیم و به همین خاطر جلساتی را با کمیته جوانان فدراسیون فوتبال برگزار کرده و در صدد تصویب آییننامه جدیدی برای فعالیت این مدارسایم. ما معتقدیم که وزارت آموزش و پرورش باید از شکلگیری و صدور مجوز برای این مدارس اطلاع داشته باشد و یا حتی صدور مجوز برای این مدارس، در انحصار این وزارت و تحت نظارت مستقیم آن و فدراسیون فوتبال باشد؛ چرا که دانش آموزان زیرنظر این وزارتخانه درس میخوانند و دیگر امورشان هم باید زیرنظر این وزارت باشد.»
گذار فوتبالیستهای کوچک دیگر به کوچههای خاکی نمیافتد
آنوقتها تابستان که میآمد، بچهها بودند و یک کوچه. آفتاب که شروع میکرد به رفتن، کمکم دروازههای آجری در عرض کوچهها عَلَم میشدند، توپهای پلاستیکی میآمدند وسط، داور فرضی سوت را میزد و شروع. پسرهای کوچه بودند که با جدیت تمام، فوتبال بازی میکردند، خطا میکردند، پاسهای بلند میفرستادند، توپهایشان به دست همسایهها با کارد و چاقو پاره میشد و ... و دخترها هم از همه این مراحل، محروم، مشغول به کارهای دیگر تا روزهای بلند تابستانشان تمام شود، روزهای کوچک درس و مدرسه، شروع. و این میشد تابستان بچهها؛ چهرههای آفتابسوخته میماند از آن روزها برایشان، چند توپ پلاستیکی پاره و چندلایه، شلوارهای از سر زانو پاره شده و بعد دوباره مهر میآمد و درس و مدرسه.
داستان اما حالا کمی عوض شده؛ دیگر کمتر کوچهای پیدا میشود که در روزهای گرم تابستان، بچههای ریز و درشت، از دم دمهای عصر، بساط فوتبالشان را در آن پهن کنند و سر و صدای بازی کردنشان، زنهای خانه دار خسته از کار روزانه را شاکی. حالا کوچههای خاکی، آسفالت شدهاند و رنگ تابستان برای بچهها عوض شده. حالا دیگر امتحانها تمام شده، نشده، مدرسهها از یک طرف و پدر و مادرها از طرف دیگر، برنامههای مختلفی برای روزهای تابستان که اوقات فراغت میخوانندش، تدارک میبینند. برنامههایی که حالا بیشترشان برای دانشآموزان پسر، دیگر فقط به کوچهها ختم نمیشود؛ پسرهای فوتبالدوست، حالا به جای کوچههای خاکی و آسفالتی برای بازی کردن، «مدرسه فوتبال»دار شدهاند. مدارسی که چندسالی میشود با تمام شدن امتحانات خردادماه، تبلیغاتشان برای جذب دانشآموزان بیشتر میشود و این پدر و مادرها هستند که خیلیهاشان، با امیدهای زیادی دست بچههایشان را میگیرند و برای ثبتنام به این مدارس میروند؛ پای حرف خیلیهاشان که بنشینی، علاوه بر ابراز خوشحالی، میگویند که دوست دارند بچههایشان بشوند: علی کریمی، علی دایی، مهدی مهدویکیا.
مدارس فوتبال؛ راهی برای مشهور شدن
از زمان تاسیس اولین مدرسه فوتبال در کشور، سالها میگذرد. در دهه ۴۰، باشگاه تاج و شاهین، اولین باشگاههایی بودند که در ایران مدرسه فوتبال راهاندازی کردند و بازیکنان این مدارس فوتبال، پشتوانهای برای آینده باشگاه بودند. باشگاه تاج در آن زمان پشتوانه مالی خوبی داشت و در بیشتر شهرستانها دارای شعبه بود. اهواز، رشت، مسجدسلیمان و همدان از جمله این شهرها بودند و این شعبهها، حتی پس از پیروزی انقلاب نیز بنیان باشگاه استقلال را تشکیل میدادند. در حال حاضر سپاهان، ذوبآهن، فولاد خوزستان، مس کرمان و... جزو معدود باشگاههاییاند که مدارس فوتبال دارند و به این شکل به تیمهای بزرگسال خود بازیکن تزریق میکنند.
