از تاختن بر ضحاک تا قیام مختار
جشن سوری یا چهارشنبه سوری
در کتاب تاریخ بخارا(۲) اشاره شده که منصور بن نوح از شاهان سامانی در نیمه اول سده چهارم هجری این جشن را برگزار میکند که موجب آتشسوزی در قصر او نیز میشود:
«.
جشن سوری یا چهارشنبه سوری
در کتاب تاریخ بخارا(۲) اشاره شده که منصور بن نوح از شاهان سامانی در نیمه اول سده چهارم هجری این جشن را برگزار میکند که موجب آتشسوزی در قصر او نیز میشود:
«..... و چون امیر سدید منصور بن نوح به ملک بنشست، اندر ماه شوال سال سیصد و پنجاه به جوی مولیان، فرمود تا آن سرایها را دیگر بار عمارت کردند و هرچه هلاک و ضایع شده بود بهتر از آن به حاصل کردند. آن گاه امیر سدید به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که چون شب سوری چنانکه عادت قدیم است، آتشی عظیم افروختند. پارهای آتش بجست و سقف سرای در گرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت و امیر سدید هم در شب به جوی مولیان رفت.....»
آنچه از این بخش برداشت میشود این است که بهطور یقین این جشن در ۳۵۰ هجری و در ماه شوال که مصادف با پایان سال شمسی بوده توسط یکی از شاهان سامانی در بخارا و جوی مولیان برگزار شده است و آنجا که نگارنده به «عادت قدیم است» اشاره میکند مشخص میشود که این جشن از سالها و بلکه سدههای پیش در ایران رایج بوده است، اما هیچ اشارهای به روز آن نشده، یعنی شب چهارشنبهسوری.
امروزه ما مردم ایران هر ساله به شکلهای مختلف جشن چهارشنبهسوری را برگزار میکنیم، در جای جای ایران این جشن به صورتهای مختلف برگزار میشود که نسبت به آنچه اصل آن بوده تفاوتهای بسیاری دارد.
در شهرهای بزرگ به نظر میرسد که رسوم و آداب اصیل جشن سوری رو به فراموشی است و آنچه بدان تبدیل شده یک فستیوال جدید است که هیچ ربطی به اصل جشن سوری ندارد! (البته باید یادآور شد هنوز در شهرستانها و شهرهای کوچک و روستاها پیوندهایی بین چهارشنبهسوری و خود جشنسوری دیده میشود که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.)
تا به حال بر اساس تحقیقات محققان و پژوهشگران هیچ سند تاریخی برای روز دقیق برگزاری جشن سوری در زمان باستان بهدست نیامده است.
آنچه مسلم است این است که ممکن نیست در ایران باستان جشن سوری در یک روز معلوم مثل شب چهارشنبه برگزار میشده، چرا که تقویم ایران باستان اصلا شماره روزها را به صورت هفتگی نداشت و هر روز نام خاص خود را داشته است. روز شماری که ما امروزه از آن استفاده میکنیم که براساس آن هر ماه به چهار بخش هفت قسمتی که هر بخش یک روز است و در کل به آن هفته میگوییم تقسیم شده، پس از ورود تازیان(اعراب) به ایران و از روزشمار آنان برداشت شده است.
پیش از آن ماههای ایرانی به صورت پنج پنج تقسیم میشده که به هر یک پنجه میگفتند، مثل تقسیمی که در مصر باستان و بابل رایج بوده است(3).
تقویم ایران باستان شامل دوازده ماه سی روزه بوده (سی روز بیکم و کاست و نه سی و یک روز) و در سال کبیسه پنج روز با الهام از پنج نام گاثاها (۴) به سال اضافه میکردند، این پنج روز را در مجموع پنجه، خمسه، پنجه دزدیه، خمسه مسترقه، گاه، اَندَرگاه، بِهیزک و پنجه وِه میگفتند.
بر این اساس در ایران باستان زمان جشنسوری نمیتوانسته در شب چهارشنبه بوده باشد، چرا که اصلا شنبه و چهارشنبه و آدینهای برقرار نبوده!
