خوشحالم طیف مخاطبانم گسترده است
محمد علیزاده خوانندهای بیحاشیه با صدای خوب، دلنشین و بسیار صمیمی پلههای بنای موسیقی را یکی یکی پشت سر گذاشته تا با تلاش مضاعفی که میکند ماندگاری خود را تثبیت کند. تا کنون نیز برای رسیدن به چنین هدفی موفق بوده است و آهسته و پیوسته در حال حرکت رو به جلو است. این خواننده با آلبوم پاپ «سورپرایز» وارد دنیای موسیقی پاپ شد و به واسطه آن و نیز به کمک تکآهنگهای جذاب و شنیدنی خود، توانست جای خود را در میان انبوهی از علاقهمندان به موسیقی پاپ باز کند. علیزاده در اواخر سال ۹۱ با آلبوم «دلت با منه» خاطره خوش «سورپرایز» را بار دیگر زنده کرد و با تجربه جدیدتری از استقبال مخاطبان خود مواجه شد.
محمد علیزاده خوانندهای بیحاشیه با صدای خوب، دلنشین و بسیار صمیمی پلههای بنای موسیقی را یکی یکی پشت سر گذاشته تا با تلاش مضاعفی که میکند ماندگاری خود را تثبیت کند. تا کنون نیز برای رسیدن به چنین هدفی موفق بوده است و آهسته و پیوسته در حال حرکت رو به جلو است. این خواننده با آلبوم پاپ «سورپرایز» وارد دنیای موسیقی پاپ شد و به واسطه آن و نیز به کمک تکآهنگهای جذاب و شنیدنی خود، توانست جای خود را در میان انبوهی از علاقهمندان به موسیقی پاپ باز کند. علیزاده در اواخر سال 91 با آلبوم «دلت با منه» خاطره خوش «سورپرایز» را بار دیگر زنده کرد و با تجربه جدیدتری از استقبال مخاطبان خود مواجه شد. با این خواننده پرطرفدار گفتوگو کردهایم که در زیر میخوانید:
محمد علیزاده نیز از خوانندههایی بود که با دنیای غیرمجاز پا به عرصه موسیقی گذاشت. شرایط موسیقی غیرمجاز چه تاثیری در شهرت خوانندهای چون شما داشته است؟
به هر حال این اتفاقی بود که در زمینه موسیقی برای من افتاد و کاری بود که باید میشد. کاری از دست من برنمیآمد. به هر حال من بعد از سالها موفق به انتشار آلبوم خود شدم و این فرصت خوبی برای من بود تا بتوانم در این عرصه ظاهر شوم و موسیقی خود را به گوش همه برسانم. این شرایطی بود که برای من پیش آمد و از این بابت ناشکر نیستم، چرا که به این فکر میکنم که لابد صلاحم در این بوده است.
ولی آلبوم «سورپرایز» اولین حضور شما در عرصه موسیقی نبود. شما پیش از آن با موسیقی سنتی وارد این عرصه شده بودید.
بله، درواقع من با موسیقی سنتی به این عرصه آمدم. چون پیش از انتشار آلبومهای پاپم موسیقی سنتی را فراگرفته بودم و ردیفها را آموخته بودم. من به این موسیقی که ریشه در فرهنگ مرز و بوم کشورم دارد خو گرفتهام و هرگز داشتهها و آموزههایم را در این زمینه فراموش نمیکنم و در خاطرم است. من هیچوقت از این موسیقی دور نخواهم شد، چون در خونم جریان دارد و دوستش دارم. این را بگویم که این موسیقی، موسیقی مرز و بوم من است که در خون تک تک مردم کشورم جریان دارد و ما با آن خوگرفتهایم. من آنچه را این روزها به عنوان موسیقی کار میکنم مدیون موسیقی سنتیای میدانم که در دوران کودکی و نوجوانی فراگرفتهام.
با این حساب شما نسبت به این موسیقی ادای دین نکردهاید و به آن وفادار نماندهاید. چرا؟
من هرچه دارم از موسیقی سنتی دارم. همانطور که گفتم من از کودکی موسیقی سنتی را فراگرفتهام و با این موسیقی آشنا هستم.
در این میان من باید جای خودم را پیدا میکردم. باید دست به انتخابی درست میزدم. به اعتقاد من همانطور که در ادبیات و سرودن شعر لازم است که با ادبیات کلاسیک آشنایی داشت، در این عرصه نیز لازم است موسیقی کلاسیک را بشناسیم. در این صورت بسیار موفقتر خواهیم بود، چون با زیر و بم آن آشنا بوده و از جزئیات آن که ریشه در فرهنگ و هویتمان دارد، شناخت کافی داریم.
در آلبوم «دلت با من» نیز شما به کمک موسیقی سنتی و داشتههای قبلیتان کار کردید؟
نه در این آلبوم و قطعات آن که در تکتک قطعاتی که من کار میکنم، سعی میکنم براساس داشتههای ذهنی و پیشین خودم پیش بروم و بسازم. در آلبوم سورپرایز هم همینطور بود. من به موسیقی سنتی و ایرانی عرق خاصی دارم و موسیقی پاپ ایرانی را جزیی لاینفک از آن میدانم.
