پیش فهمهای رفتار و کنش اقتصادی در اصفهان - ۳ اسفند ۹۱
پژوهشگر فلسفه
ایران سرزمین پهناوری است که این پهناوری و وسعت و نیز تاریخ پرفراز و نشیب آن که ناشی از قرار گرفتن در گذرگاه میان آسیا و اروپا و تجربه تحول اجتماعی آن است، ویژگی خاصی به آن داده است که حل معضلات آن رویکردی ویژه میخواهد.
برای دستیابی به چنین رویکردی باید کنش و واکنش هر منطقه این سرزمین پهناور مورد تعمق و بررسی قرار گیرد. در واقع علم به جزئیات و پرداختن به مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردم در اصفهان، یزد، کاشان، گیلان و مازندران، خوزستان، بلوچستان و خراسان هنگامی تحقق خواهد یافت که دانش رایج بتواند از رویکرد خاصی که میتوان به آن رویکرد انتروپولژیک گفت بهطور بهینه بهره گیرد.
پژوهشگر فلسفه
ایران سرزمین پهناوری است که این پهناوری و وسعت و نیز تاریخ پرفراز و نشیب آن که ناشی از قرار گرفتن در گذرگاه میان آسیا و اروپا و تجربه تحول اجتماعی آن است، ویژگی خاصی به آن داده است که حل معضلات آن رویکردی ویژه میخواهد.
برای دستیابی به چنین رویکردی باید کنش و واکنش هر منطقه این سرزمین پهناور مورد تعمق و بررسی قرار گیرد. در واقع علم به جزئیات و پرداختن به مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردم در اصفهان، یزد، کاشان، گیلان و مازندران، خوزستان، بلوچستان و خراسان هنگامی تحقق خواهد یافت که دانش رایج بتواند از رویکرد خاصی که میتوان به آن رویکرد انتروپولژیک گفت بهطور بهینه بهره گیرد. یکی از مهمترین مسائلی که در این زمینه واجد اهمیت است، رفتار و کنش و عملکرد مردم متفاوت در اقلیم متنوع جغرافیای ایران است، برای بررسی و تامل در این رفتار و کنش از جمله باید پرسشی انسانشناسانه داشت. از این رو باید پرسید که نخست ایرانی کیست و در ادامه مردم ساکن در این جغرافیا چه کسانی هستند؟ برای نمونه تهرانیها، خراسانیها، مازندرانیها، گیلانیها و اصفهانیها واجد چه خصوصیات ویژهای هستند؟ و در رفتار، کردار و منش واجد چه وحدتها و چه تمایزاتی هستند، در اینجا میخواهیم درباره کنش و منش اصفهانی بهویژه در عرصه اقتصادی به اجمال تامل کنیم. پرسش از اینکه اصفهانی کیست، درواقع پرسشی انسانشناسانه است. از این رو باید در پاسخ به این پرسش از اسلوبهای این
رشته استفاده کرد. در افواه عمومی صفتهای متفاوت و متنوعی را به اصفهانی و اصفهان نسبت میدهند، گاه او را حسابگر و اقتصادی، گاه «زرنگ و کاری» و گاه محافظهکار و بسته نامیدهاند، اما به واقع «اصفهانی» کیست؟ و اصفهان چگونه جایی است؟ چه مناسبات اقتصادی در تاریخ این شهر تعریف شده است؟ این پرسش انترپولوژیک را چگونه میتوان پاسخ داد؟ اگر هم نتوان اساسا برای آن پاسخی یافت، شاید بتوان درباره آن تامل کرد و از رهگذر این تامل به شناخت واقعی بخشی از مردم این سرزمین نزدیک شد، یکی از مهمترین مولفههایی که باید در این رویکرد به آن توجه کنیم، این است که اقتصاد در شرایط تاریخی، اجتماعی و فرهنگی، جغرافیایی قابل بررسی است، برای بررسی منش و رفتار اصفهانی، پیش از هر چیز، شناخت جغرافیای اصفهان، امری ضروری است. اصفهان شهری است در تقاطع کویر و کوهپایه، این خصوصیات مهمترین مولفهای است که هستی مکانی اصفهانی را رقم میزند، از این رو میتوان گفت کنش کویری امری است که جوهر رفتار اصفهانی را در حوزه اقتصاد، تشکیل میدهد، اما در جوار کویر، اصفهان صاحب رودخانهای است. روحیه کویری چگونه میتواند در دل خود، باغی ایجاد کند.
