شاعران آینه جامعهاند
پری صابری کارگردان تئاتر، نمایشنامهنویس و نویسنده رمان است. او گروه تئاتر پازارگاد را ایجاد کرد و تالار مولوی را در تهران تاسیس کرد. صابری نشان لژیون دونور فرانسه را در سال ۲۰۰۴ دریافت کرد. پری صابری پس از پایان دوره متوسطه برای ادامه تحصیل در رشته سینما و تئاتر به پاریس رفت. در دوران دانشجویی فیلم کوتاهی درباره یکی از رباعیات خیام ساخت که به عنوان بهترین فیلم دانشجویی ۱۹۵۴ در فرانسه برگزیده شد. او این روزها نمایش مرغ باران را بر صحنه دارد که میگوید با بردن این نمایش بر روی صحنه به آرزوی دیرینهاش رسیده است.
پری صابری کارگردان تئاتر، نمایشنامهنویس و نویسنده رمان است. او گروه تئاتر پازارگاد را ایجاد کرد و تالار مولوی را در تهران تاسیس کرد. صابری نشان لژیون دونور فرانسه را در سال ۲۰۰۴ دریافت کرد. پری صابری پس از پایان دوره متوسطه برای ادامه تحصیل در رشته سینما و تئاتر به پاریس رفت. در دوران دانشجویی فیلم کوتاهی درباره یکی از رباعیات خیام ساخت که به عنوان بهترین فیلم دانشجویی ۱۹۵۴ در فرانسه برگزیده شد. او این روزها نمایش مرغ باران را بر صحنه دارد که میگوید با بردن این نمایش بر روی صحنه به آرزوی دیرینهاش رسیده است.
خانم صابری کمی در مورد به روز کردن زمانهای نمایش «مرغ باران» به شکل امروزی توضیح دهید:
من در نمایش مرغ باران به صورت مستند کار نکردم. این نمایش را چند سال پیش نوشتم و به مرور شکل امروزیاش را به خود گرفت. 1000 سال پیش فردوسی این نمایش را نوشته و من فقط به نوشتههای او بسنده نکردم. باید بگویم که من مستندساز نیستم، اگر قرار به کار کردن مستند بود که باید تمام آداب و رسوم و لباسهای 1000 سال پیش را رعایت میکردم. من به شعر فردوسی فرم نمایشی دادم. کار و هسته این اثر متعلق به فردوسی است، ولی حالت تئاتری ندارد، اما به جرات میتوانم بگویم که تمام کارهای فردوسی قابلیت نمایشی شدن را دارند. من این کار و ارائه فرم نمایشی را بر روی 5-6 اثر فردوسی انجام دادهایم.
تلفیق اشعار کلاسیک با شعرهای امروزی و استفاده از شاعرانی مثل فردوسی، شاملو و مولوی در کنار هم چطور اتفاق افتاد؟
ما منشا قدرتمندی در توضیح شرایطمان به عنوان شعر داریم که بیانگر احساسات ماست و در زمان جریان دارد. شعر فارسی هم قدرت جادویی بسیاری دارد و تا الان هم این قدرت در آن وجود داشته است. از زمان شاعران عهد قدیم تا زمان نیما میشود این جریان جاری و متصل به یکدیگر را درک کرد. در این کار من دنبال استفاده از شاعر مشخصی نبودم و از ابتدا قصد نداشتم از شاعر مشخصی استفاده کنم. زمان به من نشان داد که از اشعاری که در نمایش استفاده شده میشود در خدمت نمایش استفاده کرد، چرا که ربط مستقیم با اشعار فردوسی داشتند. من شعر را به خوبی میشناسم و میدانستم استفاده از اشعار برای روند دراماتیک نمایش لازم است.
چقدر قصهای را که بر روی صحنه بردهاید مطابق با شرایط جامعه امروز میدانید؟
شعرای ما آینه اجتماع مملکت خود هستند. فردوسی، حافظ، مولانا همیشه شاعران به روزی هستند و دوره آنها هرگز تمام نمیشود. آنها آینهای دقیق و شفاف از اجتماع هستند. مولانا عرفان را به عنوان آینهای صیقلی بر روبهروی ما مینشاند. فردوسی شناسنامه ماست و این شناسنامه هیچوقت کهنه نمیشود. بقیه شعرا هم همینطور هستند. نمیشود گفت که اشعار به طور مستقیم با شرایط امروزی جامعه مرتبط هستند. من میگویم این اشعار به کلیت بشر اشاره دارند وقتی شکسپیر تمام مصائب دربار انگلیس را در نمایشش شرح میدهد، میتوان نقاط ضعف را در تمام جوامع احساس کرد و هیچکس هم نمیتواند نهاد بشر را از ظلم مبرا کند. خصایصی همچون جاهطلبی، قدرت، عشق همیشه هستند و اگر کسی درست موشکافی کرده باشد، میتواند آینهای تمامقد از جامعه را نمایش دهد. شیطان همیشه هست. موجودی فریبنده که به ایزد متعال سجده نمیکند و در زندگی روزمره ما هم خواهد بود.