پس این قطعات برگرفته از چیزی به نام داشتههای ذهنی- موسیقایی شما و احساستان است؟
بله، دقیقا! من تمامی اعتقاد و باورم را میخوانم و به آنچه میخوانم ایمان دارم. من اصولا چیزی را میخوانم که در ذهن و قلبم باشد و به آن باور قلبی داشته باشم. تمامی قطعاتی که خواندهام همگی براساس همین عقیدهام اجرا شدهاند. من تمام تلاشم را کردم که این آلبوم، آلبوم خوبی بشود. همانطور که در لیبل آلبوم هم به آن اشاره کردم این قطعات برگرفته از احساس درونی من است. تمام هدف و قصد من از ارائه آلبومی بااحساس این بوده که مردم با آن به راحتی ارتباط برقرار کرده و مورد قبول و استقبالشان واقع شود. در غیر این صورت نیازی نبود من کارم را منتشر کنم و کافی بود خودم به تنهایی آنها را بشنوم.
آلبوم «دلت با منه» و تمامی قطعات آن ماحصل تلاش من برای هرچه احساسیتر شدن قطعات بود که فکر میکنم توانسته باشم در این زمینه موفق شده باشم. ترانههای آن نیز همگی از احساس درونی من نشات گرفتهاند و همگی عاشقانههایی از سرودههای خودم هستند که دلیلی قانعکننده بر این مدعا است.
برای همین است که در مورد همکاری با خوانندههای دیگر در زمینه ترانه کم کارید؟
من کمکاری نمیکنم، دوست دارم گزیده کاری کنم. شاید به همین دلیل است که به نظر شما چنین چیزی میرسد. شاید بهتر باشد بگوییم من کمی حساسیت دارم در این زمینه و در ساخت موسیقی و واگذاری آنها از خودم وسواس به خرج میدهم. شاید اگر کاری برای خودم بسازم شرایط با زمانی که برای دیگران میسازم متفاوت باشد، مثلا من در آلبومم موسیقیای را ارائه کردم که کاملا شخصی بود و برگرفته از دنیای درونی من و ذهنیات و خلق و خوی خودم بود. خوب در چنین شرایطی وقتی خودم آن ملودی را اجرا کنم، باورپذیریاش برایم راحتتر و بهتر خواهد بود. ناگفته نماند که در تمامی قطعاتی که ارائه کردهام عاشقانهها را رعایت کرده و در نظر داشتهام.
دلیل این امر چیست؟ اینکه میگویید ملودیها اگر توسط خودتان اجرا شوند، باورپذیرتر میشوند و....
خوب ببینید آنچه من به عنوان آهنگ میسازم، همگی نشان از شخصیت فردی، روحیات و درونیات من دارند. درواقع میتوان گفت موسیقی من عین زندگی من است. من دوست دارم امضای کارم همیشه پای کارهایم باشد. من همیشه دوست داشته و دوست دارم که وقتی آهنگهایم را میشنوند، سریعا متوجه شوند که این ملودیها، این ترانهها و کلا این موسیقی متعلق به محمد علیزاده است.
شما هرگز اینکه قاری بودهاید را پنهان نمیکنید، در صورتی که خیلی از دوستانی که قبلا قاری بودهاند به راحتی چنین چیزی را پنهان میکنند. چرا؟
من به اینکه قاری بودهام، افتخار میکنم و با افتخار میگویم که هنوز هم قاری هستم.
پس چطور سر از موسیقی درآوردید؟
دوست داشتم تفکرات و ایدههایم را در قالب موسیقی ارائه بدهم تا به گوش همه برسد. به نظر شما چنین چیزی مشکل دارد؟
نه ولی همانطور که گفتم خیلیها چنین چیزی را کتمان میکنند.
خب شاید من با خیلیها فرق داشته باشم و فرقم در این است که از این کار لذت میبرم. دوست دارم اگر عمری باقی بود بازهم به این کار ادامه بدهم.
و برای اینکه حرف دلتان را در موسیقی بزنید، جز تو را روانه بازار موسیقی غیرمجاز کردید؟
اصلا قصدم این نبود که کارم بهصورت غیرمجاز به بازار بیاید. هیچ وقت دوست نداشتم این اتفاق بیفتد. خیلی از دوستان فکر میکنند آلبوم «جز تو» یک شبه به سرانجام رسیده است، در حالی که اصلا اینطور نیست. هیچ کار درخور توجهی یک شبه شکل نمیگیرد. من برای این آلبوم زحمت کشیدهام که مردم آن را بشنوند، چون به اینکه از ابتدا بر روی پله اول و در صدر قرار بگیرم اعتقادی ندارم. برای کار موفق باید زحمت کشید و یکباره نباید تمامی پلهها را طی کرد و در واقع پرید، بلکه باید قدم به قدم، پله پله پیش رفت تا بتوان نتیجه گرفت. کسی که بلافاصله این همه پله را با هم طی کند، قطعا خیلی راحت به یکباره زیر و رو میشود و همه چیز خود را از دست میدهد و زمین میخورد. همه کسانی که موفق میشوند سالهای سال کار کردهاند، اما فرصت دیده شدن را نداشتهاند. اینکه میآیند و مطرح میشوند همه فقط همان یکباره رو شدن و دیده شدن را میبینند و هیچ کسی به خودش زحمت این را نمیدهد که برود در این باره تحقیق کند و ببیند کسی که اینگونه مطرح شده چگونه تلاش کرده تا بدینجا رسیده است. هیچ کس مفت و مسلم به جایی نمیرسد. حبابها زود میترکند.
برای ماندن در این شرایط چه میکنید؟
من عاشق کارکردن هستم و دوست ندارم مدام خودم را تکرار کنم. همانطور که در آلبومهایم دیدهاید، من سعی کردهام در هر یک از آنها متفاوت از دیگری باشم و دنیای جدیدتری از موسیقی را تجربه کنم.
