مدیر ورزشی نداریم - ۴ آبان ۹۱
حمید ابراهیمی
گفتوگویی خواندنی با امیر واعظ آشتیانی در مقام یکی از منتقدان همیشگی فدراسیون فوتبال ایران، او همیشه حرف خودش را میزند و موضوعاتی که مطرح میکند برگرفته از تحربیات مدیریتش در این سالهاست. واعظ باز هم از وضعیت موجود و ساختار امروز فوتبال ایران گله دارد و حرفهای تازهای میزند. . . نتیجه بازی ایران و کره را در پیشرفت فوتبال ایران چقدر موثر میدانید؟
به نظرم این بازی برای فوتبال ما به جز همان ۳ امتیاز، بار فنی خاصی نداشت. این ۳ امتیاز از نظر روحی هم برای تیم خوب بود، مخصوصا که ایران توانست ۱۰ نفره بر کره پیروز شود.
گفتوگویی خواندنی با امیر واعظ آشتیانی در مقام یکی از منتقدان همیشگی فدراسیون فوتبال ایران، او همیشه حرف خودش را میزند و موضوعاتی که مطرح میکند برگرفته از تحربیات مدیریتش در این سالهاست. واعظ باز هم از وضعیت موجود و ساختار امروز فوتبال ایران گله دارد و حرفهای تازهای میزند. . . نتیجه بازی ایران و کره را در پیشرفت فوتبال ایران چقدر موثر میدانید؟
به نظرم این بازی برای فوتبال ما به جز همان ۳ امتیاز، بار فنی خاصی نداشت. این ۳ امتیاز از نظر روحی هم برای تیم خوب بود، مخصوصا که ایران توانست ۱۰ نفره بر کره پیروز شود.
حمید ابراهیمی
گفتوگویی خواندنی با امیر واعظ آشتیانی در مقام یکی از منتقدان همیشگی فدراسیون فوتبال ایران، او همیشه حرف خودش را میزند و موضوعاتی که مطرح میکند برگرفته از تحربیات مدیریتش در این سالهاست. واعظ باز هم از وضعیت موجود و ساختار امروز فوتبال ایران گله دارد و حرفهای تازهای میزند... نتیجه بازی ایران و کره را در پیشرفت فوتبال ایران چقدر موثر میدانید؟
به نظرم این بازی برای فوتبال ما به جز همان 3 امتیاز، بار فنی خاصی نداشت. این 3 امتیاز از نظر روحی هم برای تیم خوب بود، مخصوصا که ایران توانست 10 نفره بر کره پیروز شود. بازیکنان ایران فعل خواستن را صرف کردند اما باید توجه داشت همیشه این مساله عملی نمیشود. همیشه نباید دنبال اتفاقات باشیم و برخی اوقات عوامل باaزدارنده زیادی وجود دارد. با این سطح فنی اگر هم به جام جهانی صعود کنیم، به مشکل میخوریم. کی روش مربی خوب و بزرگی است، اما ابزار مناسب را در اختیارش قرار ندادهایم. ابزار یک مربی در سطح او بازیکنان آماده و پدیدههای نوظهور در لیگ است. اگر بهترین مربی را هم بیاوریم، ولی ابزار مناسب و زمینه در اختیارش قرار ندهیم، به جایی نمیرسیم. بهطورکلی این پیروزی هیچ ربطی به پیشرفت فوتبال و برتری بر کره نداشت و پیشرفت فوتبال عوامل زیادی دارد که در فوتبال ایران دیده نمیشود. اگر قرار باشد یک پیروزی را در بوق کنیم و بگوییم فوتبال ما پیشرفت کرده خودمان را فریب دادهایم. اگر اینطور باشد، خیلی از تیمهای سطح پایینتر از ایران که اصلا