گالریها به مکانی برای تجدید دیدار تبدیل شدهاند - ۲۸ دی ۹۱
حمید شانس، رییس انجمن مجسمهسازان، درباره نقش گالریها در فضای هنری و اجتماعی گفت: «معمولا جریانهای هنری متصل به گالریها، هنری است که از رشد سرمایهداری ناشی میشود، هنرمندان پشتیبانی اصناف خود را به آرامی از دست دادهاند، بازار روابط اجتماعی را تنظیم میکند، مرکز روابط انسانی قرار میگیرد و هنرمند باید کارش را در جایی عرضه کند که گالریها نام گرفته است.
حمید شانس، رییس انجمن مجسمهسازان، درباره نقش گالریها در فضای هنری و اجتماعی گفت: «معمولا جریانهای هنری متصل به گالریها، هنری است که از رشد سرمایهداری ناشی میشود، هنرمندان پشتیبانی اصناف خود را به آرامی از دست دادهاند، بازار روابط اجتماعی را تنظیم میکند، مرکز روابط انسانی قرار میگیرد و هنرمند باید کارش را در جایی عرضه کند که گالریها نام گرفته است.»
او افزود: «پس از یک طرف هنرمند درگیر این است که کار خودش را در این چارچوب عرضه کند و از طرف دیگر در چارچوب اجتماعی، کارش را به سمت یک تعهد حرفهای پیش میبرد که جزو قابلیتهای اجتنابناپذیر عرصه هنری است و نقش آن تخصصی و احساساتی میشود.»
این مجسمهساز درباره تاثیر شکلگیری این روند بر آثار هنرمندان عنوان کرد: «وقتی چنین معادلاتی ایجاد شد، مضامین کار، احساسات تخصصی میشوند؛ پس هنر از عرصه روابط عمومی به عرصه عواطف تخصصی هنرمند کوچ میکند و به همین دلیل هنر برای عموم، نامفهوم میشود و مبتنی بر عواطفی میشود که با احساسات عمومی تطابق ندارد؛ پس میان مردم و هنر فاصله میافتد و هنر خالص و آوانگارد جای هنر روایتگونه و تاریخ نویس را میگیرد.»
شانس ادامه داد: «وقتی هنر به عرصه احساسات هنرمند تعلق گرفت، منزوی میشود، مردم از هنر آوانگارد فاصله میگیرند و برای همین گالریها به مکانی تبدیل میشوند که افراد متخصص به آنها سرمیزنند.»
او سپس به کشورهایی مانند ایران اشاره کرد: «در کشورهایی مثل ما هم که هنر، وارداتی است گالریها به مکانی برای تعداد معینی مخاطب، تبدیل میشوند که عموما دانشجویان و هنرمندان هستند؛ بنابراین گالریها به جای یک مکان فعال و پویا، تنها به مکانی برای تجدید دیدار بدل میشوند.»
رییس انجمن مجسمهسازان درباره نقش گالریها ابراز کرد: «در سالهای اخیر که هنر درحال بدل شدن به یک جایگاه اجتماعی است و قابلیتهای اقتصادی وسیعتری را به خود گرفته، مردم به مرور با زبان تخصصی هنر بیشتر آشنا شدهاند.»
شانس اما یکی از راههای از بین بردن فاصله میان مردم و هنرمندان را آموزش هنر دانست: «پیشنهاد من این است که هنر در مهدکودکها، مدارس و دانشگاهها آموزش داده شود تا قشری که عرصه فعالیت اجتماعی آنها، هنر است گستردهتر شوند. برای اینکه هنر را با مردم آشتی دهیم نیازمند ایجاد پیشزمینههایی در حد متوسط هستیم که سواد بصری به این وسیله جزو پارامترهای سواد عمومی شود. در صورتی که این اتفاق بیفتد، گرایش مردم به گالریها بیشتر میشود.»
او بهکارگیری هنر مشارکتی را در این راه، موثر ارزیابی کرد: «باید شرایطی ایجاد شود که در فضاهای مشخصی، مردم به تولید اثر هنر بپردازند. امروزه هنرهای مشارکتی، هنر زمینی و.... برای استفاده هنر در مسیرهای کانالیزه خلاقیت بهوجود آمدهاند و به این طریق میتوان مردم را در خلق آثار هنر شرکت داد و آنها را به جریانهای هنری علاقهمند کرد. وقتی به هنر اینگونه نگاه کنیم، به مرور شاهد ایجاد جریانی هستیم که منجر میشود نمایشگاهها و گالریها بخشی از جریان ارتباط مردم با هنر شوند.»
ارسال نظر