خصوصیات شب چهارشنبه
در روزشماری اعراب چهارشنبه روز منحوس و نامبارکی شمرده میشود، یکی از دلایلی که به نظر میرسد بعدها جشن سوری به شب چهارشنبه منتقل شد همین است، یعنی سعی میشده شب چهار شنبه را که نحس و نامبارک بوده با جشن و سرور بگذرانند و در آن شب و روز دست از خرید و فروش و کسبوکار بکشند، چرا که اعتقاد داشتند به دلیل نحسی چهارشنبه هر معامله و کسبی که در آن شب و روز نیز انجام شود نامبارک خواهد بود، جاحظ در تالیف خود به چهارشنبه یا یوم الرباع اشاره میکند و میگوید:
«وَ الاِربَعاء یَوم ضنک و نَحس »(۵)
همچنین منوچهری دامغانی نیز در یکی از اشعار خود به نحسی این روز اشاره کرده و گفته: چهارشنبه که روز بلاست باده بخور
به ساتکین میخور تا به عافیت گذرد
چنان که از نظر گذشت چهارشنبه در تقویم تازی دارای خصوصیات منحوس بود. (مثل روز 13 فروردین )
شاید به همین جهت بوده که مردم سعی داشتند شب چهار شنبه آخر سال را به جشن و پایکوبی بگذرانند و دست از کسب و کار بکشند تا بدین شکل از نحسی آن در امان باشند! و جشن سوری بهترین بهانه برای برگزاری این فراغت بوده، همانند آنچه مردم در سیزده فروردین انجام میدهند، با این تفاوت که جشن سوری دارای پیشینه بسیار غنی تاریخی و اعتقادی میباشد.
پس شاید بعدها به همین دلیل جشن سوری را به شب چهارشنبه نحس آخر سال انتقال دادند.
ارتباط با قیام مختار
یکی دیگر از حدسهایی که برای چگونگی انتقال جشن سوری به شب چهارشنبه میتوان زد ارتباط آن با مختار سردار شیعه عرب است که به خونخواهی شهدای کربلا که به ناحق در کربلا توسط لشکر یزید شهید شده بودند، قیام میکند.
گفته شده مختار پس از واقعه عاشورا و پس از آنکه از زندان آزاد میشود، به خونخواهی شهدای کربلا برمیخیزد (6).
آنگاه برای آنکه مخالف را از موافق تشخیص دهد و بر کفتارها بتازد، فرمان داد تا شیعیان راستین آن حضرت بر بام خانهها آتش بیفروزند، شب آن فرمان مصادف بوده با شب چهارشنبه آخر سال.
یکی از حدسها نیز این است که شاید به این دلیل بوده که از آن پس مردم ایران که دوستدار اهل بیت رسول اکرم (ص) و حضرت سیدالشهدا هستند، آن شب را پاس میدارند و به یاد آن شب چهارشنبه را با جشن سوری همزمان جشن میگیرند، که در آن شب دوستداران واقعی حضرت سیدالشهدا شناخته شدند.
یک عقیده کهن ایرانی
اعتقاد مردم باستان فروهرها (7) به مدت ده شبانه روز از جایگاه اصلی و آسمانی خود به شهر و دیار خود فرود آمده و میان بازماندگان زندگی میکنند. تا پیش از روز بیست و پنجم اسفند ماه که در شب آن، یعنی شب بیست وششم فروهرها فرود میآیند.
در این روزها بازماندگان لباس نو تهیه میکنند و در اتاقها به ویژه اتاق درگذشتگانشان نقل و نبات و شیرینی و میوه و سبزی و گل و کتاب مقدس و شمع روشن و چوبهای خوشبو در سفره مینهند. کدورتها و نقارها را برطرف میکنند، بهآن امید که چون روان درگذشتگان به میان آنان آمدند شاد و راضی باشند و به بازماندگان دعا و برکت عنایت کنند.
در این شبها مردم بر سر بامها برای راهنمایی روان درگذشتگانشان آتش روشن میکردند تا در فروغ و روشنایی آن آتش، روان درگذشتگان در روشنایی وارد خانه بازماندگان شوند، همچنین رسم بوده که کنار آن آتش که بر پشت بام روشن میکردند خوراکهای ویژهای نیز قرار دهند.
