کسی حوصله گرفتن حقش را دارد؟
هادی نظری
گزارشگر
اینجا ایران است؛ جایی که تا همین ۱۰۰ سال قبل، ساختمانهای دو طبقه آنقدرها زیاد نبودند، هنوز هم ضربالمثل ما «چار دیواری، اختیاری» است. در این جامعه یک دفعه ساختمانهای بلند سر در آوردند، بعد نوبت برجها شد و ما و شاید پدرانمان که تا قبل از آن در «چار دیواری، اختیاری» خودمان زندگی میکردیم، یک دفعه وارد این لانه زنبورها شدیم. برای خیلیها کنار آمدن با اینکه دیگر چهار دیواریها کاملا اختیاری نیستند کمی مشکل است، اما این لانههای زنبور، با تمام نواقصی که این زندگی جدید دارد، اما شاید یک کارگاه باشد.
گزارشگر
اینجا ایران است؛ جایی که تا همین ۱۰۰ سال قبل، ساختمانهای دو طبقه آنقدرها زیاد نبودند، هنوز هم ضربالمثل ما «چار دیواری، اختیاری» است. در این جامعه یک دفعه ساختمانهای بلند سر در آوردند، بعد نوبت برجها شد و ما و شاید پدرانمان که تا قبل از آن در «چار دیواری، اختیاری» خودمان زندگی میکردیم، یک دفعه وارد این لانه زنبورها شدیم. برای خیلیها کنار آمدن با اینکه دیگر چهار دیواریها کاملا اختیاری نیستند کمی مشکل است، اما این لانههای زنبور، با تمام نواقصی که این زندگی جدید دارد، اما شاید یک کارگاه باشد.
هادی نظری
گزارشگر
اینجا ایران است؛ جایی که تا همین 100 سال قبل، ساختمانهای دو طبقه آنقدرها زیاد نبودند، هنوز هم ضربالمثل ما «چار دیواری، اختیاری» است. در این جامعه یک دفعه ساختمانهای بلند سر در آوردند، بعد نوبت برجها شد و ما و شاید پدرانمان که تا قبل از آن در «چار دیواری، اختیاری» خودمان زندگی میکردیم، یک دفعه وارد این لانه زنبورها شدیم. برای خیلیها کنار آمدن با اینکه دیگر چهار دیواریها کاملا اختیاری نیستند کمی مشکل است، اما این لانههای زنبور، با تمام نواقصی که این زندگی جدید دارد، اما شاید یک کارگاه باشد. کارگاهی که در آن، ما از چاردیواریهای قدیمی خودمان بیرون بیاییم و تمرین شهروندی و دموکراسی کنیم، یک جور جامعه کوچک که در آن میتوان احترام گذاشتن به حقوق دیگران را یاد گرفت. اما اگر کسی نخواست همراه با سایرین به حقوق دیگران احترام بگذارد چه؟
از یک ساختمان دو واحدی تا آن مجتمعهای عظیم که تعداد واحدهایشان دو یا در موارد محدودی سه رقمی میشود، همگی در قانون ما «آپارتمان» هستند؛ ما به همهشان میگوییم آپارتمان و شاید این عنوان خیلی کلی به نظر برسد!
وقتی همزیستی اتفاق بیفتد، منافع و معایب مشترکی هم پیش میآید، ما اینجا دیگر با آن «چهار دیواری: اختیاری»های قدیمی سر و کار نداریم، دیوارهایش فقط چهارتا نیستند، تعدادشان بیشتر است و وقتی بیشتر شدند، کسانی که در آن سهم دارند هم بیشتر میشوند و اینجا میشود شروع (اگر نگوییم دعوا) مساله!
اما در این دعواها، مردمی که دیگر «چهار دیواری، اختیاری» ندارند، چه کار میکنند؟ ما به دنبال پاسخ این سوالیم. طبق قانونی که حدودا نیمقرن قبل در ایران تصویب شدهاست، مشاع یعنی قسمتهایی از ساختمان که حق استفاده از آن منحصر به یک یا چند نفر نیست، بلکه این حریم به همه مالکین تعلق دارد. میشود برایش مثال زد، مثلا: زمین، تاسیسات، اسکلت، راهرو، پله و پاگرد، پارکینگ، در و پنجرههای خارج از قسمتهای اختصاصی، بام، نمای خارجی ساختمان، محوطه ساختمان و... این مشاع است، درباره تعریف حریم مشاع مشکلی نیست، اما در صورت تجاوز به آن باید چه کار کرد؟ خیلیها هستند که تعریف را میدانند، تجاوز به حریمشان را هم نگاه میکنند اما واکنش عملی نشان نمیدهند. دلایل زیادی برای این عدم واکنش وجود دارد؛ تعداد این دلایل احتمالا به اندازه واحدهای آپارتمانی در تهران است.
