چه سنی برای راهاندازی یک کسبوکار مناسب است؟ - ۲۶ بهمن ۹۱
مترجم: پریسا حبیبی
معمولا شرکتهای بزرگ سرمایهگذاری به افراد بالای سیسال اعتماد نمیکنند و سرمایههای خطرپذیر (سرمایههایی که به همراه کمکهای مدیریتی، در اختیار شرکتهای جوان و دارای آتیه اقتصادی قرار میدهند و از منابع مهم تامین مالی شرکتهای کوچک و نوپا است. ) خود را در اختیار آنان قرار نمیدهند. در اینجا پنج دلیل آورده شده است که نشان میدهد چرا این اعتماد وجود ندارد و چرا آنها این ریسک را میکنند؟ براساس همین رویکرد است که گاهی این طور به نظر میرسد که بر در ورودی شرکتهای بزرگ سرمایهای نوشته شده است «افراد با سن بالا پذیرفته نمیشوند.
معمولا شرکتهای بزرگ سرمایهگذاری به افراد بالای سیسال اعتماد نمیکنند و سرمایههای خطرپذیر (سرمایههایی که به همراه کمکهای مدیریتی، در اختیار شرکتهای جوان و دارای آتیه اقتصادی قرار میدهند و از منابع مهم تامین مالی شرکتهای کوچک و نوپا است. ) خود را در اختیار آنان قرار نمیدهند. در اینجا پنج دلیل آورده شده است که نشان میدهد چرا این اعتماد وجود ندارد و چرا آنها این ریسک را میکنند؟ براساس همین رویکرد است که گاهی این طور به نظر میرسد که بر در ورودی شرکتهای بزرگ سرمایهای نوشته شده است «افراد با سن بالا پذیرفته نمیشوند.
مترجم: پریسا حبیبی
معمولا شرکتهای بزرگ سرمایهگذاری به افراد بالای سیسال اعتماد نمیکنند و سرمایههای خطرپذیر (سرمایههایی که به همراه کمکهای مدیریتی، در اختیار شرکتهای جوان و دارای آتیه اقتصادی قرار میدهند و از منابع مهم تامین مالی شرکتهای کوچک و نوپا است.) خود را در اختیار آنان قرار نمیدهند. در اینجا پنج دلیل آورده شده است که نشان میدهد چرا این اعتماد وجود ندارد و چرا آنها این ریسک را میکنند؟ براساس همین رویکرد است که گاهی این طور به نظر میرسد که بر در ورودی شرکتهای بزرگ سرمایهای نوشته شده است «افراد با سن بالا پذیرفته نمیشوند.» خیلی سخت نیست که دلیل این رویکرد را متوجه شویم، اغلب سرمایهگذارها به دنبال پدیدههای منحصربهفرد هستند و برای سرمایهگذاریهای خود به دنبال افرادی چون بیل گیتس، استیو جابز، لری الیسون، میشل دل، لری پیج و مارک زوکربرگ هستند، چراکه آنها توانستند در دهه بیستم زندگی خود، بزرگترین و موفقترین شرکتهای دنیا را تاسیس کنند و اثباتی بر این ادعا هستند. اما آیا این تعبیر یک حقیقت محض است؟ یعنی اگر سن شما از سی سال یا احیانا چهل سالگی گذشته باشد، بدون آنکه هنوز یک سرمایهگذاری موفق را راهاندازی کرده باشید، دیگر دیر شده است؟ و محکوم هستید که دیگر این شانس را از دست بدهید؟ در حالی که اهرم و قدرت نفوذ کارآفرینان موفق، تجارب و ویژگیهای آنها است که در توسعه بینش منحصربهفرد و سرمایهگذاریهای آنها نقش دارد. با این حال بررسی موفقیت کارآفرینان جوان و پتانسیل بیشتر آنها در سرمایهگذاریهای موفق از ارزش بالایی برخوردار است و ما در تحقیقاتمان برای نوشتن کتاب جدید «دستیابی به موفقیت در کارآفرینی» که چارچوبهای اولیه در یک سرمایهگذاری درخشان را تحت بررسی قرار میدهد، به آنها توجه بیشتری کردیم. رایجترین استدلالهایی که بهدست آوردیم نشان میداد که کارآفرینان جوان دارای مزیتهایی هستند که در زیر به برخی از آنها اشاره میکنیم:
استدلال اول: کارآفرینان جوان ایدههای بهتری دارند.
