چالشهای تربیت اقتصادی موفق
مژده جعفری
به عنوان پدر یا مادر، شما رویاهای زیادی درباره آینده فرزندانتان دارید. آرزوی شما این است که فرزندانتان زندگی فوقالعادهای داشته باشند، زندگیای بدون مشکل و دردسر. شما بدون قطع میخواهید که همه امکانات ممکن را برای آنها فراهم کنید. این رویاها و آرزوها قابل تحسین هستند، اما با در نظر گرفتن واقعیت موجود، چندان عملی به نظر نمیرسند.
بیایید اندکی شرایط موجود را بررسی کنیم. شما زمان بسیار زیادی از ساعاتی را که باید با همسر و فرزندانتان باشید، در بیرون از خانه و در حال تلاش برای کسب پول صرف میکنید.
به عنوان پدر یا مادر، شما رویاهای زیادی درباره آینده فرزندانتان دارید. آرزوی شما این است که فرزندانتان زندگی فوقالعادهای داشته باشند، زندگیای بدون مشکل و دردسر. شما بدون قطع میخواهید که همه امکانات ممکن را برای آنها فراهم کنید. این رویاها و آرزوها قابل تحسین هستند، اما با در نظر گرفتن واقعیت موجود، چندان عملی به نظر نمیرسند.
بیایید اندکی شرایط موجود را بررسی کنیم. شما زمان بسیار زیادی از ساعاتی را که باید با همسر و فرزندانتان باشید، در بیرون از خانه و در حال تلاش برای کسب پول صرف میکنید.
مژده جعفری
به عنوان پدر یا مادر، شما رویاهای زیادی درباره آینده فرزندانتان دارید. آرزوی شما این است که فرزندانتان زندگی فوقالعادهای داشته باشند، زندگیای بدون مشکل و دردسر. شما بدون قطع میخواهید که همه امکانات ممکن را برای آنها فراهم کنید. این رویاها و آرزوها قابل تحسین هستند، اما با در نظر گرفتن واقعیت موجود، چندان عملی به نظر نمیرسند.
بیایید اندکی شرایط موجود را بررسی کنیم. شما زمان بسیار زیادی از ساعاتی را که باید با همسر و فرزندانتان باشید، در بیرون از خانه و در حال تلاش برای کسب پول صرف میکنید. حتی در لحظاتی که در خانه هستید، اضطراب و فشار کارهای بیرون شما را رها نمیکند. شاید تصور میکنید با فشار کاری بیشتر میتوانید زندگی بی دغدغه و آرامی را برای آنها به وجود آورید. حتی تصور میکنید که در حال فداکاری و گذشتن از همه چیز برای بهبود وضع خانواده هستید، اما واقعا خانواده شما در این میان چه چیزی به دست میآورند؟ وقت آن نشده که این پرسش را مطرح کنید؟ شما گمان میکنید که از طریق کار زیاد، خانواده شما چیزهای بسیاری که زندگی را برای آنها راحت میکند، بهدست میآورند، اما از خود پرسیدهاید که آنها چه چیزهایی را از دست میدهند؟ شاید پاسخ این پرسش این باشد: «شما» را و شانس یک تربیت فعال اقتصادی را.
آنها «چیز»های زیادی به دست میآورند، اما به جای آن همواره با پدر یا مادری مواجه هستند که خسته است و انرژی و وقتی برای بودن در کنار آنها ندارد. پس از چندی گویی زندگی همه شما به صورت مستقل از هم ادامه پیدا میکند. شما متوجه میشوید که هیچ چیز درباره فرزندتان و علایق و تصمیماتش نمیدانید. گویی غریبهای در کنار شماست که هیچ نسبتی با او ندارید. اندکی خودتان را به جای فرزندتان بگذارید. او چه تصویری از شما در ذهن دارد؟ پدر یا مادری که یا اصلا در خانه نیست؛ یا مدام مضطرب است. آیا این تصویری است که شما میخواهید از شما در ذهن فرزندتان نقش ببندد؟ شما میخواستید او زندگی موفق و خوشحالی داشته باشد. کارهای شما چه نسبتی با این آرزو دارد؟ فراموش نکنیم که نقش تربیتی اعمال و نحوه رفتار ما بسیار بیشتر از حرفهایی است که به آنها میزنیم. ما با نحوه زندگی کردن خودمان چه چیزی به آنها یاد میدهیم؟ اینکه تنها راه خوشحال کردن اطرافیانی که آنها را دوست دارید، خریدن «چیز»ها برای آنها است. اگر او هم در آینده بخواهد فرزندانش و یا همسرش را شاد ببیند، تنها گزینهای که به ذهنش میرسد خرید کردن است. این چیزی است که شما
به او یاد دادهاید.