با این حساب آلبوم بعدی هم با دنیایی از تفاوت منتشر خواهد شد.
قطعا همینطور است، ولی امضای من را با خود خواهد داشت. این به این مفهوم نیست که شما منتظر یک آلبوم عجیب و غریب باشید، بلکه منتظر تجربههای جدید باشید، چون قرار نیست من خودم را فراموش کنم و برای این متفاوت شدن از همه چیز خودم بگذرم و آدم دیگری شوم. خط فکری و سبک کاری من در تمامی کارهایم مشهود خواهد بود، اما قول میدهم کاری منتشر کنم که مردم دوست داشته باشند و از آن لذت ببرند. من از تکرار مکررات بیزارم.
خیلی با قدرت در این زمینه حرف میزنید. گویا خیلی به خود و کارتان ایمان دارید.
اگر ایمان نباشد که نمیتوان کار کرد. من زمانی که کارم را آغاز کردم با خودم گفتم تا زمانی که به کارم اعتقاد قلبی و ایمان نداشته باشم، هرگز آن را انجام نخواهم داد. اصلا به شهرت و این چیزها فکر نمیکردم. الان هم این چیزها مدنظر و ملاکم نیست. من فقط به کارم فکر میکنم و دوست دارم به بهترین شکل ممکن آن را منتشر کنم، چرا که با کار خوب است که مردم افکار من را میبینند و شخصیتم را میشناسند. من به ماندگاری فکر میکنم و به ثبت افکار و موسیقیام در درازمدت، وگرنه کارم بی فایده است.
فکر میکنید برای ماندگار شدن موفق شدهاید؟
سعیام را کردهام، چون از ابتدا چنین چیزی را میخواستهام و از آنجایی که معتقدم خواستن توانستن است مطمئنم که موفق میشوم کما این که تاکنون نیز موفق بودهام، ولی همچنان راه بسیاری پیش رو دارم.
ولی به اعتقاد خیلیها این روزها کارها ماندگار نمیشود و دوره آن به سرآمده است.
من به چنین چیزی اعتقاد ندارم. به اعتقاد من در دنیای ماشینی امروز هم میتوان ماندگار شد. در دنیایی که موسیقیهای غلط و عجیب و غریب سراسر وجودش را پرکرده نیز میتوان موسیقی خوب و باشخصیت ساخت و کار را ماندگار کرد.
این ماندگاری به چه چیز بستگی دارد؟
به نوع موسیقی، محتوای ترانه و اعتقاد هر فرد بستگی دارد. هرکسی اگر به فکر ماندگاری باشد، دست به خواندن هر آهنگی نمیزند یا هر کاری را انجام نمیدهد. من در جایگاه محمد علیزاده، دوست نداشتهام کاری انجام بدهم که بعد از مدت اندکی هم من و هم کارم به دست فراموشی سپرده شویم. اگر قرار باشد چنین اتفاقی بیفتد، اصلا کار نمیکردم.
حالا با چنین تفاسیری، فکر میکنید جایگاه خوبی را در عرصه موسیقی به دست آوردهاید؟
من خوشحالم که این اتفاق برایم افتاده است و توانستهام در میان همه مردم از هر قشر و صنفی و در هر سن و سالی جای خود را باز کنم. این را در کنسرت اخیرم متوجه شدم، چرا که در میان تماشاچیان همه جور آدم بود. از بچههای کم سن و سال گرفته تا افراد مسن. خوشحالتر شدم که دیدم این دوستان هنگام اجرای من قطعات را همزمان اجرا و زمزمه میکنند. شاید چنین چیزی برای خیلیها آرزو باشد و در واقع آرزوی قلبی من نیز همین بوده است و خواهد بود.برای من خیلی مهم است که در کنسرتهایم کسانی میآیند که اقشار مختلف جامعه هستند و در کنار هم یک پکیج بسیار متفاوت، دیدنی و جالب به شمار میآیند. خوشحالم که مردمی از افکار و فرهنگهای مختلف من و کارهایم را دنبال میکنند و از شنیدن موسیقیام لذت میبرند.
پس مثل خیلی از خوانندهها پز روشنفکری ندارید که فقط قشر خاصی موسیقی شما را گوش میدهد.
نه! تمام افتخار من به این است که مردمی از هر گوشه ایران، در هر سن و از هر قشری، با هر طرز تفکری و با هر ایده و ذهنیتی موسیقی من را گوش میکنند و بعد کنسرتهای من را برای تماشا انتخاب میکند. این اتفاقی بوده که همیشه به آن فکر میکردهام و آرزوی قلبیام بوده است. من همیشه دوست داشتهام در کارم بهترین باشم و بهترینها را انجام دهم. یکی از اصول فکری من این است که حتی اگر قرار است سخیفترین کارها را در جامعه انجام دهم بهترین باشم، در این صورت میتوان به درآمدزایی نیز فکر کرد. اگر سعی کنی با دل و عشق و تفکرت پیش بروی، قطعا در تمامی زمینهها موفق خواهی شد و نهایتا از نظر مالی نیز تامین میشوی. موسیقی هنر است و این هنر عشق ذاتی من است. همین عاشق بودن من در این زمینه برایم درآمدزایی نیز میکند، البته به لطف خدا. اگر عشق نباشد و فقط قرار باشد برای شهرت و صرفا برای اینکه تحت هر شرایطی وارد این عرصه شده باشیم، نمیتوان به موفقیت دست یافت.