فوتبال ندارند و فقط روی یک اتفاق به پیروزی رسیدهاند، باید خود را مدعی بدانند. برای پیشرفت باید تفکر بلندمدت، آرزوهای هدفمند، برنامهها و ابزارهای اجرایی و نیروی انسانی کار آمد، کار کارشناسی و حمایت عمومی داشت. باید باشگاهها را هدفمند و قانونمند کرد. میتوان با گماردن افراد مدیر و مدبر به رشد فوتبال کمک کرد. البته تنها یک رییس فدراسیون کارآمد به تنهایی نمیتواند کاری پیش ببرد، بلکه تمام باشگاهها باید مدیران کارآمد داشته باشند و همسو با فوتبال کشور حرکت کنند. موفقیت رابطهای است بین فدراسیون و باشگاه ها. فدراسیون موفق باید برنامه مدون داشته باشد. اگر فدراسیون مدون و با برنامهریزی باشد، اما باشگاهها بهصورت سنتی اداره شوند و فعالیت کنند، نمیتوانیم موفق عمل کنیم. البته کل ورزش هم باید موفق باشد و مهمتر از همه اینها، باید سیاستگذاریها در سطح کلان انجام شود. اگر در فوتبال موفق باشیم اما در ورزش کلی کشور موفق نباشیم، این موفقیت به حساب نمیآید. باید به طور کلی در ورزش حرفی برای گفتن داشته باشیم. نباید اشتباه کنیم که موفقیت در فوتبال یا هر ورزش دیگری، موفقیت ورزش ما به حساب میآید. باید به صورت کلان در آن موفقیت داشته باشیم.
چرا فوتبال ایران به ثبات مدیریتی و برنامهریزی نمیرسد؟
ما مدیر ورزشی نداریم. ما ضعف مدیریتی مدیریتی داریم. وقتی افراد ضعیف را جمع میکنیم و از آنها حمایت میکنیم، اینها اسمش ضعف مدیریتی نیست، بلکه ضعف دانش مدیریتی است. باید افرادی انتخاب شوند که با برنامه و کارآمد باشند، باید از این نوع افراد حمایت کرد. نمیتوان به قیمت نابودی منابع کشور بایستیم و بگوییم میخواهیم ثبات مدیریتی داشته باشیم. خیلیها در این مدت ادعا کردند ما ثبات مدیریتی نداشتیم اما این افراد کجا خود را ثابت کردهاند؟ مگر در این مدت که از این جایگاه به جایگاه دیگر رفتهاند از خود اثری باقی گذاشتهاند؟ رسانهها باید موشکافی کنند و عملکرد آنها را بسنجند. برخیها سوءاستفاده مدیریتی میکنند و زمانی که به خاطر ضعفشان از در بیرون میشوند، خود را از پنجره وارد میکنند. زمانی که افراد ضعیف برای مسوولیت در سطح بالا انتخاب شوند، زیردستیهای خود را ضعیف انتخاب میکنند. اینها میترسند افراد بزرگ را انتخاب کنند و با آنها درباره موضوعات بحث کنند و راهکار مناسب پیدا کنند؛ همه آنها متکلمالوحده هستند. اینها اعتقاد دارند اطرفیانشان باید انتقاد نکنند و بله قربانگو باشند؛ این بلای ورزش ماست و مسوولان باید با آن برخورد کنند. به کسانی که فقط تعریف میکنند باید شک کرد. مگر میشود مدیریتی ضعف نداشته باشد؟ چرا اطرفیان نباید این ضعفها را گوشزد کنند؟ متاسفانه مدیریت به دنبال افراد هم قد خود و حتی کوتاهتر است. در صورتی مدیریتی موفق میشود که در کنارش افراد با سوادتر و باهوش باشند.