آیا زوکربرگ، جابز، برین و دیگر کارآفرینان جوان باید موفقیت خود را مدیون ایدههای خود باشند؟ اگر بخواهیم صادقانه جواب بدهیم ، پاسخ مثبت است. البته ایدههای بزرگ میتواند به ذهن همه کسانی که درک و شناخت درستی از بازار و نیازهای مشتریان دارند، برسد. اما این بنیانگذاران جوان تمام استعداد خود را در بهکارگیری تکنولوژیهای نوظهور در بازار مصرفکننده به کار بردند و جوان بودن آنها نقش موثری در این موفقیتها داشت. با این حال بدون در نظر گرفتن سن و پیشینه افراد، اگر شما بتوانید با نگاهی منتقدانه به تحقیق بازار بپردازید، میتوانید با توسعه بینش خود به درستی نیازهای یک بازار را شناسایی کنید. به طور مثال هیچکس بهتر از مدیر پنجاه ساله شرکت سیسکو سیستم (تولیدکننده تجهیزات شبکه) نتوانست نیاز این بازار را شناسایی کند و برحسب نیاز مشتریان محصولاتش را توسعه دهد.
استدلال دوم: کارآفرینان جوان نمیدانند که چه کارهایی نمیتوانند صورت پذیرند.
آیا بیتجربگی یک مزیت است؟ کارآفرینان جوانتر اغلب انتظارات خیلی کوچک را نادیده نمیگیرند و از ضرر چنین رویکرد اشتباهی دور هستند. اما در ضمن مانند یک کارآفرین با تجربه که مهارت روبهرو شدن با تغییرات پویا را که الهام بخش آنها در اندیشیدن بر ترس اتفاقات در آینده هستند ندارند.
استدلال سوم: کارآفرینان جوانتر متمرکزتر عمل میکنند.
در صنایع انفورماتیک جوانان بیست ساله بسیاری دیده میشوند که تنها با یک ایده کسبوکار خود را آغاز کردهاند. یکی از این جوانان موفق داریان شیرازی از موسسان شرکت Fwix است. او میگوید: ما برای شروع کار هیچ سرمایهای نداشتیم و از آپارتمان خود استفاده کردیم. ما تمام فضای آن را با میزها وکامپیوترها پر کردیم و وسایل خودمان را در اتاق کوچکی جا دادیم. شرایط ما به گونهای بود که تنفس ما بیشتر از محصولاتمان بود تا هوای درون اتاق.
استدلال چهارم: کارآفرینان جوانتر زیرکتر هستند.
توانایی در یادگیری سریع و خودمحوری از مهارتهای مهم کارآفرینی است، اما آیا واقعا افراد جوانتر در این مهارت بهتر از دیگران هستند و سرعت عمل بیشتری دارند؟ رابین چیز، چهل ساله و مادر سه فرزند بود که کسبوکار موفق خود را (zipcar) آغاز کرد. او در سال اول با مشکلات جدی روبه رو شد و متوجه شد که باید سریعتر قیمتهای خود را افزایش دهد تا بتواند به آسانی به نقطه سر به سر برسد. این استراتژی در آن زمان یک شکست بود اما بعد از دو دهه تجربه حرفهای، این تغییرات چشمانداز روشنتری را پیش روی او قرار دادند. به طور حتم میتوان گفت افراد با سن بالاتر و تجربه بیشتر بهتر میتوانند مسیر خود را تعیین کنند، اما اگر شما در حال خواندن این مقاله هستید و تصمیم گرفتهاید که بعد از بازنشستگی کسبوکار جدید خود را آغاز کنید، بیشتر فکر کنید، چون رسیدن به موفقیت در این سن مشکل است.
استدلال پنجم: کارآفرینان جوانتر هزینه فرصت پایینتری دارند.
این حقیقت میتواند نقش زیادی در موفقیت کارافرینان جوان داشته باشد. به طور مثال یک فرد در ۲۲ سالگی هنوز به طور مشخص شغل اصلی خود را مشخص نکرده است و مخارج کلی زیادی ندارد. به این ترتیب او میتواند با ریسک و جسارت بیشتری سرمایهگذاری کند، البته صرف نظر از سن افراد، پایین بودن مخارج میتواند برای همه یک مزیت باشد که منجر به پسانداز بیشتر و جلوگیری از هزینههای غیر ضروری میشود و به افراد از گرفتارشدن در تله مصرفگرایی کمک میکند.