از سوی دیگر شما به او تلویحا یاد دادهاید که تنها نشانه دوست داشته شدن او از جانب، شما خرید کردن برای او است. «این ماه پدرم برای من وسایل زیادی نخرید، پس حتما مرا دوست ندارد.» «از سفر که برگشت، برای من هیچ سوغاتیای نخرید. پس حتما مرا فراموش کرده.» آیا این تفکر درست است؟ آیا اینکه تنها نشانه فرزندتان از اینکه شما او را دوست دارید، خرید کردن برای اوست، امر مطلوبی است؟ اگر او بزرگ شود، ملاکش برای ازدواج چه خواهد بود؟ «تنها نشانه اینکه فردی مرا دوست دارد؛ این است که برای من مدام خرید کند.» ازدواجی که بر اساس این معیارها باشد، چه سرنوشتی دارد؟ این آن رویایی است که شما برای فرزندتان در سر میپروراندید؟ فرزندان شما میخواهند دوست داشته شوند، وقت زیادی را با شما بگذرانند و خانوادهای شاد و سالم داشته باشند. همین. اینها آرزوهایی است که همگی میتواند توسط شما محقق شوند. نحوه رفتار ما چقدر با این سه آرزو مطابق است؟ آیا مدام و مدام کار کردن میتواند فرزند شما را به این آرزوها برساند؟
با کار کردن زیاد و انتقال فشار کار به محیط منزل، دوری از فرزندان و همسرتان و صرف وقت اندک در منزل، شما تنها به لحاظ عاطفی به اعضای خانواده خود لطمه نمیزنید، بلکه به لحاظ تربیت اقتصادی نیز آنها را دچار مشکل میکنید.
اگر مایلید که فرزندانتان نگرش مثبتی به کار کردن و نوآوریهای شغلی داشته باشند یا به صورت کلی در زندگی حرفهای خود موفق باشند، راه رسیدن به این مقصود، فرستادن آنها به مدارس غیر انتفاعی و پرهزینه و خرید تجهیزات گران قیمت نیست، بیش از هرچیز لازم است که شما حال و هوای یک زندگی شغلی موفق را در خانه ترویج کنید. اگر شما مدیر موفقی باشید؛ اما تمامی وقت خود را صرف کار خود کنید و به زندگی عاطفی خانواده خود لطمه بزنید، تصور کودکانتان از نوع موفقیت شما دچار آسیب میشود و این آسیب ممکن است برای همیشه باقی بماند. از نظر آنها تمام موفقیتهای شغلی شما بیهوده است، و آنها هرگز در پی کسب آنها نخواهند رفت.
از دیگر سو زمانی که شما تمام وقت خود را صرف فراهم آوردن رفاه برای فرزندان خود میکنید، به آنها میآموزید که خوشبختی یا آسایش چیزی است که لازم نیست آنها به صورت شخصی برای آن تلاش کنند، شما میکوشید فرزندانتان را از آسایشی بهرهمند کنید که در خلال آن قادر باشند تمامی استعدادهای خود را شکوفا کنند، اما آنها به افرادی منفعل و مصرفکننده بدل خواهند شد.
ممکن است عجیب به نظر برسد اما اگر خواهان آن هستید که فرزندانی فعال و شاد داشته باشید که با روحیه کار کردن پرورش یافتهاند، باید وقت بیشتری را در خانه بگذرانید و نه در محیط کارتان. لازم نیست به صورت مستقیم به آنها بگویید چه کنند، آنها پدر یا مادر خود را میبینند که در عین این که در زندگی حرفهای خود موفق است و فردی مسوولیتپذیر است، زندگی شادی دارد و تلاش میکنند همچون او باشند.
به عنوان پدر یا مادر، شما رویاهای زیادی درباره آینده فرزندانتان دارید. آرزوی شما این است که فرزندانتان زندگی فوقالعادهای داشته باشند، زندگیای بدون مشکل و دردسر. شما بدون قطع میخواهید که همه امکانات ممکن را برای آنها فراهم کنید. این رویاها و آرزوها قابل تحسین هستند، اما با در نظر گرفتن واقعیت موجود، چندان عملی به نظر نمیرسند.
بیایید اندکی شرایط موجود را بررسی کنیم. شما زمان بسیار زیادی از ساعاتی را که باید با همسر و فرزندانتان باشید، در بیرون از خانه و در حال تلاش برای کسب پول صرف میکنید. حتی در لحظاتی که در خانه هستید، اضطراب و فشار کارهای بیرون شما را رها نمیکند. شاید تصور میکنید با فشار کاری بیشتر میتوانید زندگی بی دغدغه و آرامی را برای آنها به وجود آورید. حتی تصور میکنید که در حال فداکاری و گذشتن از همه چیز برای بهبود وضع خانواده هستید، اما واقعا خانواده شما در این میان چه چیزی به دست میآورند؟ وقت آن نشده که این پرسش را مطرح کنید؟ شما گمان میکنید که از طریق کار زیاد، خانواده شما چیزهای بسیاری که زندگی را برای آنها راحت میکند، بهدست میآورند، اما از خود پرسیدهاید که آنها چه چیزهایی را از دست میدهند؟ شاید پاسخ این پرسش این باشد: «شما» را و شانس یک تربیت فعال اقتصادی را.