کفشها همیشه دردسرسازند
بگذارید بگوییم اکثریت مردم نمیدانند قانونی برای زندگی آپارتمانی هست، اگر هم بدانند در حد شنیده است، از این قانون مهمتر، قانون جرایم مدنی است، چند نفر آن را کاملا خواندهاند؟ توقع زیادی هم هست، اگر بخواهید همه این قانون را خوانده باشند، اما اینکه شهروندان درباره حقوق خود بدانند، منطقی به نظر میرسد. خانم توکلی، مالک و ساکن یکی از واحدهای یک ساختمان بیست واحدی در خیابان میرداماد تهران است، او از وجود قانون آپارتماننشینی ابراز بیاطلاعی میکند و ادامه میدهد: «ما تمام مشکلاتی را که در ساختمان بهوجود میآید با مدیر ساختمان مطرح یا در مجمع ماهانه مطرح میکنیم.»
این زن خانهدار درباره تجربهاش از تجاوز ساکنان به حریم مشاعات میگوید: «پیش آمده مطلبی که با تذکری رفع و رجوع شده است. یکی از مشکلاتی که با ساکنان جدید همیشه وجود داشته استفاده از جاکفشی یا بیرون گذاشتن کفش در محیط پاگردها و راهروها است.»
مستاجر که حق اعتراض ندارد
پدرام محمدی جوان مجردی است که مستاجر یک واحد در ساختمان پنج واحدی در غرب تهران است، او درباره حریم مشاع و تجاوز به آن، روی مشکلات استفاده از پشتبام خانه بیشتر تاکید دارد و میگوید: «همیشه در راهروهای منتهی به پشتبام، همسایهها وسایل اضافی خود را میگذارند و در پشت بام لباس آویزان میکنند.» آویزان کردن لباسها توسط ساکنان در پشت بام سبب میشود که یک پسر مجرد، آنهم مستاجر بعضا برای رفتن به پشت بام خجالت بکشد، چون ممکن است یکی از ساکنان خانم مجتمع را در حال آویزان کردن رخت ببیند که برای او زیاد خوشایند نیست. زمانی که میخواهد درباره عملکردش در چنین مواقعی حرف بزند، اول آه عمیقی میکشد و ادامه میدهد: «کاری نمیتوانم انجام دهد جز تذکر دوستانه، چرا که من مستاجرم و معمولا مستاجر حق اعتراض ندارد.»
حوصله راهروهای دادگاه را ندارم
آقای ابطحی که ساکن یک ساختمان ۲۴ واحدی در شرق تهران است، به شدت از صدای حیوانات خانگی همسایههای خود گله میکند، ازآنجا که در مجتمعی که او زندگی میکند، تعداد زیادی از واحدها حیوان خانگی دارند، کسی به اعتراض او رسیدگی نمیکند، چون او در اقلیت است!
ابطحی از وجود قانون آپارتماننشینی ابراز بیاطلاعی میکند و میگوید: «دنبال دردسر نمیگردم و حوصله شکایت و مراحل قانونی آن را ندارم.» میگوید ترجیح میدهد تحمل کند تا اینکه در دادگاه پیگیر پرونده صدای واق واق سگ یا چیز دیگری شود!
خانم بوذری، دبیر بازنشسته آموزش و پرورش و مدیر یک ساختمان ۸ واحدی در مرکز تهران است، از وجود قانون آپارتماننشینی کاملا آگاه است و وقتی از او در مورد حریم مشاع و مسائل برخورد با تجاوز به حریم ساکنان میپرسیم، میگوید: «وقتی شما در اجرای مقررات ساختمان جدی باشید و با احترام و محبت با ساکنان صحبت کنید، مسائلی اینچنینی کمتر پیش میآید.» او میگوید هر روز تمام طبقات را بررسی میکند و در صورت تخلف، تذکر میدهد.