ولی با تمامی اینها شما نمیتوانید با یک دست دو هندوانه بلند کنید؛ یعنی نمیتوانید همه را با خود و موسیقیتان همراه کنید.
بله و جالب قضیه همینجاست. مطمئنا نه برای من بلکه برای همه دوستانم به اینگونه است که یک سری آدمهای موافق و در مقابل یک سری آدمهای مخالف با خود و موسیقیشان را دارند. قرار نیست همه از من و کارم خوششان بیاید. سلیقه همه افراد با دیگری یکی نیست. من که رسالت ندارم تمامی سلیقهها و تمامی افراد را با خود و موسیقیام همراه کنم. هر موسیقی مخاطب خاص خود را دارد و هرکسی با صدای یک خواننده ارتباط برقرار میکند، قطعا فقط بخشی از مردم موسیقی من را دوست دارند و اگر کسی جزو این دسته نیست، دلیلی بر این نیست که موسیقی نمیشناسد یا من از او خوشم نیاید. من برای همه با هر سلیقهای که دارند ارزش قایلم، چه موسیقیام را دوست داشته باشد و چه نداشته باشد، چون من به تنها چیزی که فکر میکنم هدفم است.
این هدفی که از آن حرف میزنید با چه چیز و تحت چه شرایطی تامین میشود؟
باید انگیزه لازم در من وجود داشته باشد. این شرایط نیز با اتفاق قلبی فراهم میشود. من برای رسیدن به هدفم که اعتماد مردم به من و موسیقیام است ارزش قائلم و همین هدف من است که آنها را راضی نگه دارم. به همین دلیل هر آنچه را از ذهن، دل و قلبم بیرون میآید تقدیم مردم میکنم. من از دلم حرف میزنم و ترانههایی که برای موسیقیام مینویسم همگی از احساس درونی و قلبم است چون میخواهم مستقیما با مردم در ارتباط باشم. اینها حرفهای من هستند که چون از دلم بر آمدهاند بر دل مردم نیز مینشینند.
با این همه به نظر میرسد باید از تجربیات دیگران نیز استفاده کنید، چون به هر حال کسانی که در زمینه ترانه فعالیت میکنند، حرفهایتر به این قضیه نگاه میکنند و شاید ترانههای بهتری برای اجرای شما داشته باشند.
بله، خودم هم به چنین چیزی رسیدهام. تصمیم گرفتهام در آلبومهای بعدی حتما از ترانههای دوستان ترانه سرا که حرفهای این کار را میکنند بهرهمند شوم. این همان است که میگویم دوست ندارم تکراری شوم و تکرار مکررات کرده باشم. برای فرار از چنین چیزی و نیز برای اینکه از یکنواختی فرار کنم، از این پس از دوستان دیگر در این زمینه کمک خواهم گرفت.
به نتیجه خوبی رسیدهاید، چون شاید یک نفر نتواند به خوبی از پس همه کار بر بیاید؟
لااقل برای من این اتفاق نیفتاده است. در ترانههای من همیشه اتفاقهای خوب افتاده است. شما محال است که بگردید و در میان ترانههای من یک ترانه بد پیدا کنید، چون من روی ترانههایی که اجرا کردهام دقت بسیاری داشتهام، اما به همین دلیل که میخواهم متفاوتتر از همیشه باشم و به یکنواختی نرسم، از این پس چنین تصمیمی گرفتهام. ترانههای من نماینده شخصیت من و ذهنیت درونی من هستند و هیچوقت برای خوشایند کسی کاری نکردهام. کارهای من همگی درونی و حسی بوه و نمایانگر ذات و شخصیت خودم بودهاند.
خیلی از خوانندهها هستند که دوست دارند به هر قیمتی که شده خود را مطرح کنند، اما شما همچنان در حاشیه به سر میبرید. این قدر به موسیقیتان ایمان دارید که تمامی کار را به موسیقی سپردهاید؟
برای من اینگونه است که حاشیه به حاشیهام میبرد. اهل حاشیه نیستم و دوست ندارم درگیر این قضایا شوم و خودم را به هر موجی بچسبانم که معروف شوم. من کار خودم را میکنم خوب یا بد مردم این موسیقی را گوش میکنند و آن وقت آنها هستند که میتوانند در این باره تصمیم بگیرند که موسیقیام را گوش کنند یا نکنند و من مخاطب خود را داشته باشم یا نداشته باشم.
ولی شما یکی از پرمخاطبهای عرصه خوانندگی هستید. اینکه شما مدام سر از تیتراژهای تلویزیونی درمیآورید خودش داستانی است که بر سر خیلی از زبانها افتاده است. اینکه شما را جزو دارودسته مافیا میدانند و میگویند در مافیای تیتراژها هستید و از این صحبتها.
من انکار نمیکنم که تلویزیون کمک بزرگی به من کرد تا دیده شوم، اما اینکه میگویند من از اعضای مافیا هستم اصلا درست نیست. به چنین چیزی اعتقادی ندارم، چرا که یک سری از آدمها هستند که به دلیل ضعفی که دارند چنین بحثهایی را پیش میکشند. اگر من تیتراژهای زیادی میخوانم که این طور هم نیست، دلیل این نمیشود که من قویتر از کسی هستم که تیتراژ نمیخواند. این به دیده و شنیده شدن آدمها برمیگردد. هر کسی مسیر خود را دارد و همان را دنبال میکند، پس مقصدی که او به آن میرسد با مقصد من کاملا فرق میکند. کسانی که ادعای مافیا را دارند به نظر من آدمهای ضعیفی هستند و در کارشان ضعف دارند. آدم باید عاشق موسیقی باشد، تا بتواند در مسیری که گام برداشته پیشرفت کند. ضمن اینکه خدا باید برای آدم بخواهد که پیشرفت کند و این حرفها فقط بهانه است. کسانی که این حرفها را پیش میکشند به اعتقاد من اصلا نه موسیقی بلدند و نه عاشق موسیقی هستند. یک خواننده باید به دور از هرگونه حاشیهای فقط و فقط کار کند و به پیشرفت فکر کند و دنبال این مسائل را نگیرد. برای دیده و شنیده شدن ارائه کار خوب لازم است نه حاشیه و جوسازی!