آنها «چیز»های زیادی به دست میآورند، اما به جای آن همواره با پدر یا مادری مواجه هستند که خسته است و انرژی و وقتی برای بودن در کنار آنها ندارد. پس از چندی گویی زندگی همه شما به صورت مستقل از هم ادامه پیدا میکند. شما متوجه میشوید که هیچ چیز درباره فرزندتان و علایق و تصمیماتش نمیدانید. گویی غریبهای در کنار شماست که هیچ نسبتی با او ندارید. اندکی خودتان را به جای فرزندتان بگذارید. او چه تصویری از شما در ذهن دارد؟ پدر یا مادری که یا اصلا در خانه نیست؛ یا مدام مضطرب است. آیا این تصویری است که شما میخواهید از شما در ذهن فرزندتان نقش ببندد؟ شما میخواستید او زندگی موفق و خوشحالی داشته باشد. کارهای شما چه نسبتی با این آرزو دارد؟ فراموش نکنیم که نقش تربیتی اعمال و نحوه رفتار ما بسیار بیشتر از حرفهایی است که به آنها میزنیم. ما با نحوه زندگی کردن خودمان چه چیزی به آنها یاد میدهیم؟ اینکه تنها راه خوشحال کردن اطرافیانی که آنها را دوست دارید، خریدن «چیز»ها برای آنها است. اگر او هم در آینده بخواهد فرزندانش و یا همسرش را شاد ببیند، تنها گزینهای که به ذهنش میرسد خرید کردن است. این چیزی است که شما
به او یاد دادهاید.
از سوی دیگر شما به او تلویحا یاد دادهاید که تنها نشانه دوست داشته شدن او از جانب، شما خرید کردن برای او است. «این ماه پدرم برای من وسایل زیادی نخرید، پس حتما مرا دوست ندارد.» «از سفر که برگشت، برای من هیچ سوغاتیای نخرید. پس حتما مرا فراموش کرده.» آیا این تفکر درست است؟ آیا اینکه تنها نشانه فرزندتان از اینکه شما او را دوست دارید، خرید کردن برای اوست، امر مطلوبی است؟ اگر او بزرگ شود، ملاکش برای ازدواج چه خواهد بود؟ «تنها نشانه اینکه فردی مرا دوست دارد؛ این است که برای من مدام خرید کند.» ازدواجی که بر اساس این معیارها باشد، چه سرنوشتی دارد؟ این آن رویایی است که شما برای فرزندتان در سر میپروراندید؟ فرزندان شما میخواهند دوست داشته شوند، وقت زیادی را با شما بگذرانند و خانوادهای شاد و سالم داشته باشند. همین. اینها آرزوهایی است که همگی میتواند توسط شما محقق شوند. نحوه رفتار ما چقدر با این سه آرزو مطابق است؟ آیا مدام و مدام کار کردن میتواند فرزند شما را به این آرزوها برساند؟
با کار کردن زیاد و انتقال فشار کار به محیط منزل، دوری از فرزندان و همسرتان و صرف وقت اندک در منزل، شما تنها به لحاظ عاطفی به اعضای خانواده خود لطمه نمیزنید، بلکه به لحاظ تربیت اقتصادی نیز آنها را دچار مشکل میکنید.
اگر مایلید که فرزندانتان نگرش مثبتی به کار کردن و نوآوریهای شغلی داشته باشند یا به صورت کلی در زندگی حرفهای خود موفق باشند، راه رسیدن به این مقصود، فرستادن آنها به مدارس غیر انتفاعی و پرهزینه و خرید تجهیزات گران قیمت نیست، بیش از هرچیز لازم است که شما حال و هوای یک زندگی شغلی موفق را در خانه ترویج کنید. اگر شما مدیر موفقی باشید؛ اما تمامی وقت خود را صرف کار خود کنید و به زندگی عاطفی خانواده خود لطمه بزنید، تصور کودکانتان از نوع موفقیت شما دچار آسیب میشود و این آسیب ممکن است برای همیشه باقی بماند. از نظر آنها تمام موفقیتهای شغلی شما بیهوده است، و آنها هرگز در پی کسب آنها نخواهند رفت.
از دیگر سو زمانی که شما تمام وقت خود را صرف فراهم آوردن رفاه برای فرزندان خود میکنید، به آنها میآموزید که خوشبختی یا آسایش چیزی است که لازم نیست آنها به صورت شخصی برای آن تلاش کنند، شما میکوشید فرزندانتان را از آسایشی بهرهمند کنید که در خلال آن قادر باشند تمامی استعدادهای خود را شکوفا کنند، اما آنها به افرادی منفعل و مصرفکننده بدل خواهند شد.
ممکن است عجیب به نظر برسد اما اگر خواهان آن هستید که فرزندانی فعال و شاد داشته باشید که با روحیه کار کردن پرورش یافتهاند، باید وقت بیشتری را در خانه بگذرانید و نه در محیط کارتان. لازم نیست به صورت مستقیم به آنها بگویید چه کنند، آنها پدر یا مادر خود را میبینند که در عین این که در زندگی حرفهای خود موفق است و فردی مسوولیتپذیر است، زندگی شادی دارد و تلاش میکنند همچون او باشند.
ارسال نظر