دلیل توجه به فروغ و روشن کردن آتش
نگویی که آتش پرستان بَدند
پرستندگان پاک یزدان بُدند
«فردوسی»
فروغ به معنی نور و روشنایی است، بر اساس تعلیمات زرتشت از آتش (۸) که یکی از مخلوقات اهورامزدا میباشد نیز نشات میگیرد. برخلاف یک تصور نابجا تقدیس آتش نه به دلیل پرستش آن که در واقع نوعی نشانه و اثر از روشنایی و حقیقت اهورا مزدا میباشد و نقشی کنایهای دارد.
در زمان ایران باستان و همچنین پیروان امروزی آیین بهی(زردشتی) از آنجا که برای اهورا خالق مطلق گیتی سمت و سویی جغرافیایی و مادی قائل نیستند هر جا که فروغی دیده شود آن را نشانهای صوری از وجود روشنایی و حقیقت و وجود اهورا مزدا میدانند، از این روست که در هنگام نماز رو به فروغ نماز میگذارند.
در تعلیمات آیین بهی انگره مینو (از دو بخش انگره + مینو تشکیل میشود انگره به معنی فشرده و خلل رسانی است و مینو از «من» میآید که در زبان سنسکریت به معنی دانش است.) سبب بدی و زشتی و پلیدی در تاریکیست و در نقطه مقابل آن سپنتا مینو * (از دو بخش سپنتا + مینو تشکیل شده در اینجا سپنتا به معنای سود رسانی و مینو هم معنی قبل است.) قرار دارد که سبب خیر و خوبی و نیکی است و در روشنایی و فروغ جاودان قرار دارد.
همچنین آتش در زمان باستان دارای خاصیت ضدعفونی و درواقع از بینبرنده بیماری و بدی بوده که اینها همه به خواست اهورامزدا به دست انگره مینو تولید میشدند.
از این جهت و دلایل دیگر برای تقدیس آتش است که در آیین باستانی ایران آتش تقدیس میشده و اکثر مراسم و جشنها با حضور آتش برگزار میشده و میشود.
البته دلیل دیگری نیز وجود دارد و آن آتشی است که زرتشت با خود به همراه داشته و بیدود بوده، بحث در مورد آن آتش از حوصله این نوشته خارج است، برای مطالعه بیشتر رجوع شود به کتاب فروغ زردشتی.(9)
سه حدس برای تعیین زمان اصلی جشن سوری در ایران باستان
به طور تحقیق میتوان تاریخ برگزاری شب سوری را در ایران باستان از سه مرحله بیرون ندانست یا در شب بیست و ششم از ماه اسفند، یعنی در نخستین شب از پنجه کوچک (از بیست وششم اسفند تا سی ام میباشد.) (10) یا نخستین شب از ده شب و روز فروردگان (شاید همان عید نوروز باشد، این جشن پیش از زرتشت نیز در ایران شرقی رواج داشته هنگام اصلی آن پنج روز کبیسه یا پنجه دزیده یا اندرگاه است.) (11) قرار دارد، یا در اولین شب پنجه بزرگ یا پنجه وه (پنج روز آخر سال است.) (12) که پنج روز کبیسه است و نخستین شب و روز جشن همسپتمدم Hamaspatmadam و آخرین گهنبار محسوب میشود دانست.
و یا در آخرین شب سال قرار دارد که جشن اصلی همسپتدم و آخرین گهنبار (درواقع گهنبارها شش فصل نامتساوی و شش تقسیم سال به شمار میروند که بر اساس زندگی جوامع دامدار و کشاورز این چنین تقسیم به وجود آمده است.) (۱۳)
البته این تقسیمبندی مختص به آیین زرتشتی نیست، چه پیش از زرتشت نیز در ایران و هند چنین گاهنبارهایی وجود داشته که با خواندن سرودها و ادعیههای ویژه مذهبی و نماز برگزار میشده)(14) و جشن آفرینش انسان است.