یکی از مشکلات فوتبال ایران بحثهای فرهنگی است. آیا راهی برای حل این مشکلات داریم؟
مشکلات فرهنگی فوتبال در کل ورزش ما وجود دارد و مشکلات فرهنگی ورزش هم به جامعه مربوط است. مگر این افراد از جامعه به استادیوم نمیآیند؟ مگر آنها را از سیارهای دیگر برای تشویق به استادیوم میآوریم؟ پس اول باید این مشکلات را در جامعه بررسی کرد رسانههای ملی، مطبوعات و مسوولان باید به فکر زمینهسازی مناسب باشند. چرا هیچ زمانی در این باره بحث کارشناسی نمیشود؟ البته تا زمانی که مدیران ضعیف در راس باشگاهها باشند، همین روال خواهد بود. وقتی مدیر ارشد یک باشگاه از ادبیات ناپسند استفاده میکند، از بازیکن و تماشاگر آن باشگاه چه انتظاری میرود؟ این ادبیات برخی اوقات در مطبوعات هم استفاده میشود. این ادبیات باید از جلد مطبوعات جدا شود. هوادار با این حرفهای مدیر و بازیکن تهییج میشود و این فضا را در استادیوم به وجود میآورد. بازیکنان و مدیران میتوانند الگوی یک جامعه باشند، اما متاسفانه خلاف آن را میبینیم.
چرا هیچکس از فوتبال ایران لذت نمیبرد؟ نه هوادار، نه بازیکن و نه...
مدت زیادی است که انتقال دانش از خارج به ایران با مشکل مواجه شده است. عدم انتقال دانش فوتبال سطح اول به کشور، باعث میشود که سبک و سطح فوتبال ما نزول کند. یک سری مافیا در فوتبال ما وجود دارد که مانع حضور مربی و حتی بازیکن سطح اول به فوتبال ایران میشود و جلوی کسانی را هم که میخواهند آنها را به ایران بیاورند میگیرند. این افراد اینقدر روی مدیران تاثیرگذار هستند که مدیران باشگاهها هم فکر میکنند تنها دوای فوتبال ما هم مربی داخلی است، البته تلاش این افراد هم قابل تقدیر است. آنها در بی نظمی فوتبال ایران برای خود نظم خوبی درست کردهاند که قابل تحسین است! باید فوتبال را از حالت برد و باخت خارج کنیم. اینها با کلمه برد و باخت میخواهند همه چیز را تحت تاثیر قرار بدهند. چرا بازیکن با کیفیت وارد نمیکنیم؟ چرا قیمت بازیکن ایرانی اینقدر بالا میرود؟ چرا هیچ متر و فاکتوری برای ارزیابی آنها نداریم؟ در اروپا معیار زیادی برای قیمت بازیکنان وجود دارد. اما در ایران نمیتوان گفت بازیکن X اینقدر باید بگیرد چون بهتر است و بازیکن Y اینقدر. تمام اینها را سپردیم به دلالها و دلالها برای ما تصمیم میگیرند. هنوز بازیکنان بالای 30 سال ما در بورس قرار دارند. این را باید از مدیران پرسید که چرا زمینهسازی برای ساختن پدیده نداریم و زیرساختهای فوتبال را درست نمیکنند. من کارشناس فنی نیستم، من میتوانم مدیریتی حرف بزنم. باید کسانی انتخاب شوند که تغییرات بنیادی ایجاد کنند. کره جنوبی قبل از میزبانی جام جهانی یک برنامه بلندمدت تدوین کرد و گاس هیدینگ را به عنوان مربی و مدیر به فوتبالشان، آوردند. هیدینگ علاوه بر رهبری فوتبال شان با یک تیم مدیریتی و فنی، زیرساختهای فوتبال آنها را هم تغییر داد. او چند مربی داخلی را هم در کنار خود آموزش داد. کره رتبه چهارم جامجهانی میشود و بعد از رفتن هیدینگ تا امروز، مربیان کرهای همان راه را ادامه میدهند و یک قدرت در آسیا به حساب میآیند. اما ما پول میدهیم برای نادیده گرفته شدن. آنها برای نتیجهگیری خرج میکنند. نتیجهگیری آنها انتقال دانش و توسعه ورزش در آیندهشان است. این تفاوت نگاه و سوءمدیریت باعث میشود روز به روز عقب بمانیم.
چرا مدیران ایرانی ناگهان پشت این پیروزیها پنهان میشوند؟
ما مدیر نداریم. مدیر کلمه با ارزشی است. اینها بیشتر مبصر هستند تا مدیر! اما متاسفانه در جامعه ما اینها را به اسم مدیر میشناسند. اینها نقش آرام کردن مجموعه را برعهده دارند، البته برخی اوقات از همان هم کوتاهی میکنند. مدیر به کسی میگویند که افراد قویتر از خودش را به کار بگیرد و از انتقاد هراس نداشته باشد و برای همه آنها دلیل داشته باشد.