حالا اما تعداد این مدارس در شهرهای کشور و به خصوص در پایتخت، آنقدر زیاد شده که مدیرانشان برای جذب افراد به مدارسشان، دست به تبلیغهای زیادی میزنند؛ به طوری که به محض شروع روزهای تابستان، انواع آگهیها و پلاکاردها در سطح شهرها، در روزنامههای مختلف چاپ و به دیوارهای شهرها چسبانده میشود و هرچند در این آگهیها گفته میشود که این مدارس در چهار فصل سال به دانشآموزان سرویس میدهند اما در عمل، حجم بیشتری از این تبلیغات بر روزهای فصل تابستان و یا همان اوقات فراغت دانش آموزان متمرکز شده؛ همین موضوع است که در سالهای گذشته، انتقاد بسیاری از کارشناسان و حتی پدر و مادرهای دانشآموزان علاقمند به فوتبال را به دنبال داشته است. از سوی دیگر، رشد قارچگونه مدارس فوتبال در کشور باعث شده که موضوع استاندارد و غیراستاندارد بودن این مدارس به میان بیاید و اگر پدر و مادری بخواهند فرزند خود را با هدف فوتبالیست شدن و فراگیری آموزشهای تخصصی فوتبال روانه مدرسه فوتبال کنند، آنگاه مشکل پیدا کردن مدرسه فوتبال استاندارد بهوجود میآید؛ مدارس استانداردی که تنها به پشتوانه نام ورزشکارانی که در برخی از جلسات تمرین دانش آموزان اکتفا نمیکنند و اصول آموزشی و اخلاقی را رعایت میکنند. همین چندوقت پیش بود که خبرهایی در مورد وجود آزار و اذیت در برخی از مدارس فوتبال کشور منتشر شد و موضوع چگونگی فعالیت این مدارس را دوباره بر سر زبانها انداخت. وجود چنین مسائلی باعث شده که تعدادی از مدیران این مدارس نسبت به زیادشدن مدارس فوتبال در کشور و وجود نداشتن نظارت درست بر فعالیتهای آنها انتقاد کنند. محمد دولتخواه، مدیر یکی از این مدارس است. او که به گفته خودش، ۲۰ سال است که در حوزه ورزش و آموزش فوتبال به دانش آموزان، فعالیت میکند، در این مورد به «دنیای اقتصاد» میگوید: «بانی فعالیت مدارس فوتبال در کشور، هیئت فوتبال و زیر نظر فدراسیون فوتبال است و حتی این هیئت، مدارس فوتبال ایران - بریزیلیا را تاسیس کرده و هرساله تعداد زیادی از دانشآموزان را به خود جذب میکند ولی موضوعی که وجود دارد این است که در حال حاضر، تعداد زیادی از مدارس فوتبال در کشور فعالیت میکنند که دارای مجوزهای لازم نیستند و به پشتوانه نامهای بزرگ فوتبال، کودکان و نوجوانان زیادی را به خود جذب میکنند.» او ادامه میدهد: «در تعداد زیادی از این مدارس، اصول آموزشی رعایت نمیشود، چرا که کار به کاردان سپرده نشده و پدر و مادرهای ناآگاه هم فرزندانشان را به خاطر به دست آوردن اسم و رسم و یا به اصطلاح خلاص شدن از آنها در روزهای تعطیل تابستان به این مدارس میفرستند. از نظر من فدراسیون و هیئت فوتبال در این مورد مقصرند و ما در نامههای مختلفی از رئیس فدراسیون خواستهایم که این موضوع را پیگیری کنند.»