(گهنبار مواقع آفرینش و خلقت زمین است در کل شش گهنبار عبارتند از:
1- میدیوزرم - Midyuzarm
۲- میدیوشم - Midyushcm
3- پیتی شهیم - Pityshahim
۴- ایاترم - Ayatherm
5- میدیارم - Midyarem
۶- همسپتمدم - Hamaspatmadam و این شش با احتساب تاریخ فعلی به ترتیب:
1: از یازده تا پانزدهم اردیبهشتماه
۲: از یازدهم تا پانزدهم تیرماه
3: از بیست و شش تا سی شهریورماه
۴: ازبیست و شش تا سی مهرماه
5: از ده تا چهار ده دیماه
۶: از بیست و پنج تا آخر اسفندماه
گوشهای از سنن مختلف ایرانی که رو به فراموشی هستند
لُرک آجیل مشکلگشا: یکی از مراسم بسیار موردتوجه شب چهارشنبهسوری، تشریفات فراهم آوردن آجیل مشکلگشا میباشد. این آجیل وجهی تمثیلی دارد. هرکس که مشکل و گرفتاری داشته باشد، با تشریفاتی این آجیل را تهیه و به عنوان نذر و فدیه میان دیگران پخش میکند.
بیگمان در شکل اولیه، این تقدیم و اهدایی بوده جهت فروهرها که بر سفره مینهادند تا موجب خشنودیشان شود.
لُرک همان آجیل گهنبارهاست که معمولا از هفت نوع میوه خشک است شامل: پسته، بادام، سنجد، کشمش، گردو، برگ هلو، انجیر و خرمای خشک که در مراسم آفرینگانها، گهنبارها، جشن خوانی، جشن نوزادی، در مراسم سدره و کشتی بندی*(سدره: پیراهن سفید و پنبهای است که بر تن میکنند، کشتی: طنابی است که از پشم بافته شده و آن را با ترتیب خاصی به کمر میبندند، زرتشتیان از این دو در مراسم خاص مثل نماز استفاده میکنند.) و دیگر اعیاد به مدعوین داده میشود. (۱۵)
در اعتقادات عامه مردم مسلمان است که شب جمعه آخر سال یا شب چهارشنبه یا آخرین شب سال، اهل قبور و ارواح مردگان باید زیارت شوند و آنکه در این شبها بیدار و منتظر و بر بام خانههای خود در آمده تا که بازماندگان به نام آنان نذور و خیرات دهند و هم چنین مرسوم است در چنین شبهایی در گورستانها بر سر قبر عزیزان شمع یا چراغ بیفروزند.
همه اینها و بسیاری دیگر یادآور مراسم مردم ایران قدیم است که برای فروهران در ده روز پایان سال که ایام فروردگان است انجام میدادند و امروزه کم و بیش نیز زرتشتیان انجام میدهند. (۱۶)
رسوم شب چهارشنبهسوری در آذربایجان: میان بعضی طوایف و ایلها در آذربایجان، رسوم دست نخوردهتر و سالمتر باقی مانده، چنانکه شب چهارشنبه سوری از نوروز مهمتر و مورد توجهتر بوده و با تشریفات فراوان برگزار میشود و رسوم و آدابی که انجام میدهند، یادآور جشن فرودگان است. به نظر میرسد که ایام فروردگان شب سوری و چهارشنبه سوری از نوروز عهد قدیم نیز با توجه و اقبال بیشتری روبهرو بوده است:
«میان مردم ایل خلیکانلو (ایل حلالی) در آذربایجان غربی در شب اول اسفند عید خضر نبی معروف است. پیدایش این عید به سبب پایان زمستان است که معتقدند از تلف شدن احشام جلوگیری میگردد. در این شب دوشیزگان و بانوان و جوانان ده به رقص چوبی مشغول و در هر ده یک نفر خود را بهطور عجیبی آراسته میکند و مانند حاجی فیروز عید نوروز در رقص شرکت میکند... به عید نوروز چنان اهمیت نمیدهند، ولی برای چهارشنبه سوری بیش از عید نوروز اهمیت قائلاند. در این شب بهترین غذاها را طبخ و آتش بازی بر پا میشود و تا نیمه شب ادامه دارد....