آیا وابستگی به نتایج میتواند کمکی به توسعه فوتبال کند؟
فوتبال نتیجهگرا یعنی بیهویتی. زمانی که فوتبال را توسعه دهیم، نتیجه مناسب هم به وجود میآید، اما ما برنامه نداریم. برنامهای هم اگر باشد مقطعی است و بیشتر بیبرنامگی را شاهد هستیم. اینها سم فوتبال ما هستند. باید دانش را در ورزش افزایش دهیم و از آن برای نتیجهگیری استفاده کنیم.
ضعفهای فوتبال ایران را در چه زمینههایی میدانید؟
نبود دانش به روز و افراد کارآمد. فوتبال ما راکد شده است. سیستم و روش نداریم و در آن تنوع نمیبینیم. برای همین است که مردم آزرده خاطر هستند. ما مثل همان آب راکدی که در یک جا جمع شده هستیم و چیزی برای عرضه نداریم. سوء مدیریت و عدم تولید بازیکن و نداشتن یک لیگ منظم، ضعفهای عمده و نمایان فوتبال ما هستند؛ همین باعث میشود تیم ملی هم بیبرنامه حرکت کند و نتایج زودگذر باشد. فوتبال ضعیف ما حاصل برخی مربیان و مدیرانی است که در آن هستند و بودند.
چرا فوتبال از مدیران برنامهریزی تهی شده است؟
چون همه میخواهند راس هرم را راضی نگه دارند. آدم موفق کم نداریم اما استفاده از آنها را بلد نیستیم. بیشتر کسانی که هستند به دنبال اهداف لحظهای هستند و میخواهند مدیران مافوق خود را راضی کنند و مدام بله قربانگویی میکنند. بگذارید یک خاطره بگویم: دوستی میگفت رفته بودم پیش یکی از مدیران کلان و گفتم چرا فلانی را به دلیل عملکرد ضعیفاش تغییر نمیدهی؟ جناب مدیر گفت برای چه باید او را تغییر بدهم؟ این افراد خوب هستند و حرفشنوی دارند! تا زمانی که این دیدگاه در ورزش ما باشد، موفق نمیشویم. عدم نظارت در تشکیلات سازمانی باعث این مشکلات میشود.
پیروزی تیم ملی چه مزیتهایی برای فوتبال ایران دارد؟
این برد مقعطی و مسکن تنها میتواند نگرانی کسانی را که عرق ملی دارند برای مدتی پایین بیاورد. در حال حاضر تنها باید حمایت کرد؛ به هر حال مربی انتخاب شده و این بردها و باختها دردی را دوا نمیکند. باید برای صعود تیم به جام جهانی بسیج شد، اما من متاسفم برای کسانی که صعود به جام جهانی را کعبه آمال فوتبال ما میدانند.
باید افراد کارکشته وارد کنند و فوتبال ما را به جایی برسانند که با یک برنامهریزی مدون به صورت دورهای صعود به مراحل بالاتر پیشرفت فوتبال ما را نشان دهد. در سال ۲۰۰۹، که لیگ قهرمانان آسیا با شیوه جدید برگزار شد، ۴ تیم از ژاپن در همان دور مقدماتی حذف شدند. فدراسیون ژاپن بلافاصله جلسه آسیبشناسی تشکیل داد و یک برنامهریزی ارائه کرد و در آن تصویب شد فوتبال ژاپن در سال ۲۰۵۰، باید قهرمان جام جهانی شود. دقت کنید سال ۲۰۵۰ که مشخص نیست چه کسی زنده است و چه کسی مرده! افق آنها این است که قهرمان جهان بشوند و ما هر دوره تازه به این فکر هستیم که میتوانیم به جام جهانی برویم یا خیر. برنامهریزی ما به اندازه قد خودمان است و قد ما هم به اندازهای است که برنامهریزی کردهایم در پست خودمان بمانیم.