فرزندتان را با ۷میلیون
به باشگاههای اروپایی بفرستید
اما علاوه بر اینها، هزینهای که این مدارس برای آموزش به دانشآموزان میگیرند، در سالهای گذشته، رشد زیادی داشته؛ به طوری که از ۱۵ هزارتومان چندین سال پیش، به حدود ۲۰۰ هزارتومان، فقط برای سه ماه تابستان رسیده است. هرچند بستگی دارد که مدرسه فوتبالی که برای ثبتنام دانشآموزان انتخاب میشود، در کجای شهر قرار گرفته باشد؛ مثلا در شهر تهران، هرچه این مدارس در محلات شمالیتر قرار گرفته باشد، هزینهها هم بالاتر میرود. به عنوان مثال در حال حاضر، هزینه ثبتنام برای حضور در یک مدرسه فوتبال در امیرآباد تهران، ۲۰۰ هزارتومان برای سه ماه تابستان و صدهزارتومان برای ماههای دیگر سال است؛ در حالی که در مدرسه فوتبالی که در میدان شهدای تهران تاسیس شده، حدود ۱۷۰ هزارتومان برای سه ماه تابستان است؛ ساعتهای آموزش هم به پسران فوتبالدوست فرق میکند: از ساعت هشت صبح تا پنج بعدازظهر برای کسانی که در محلات جنوبی تهران به مدرسه فوتبال میروند و ساعتهای کمتری برای کسانی که در محلات شمالی، حضور در مدارس فوتبال را برای گذراندن اوقات فراغتشان انتخاب کردهاند و این نشان میدهد که نرخ و ساعت مصوبی برای فعالیت این مدارس در کشور وجود ندارد. دولتخواه در این مورد نیز میگوید: «به دلیل وجود نداشتن نظارت درست بر فعالیت این مدارس در کشور، هر مدرسهای ساز خودش را میزند و این به یکی از معضلات اصلی آنها تبدیل شده است. از سوی دیگر، هزینههای این مدارس آنقدر بالاست که در سالهای اخیر و بخصوص امسال، تعداد مراجعهکنندگان برای ثبتنام بسیار کمتر شده است؛ به طوری که از اول شروع فصل تابستان تا به حال، ۱۰ نفر در مدرسه تحت مدیریت من ثبتنام کردهاند و این نشاندهنده این است که وضعیت اقتصادی مردم به سمتی رفته که پرکردن اوقات فراغت بچهها، در درجه چندم اهمیت قرار گرفته است و همه اینها درحالی است که هنوز هم تعدادی از این مدارس، باشعار اینکه با هفت میلیون تومان میتوانند فرزندان پدر و مادرها را به باشگاههای اروپا و برزیل و ... بفرستند در نقاط شمالی تهران فعالیت میکنند.» اسدی، پدر یکی از دانشآموزان یکی از مدارس فوتبال تهران نیز در این مورد میگوید: «به سبب وجود علاقمندان فراوان به ورزش فوتبال در کشور، شهرهای مختلف شاهد فعالیت دهها مدرسه فوتبال هستند که برخی ازآنها با استفاده از نام فوتبالیستها و مربیان سرشناس اقدام به جذب نوجوانان بویژه در تابستان میکنند، در حالیکه از ارائه امکانات و آموزشهای لازم و همچنین حضور افرادی که وعده آموزش فوتبال از سوی آنان داده شده است، خبری نیست.» او ادامه میدهد: «امروزه حتی در بسیاری موارد خانوادهها راضیاند با پرداخت مبلغی کودکان خود را به آرزویشان که بازی کردن در یک تیم اسم و رسم دار است، برسانند تا شاید به این واسطه استعداد فرزند خود را شکوفا کرده و او را در بالاترین مسابقات کشور ببینند. شاید عشق زیاد به فوتبال نوجوان را مجبور میکند که برای رسیدن به جایگاهی که آرزویش را دارد، سر کیسه را شل کند و بسیاری از والدین که آنچنان سر از کار نوجوانان خود در نمیآورند، مجبورند به خواسته کسانی تن دهند که به فرزندان آنها قول بازی کردن در یک تیم لیگ برتری و درخشش به عنوان یک ستاره را میدهند و آنها را هوایی میکنند، در واقع برخی افراد به نام مدارس فوتبال هزینههای زیادی از خانوادهها میگیرند و بدون اینکه خروجی مناسبی داشته باشند، فعالیت میکنند.»
مدارس فوتبال فعالیت قابل قبولی دارند