نتیجهگیری نهایی
در دنیای واقعی کسبوکار، کار آفرینان زیادی دیده میشوند که در سنین بالا کسبوکارهای خود را راهاندازی کردهاند و به موفقیتهای بزرگی دست یافتهاند، هارلان هندرز 62 ساله بود که اولین شعبه رستورانهای زنجیرهای KFC را راهاندازی کرد و سام والتون 44 ساله بود که ایده راهاندازی والمارت به ذهن او رسید، اما باید توجه کرد که عامل مشترک در موفقیت این گروه از کارآفرینان چیزی فراتر از سن آنها بوده است، آنها در پی چندین سال کسب تجربه در یک صنعت،کسب وکار خود را راهاندازی کردند. میتوان با نگاه به تجربه این افراد از آنها الهام گرفت و فهمید هر کسی فارغ از سن و سال خود، میتواند یک بینش منحصربهفرد ایجاد کند و فرصت یک سرمایهگذاری شگفتانگیز و جدید را ایجاد کند.
معمولا شرکتهای بزرگ سرمایهگذاری به افراد بالای سیسال اعتماد نمیکنند و سرمایههای خطرپذیر (سرمایههایی که به همراه کمکهای مدیریتی، در اختیار شرکتهای جوان و دارای آتیه اقتصادی قرار میدهند و از منابع مهم تامین مالی شرکتهای کوچک و نوپا است.) خود را در اختیار آنان قرار نمیدهند. در اینجا پنج دلیل آورده شده است که نشان میدهد چرا این اعتماد وجود ندارد و چرا آنها این ریسک را میکنند؟ براساس همین رویکرد است که گاهی این طور به نظر میرسد که بر در ورودی شرکتهای بزرگ سرمایهای نوشته شده است «افراد با سن بالا پذیرفته نمیشوند.» خیلی سخت نیست که دلیل این رویکرد را متوجه شویم، اغلب سرمایهگذارها به دنبال پدیدههای منحصربهفرد هستند و برای سرمایهگذاریهای خود به دنبال افرادی چون بیل گیتس، استیو جابز، لری الیسون، میشل دل، لری پیج و مارک زوکربرگ هستند، چراکه آنها توانستند در دهه بیستم زندگی خود، بزرگترین و موفقترین شرکتهای دنیا را تاسیس کنند و اثباتی بر این ادعا هستند. اما آیا این تعبیر یک حقیقت محض است؟ یعنی اگر سن شما از سی سال یا احیانا چهل سالگی گذشته باشد، بدون آنکه هنوز یک سرمایهگذاری موفق را راهاندازی کرده باشید، دیگر دیر شده است؟ و محکوم هستید که دیگر این شانس را از دست بدهید؟ در حالی که اهرم و قدرت نفوذ کارآفرینان موفق، تجارب و ویژگیهای آنها است که در توسعه بینش منحصربهفرد و سرمایهگذاریهای آنها نقش دارد. با این حال بررسی موفقیت کارآفرینان جوان و پتانسیل بیشتر آنها در سرمایهگذاریهای موفق از ارزش بالایی برخوردار است و ما در تحقیقاتمان برای نوشتن کتاب جدید «دستیابی به موفقیت در کارآفرینی» که چارچوبهای اولیه در یک سرمایهگذاری درخشان را تحت بررسی قرار میدهد، به آنها توجه بیشتری کردیم. رایجترین استدلالهایی که بهدست آوردیم نشان میداد که کارآفرینان جوان دارای مزیتهایی هستند که در زیر به برخی از آنها اشاره میکنیم:
استدلال اول: کارآفرینان جوان ایدههای بهتری دارند.
آیا زوکربرگ، جابز، برین و دیگر کارآفرینان جوان باید موفقیت خود را مدیون ایدههای خود باشند؟ اگر بخواهیم صادقانه جواب بدهیم ، پاسخ مثبت است. البته ایدههای بزرگ میتواند به ذهن همه کسانی که درک و شناخت درستی از بازار و نیازهای مشتریان دارند، برسد. اما این بنیانگذاران جوان تمام استعداد خود را در بهکارگیری تکنولوژیهای نوظهور در بازار مصرفکننده به کار بردند و جوان بودن آنها نقش موثری در این موفقیتها داشت. با این حال بدون در نظر گرفتن سن و پیشینه افراد، اگر شما بتوانید با نگاهی منتقدانه به تحقیق بازار بپردازید، میتوانید با توسعه بینش خود به درستی نیازهای یک بازار را شناسایی کنید. به طور مثال هیچکس بهتر از مدیر پنجاه ساله شرکت سیسکو سیستم (تولیدکننده تجهیزات شبکه) نتوانست نیاز این بازار را شناسایی کند و برحسب نیاز مشتریان محصولاتش را توسعه دهد.