اگر فوتبال ایران را با فوتبال کشورهای توسعه یافته در آسیا مقایسه کنید، چه تفاوتهایی بین این دو هست؟
ما کره را بردیم، اما مگر چیزی از ارزشهای کره کم شد؟ نه. چیزی کم نشد چون آنها برنامهریزی دارند.
ما به لبنان باختیم و همه گفتند چرا. اما من تعجب نمیکنم. مگر بقیه تیمها باید منتظر ما بمانند؟ همه به دنبال پیشرفت هستند و سرمایهگذاری میکنند، باید از این درس بگیریم. از فوتبال میتوانیم بهرههای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ببریم. همه متوجه شدهاند ولی ما نمیتوانیم از این فرصت استفاده کنیم و فقط ادعا میکنیم. بله، ما فقط در ادعا خوب هستیم.
گفتوگویی خواندنی با امیر واعظ آشتیانی در مقام یکی از منتقدان همیشگی فدراسیون فوتبال ایران، او همیشه حرف خودش را میزند و موضوعاتی که مطرح میکند برگرفته از تحربیات مدیریتش در این سالهاست. واعظ باز هم از وضعیت موجود و ساختار امروز فوتبال ایران گله دارد و حرفهای تازهای میزند... نتیجه بازی ایران و کره را در پیشرفت فوتبال ایران چقدر موثر میدانید؟
به نظرم این بازی برای فوتبال ما به جز همان 3 امتیاز، بار فنی خاصی نداشت. این 3 امتیاز از نظر روحی هم برای تیم خوب بود، مخصوصا که ایران توانست 10 نفره بر کره پیروز شود. بازیکنان ایران فعل خواستن را صرف کردند اما باید توجه داشت همیشه این مساله عملی نمیشود. همیشه نباید دنبال اتفاقات باشیم و برخی اوقات عوامل باaزدارنده زیادی وجود دارد. با این سطح فنی اگر هم به جام جهانی صعود کنیم، به مشکل میخوریم. کی روش مربی خوب و بزرگی است، اما ابزار مناسب را در اختیارش قرار ندادهایم. ابزار یک مربی در سطح او بازیکنان آماده و پدیدههای نوظهور در لیگ است. اگر بهترین مربی را هم بیاوریم، ولی ابزار مناسب و زمینه در اختیارش قرار ندهیم، به جایی نمیرسیم. بهطورکلی این پیروزی هیچ ربطی به پیشرفت فوتبال و برتری بر کره نداشت و پیشرفت فوتبال عوامل زیادی دارد که در فوتبال ایران دیده نمیشود. اگر قرار باشد یک پیروزی را در بوق کنیم و بگوییم فوتبال ما پیشرفت کرده خودمان را فریب دادهایم. اگر اینطور باشد، خیلی از تیمهای سطح پایینتر از ایران که اصلا فوتبال ندارند و فقط روی یک اتفاق به پیروزی رسیدهاند، باید خود را مدعی بدانند. برای پیشرفت باید تفکر بلندمدت، آرزوهای هدفمند، برنامهها و ابزارهای اجرایی و نیروی انسانی کار آمد، کار کارشناسی و حمایت عمومی داشت. باید باشگاهها را هدفمند و قانونمند کرد. میتوان با گماردن افراد مدیر و مدبر به رشد فوتبال کمک کرد. البته تنها یک رییس فدراسیون کارآمد به تنهایی نمیتواند کاری پیش ببرد، بلکه تمام باشگاهها باید مدیران کارآمد داشته باشند و همسو با فوتبال کشور حرکت کنند. موفقیت رابطهای است بین فدراسیون و باشگاه ها. فدراسیون موفق باید برنامه مدون داشته باشد. اگر فدراسیون مدون و با برنامهریزی باشد، اما باشگاهها بهصورت سنتی اداره شوند و فعالیت کنند، نمیتوانیم موفق عمل کنیم. البته کل ورزش هم باید موفق باشد و مهمتر از همه اینها، باید سیاستگذاریها در سطح کلان انجام شود. اگر در فوتبال موفق باشیم اما در ورزش کلی کشور موفق نباشیم، این موفقیت به حساب نمیآید. باید به طور کلی در ورزش حرفی برای گفتن داشته باشیم. نباید اشتباه کنیم که موفقیت در فوتبال یا هر ورزش دیگری، موفقیت ورزش ما به حساب میآید. باید به صورت کلان در آن موفقیت داشته باشیم.