در مقابل کسانی که در مورد فعالیت مدارس فوتبال در کشور انتقاد میکنند، هستند مسئولانی که فعالیت این مدارس در کشور را در سالهای اخیر، قابل قبول میدانند و آن را مثبت ارزیابی میکنند. مسئولانی که در وزارت آموزش و پرورش حضور دارند و قبل از هرچیز، این وزارتخانه را به عنوان متولی اصلی مدارس فوتبال در کشور میدانند. محمد چینیان، معاون سلامت وزارت آموزشوپرورش یکی از این افراد است. او در گفتگو با «دنیای اقتصاد» فعالیت این مدارس در کشور را مثبت ارزیابی میکند و میگوید که این مدارس در سالهای اخیر توانستهاند نقش خوبی را در پرکردن اوقات فراغت دانشآموزان ایفا کنند. محسن حلاجی، مدیر تربیت بدنی معاونت تربیت بدنی و سلامت وزارت آموزش و پرورش نیز یکی دیگر از این موافقان است. او با بیان اینکه وزارت ورزش و جوانان در حال حاضر، نقش اصلی را در حوزه فعالیت این مدارس ایفا میکند، به «دنیای اقتصاد» میگوید: «این مدارس، فقط اسم مدرسه را دارند و لزوما تحت نظر وزارت آموزش و پرورش نیستند و این در حالی است که علاوه بر سازمانهایی مانند بسیج و تبلیغات اسلامی، وزارت آموزش و پرورش نیز میتواند نقش بزرگی را درمورد اوقات فراغت دانش آموزان ایفا کنند. اما به هرحال، با اینکه این مدارس از وزارت آموزش و پرورش برای فعالیت، مجوز دریافت نمیکنند، ما با آنها همکاریهایی داریم و در طول سال، مسابقاتی را با حضور دانشآموزان آنها اجرا میکنیم.» او ادامه میدهد: «قطعا مدارس فوتبال میتوانند نقش موثری را در یادگیری و پرکردن اوقات فراغت دانش آموزان ایفا کنند و نباید به خاطر تخطیهای برخی از این مدارس، کل فعالیت آنها را زیر سوال برد. ولی به هرحال خواسته ما از پدر و مادرها این است که هنگام ثبت نام فرزندانشان، حتما با مدیر مدرسه موردنظرشان صحبت کنند و مجوزهای آنها را ملاحظه کنند.» حلاجی میگوید که «هرچند در حال حاضر قوانین بالادستی اجازه نظارت مستقیم وزارت آموزش و پرورش بر مدارس فوتبال را نمیدهد ولی با این مدارس و باشگاهها در ارتباط خوبی هستیم و امیدواریم روزی بیاید که وزارت آموزش و پرورش به عنوان متولی اصلی این مدارس در کشور شناخته شود.»
مدارس فوتبال؛ راهی پر از سود برای سودجویان
از میان آموزش و پرورشیها اما افرادی نسبت به چگونگی فعالیت این مدارس، انتقادات شدیدی را بیان میکنند. علی جوادی، رئیس انجمن فوتبال مدارس وزارت آموزش و پرورش، یکی از این منتقدان است. او معتقد است که مدارس فوتبال هیچ نقش موثری چه از لحاظ فنی و چه اخلاقی برای دانشآموزان ایفا نمیکنند: «بررسی مجموعه مولفهها نشان میدهد که این مدارس در ارتقای جایگاه فوتبال در کشور، نقشی نداشتهاند و فقط این موضوع به نفع یک سری افراد سودجود که با افراد مشهور، ارتباطاتی دارند، تمام شده است. در برخی از مدارس فوتبال، ابتداییترین شرایط و مبانی اولیه آموزش فنی و اخلاقی رعایت نمیشود و این موضوع، باید به عنوان یک مشکل اصلی در این مورد شناخته شود.» جوادی در گفتگو با «دنیای اقتصاد» میگوید: «پدر و مادرهای زیادی گول تبلیغات این مدارس را میخورند و برای مشهور شدن فرزندانشان و از سر ناآگاهی، فرزندانشان را در این مدارس ثبت نام میکنند ولی نمیدانند که چه معضلاتی از این طریق گریبانگیر فرزندانشان خواهد شد.» جوادی معتقد است: « شاید بتوان ادعا کرد که 99درصد مدارس فوتبال کشور با انگیزههای تجاری تأسیس شدهاند؛ یعنی صاحبان آنها برای کسب درآمد اقدام به تأسیس مدرسه فوتبال میکنند و بهعنوان یک کسبوکار به آن میاندیشند. شاید هم حق با صاحبان این مدارس باشد چون از یک مؤسسه خصوصی نمیتوان انتظار داشت که بدون درنظرگرفتن منافع مالی خود به کار ادامه دهد چون ادامه حیاتش در غیر از این حالت، ممکن نخواهد بود. اما آفت کار هم دقیقا اینجاست چون زمانی که دید تجاری بر یک مؤسسه آموزشی حاکم میشود طبیعی است که نمیتوان خروجی شستهورفتهای از آن انتظار داشت.» او ادامه میدهد: «ما به دنبال پیدا کردن راهکارهایی برای حل این مشکلات هستیم و به همین خاطر جلساتی را با کمیته جوانان فدراسیون فوتبال برگزار کرده و در صدد تصویب آییننامه جدیدی برای فعالیت این مدارسایم. ما معتقدیم که وزارت آموزش و پرورش باید از شکلگیری و صدور مجوز برای این مدارس اطلاع داشته باشد و یا حتی صدور مجوز برای این مدارس، در انحصار این وزارت و تحت نظارت مستقیم آن و فدراسیون فوتبال باشد؛ چرا که دانش آموزان زیرنظر این وزارتخانه درس میخوانند و دیگر امورشان هم باید زیرنظر این وزارت باشد.»
ارسال نظر