کی منتظر آلبوم جدیدتان باشیم؟
کار بر روی آلبوم جدیدم را آغاز کردهام، ولی زمان قطعی انتشار آن مشخص نیست و اگر الان بخواهم در این باره حرفی بزنم حرفهایم ممکن است دروغ از آب درآیند و این به صلاح من نیست.
محمد علیزاده نیز از خوانندههایی بود که با دنیای غیرمجاز پا به عرصه موسیقی گذاشت. شرایط موسیقی غیرمجاز چه تاثیری در شهرت خوانندهای چون شما داشته است؟
به هر حال این اتفاقی بود که در زمینه موسیقی برای من افتاد و کاری بود که باید میشد. کاری از دست من برنمیآمد. به هر حال من بعد از سالها موفق به انتشار آلبوم خود شدم و این فرصت خوبی برای من بود تا بتوانم در این عرصه ظاهر شوم و موسیقی خود را به گوش همه برسانم. این شرایطی بود که برای من پیش آمد و از این بابت ناشکر نیستم، چرا که به این فکر میکنم که لابد صلاحم در این بوده است.
ولی آلبوم «سورپرایز» اولین حضور شما در عرصه موسیقی نبود. شما پیش از آن با موسیقی سنتی وارد این عرصه شده بودید.
بله، درواقع من با موسیقی سنتی به این عرصه آمدم. چون پیش از انتشار آلبومهای پاپم موسیقی سنتی را فراگرفته بودم و ردیفها را آموخته بودم. من به این موسیقی که ریشه در فرهنگ مرز و بوم کشورم دارد خو گرفتهام و هرگز داشتهها و آموزههایم را در این زمینه فراموش نمیکنم و در خاطرم است. من هیچوقت از این موسیقی دور نخواهم شد، چون در خونم جریان دارد و دوستش دارم. این را بگویم که این موسیقی، موسیقی مرز و بوم من است که در خون تک تک مردم کشورم جریان دارد و ما با آن خوگرفتهایم. من آنچه را این روزها به عنوان موسیقی کار میکنم مدیون موسیقی سنتیای میدانم که در دوران کودکی و نوجوانی فراگرفتهام.
با این حساب شما نسبت به این موسیقی ادای دین نکردهاید و به آن وفادار نماندهاید. چرا؟
من هرچه دارم از موسیقی سنتی دارم. همانطور که گفتم من از کودکی موسیقی سنتی را فراگرفتهام و با این موسیقی آشنا هستم.
در این میان من باید جای خودم را پیدا میکردم. باید دست به انتخابی درست میزدم. به اعتقاد من همانطور که در ادبیات و سرودن شعر لازم است که با ادبیات کلاسیک آشنایی داشت، در این عرصه نیز لازم است موسیقی کلاسیک را بشناسیم. در این صورت بسیار موفقتر خواهیم بود، چون با زیر و بم آن آشنا بوده و از جزئیات آن که ریشه در فرهنگ و هویتمان دارد، شناخت کافی داریم.
در آلبوم «دلت با من» نیز شما به کمک موسیقی سنتی و داشتههای قبلیتان کار کردید؟
نه در این آلبوم و قطعات آن که در تکتک قطعاتی که من کار میکنم، سعی میکنم براساس داشتههای ذهنی و پیشین خودم پیش بروم و بسازم. در آلبوم سورپرایز هم همینطور بود. من به موسیقی سنتی و ایرانی عرق خاصی دارم و موسیقی پاپ ایرانی را جزیی لاینفک از آن میدانم.
پس این قطعات برگرفته از چیزی به نام داشتههای ذهنی- موسیقایی شما و احساستان است؟
بله، دقیقا! من تمامی اعتقاد و باورم را میخوانم و به آنچه میخوانم ایمان دارم. من اصولا چیزی را میخوانم که در ذهن و قلبم باشد و به آن باور قلبی داشته باشم. تمامی قطعاتی که خواندهام همگی براساس همین عقیدهام اجرا شدهاند. من تمام تلاشم را کردم که این آلبوم، آلبوم خوبی بشود. همانطور که در لیبل آلبوم هم به آن اشاره کردم این قطعات برگرفته از احساس درونی من است. تمام هدف و قصد من از ارائه آلبومی بااحساس این بوده که مردم با آن به راحتی ارتباط برقرار کرده و مورد قبول و استقبالشان واقع شود. در غیر این صورت نیازی نبود من کارم را منتشر کنم و کافی بود خودم به تنهایی آنها را بشنوم.
آلبوم «دلت با منه» و تمامی قطعات آن ماحصل تلاش من برای هرچه احساسیتر شدن قطعات بود که فکر میکنم توانسته باشم در این زمینه موفق شده باشم. ترانههای آن نیز همگی از احساس درونی من نشات گرفتهاند و همگی عاشقانههایی از سرودههای خودم هستند که دلیلی قانعکننده بر این مدعا است.