مردم ایل قره پاپاق به عید نوروز خیلی اهمیت میدهند و ماه اسفند را ماه عید گویند.
چهارشنبه اول اسفند را دروغگو، دوم را راستگو، سوم را سیاه و چهارم را «اجرا» گویند.
روز چهارشنبه اول جوانان روی بام یا تپه رفته و آتش افروخته نشانه روی و تیراندازی میکنند. در چهارشنبه سوم کسانی که در طول سال خانواده یا بستگان آنها فوت نموده با طبقهای میوه و شیرینی سر خاک رفته و پس از فاتحهخوانی شیرینی و میوه را به مستمندان میدهند.
در روز چهارشنبهسوری، یعنی چهار شنبه آخر، اهالی لباس نو میپوشند و با هلهله و شادی به آتشافروزی میپردازند و به دید و بازدید میروند.
صبح روز چهارشنبه آخر، پیش از طلوع آفتاب، زن و بچه کنار رودخانه رفته از آب چهارشنبه استفاده نموده و کوزه خود را پر کرده برای سال نو تیمنا نگه میدارند.»(۱۷)
پیشترها و البته هنوز درآذربایجان و بهخصوص ارومیه رسم کجاوهاندازی رایج بوده است. شب چهارشنبهسوری بر بام خانهها میروند و کجاوهای را که زینت کردهاند و بر آن طاق شال کشیده و آیینهبندی کردهاند با طنابی از بام به سطح خانه فرود میآورند و میگویند: «بکش که حق مرادت را بدهد» کسی که در خانه است مکلف است که در آن کجاوه شیرینی و آجیل شور و شیرین و میوه خشک بریزد و پس از آنکه چیزی در آن ریختند، با طناب آن را بالا میکشند و به خانه دیگر میروند.
مخصوصا جوانان تازه داماد که هنوز عروس را به خانه نیاوردهاند، موظفاند چنین کجاوهای را به بام خانه عروس ببرند و اگر نتوانند از بام بالا روند، باید پشت در خانه بروند و پنهان شوند که کسی نبیند و کجاوه را به طریقی به پشت اطاق برسانند تا چیزی دریافت کنند.(۱۸)
در تبریز آتشافروزی و گرهگشایی از عناصر اصلی چهارشنبه سوری هستند.
آجیل چهارشنبهسوری و خشکبار، از مهمترین عناصر و سنن این جشن در تبریز است. اگر دوست و میهمان تازهواردی در این شب داشته باشند، از رسوم است که خوانچهای آجیل و خشکبار برای او بفرستند.
دیگر ویژگیهای رسوم مردم تبریز آن است که از بام خانهها به سر عابران آب میپاشند. این سنت از آداب کهن ایرانی است و در زمان ساسانیان معمول بوده است که در جشن نوروز به یکدیگر آب میپاشیدند و هنوز در میان ارمنیها و زرتشتیها چنین رسمی باقی است.
در شب چهارشنبه سوری، تیراندازی در تبریز از رسوم بسیار متداول بود.(۱۹)
رسوم شب چهارشنبهسوری در تهران و اطراف آن:
این رسم در روستاهای نزدیک تهران معمول بوده (همانند آذربایجان) و شاید هنوز نیز اجرا شود، بدین شکل که جوانان به ویژه پسرهای جوانی که نامزد دارند از روی بام خانه دختر، شالهای خود را فرو میاندازند و صاحبخانه شیرینی و گاه پیراهن و... در آن میپیچد و گره میزند. کسانی که شال یا کجاوه میاندازند همیشه نامرئی هستند و نباید شناخته شوند. (۲۰)
در میدان ارگ تهران توپ کهنسالی بود که مدت صد سال بر فراز صفهای* (جای سایهدار غرفه مانند) جا گرفته بود و چون پیران زمینگیر از جای خود نمیجنبید.