چرا فوتبال ایران به ثبات مدیریتی و برنامهریزی نمیرسد؟
ما مدیر ورزشی نداریم. ما ضعف مدیریتی مدیریتی داریم. وقتی افراد ضعیف را جمع میکنیم و از آنها حمایت میکنیم، اینها اسمش ضعف مدیریتی نیست، بلکه ضعف دانش مدیریتی است. باید افرادی انتخاب شوند که با برنامه و کارآمد باشند، باید از این نوع افراد حمایت کرد. نمیتوان به قیمت نابودی منابع کشور بایستیم و بگوییم میخواهیم ثبات مدیریتی داشته باشیم. خیلیها در این مدت ادعا کردند ما ثبات مدیریتی نداشتیم اما این افراد کجا خود را ثابت کردهاند؟ مگر در این مدت که از این جایگاه به جایگاه دیگر رفتهاند از خود اثری باقی گذاشتهاند؟ رسانهها باید موشکافی کنند و عملکرد آنها را بسنجند. برخیها سوءاستفاده مدیریتی میکنند و زمانی که به خاطر ضعفشان از در بیرون میشوند، خود را از پنجره وارد میکنند. زمانی که افراد ضعیف برای مسوولیت در سطح بالا انتخاب شوند، زیردستیهای خود را ضعیف انتخاب میکنند. اینها میترسند افراد بزرگ را انتخاب کنند و با آنها درباره موضوعات بحث کنند و راهکار مناسب پیدا کنند؛ همه آنها متکلمالوحده هستند. اینها اعتقاد دارند اطرفیانشان باید انتقاد نکنند و بله قربانگو باشند؛ این بلای ورزش ماست و مسوولان باید با آن برخورد کنند. به کسانی که فقط تعریف میکنند باید شک کرد. مگر میشود مدیریتی ضعف نداشته باشد؟ چرا اطرفیان نباید این ضعفها را گوشزد کنند؟ متاسفانه مدیریت به دنبال افراد هم قد خود و حتی کوتاهتر است. در صورتی مدیریتی موفق میشود که در کنارش افراد با سوادتر و باهوش باشند.
یکی از مشکلات فوتبال ایران بحثهای فرهنگی است. آیا راهی برای حل این مشکلات داریم؟
مشکلات فرهنگی فوتبال در کل ورزش ما وجود دارد و مشکلات فرهنگی ورزش هم به جامعه مربوط است. مگر این افراد از جامعه به استادیوم نمیآیند؟ مگر آنها را از سیارهای دیگر برای تشویق به استادیوم میآوریم؟ پس اول باید این مشکلات را در جامعه بررسی کرد رسانههای ملی، مطبوعات و مسوولان باید به فکر زمینهسازی مناسب باشند. چرا هیچ زمانی در این باره بحث کارشناسی نمیشود؟ البته تا زمانی که مدیران ضعیف در راس باشگاهها باشند، همین روال خواهد بود. وقتی مدیر ارشد یک باشگاه از ادبیات ناپسند استفاده میکند، از بازیکن و تماشاگر آن باشگاه چه انتظاری میرود؟ این ادبیات برخی اوقات در مطبوعات هم استفاده میشود. این ادبیات باید از جلد مطبوعات جدا شود. هوادار با این حرفهای مدیر و بازیکن تهییج میشود و این فضا را در استادیوم به وجود میآورد. بازیکنان و مدیران میتوانند الگوی یک جامعه باشند، اما متاسفانه خلاف آن را میبینیم.
چرا هیچکس از فوتبال ایران لذت نمیبرد؟ نه هوادار، نه بازیکن و نه...