کسانی که نمیدانند، کسانی که میترسند
لااقل در تهران ما با دو دسته کلی رو برو هستیم: یکی آپارتماننشینانی که اصولا نسبت به حقوق خودشان اطلاعات کافی ندارند و دیگری، کسانی که میدانند حقشان پایمال میشود، اما به هر دلیلی، شبیه آقای ابطحی که حوصله درگیر شدن کارهای اداری را ندارد، یا پدرام، پسر مستاجری که فکر میکند حق اعتراض ندارد و... دنبال حق خود نیستند. البته استثناءهایی همیشه بوده و هستند، اما ما درباره استثنائات حرف نمیزنیم، آنچه در شهر هست، همین است.
گزارشگر
اینجا ایران است؛ جایی که تا همین 100 سال قبل، ساختمانهای دو طبقه آنقدرها زیاد نبودند، هنوز هم ضربالمثل ما «چار دیواری، اختیاری» است. در این جامعه یک دفعه ساختمانهای بلند سر در آوردند، بعد نوبت برجها شد و ما و شاید پدرانمان که تا قبل از آن در «چار دیواری، اختیاری» خودمان زندگی میکردیم، یک دفعه وارد این لانه زنبورها شدیم. برای خیلیها کنار آمدن با اینکه دیگر چهار دیواریها کاملا اختیاری نیستند کمی مشکل است، اما این لانههای زنبور، با تمام نواقصی که این زندگی جدید دارد، اما شاید یک کارگاه باشد. کارگاهی که در آن، ما از چاردیواریهای قدیمی خودمان بیرون بیاییم و تمرین شهروندی و دموکراسی کنیم، یک جور جامعه کوچک که در آن میتوان احترام گذاشتن به حقوق دیگران را یاد گرفت. اما اگر کسی نخواست همراه با سایرین به حقوق دیگران احترام بگذارد چه؟
از یک ساختمان دو واحدی تا آن مجتمعهای عظیم که تعداد واحدهایشان دو یا در موارد محدودی سه رقمی میشود، همگی در قانون ما «آپارتمان» هستند؛ ما به همهشان میگوییم آپارتمان و شاید این عنوان خیلی کلی به نظر برسد!
وقتی همزیستی اتفاق بیفتد، منافع و معایب مشترکی هم پیش میآید، ما اینجا دیگر با آن «چهار دیواری: اختیاری»های قدیمی سر و کار نداریم، دیوارهایش فقط چهارتا نیستند، تعدادشان بیشتر است و وقتی بیشتر شدند، کسانی که در آن سهم دارند هم بیشتر میشوند و اینجا میشود شروع (اگر نگوییم دعوا) مساله!
اما در این دعواها، مردمی که دیگر «چهار دیواری، اختیاری» ندارند، چه کار میکنند؟ ما به دنبال پاسخ این سوالیم. طبق قانونی که حدودا نیمقرن قبل در ایران تصویب شدهاست، مشاع یعنی قسمتهایی از ساختمان که حق استفاده از آن منحصر به یک یا چند نفر نیست، بلکه این حریم به همه مالکین تعلق دارد. میشود برایش مثال زد، مثلا: زمین، تاسیسات، اسکلت، راهرو، پله و پاگرد، پارکینگ، در و پنجرههای خارج از قسمتهای اختصاصی، بام، نمای خارجی ساختمان، محوطه ساختمان و... این مشاع است، درباره تعریف حریم مشاع مشکلی نیست، اما در صورت تجاوز به آن باید چه کار کرد؟ خیلیها هستند که تعریف را میدانند، تجاوز به حریمشان را هم نگاه میکنند اما واکنش عملی نشان نمیدهند. دلایل زیادی برای این عدم واکنش وجود دارد؛ تعداد این دلایل احتمالا به اندازه واحدهای آپارتمانی در تهران است.