شبهای چهارشنبهسوری زنان، بچههای شیرخوار را که به اصطلاح نحسی میکردند یا ریسه میرفتند از زیر توپ مروارید و سر در نقارخانه میگذراندند. این توپ را توپ مروارید مینامیدند و افسانههای گوناگون درباره آن میگفتند. (۲۱)
مردم تهران در چندین سال پیش که از سر در نقار خانه بالا میرفتند، کوزهای آب ندیده با خود بالا میبردند و از آنجا به زمین میافکندند و میشکستند و کسانی که بدان جا دسترسی نداشتند، از بام خویش کوزه را به زمین میافکندند. این کار در بسیاری از شهرهای ایران هنوز معمول است و در سدههای سوم و چهار هجری، در بغداد نیز رایج بود. عقیده بر آن است که بلاها و قضاهای بد را در کوزه متراکم کردهاند و چون بشکنند آن قضا و بلا دفع شود. (22)
کردستان: در پایان واپسین روز اسفند ماه، یعنی در هنگام فرو نشستن آفتاب، کردها خود را آماده افروختن آتش میکنند..... در بالای بامها و فراز کوهها، آتش نوروز را با شکوه هر چه بیشتر میافروزند (در حالی که اصل و بنیاد و علت آتشافروزی را که مربوط به نوروز نیست فراموش کردهاند) و شادی میکنند، پسران و دختران گروه گروه در پیرامون آتش میایستند و پایکوبی و شادی میکنند.
......روستاییان در شب جشن، گندم و نخود و کنجد و شاهدانه را توی ساج برشته میکنند و آنها را با دیگر میوههای خشک که گردو و پسته و... در هم میآمیزند و بدین شکل آجیل جشن را فراهم میکنند (همان آجیل لرک یا هفت مغز ).....، همچنین در شب چهارشنبهسوری در آوند (ظرف)های ویژهای نگه میدارند. تا اگر کسی از خانوادهشان بیمار شود، از آن آب بدو بدهند، چون باور دارند بیمار اگر از آب شب چهارشنبه سوریبنوشد، بهبود مییابد.... زنان نازا درآن شب به پشت بامها میروند و هر یک کلید (یا قفل) بستهای را با خود میبرند و از روزنه خانهای به سخنهای مردم آن گوش میدهند. هرگاه از خوشیها گفتوگو کنند، میگوید: ای کلید به نیاز درونیام باز شو و خود کلید (قفل) را باز میکند و آنگاه با دلی خوش باز میگردد. 23
خراسان: مردم خراسان در شب چهارشنبه آخر سال، نزدیک غروب آفتاب، هر خانواده یا گروهی، هفت یا سه بوته خار روشن میکنند. سپس پیر و جوان و کوچک و بزرگ از روی آتش میپرند و برای دفع شرور و زیان، این شعر را میخوانند:
زردی ما از تو، سرخی تو از ما
در برخی روستاها، هنگام پریدن از روی آتش، این شعر را میخوانند:
آلا به در، بلا به در دزد و هیز از دِها به در
در توضیح شعر دوم، آلا ala همان آل است که زنی موهوم و لاغر اندام و بلند قد و سرخ روست که بینیاش از گِل و کارش دزدیدن جگر زنان زائوست.! دِها deha به آدم دزد و چشم دریده گویند.
با خواندن این ترانهها و پریدن از روی آتش آلها و دزدها و زیانکاران را از روستا و خانههای خود میرانند.
دیگر رسوم شب چهارشنبه: همچنین دیگر رسوم شب چهارشنبه از قبیل: کوزه شکنی، فال گوش، گره گشایی، بختگشایی دفع چشم زخم و بختگشایی کندر و خوشبو، قلیا (زاج سیاه را گویند، و زاج خود از نمکهای طبیعی است، بیبو و بیمزه) سودن، آش بیمار، فال گرفتن با بلونی (کوزه دهانه گشاد، شبیه شیشههای مربا)، در اکثر شهرها و شهرستانهای ایران کم و بیش و با اختلافاتی انجام میشود.