میتوان گفت با وجود کویر، استراتژی گسترش شهر در دوره حکومت شاه عباس نگاهی شرقی بود. او برای اینکه بتواند حرکت کویر را مهار کند، در شرق به احداث باغهای توت همت گماشت و از طریق این باغها چرخه تولیدی ایجاد کرد، تا این چرخه بتواند فعالیتی اقتصادی را ساماندهی کند، شامل باغ توت، کرم ابریشم و ریسندگی میشود و فرهنگ ریسندگی و تولید صنعتی را در اصفهان نهادینه میکند. این فعالیت ایجاد باغ را میتوان ناشی از خردی دانست که میکوشد نسبت دیگری را با طبیعت برقرار کند. کنش و رفتاری که از یک سو نمیخواهد با طبیعت جدالی همه جانبه داشته باشد، از سوی دیگر نمیخواهد در طبیعت منحل شود. ازاین رو میکوشد با طبیعت به گونهای تعامل کند و بیامیزد. پس اصفهان اقلیمی است که نقطه تقاطع کویر و کوهپایه محسوب میشود، با حضور رودخانهای جاری در آن که باعث میشود، مفهوم آب سیلانی جدی داشته باشد، اما نه چون مناطق شمالی و نه کم آب همچون مناطق کویری ناب کنش خاصی را در مردم این ناحیه ایجاد کرده است که درک کنند نه آنچنان ثروت طبیعی دارند که بتوانند سبک بال و بدون دغدغه از مواهب طبیعی بهره باشند، نه آنچنان فقیرند که مجبور به مهاجرت شوند. پس باید
خردی را بارور و تناور کنند که با همه چیز با تامل و محاسبه برخورد میکند و بتواند با این محاسبه زندگی را سامانی درخور دهند. جدا از این مولفه یعنی بستر جغرافیایی، حضور مانوفاکتورهای ریسندگی منش و کنش کار و دقت صنعتی را با آن روحیه حسابگر و با ثروتهای طبیعی در هم ادغام کرد و آنرا در روحیه اصفهانی تناورتر کرد. حاصل آنکه روحیه جزئی نگر و ظریفی را به گونهای نهادینه کرد که تجسم آن را میتوان در هنرهای دستی اصفهان سراغ گرفت، چرا که کاردستی و تولیدی روحیه درونگری را منتقل میکند و زمینه کار و زحمت را به گونهای فراهم میآورد که بهتدریج با احداث کارخانههای نساجی اصفهان قطب کارگری ایران شکل میگیرد و صدای سوت کارخانهها در شیفتهای مختلف نظمی نوین را در روحیه اصفهانی میکارد و اینگونه است که کار در اصفهان مفهومی خاص مییابد. جدا از این ابعاد، میتوان ابعاد تاریخی در حیات ذهنی و روحی مردم این منطقه را در منش و کردار و رفتار آنان دخیل دانست که همانا حضور دینی توحیدی است اصفهانیها در روند تاریخ با قبول شریعت اسلامی، دین اسلام را پذیرفتند و مسلمان شدند و در دوران صفوی شیعه شدند، اما از جنبه پدیدارشناسی باید همواره
منظور داشت که پیش فهمهای انباشته در بطن روح تاریخی یک قوم چگونه در باورها و اعتقادات نو موثر واقع میماند. اگر در مناطق عشایری از جنبه دینشناسی با دین طبیعی روبهرو هستیم، این دگرگونی واجد مختصات و خصوصیات و مولفههای دیگر را نمیتوان به عنوان پیش فهمها در دیانت جدید نادیده گرفت. از این رو اگرچه از جنبه اعتقادی به دیانت نو رو میآورند، اما منش و کنشهای دیانت قبلی بسیار قابل مشاهده است. بعد از شناخت بستر جغرافیایی، زمینههای صنعتی و باورهای ذهنی، باید به مولفه دیگری پرداخت.
موقعیت ژئوپولتیک اصفهان
اصفهان در مرکز ایران قرار دارد و از آنجا که ایران گذرگاه بوده، همواره مورد تاخت و تاز قرار داشته است. این تاخت و تاز مدوام به ایران به طور عام و اصفهان بهطور خاص سبب گونه و نوعی بیثباتی در این منطقه شده است. این بیثباتی و ناآرامی اثرات خود را در روحیه اصفهانی به جا گذاشته است. از این رو همواره بیان میشود که اصفهانی ثروت و سرمایهاش را روی یک محور سازماندهی نمیکند و شش محور متمرکز را قابل بررسی کرده است تا اگر یک محور آسیب دید، بتواند روی محورهای دیگر فعالیت کند، پس میتوان اصفهان و اصفهانی را در رفتار و کنش اقتصادی اینگونه صورتبندی کرد.
۱- بسترهای جغرافیایی که اصفهان را در تقاطع کویر و کوهپایه قرار داده است، از این رو روحیه مقتصد او ناشی ازاستفاده بهینه از آب است.
2- حضور کویر باعث ایجاد باغ شده است و اصفهان باغی در کویر است و حضور باغ در دوران شاه عباس باعث ایجاد باغهای توت در شرق اصفهان شد و از طریق این باغهای توت چرخه صنعتی شامل سه مرحله درخت توت، کرم ابریشم و ریسندگی شد و این زمینهای شد تا با احداث صنایع نساجی کار و زحمت با کیفیتی دیگر در اصفهانی نهادینه شود.
۳- حضور دین توحیدی به ویژه خدا جهان را از هیچ میآفریند، پس خدا کنشگر است و انسان عکسی از خدا است، پس انسان کنشگر است، این پیشفهم را در تحول به دوره اسلامی جا داده و روحیه فعالیت و کنشگری را در آن تناور کرده است.
4- اصفهان در مرکز ایران است و ایران همواره مورد تاخت و تاز بوده، از این رو همواره حس ناامنی برای مردمان این منطقه امری جدی بوده است. پس اصفهانی همواره در حال ذخیرهسازی است، با تامل مصرف میکند و میداند که به خاطر ناآرامیها باید سرمایهاش را تنها بر روی یک محور سامان ندهد و وجوه مختلفی را در نظر بگیرد.
میدان نقش جهان اثر پاسکال کَست(۱۸۷۹ - ۱۷۸۷)
ارسال نظر