مدت زیادی است که انتقال دانش از خارج به ایران با مشکل مواجه شده است. عدم انتقال دانش فوتبال سطح اول به کشور، باعث میشود که سبک و سطح فوتبال ما نزول کند. یک سری مافیا در فوتبال ما وجود دارد که مانع حضور مربی و حتی بازیکن سطح اول به فوتبال ایران میشود و جلوی کسانی را هم که میخواهند آنها را به ایران بیاورند میگیرند. این افراد اینقدر روی مدیران تاثیرگذار هستند که مدیران باشگاهها هم فکر میکنند تنها دوای فوتبال ما هم مربی داخلی است، البته تلاش این افراد هم قابل تقدیر است. آنها در بی نظمی فوتبال ایران برای خود نظم خوبی درست کردهاند که قابل تحسین است! باید فوتبال را از حالت برد و باخت خارج کنیم. اینها با کلمه برد و باخت میخواهند همه چیز را تحت تاثیر قرار بدهند. چرا بازیکن با کیفیت وارد نمیکنیم؟ چرا قیمت بازیکن ایرانی اینقدر بالا میرود؟ چرا هیچ متر و فاکتوری برای ارزیابی آنها نداریم؟ در اروپا معیار زیادی برای قیمت بازیکنان وجود دارد. اما در ایران نمیتوان گفت بازیکن X اینقدر باید بگیرد چون بهتر است و بازیکن Y اینقدر. تمام اینها را سپردیم به دلالها و دلالها برای ما تصمیم میگیرند. هنوز بازیکنان بالای 30 سال ما در بورس قرار دارند. این را باید از مدیران پرسید که چرا زمینهسازی برای ساختن پدیده نداریم و زیرساختهای فوتبال را درست نمیکنند. من کارشناس فنی نیستم، من میتوانم مدیریتی حرف بزنم. باید کسانی انتخاب شوند که تغییرات بنیادی ایجاد کنند. کره جنوبی قبل از میزبانی جام جهانی یک برنامه بلندمدت تدوین کرد و گاس هیدینگ را به عنوان مربی و مدیر به فوتبالشان، آوردند. هیدینگ علاوه بر رهبری فوتبال شان با یک تیم مدیریتی و فنی، زیرساختهای فوتبال آنها را هم تغییر داد. او چند مربی داخلی را هم در کنار خود آموزش داد. کره رتبه چهارم جامجهانی میشود و بعد از رفتن هیدینگ تا امروز، مربیان کرهای همان راه را ادامه میدهند و یک قدرت در آسیا به حساب میآیند. اما ما پول میدهیم برای نادیده گرفته شدن. آنها برای نتیجهگیری خرج میکنند. نتیجهگیری آنها انتقال دانش و توسعه ورزش در آیندهشان است. این تفاوت نگاه و سوءمدیریت باعث میشود روز به روز عقب بمانیم.
چرا مدیران ایرانی ناگهان پشت این پیروزیها پنهان میشوند؟
ما مدیر نداریم. مدیر کلمه با ارزشی است. اینها بیشتر مبصر هستند تا مدیر! اما متاسفانه در جامعه ما اینها را به اسم مدیر میشناسند. اینها نقش آرام کردن مجموعه را برعهده دارند، البته برخی اوقات از همان هم کوتاهی میکنند. مدیر به کسی میگویند که افراد قویتر از خودش را به کار بگیرد و از انتقاد هراس نداشته باشد و برای همه آنها دلیل داشته باشد.
آیا وابستگی به نتایج میتواند کمکی به توسعه فوتبال کند؟
فوتبال نتیجهگرا یعنی بیهویتی. زمانی که فوتبال را توسعه دهیم، نتیجه مناسب هم به وجود میآید، اما ما برنامه نداریم. برنامهای هم اگر باشد مقطعی است و بیشتر بیبرنامگی را شاهد هستیم. اینها سم فوتبال ما هستند. باید دانش را در ورزش افزایش دهیم و از آن برای نتیجهگیری استفاده کنیم.