مثلا در مورد بخت گشایی سنت تقریبا یکی است، اما در اصفهان محل آن سنگ سوراخی در قریه مورگان است، در تهران و شیراز و تبریز توپ مروارید در همدان شیر سنگی و...(24)
شیراز: آتش افروختن در معابر و خانهها، فال گوش ایستادن، اسپند سوختن، نمک گرد سر گرداندن، در موقع اسفند دود کردن و نمک گردانیدن همراه با اوراد * (دعاها و ذکرها، جمع ورد ) مخصوصی است که زنان میخوانند. قلمرو چهارشنبهسوری در شیراز صحن بقعه شاه چراغ است و در آنجا نیز توپ کهنهای است مانند توپ مروارید تهران زنان از آن حاجت میخواهند. (البته در گذشته دور که اینک در شیراز و تهران هر دو این رسم منسوخ شده است.) (۲۵)
در سروستان (که در حدود نود و دو کیلومتری شرق شیراز قرار دارد.) نیز مراسم چهارشنبهسوری تشریفات خاصی دارد:
«در غروب آخرین چهارشنبه سال، مراسمی بسیار ساده بر پا میشود. به این ترتیب که توی کوچهها، میدانها و اغلب خانهها، خرمنهای خار و گَوَن آماده را با شعله آتش میافروزند و همه با سرور و شادی از کوچک و بزرگ از روی آن میپرند و با هر پرشی این شعر را میخوانند:
هاجنگ شیر، ها جنگِ شیر / بالا بیشین، خود شیر اومد رسید.
و یا: سرخی تو از من، زردی من از تو »(۲۶)
ضحاک
....میگویند ضحاک (یا اژدهاک از شاهان ماد) شخصی را بنام اورامانیل مامور کرده بود که هر روز دو جوان خوب روی را بکشد و از مغز آنان برای مارهای دوش وی خوراک فراهم آورد و هر روز دو جوان خوب روی به او سپرده میشد. اورامانیل با تدبیر یکی از آن دو را کشته و دیگری را پشت کوهها پنهان میکرد.
وقتی فریدون به شاهی رسید، علت این کار را از او پرسید و پاسخ شنید که میخواستم یکی از آنان را از مرگ نجات دهم. فریدون مشعلدارانی به مشعلهای افروخته به کوه گسیل میدارد و جوانان پنهان شده را بازیافته، با سرور و شادی به شهر میآورند. از آن روز به بعد مردم به یاد رفتن آن جوانان آتش میافروزند!»
توضیحات، منابع و مآخذ:
1: تقویم و تاریخ ایران / ذبیح منصوری
۲: تاریخ بخارا - تالیف ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی (۲۸۶- ۳۴۸) به عربی است که به سال ۵۲۲ ابونصر احمد بن محمد البقاوی بخشی از آن را به فارسی برگردان کرده و به سال ۵۷۴ محمدبن زفربن عمر منتخب و ویراستهای از آن بخش فراهم آورد. شارل شفر این گزیده را در مجموعه گزیدههای فارسی به سال ۱۸۸۳ چاپ و در پاریس منتشر کرد.
3: گاه شماری جشنهای ایران باستان، به کوشش هاشم رضی، تهران 1382 - بخش پنجم / پنجه، روزهای فروردگان ص 211
۴: گاثاها: سرودههای خود زرتشت که چه از نظر مذهبی و چه از نظر تاریخی دارای اهمیت بالایی میباشند.
5: المحاسن و الاضداد، ص 277
۶: در این نبرد ایرانیان کوفه، بصره و الجزایر به یاری او و سردار شجاعش مالک اشتر برمیخیزند و سبب پیروزی او میگردند و بالاخره در مقابل سپاه عدلالملک شکست خورد. - تاریخ تحولات اجتماعی، مرتضی راوندی، جلد دوم فصل هفدهم ص ۲۸۹ تهران
7: فروهر: در آیین زرتشتی ذرهای از ذرات نور اهورا - مزدا که در وجود هرکس به ودیعه نهاده شده و کار او نورافشانی و نشان دادن راه راست به روان است و پس از مردن تن راه بالا را میپیماید و به منبع اصلی خود میپیوندد و فقط روان است که از جهت کارهای نیک یا بد که مرتکب شده پاداش میبیند. فروهرها سالی یک بار به زمین فرود میآیند و آن در جشن فروردیگان است که زرتشتیان مراسمی به یاد روانهای در گذشتگانشان برگزار میکنند. فرهنگ فارسی دکتر عمید جلد دوم ص 1535
۸: از آکاشا Akasha است، آکاشا لفظی است سنسکریت - زبانی که کتب ودا نیز به آن زبان نوشته شدند و در اصل زبانی است آریایی که زبان ایران باستان با آن پیوندهای بسیاری دارد- و به دو معنی درخش و جایی که در مقام بالا از ابتدای آفرینش نقش حال و اعمال و اوضاع زمانه و کائنات و آمد و شدها در آن صورت میبندد.