کفشها همیشه دردسرسازند
بگذارید بگوییم اکثریت مردم نمیدانند قانونی برای زندگی آپارتمانی هست، اگر هم بدانند در حد شنیده است، از این قانون مهمتر، قانون جرایم مدنی است، چند نفر آن را کاملا خواندهاند؟ توقع زیادی هم هست، اگر بخواهید همه این قانون را خوانده باشند، اما اینکه شهروندان درباره حقوق خود بدانند، منطقی به نظر میرسد. خانم توکلی، مالک و ساکن یکی از واحدهای یک ساختمان بیست واحدی در خیابان میرداماد تهران است، او از وجود قانون آپارتماننشینی ابراز بیاطلاعی میکند و ادامه میدهد: «ما تمام مشکلاتی را که در ساختمان بهوجود میآید با مدیر ساختمان مطرح یا در مجمع ماهانه مطرح میکنیم.»
این زن خانهدار درباره تجربهاش از تجاوز ساکنان به حریم مشاعات میگوید: «پیش آمده مطلبی که با تذکری رفع و رجوع شده است. یکی از مشکلاتی که با ساکنان جدید همیشه وجود داشته استفاده از جاکفشی یا بیرون گذاشتن کفش در محیط پاگردها و راهروها است.»
مستاجر که حق اعتراض ندارد
پدرام محمدی جوان مجردی است که مستاجر یک واحد در ساختمان پنج واحدی در غرب تهران است، او درباره حریم مشاع و تجاوز به آن، روی مشکلات استفاده از پشتبام خانه بیشتر تاکید دارد و میگوید: «همیشه در راهروهای منتهی به پشتبام، همسایهها وسایل اضافی خود را میگذارند و در پشت بام لباس آویزان میکنند.» آویزان کردن لباسها توسط ساکنان در پشت بام سبب میشود که یک پسر مجرد، آنهم مستاجر بعضا برای رفتن به پشت بام خجالت بکشد، چون ممکن است یکی از ساکنان خانم مجتمع را در حال آویزان کردن رخت ببیند که برای او زیاد خوشایند نیست. زمانی که میخواهد درباره عملکردش در چنین مواقعی حرف بزند، اول آه عمیقی میکشد و ادامه میدهد: «کاری نمیتوانم انجام دهد جز تذکر دوستانه، چرا که من مستاجرم و معمولا مستاجر حق اعتراض ندارد.»
حوصله راهروهای دادگاه را ندارم
آقای ابطحی که ساکن یک ساختمان ۲۴ واحدی در شرق تهران است، به شدت از صدای حیوانات خانگی همسایههای خود گله میکند، ازآنجا که در مجتمعی که او زندگی میکند، تعداد زیادی از واحدها حیوان خانگی دارند، کسی به اعتراض او رسیدگی نمیکند، چون او در اقلیت است!
ابطحی از وجود قانون آپارتماننشینی ابراز بیاطلاعی میکند و میگوید: «دنبال دردسر نمیگردم و حوصله شکایت و مراحل قانونی آن را ندارم.» میگوید ترجیح میدهد تحمل کند تا اینکه در دادگاه پیگیر پرونده صدای واق واق سگ یا چیز دیگری شود!
خانم بوذری، دبیر بازنشسته آموزش و پرورش و مدیر یک ساختمان ۸ واحدی در مرکز تهران است، از وجود قانون آپارتماننشینی کاملا آگاه است و وقتی از او در مورد حریم مشاع و مسائل برخورد با تجاوز به حریم ساکنان میپرسیم، میگوید: «وقتی شما در اجرای مقررات ساختمان جدی باشید و با احترام و محبت با ساکنان صحبت کنید، مسائلی اینچنینی کمتر پیش میآید.» او میگوید هر روز تمام طبقات را بررسی میکند و در صورت تخلف، تذکر میدهد.
کسانی که نمیدانند، کسانی که میترسند
لااقل در تهران ما با دو دسته کلی رو برو هستیم: یکی آپارتماننشینانی که اصولا نسبت به حقوق خودشان اطلاعات کافی ندارند و دیگری، کسانی که میدانند حقشان پایمال میشود، اما به هر دلیلی، شبیه آقای ابطحی که حوصله درگیر شدن کارهای اداری را ندارد، یا پدرام، پسر مستاجری که فکر میکند حق اعتراض ندارد و... دنبال حق خود نیستند. البته استثناءهایی همیشه بوده و هستند، اما ما درباره استثنائات حرف نمیزنیم، آنچه در شهر هست، همین است.
ارسال نظر