برای همین است که در مورد همکاری با خوانندههای دیگر در زمینه ترانه کم کارید؟
من کمکاری نمیکنم، دوست دارم گزیده کاری کنم. شاید به همین دلیل است که به نظر شما چنین چیزی میرسد. شاید بهتر باشد بگوییم من کمی حساسیت دارم در این زمینه و در ساخت موسیقی و واگذاری آنها از خودم وسواس به خرج میدهم. شاید اگر کاری برای خودم بسازم شرایط با زمانی که برای دیگران میسازم متفاوت باشد، مثلا من در آلبومم موسیقیای را ارائه کردم که کاملا شخصی بود و برگرفته از دنیای درونی من و ذهنیات و خلق و خوی خودم بود. خوب در چنین شرایطی وقتی خودم آن ملودی را اجرا کنم، باورپذیریاش برایم راحتتر و بهتر خواهد بود. ناگفته نماند که در تمامی قطعاتی که ارائه کردهام عاشقانهها را رعایت کرده و در نظر داشتهام.
دلیل این امر چیست؟ اینکه میگویید ملودیها اگر توسط خودتان اجرا شوند، باورپذیرتر میشوند و....
خوب ببینید آنچه من به عنوان آهنگ میسازم، همگی نشان از شخصیت فردی، روحیات و درونیات من دارند. درواقع میتوان گفت موسیقی من عین زندگی من است. من دوست دارم امضای کارم همیشه پای کارهایم باشد. من همیشه دوست داشته و دوست دارم که وقتی آهنگهایم را میشنوند، سریعا متوجه شوند که این ملودیها، این ترانهها و کلا این موسیقی متعلق به محمد علیزاده است.
شما هرگز اینکه قاری بودهاید را پنهان نمیکنید، در صورتی که خیلی از دوستانی که قبلا قاری بودهاند به راحتی چنین چیزی را پنهان میکنند. چرا؟
من به اینکه قاری بودهام، افتخار میکنم و با افتخار میگویم که هنوز هم قاری هستم.
پس چطور سر از موسیقی درآوردید؟
دوست داشتم تفکرات و ایدههایم را در قالب موسیقی ارائه بدهم تا به گوش همه برسد. به نظر شما چنین چیزی مشکل دارد؟
نه ولی همانطور که گفتم خیلیها چنین چیزی را کتمان میکنند.
خب شاید من با خیلیها فرق داشته باشم و فرقم در این است که از این کار لذت میبرم. دوست دارم اگر عمری باقی بود بازهم به این کار ادامه بدهم.
و برای اینکه حرف دلتان را در موسیقی بزنید، جز تو را روانه بازار موسیقی غیرمجاز کردید؟
اصلا قصدم این نبود که کارم بهصورت غیرمجاز به بازار بیاید. هیچ وقت دوست نداشتم این اتفاق بیفتد. خیلی از دوستان فکر میکنند آلبوم «جز تو» یک شبه به سرانجام رسیده است، در حالی که اصلا اینطور نیست. هیچ کار درخور توجهی یک شبه شکل نمیگیرد. من برای این آلبوم زحمت کشیدهام که مردم آن را بشنوند، چون به اینکه از ابتدا بر روی پله اول و در صدر قرار بگیرم اعتقادی ندارم. برای کار موفق باید زحمت کشید و یکباره نباید تمامی پلهها را طی کرد و در واقع پرید، بلکه باید قدم به قدم، پله پله پیش رفت تا بتوان نتیجه گرفت. کسی که بلافاصله این همه پله را با هم طی کند، قطعا خیلی راحت به یکباره زیر و رو میشود و همه چیز خود را از دست میدهد و زمین میخورد. همه کسانی که موفق میشوند سالهای سال کار کردهاند، اما فرصت دیده شدن را نداشتهاند. اینکه میآیند و مطرح میشوند همه فقط همان یکباره رو شدن و دیده شدن را میبینند و هیچ کسی به خودش زحمت این را نمیدهد که برود در این باره تحقیق کند و ببیند کسی که اینگونه مطرح شده چگونه تلاش کرده تا بدینجا رسیده است. هیچ کس مفت و مسلم به جایی نمیرسد. حبابها زود میترکند.
برای ماندن در این شرایط چه میکنید؟
من عاشق کارکردن هستم و دوست ندارم مدام خودم را تکرار کنم. همانطور که در آلبومهایم دیدهاید، من سعی کردهام در هر یک از آنها متفاوت از دیگری باشم و دنیای جدیدتری از موسیقی را تجربه کنم.
با این حساب آلبوم بعدی هم با دنیایی از تفاوت منتشر خواهد شد.
قطعا همینطور است، ولی امضای من را با خود خواهد داشت. این به این مفهوم نیست که شما منتظر یک آلبوم عجیب و غریب باشید، بلکه منتظر تجربههای جدید باشید، چون قرار نیست من خودم را فراموش کنم و برای این متفاوت شدن از همه چیز خودم بگذرم و آدم دیگری شوم. خط فکری و سبک کاری من در تمامی کارهایم مشهود خواهد بود، اما قول میدهم کاری منتشر کنم که مردم دوست داشته باشند و از آن لذت ببرند. من از تکرار مکررات بیزارم.
خیلی با قدرت در این زمینه حرف میزنید. گویا خیلی به خود و کارتان ایمان دارید.