9: برگرفته از کتاب فروغ مزدیسنی، تالیف ارباب کیخسرو شاهرخ، تهران - 1380
۱۰: گاهشماری جشنهای ایران باستان، به کوشش هاشم رضی، تهران ۱۳۸۲ - بخش پنجم / پنجه، روزهای فروردگان ص ۲۱۱
11: گاه شماری جشنهای ایران باستان، به کوشش هاشم رضی، تهران 1382 / بخش پنجم / جشن فرودگان و پنجه ص 203
۱۲: گاهشماری جشنهای ایران باستان، به کوشش هاشم رضی، تهران ۱۳۸۲ / بخش چهارم / گاهنبارها، فصول شش گانه سال ص ۱۷۷
13: گاهشماری جشنهای ایران باستان، به کوشش هاشم رضی، تهران 1382 / بخش دوم / سال و ماه و روز شمار آن ص 79
۱۴: - گاهشماری جشنهای ایران باستان، به کوشش هاشم رضی، تهران ۱۳۸۲ / بخش چهارم / گاهنبارها فصول شش گانه سال ص ۱۸۱
15: فرهنگ بهدینان، گرد آوری جمشید سروشیان، تهران 1335، ص 147_ 146
۱۶: _ گاهشماری جشنهای ایران باستان، به کوشش هاشم رضی، تهران ۱۳۸۲ / بخش ششم / اهدای آجیل و هدایا در چهار شنبه سوری ص ۲۳۷
17: ایرانشهر - جلد اول، بخش هفتم - ص 230-229و 235
۱۸: گاهشماری جشنهای ایران باستان، به کوشش هاشم رضی، تهران ۱۳۸۲ / بخش ششم / آهدای آجیل و هدایا در چهارشنبه سوری ص ۲۳۷ همینطور بخش ششم / مراسم چهارشنبه سوری ص ۲۵۸_۲۵۹
19: گاهشماری جشنهای ایران باستان، به کوشش هاشم رضی، تهران 1382- بخش ششم / مراسم چهارشنبهسوری ص 259
۲۰: گاهشماری جشنهای ایران باستان، به کوشش هاشم رضی، تهران ۱۳۸۲ / بخش ششم / آهدای آجیل و هدایا در چهارشنبه سوری ص ۲۳۷
21: گاهشماری جشنهای ایران باستان، به کوشش هاشم رضی، تهران 1382 بخشش ششم / مراسم چهارشنبهسوری / ص 253_ 254
۲۲: گاهشماری جشنهای ایران باستان، به کوشش هاشم رضی، تهران ۱۳۸۲ / بخش ششم / مراسم چهار شنبه سوری / ص ۲۵۴_۲۵۵
23: نوروز در میان کردها، نوشته دکتر صدیق صفی زاده، تهران 1350 خورشیدی، ص 17_16و 27_28
۲۴: گاهشماری جشنهای ایران باستان، به کوشش هاشم رضی، تهران ۱۳۸۲ / بخشش ششم
25: گاهشماری جشنهای ایران باستان، به کوشش هاشم رضی، تهران 1382 - بخش ششم / مراسم چهارشنبهسوری ص 257
۲۶: فرهنگ مردم سروستان، تالیف صادق همایونی، تهران، ۱۳۷۱، ص ۴۰۹
27: فرهنگ مردم سروستان، تالیف صادق همایونی، تهران، 1371
ارسال نظر