استدلال دوم: کارآفرینان جوان نمیدانند که چه کارهایی نمیتوانند صورت پذیرند.
آیا بیتجربگی یک مزیت است؟ کارآفرینان جوانتر اغلب انتظارات خیلی کوچک را نادیده نمیگیرند و از ضرر چنین رویکرد اشتباهی دور هستند. اما در ضمن مانند یک کارآفرین با تجربه که مهارت روبهرو شدن با تغییرات پویا را که الهام بخش آنها در اندیشیدن بر ترس اتفاقات در آینده هستند ندارند.
استدلال سوم: کارآفرینان جوانتر متمرکزتر عمل میکنند.
در صنایع انفورماتیک جوانان بیست ساله بسیاری دیده میشوند که تنها با یک ایده کسبوکار خود را آغاز کردهاند. یکی از این جوانان موفق داریان شیرازی از موسسان شرکت Fwix است. او میگوید: ما برای شروع کار هیچ سرمایهای نداشتیم و از آپارتمان خود استفاده کردیم. ما تمام فضای آن را با میزها وکامپیوترها پر کردیم و وسایل خودمان را در اتاق کوچکی جا دادیم. شرایط ما به گونهای بود که تنفس ما بیشتر از محصولاتمان بود تا هوای درون اتاق.
استدلال چهارم: کارآفرینان جوانتر زیرکتر هستند.
توانایی در یادگیری سریع و خودمحوری از مهارتهای مهم کارآفرینی است، اما آیا واقعا افراد جوانتر در این مهارت بهتر از دیگران هستند و سرعت عمل بیشتری دارند؟ رابین چیز، چهل ساله و مادر سه فرزند بود که کسبوکار موفق خود را (zipcar) آغاز کرد. او در سال اول با مشکلات جدی روبه رو شد و متوجه شد که باید سریعتر قیمتهای خود را افزایش دهد تا بتواند به آسانی به نقطه سر به سر برسد. این استراتژی در آن زمان یک شکست بود اما بعد از دو دهه تجربه حرفهای، این تغییرات چشمانداز روشنتری را پیش روی او قرار دادند. به طور حتم میتوان گفت افراد با سن بالاتر و تجربه بیشتر بهتر میتوانند مسیر خود را تعیین کنند، اما اگر شما در حال خواندن این مقاله هستید و تصمیم گرفتهاید که بعد از بازنشستگی کسبوکار جدید خود را آغاز کنید، بیشتر فکر کنید، چون رسیدن به موفقیت در این سن مشکل است.
استدلال پنجم: کارآفرینان جوانتر هزینه فرصت پایینتری دارند.
این حقیقت میتواند نقش زیادی در موفقیت کارافرینان جوان داشته باشد. به طور مثال یک فرد در ۲۲ سالگی هنوز به طور مشخص شغل اصلی خود را مشخص نکرده است و مخارج کلی زیادی ندارد. به این ترتیب او میتواند با ریسک و جسارت بیشتری سرمایهگذاری کند، البته صرف نظر از سن افراد، پایین بودن مخارج میتواند برای همه یک مزیت باشد که منجر به پسانداز بیشتر و جلوگیری از هزینههای غیر ضروری میشود و به افراد از گرفتارشدن در تله مصرفگرایی کمک میکند.
نتیجهگیری نهایی
در دنیای واقعی کسبوکار، کار آفرینان زیادی دیده میشوند که در سنین بالا کسبوکارهای خود را راهاندازی کردهاند و به موفقیتهای بزرگی دست یافتهاند، هارلان هندرز 62 ساله بود که اولین شعبه رستورانهای زنجیرهای KFC را راهاندازی کرد و سام والتون 44 ساله بود که ایده راهاندازی والمارت به ذهن او رسید، اما باید توجه کرد که عامل مشترک در موفقیت این گروه از کارآفرینان چیزی فراتر از سن آنها بوده است، آنها در پی چندین سال کسب تجربه در یک صنعت،کسب وکار خود را راهاندازی کردند. میتوان با نگاه به تجربه این افراد از آنها الهام گرفت و فهمید هر کسی فارغ از سن و سال خود، میتواند یک بینش منحصربهفرد ایجاد کند و فرصت یک سرمایهگذاری شگفتانگیز و جدید را ایجاد کند.
ارسال نظر