اگر ایمان نباشد که نمیتوان کار کرد. من زمانی که کارم را آغاز کردم با خودم گفتم تا زمانی که به کارم اعتقاد قلبی و ایمان نداشته باشم، هرگز آن را انجام نخواهم داد. اصلا به شهرت و این چیزها فکر نمیکردم. الان هم این چیزها مدنظر و ملاکم نیست. من فقط به کارم فکر میکنم و دوست دارم به بهترین شکل ممکن آن را منتشر کنم، چرا که با کار خوب است که مردم افکار من را میبینند و شخصیتم را میشناسند. من به ماندگاری فکر میکنم و به ثبت افکار و موسیقیام در درازمدت، وگرنه کارم بی فایده است.
فکر میکنید برای ماندگار شدن موفق شدهاید؟
سعیام را کردهام، چون از ابتدا چنین چیزی را میخواستهام و از آنجایی که معتقدم خواستن توانستن است مطمئنم که موفق میشوم کما این که تاکنون نیز موفق بودهام، ولی همچنان راه بسیاری پیش رو دارم.
ولی به اعتقاد خیلیها این روزها کارها ماندگار نمیشود و دوره آن به سرآمده است.
من به چنین چیزی اعتقاد ندارم. به اعتقاد من در دنیای ماشینی امروز هم میتوان ماندگار شد. در دنیایی که موسیقیهای غلط و عجیب و غریب سراسر وجودش را پرکرده نیز میتوان موسیقی خوب و باشخصیت ساخت و کار را ماندگار کرد.
این ماندگاری به چه چیز بستگی دارد؟
به نوع موسیقی، محتوای ترانه و اعتقاد هر فرد بستگی دارد. هرکسی اگر به فکر ماندگاری باشد، دست به خواندن هر آهنگی نمیزند یا هر کاری را انجام نمیدهد. من در جایگاه محمد علیزاده، دوست نداشتهام کاری انجام بدهم که بعد از مدت اندکی هم من و هم کارم به دست فراموشی سپرده شویم. اگر قرار باشد چنین اتفاقی بیفتد، اصلا کار نمیکردم.
حالا با چنین تفاسیری، فکر میکنید جایگاه خوبی را در عرصه موسیقی به دست آوردهاید؟
من خوشحالم که این اتفاق برایم افتاده است و توانستهام در میان همه مردم از هر قشر و صنفی و در هر سن و سالی جای خود را باز کنم. این را در کنسرت اخیرم متوجه شدم، چرا که در میان تماشاچیان همه جور آدم بود. از بچههای کم سن و سال گرفته تا افراد مسن. خوشحالتر شدم که دیدم این دوستان هنگام اجرای من قطعات را همزمان اجرا و زمزمه میکنند. شاید چنین چیزی برای خیلیها آرزو باشد و در واقع آرزوی قلبی من نیز همین بوده است و خواهد بود.برای من خیلی مهم است که در کنسرتهایم کسانی میآیند که اقشار مختلف جامعه هستند و در کنار هم یک پکیج بسیار متفاوت، دیدنی و جالب به شمار میآیند. خوشحالم که مردمی از افکار و فرهنگهای مختلف من و کارهایم را دنبال میکنند و از شنیدن موسیقیام لذت میبرند.
پس مثل خیلی از خوانندهها پز روشنفکری ندارید که فقط قشر خاصی موسیقی شما را گوش میدهد.
نه! تمام افتخار من به این است که مردمی از هر گوشه ایران، در هر سن و از هر قشری، با هر طرز تفکری و با هر ایده و ذهنیتی موسیقی من را گوش میکنند و بعد کنسرتهای من را برای تماشا انتخاب میکند. این اتفاقی بوده که همیشه به آن فکر میکردهام و آرزوی قلبیام بوده است. من همیشه دوست داشتهام در کارم بهترین باشم و بهترینها را انجام دهم. یکی از اصول فکری من این است که حتی اگر قرار است سخیفترین کارها را در جامعه انجام دهم بهترین باشم، در این صورت میتوان به درآمدزایی نیز فکر کرد. اگر سعی کنی با دل و عشق و تفکرت پیش بروی، قطعا در تمامی زمینهها موفق خواهی شد و نهایتا از نظر مالی نیز تامین میشوی. موسیقی هنر است و این هنر عشق ذاتی من است. همین عاشق بودن من در این زمینه برایم درآمدزایی نیز میکند، البته به لطف خدا. اگر عشق نباشد و فقط قرار باشد برای شهرت و صرفا برای اینکه تحت هر شرایطی وارد این عرصه شده باشیم، نمیتوان به موفقیت دست یافت.
ولی با تمامی اینها شما نمیتوانید با یک دست دو هندوانه بلند کنید؛ یعنی نمیتوانید همه را با خود و موسیقیتان همراه کنید.
بله و جالب قضیه همینجاست. مطمئنا نه برای من بلکه برای همه دوستانم به اینگونه است که یک سری آدمهای موافق و در مقابل یک سری آدمهای مخالف با خود و موسیقیشان را دارند. قرار نیست همه از من و کارم خوششان بیاید. سلیقه همه افراد با دیگری یکی نیست. من که رسالت ندارم تمامی سلیقهها و تمامی افراد را با خود و موسیقیام همراه کنم. هر موسیقی مخاطب خاص خود را دارد و هرکسی با صدای یک خواننده ارتباط برقرار میکند، قطعا فقط بخشی از مردم موسیقی من را دوست دارند و اگر کسی جزو این دسته نیست، دلیلی بر این نیست که موسیقی نمیشناسد یا من از او خوشم نیاید. من برای همه با هر سلیقهای که دارند ارزش قایلم، چه موسیقیام را دوست داشته باشد و چه نداشته باشد، چون من به تنها چیزی که فکر میکنم هدفم است.