ضعفهای فوتبال ایران را در چه زمینههایی میدانید؟
نبود دانش به روز و افراد کارآمد. فوتبال ما راکد شده است. سیستم و روش نداریم و در آن تنوع نمیبینیم. برای همین است که مردم آزرده خاطر هستند. ما مثل همان آب راکدی که در یک جا جمع شده هستیم و چیزی برای عرضه نداریم. سوء مدیریت و عدم تولید بازیکن و نداشتن یک لیگ منظم، ضعفهای عمده و نمایان فوتبال ما هستند؛ همین باعث میشود تیم ملی هم بیبرنامه حرکت کند و نتایج زودگذر باشد. فوتبال ضعیف ما حاصل برخی مربیان و مدیرانی است که در آن هستند و بودند.
چرا فوتبال از مدیران برنامهریزی تهی شده است؟
چون همه میخواهند راس هرم را راضی نگه دارند. آدم موفق کم نداریم اما استفاده از آنها را بلد نیستیم. بیشتر کسانی که هستند به دنبال اهداف لحظهای هستند و میخواهند مدیران مافوق خود را راضی کنند و مدام بله قربانگویی میکنند. بگذارید یک خاطره بگویم: دوستی میگفت رفته بودم پیش یکی از مدیران کلان و گفتم چرا فلانی را به دلیل عملکرد ضعیفاش تغییر نمیدهی؟ جناب مدیر گفت برای چه باید او را تغییر بدهم؟ این افراد خوب هستند و حرفشنوی دارند! تا زمانی که این دیدگاه در ورزش ما باشد، موفق نمیشویم. عدم نظارت در تشکیلات سازمانی باعث این مشکلات میشود.
پیروزی تیم ملی چه مزیتهایی برای فوتبال ایران دارد؟
این برد مقعطی و مسکن تنها میتواند نگرانی کسانی را که عرق ملی دارند برای مدتی پایین بیاورد. در حال حاضر تنها باید حمایت کرد؛ به هر حال مربی انتخاب شده و این بردها و باختها دردی را دوا نمیکند. باید برای صعود تیم به جام جهانی بسیج شد، اما من متاسفم برای کسانی که صعود به جام جهانی را کعبه آمال فوتبال ما میدانند.
باید افراد کارکشته وارد کنند و فوتبال ما را به جایی برسانند که با یک برنامهریزی مدون به صورت دورهای صعود به مراحل بالاتر پیشرفت فوتبال ما را نشان دهد. در سال ۲۰۰۹، که لیگ قهرمانان آسیا با شیوه جدید برگزار شد، ۴ تیم از ژاپن در همان دور مقدماتی حذف شدند. فدراسیون ژاپن بلافاصله جلسه آسیبشناسی تشکیل داد و یک برنامهریزی ارائه کرد و در آن تصویب شد فوتبال ژاپن در سال ۲۰۵۰، باید قهرمان جام جهانی شود. دقت کنید سال ۲۰۵۰ که مشخص نیست چه کسی زنده است و چه کسی مرده! افق آنها این است که قهرمان جهان بشوند و ما هر دوره تازه به این فکر هستیم که میتوانیم به جام جهانی برویم یا خیر. برنامهریزی ما به اندازه قد خودمان است و قد ما هم به اندازهای است که برنامهریزی کردهایم در پست خودمان بمانیم.
اگر فوتبال ایران را با فوتبال کشورهای توسعه یافته در آسیا مقایسه کنید، چه تفاوتهایی بین این دو هست؟
ما کره را بردیم، اما مگر چیزی از ارزشهای کره کم شد؟ نه. چیزی کم نشد چون آنها برنامهریزی دارند.
ما به لبنان باختیم و همه گفتند چرا. اما من تعجب نمیکنم. مگر بقیه تیمها باید منتظر ما بمانند؟ همه به دنبال پیشرفت هستند و سرمایهگذاری میکنند، باید از این درس بگیریم. از فوتبال میتوانیم بهرههای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ببریم. همه متوجه شدهاند ولی ما نمیتوانیم از این فرصت استفاده کنیم و فقط ادعا میکنیم. بله، ما فقط در ادعا خوب هستیم.
ارسال نظر