چقدر برای درآمدن نمایش تمرین کردید؟
من تمرین خود را از حدود 4 ماه پیش شروع کردم، ولی چون همزمان با نوروز و جشنواره فجر شد، مرتب کار نکردیم و سر جمع حدود 40 جلسه تمرین داشتیم. مضاف بر اینکه برای خود من هم سانحهای پیش آمد و من دچار شکستگی پا شدم و جراحی بزرگی بر روی پایم انجام دادم، اما چون به بچهها متعهد بودم و همچنین اساتیدی چون کامکار، آقای رجبپور و آقای کوثری در کنارم قرار داشتند، توانستند این نمایش را به همراه گروه خوب بازیگری بر روی صحنه ببرم.
خانم صابری کمی در مورد به روز کردن زمانهای نمایش «مرغ باران» به شکل امروزی توضیح دهید:
من در نمایش مرغ باران به صورت مستند کار نکردم. این نمایش را چند سال پیش نوشتم و به مرور شکل امروزیاش را به خود گرفت. 1000 سال پیش فردوسی این نمایش را نوشته و من فقط به نوشتههای او بسنده نکردم. باید بگویم که من مستندساز نیستم، اگر قرار به کار کردن مستند بود که باید تمام آداب و رسوم و لباسهای 1000 سال پیش را رعایت میکردم. من به شعر فردوسی فرم نمایشی دادم. کار و هسته این اثر متعلق به فردوسی است، ولی حالت تئاتری ندارد، اما به جرات میتوانم بگویم که تمام کارهای فردوسی قابلیت نمایشی شدن را دارند. من این کار و ارائه فرم نمایشی را بر روی 5-6 اثر فردوسی انجام دادهایم.
تلفیق اشعار کلاسیک با شعرهای امروزی و استفاده از شاعرانی مثل فردوسی، شاملو و مولوی در کنار هم چطور اتفاق افتاد؟
ما منشا قدرتمندی در توضیح شرایطمان به عنوان شعر داریم که بیانگر احساسات ماست و در زمان جریان دارد. شعر فارسی هم قدرت جادویی بسیاری دارد و تا الان هم این قدرت در آن وجود داشته است. از زمان شاعران عهد قدیم تا زمان نیما میشود این جریان جاری و متصل به یکدیگر را درک کرد. در این کار من دنبال استفاده از شاعر مشخصی نبودم و از ابتدا قصد نداشتم از شاعر مشخصی استفاده کنم. زمان به من نشان داد که از اشعاری که در نمایش استفاده شده میشود در خدمت نمایش استفاده کرد، چرا که ربط مستقیم با اشعار فردوسی داشتند. من شعر را به خوبی میشناسم و میدانستم استفاده از اشعار برای روند دراماتیک نمایش لازم است.
چقدر قصهای را که بر روی صحنه بردهاید مطابق با شرایط جامعه امروز میدانید؟
شعرای ما آینه اجتماع مملکت خود هستند. فردوسی، حافظ، مولانا همیشه شاعران به روزی هستند و دوره آنها هرگز تمام نمیشود. آنها آینهای دقیق و شفاف از اجتماع هستند. مولانا عرفان را به عنوان آینهای صیقلی بر روبهروی ما مینشاند. فردوسی شناسنامه ماست و این شناسنامه هیچوقت کهنه نمیشود. بقیه شعرا هم همینطور هستند. نمیشود گفت که اشعار به طور مستقیم با شرایط امروزی جامعه مرتبط هستند. من میگویم این اشعار به کلیت بشر اشاره دارند وقتی شکسپیر تمام مصائب دربار انگلیس را در نمایشش شرح میدهد، میتوان نقاط ضعف را در تمام جوامع احساس کرد و هیچکس هم نمیتواند نهاد بشر را از ظلم مبرا کند. خصایصی همچون جاهطلبی، قدرت، عشق همیشه هستند و اگر کسی درست موشکافی کرده باشد، میتواند آینهای تمامقد از جامعه را نمایش دهد. شیطان همیشه هست. موجودی فریبنده که به ایزد متعال سجده نمیکند و در زندگی روزمره ما هم خواهد بود.
چقدر برای درآمدن نمایش تمرین کردید؟
من تمرین خود را از حدود 4 ماه پیش شروع کردم، ولی چون همزمان با نوروز و جشنواره فجر شد، مرتب کار نکردیم و سر جمع حدود 40 جلسه تمرین داشتیم. مضاف بر اینکه برای خود من هم سانحهای پیش آمد و من دچار شکستگی پا شدم و جراحی بزرگی بر روی پایم انجام دادم، اما چون به بچهها متعهد بودم و همچنین اساتیدی چون کامکار، آقای رجبپور و آقای کوثری در کنارم قرار داشتند، توانستند این نمایش را به همراه گروه خوب بازیگری بر روی صحنه ببرم.
ارسال نظر