این هدفی که از آن حرف میزنید با چه چیز و تحت چه شرایطی تامین میشود؟
باید انگیزه لازم در من وجود داشته باشد. این شرایط نیز با اتفاق قلبی فراهم میشود. من برای رسیدن به هدفم که اعتماد مردم به من و موسیقیام است ارزش قائلم و همین هدف من است که آنها را راضی نگه دارم. به همین دلیل هر آنچه را از ذهن، دل و قلبم بیرون میآید تقدیم مردم میکنم. من از دلم حرف میزنم و ترانههایی که برای موسیقیام مینویسم همگی از احساس درونی و قلبم است چون میخواهم مستقیما با مردم در ارتباط باشم. اینها حرفهای من هستند که چون از دلم بر آمدهاند بر دل مردم نیز مینشینند.
با این همه به نظر میرسد باید از تجربیات دیگران نیز استفاده کنید، چون به هر حال کسانی که در زمینه ترانه فعالیت میکنند، حرفهایتر به این قضیه نگاه میکنند و شاید ترانههای بهتری برای اجرای شما داشته باشند.
بله، خودم هم به چنین چیزی رسیدهام. تصمیم گرفتهام در آلبومهای بعدی حتما از ترانههای دوستان ترانه سرا که حرفهای این کار را میکنند بهرهمند شوم. این همان است که میگویم دوست ندارم تکراری شوم و تکرار مکررات کرده باشم. برای فرار از چنین چیزی و نیز برای اینکه از یکنواختی فرار کنم، از این پس از دوستان دیگر در این زمینه کمک خواهم گرفت.
به نتیجه خوبی رسیدهاید، چون شاید یک نفر نتواند به خوبی از پس همه کار بر بیاید؟
لااقل برای من این اتفاق نیفتاده است. در ترانههای من همیشه اتفاقهای خوب افتاده است. شما محال است که بگردید و در میان ترانههای من یک ترانه بد پیدا کنید، چون من روی ترانههایی که اجرا کردهام دقت بسیاری داشتهام، اما به همین دلیل که میخواهم متفاوتتر از همیشه باشم و به یکنواختی نرسم، از این پس چنین تصمیمی گرفتهام. ترانههای من نماینده شخصیت من و ذهنیت درونی من هستند و هیچوقت برای خوشایند کسی کاری نکردهام. کارهای من همگی درونی و حسی بوه و نمایانگر ذات و شخصیت خودم بودهاند.
خیلی از خوانندهها هستند که دوست دارند به هر قیمتی که شده خود را مطرح کنند، اما شما همچنان در حاشیه به سر میبرید. این قدر به موسیقیتان ایمان دارید که تمامی کار را به موسیقی سپردهاید؟
برای من اینگونه است که حاشیه به حاشیهام میبرد. اهل حاشیه نیستم و دوست ندارم درگیر این قضایا شوم و خودم را به هر موجی بچسبانم که معروف شوم. من کار خودم را میکنم خوب یا بد مردم این موسیقی را گوش میکنند و آن وقت آنها هستند که میتوانند در این باره تصمیم بگیرند که موسیقیام را گوش کنند یا نکنند و من مخاطب خود را داشته باشم یا نداشته باشم.
ولی شما یکی از پرمخاطبهای عرصه خوانندگی هستید. اینکه شما مدام سر از تیتراژهای تلویزیونی درمیآورید خودش داستانی است که بر سر خیلی از زبانها افتاده است. اینکه شما را جزو دارودسته مافیا میدانند و میگویند در مافیای تیتراژها هستید و از این صحبتها.
من انکار نمیکنم که تلویزیون کمک بزرگی به من کرد تا دیده شوم، اما اینکه میگویند من از اعضای مافیا هستم اصلا درست نیست. به چنین چیزی اعتقادی ندارم، چرا که یک سری از آدمها هستند که به دلیل ضعفی که دارند چنین بحثهایی را پیش میکشند. اگر من تیتراژهای زیادی میخوانم که این طور هم نیست، دلیل این نمیشود که من قویتر از کسی هستم که تیتراژ نمیخواند. این به دیده و شنیده شدن آدمها برمیگردد. هر کسی مسیر خود را دارد و همان را دنبال میکند، پس مقصدی که او به آن میرسد با مقصد من کاملا فرق میکند. کسانی که ادعای مافیا را دارند به نظر من آدمهای ضعیفی هستند و در کارشان ضعف دارند. آدم باید عاشق موسیقی باشد، تا بتواند در مسیری که گام برداشته پیشرفت کند. ضمن اینکه خدا باید برای آدم بخواهد که پیشرفت کند و این حرفها فقط بهانه است. کسانی که این حرفها را پیش میکشند به اعتقاد من اصلا نه موسیقی بلدند و نه عاشق موسیقی هستند. یک خواننده باید به دور از هرگونه حاشیهای فقط و فقط کار کند و به پیشرفت فکر کند و دنبال این مسائل را نگیرد. برای دیده و شنیده شدن ارائه کار خوب لازم است نه حاشیه و جوسازی!
کی منتظر آلبوم جدیدتان باشیم؟
کار بر روی آلبوم جدیدم را آغاز کردهام، ولی زمان قطعی انتشار آن مشخص نیست و اگر الان بخواهم در این باره حرفی بزنم حرفهایم ممکن است دروغ از آب درآیند و این به صلاح من نیست.
ارسال نظر