سایه سنگین سیاست را از اقتصاد برداریم
عکس: سعید عامری
تهیه و تنظیم: فاطمه باباخانی*
اگر دولتهای افغانستان و عراق مایل به انعقاد توافقنامه تجارت آزاد با ایران باشند، ما نباید لحظهای برای حرکت به این سمت درنگ کنیم اشاره:
چندی پیش بود که استاندار مازندران از ممنوعیت ورود اتباع افغان به مازندران بدون داشتن مجوز خبر داد، پس از آن خبرهایی از استان فارس هم درباره برخورد با مهاجران افغان شنیده شد، در آن زمان، دکتر موسی غنینژاد، یادداشتی را در روزنامه دنیای اقتصاد منتشر، و در آن از این رویکرد انتقاد کرد؛ انتقادی که بسیاری از اهالی اندیشه از آن استقبال کردند و پس از آن زبان اعتراض به این برخوردها گشودند.
تهیه و تنظیم: فاطمه باباخانی*
اگر دولتهای افغانستان و عراق مایل به انعقاد توافقنامه تجارت آزاد با ایران باشند، ما نباید لحظهای برای حرکت به این سمت درنگ کنیم اشاره:
چندی پیش بود که استاندار مازندران از ممنوعیت ورود اتباع افغان به مازندران بدون داشتن مجوز خبر داد، پس از آن خبرهایی از استان فارس هم درباره برخورد با مهاجران افغان شنیده شد، در آن زمان، دکتر موسی غنینژاد، یادداشتی را در روزنامه دنیای اقتصاد منتشر، و در آن از این رویکرد انتقاد کرد؛ انتقادی که بسیاری از اهالی اندیشه از آن استقبال کردند و پس از آن زبان اعتراض به این برخوردها گشودند.
عکس: سعید عامری
تهیه و تنظیم: فاطمه باباخانی*
اگر دولتهای افغانستان و عراق مایل به انعقاد توافقنامه تجارت آزاد با ایران باشند، ما نباید لحظهای برای حرکت به این سمت درنگ کنیم اشاره:
چندی پیش بود که استاندار مازندران از ممنوعیت ورود اتباع افغان به مازندران بدون داشتن مجوز خبر داد، پس از آن خبرهایی از استان فارس هم درباره برخورد با مهاجران افغان شنیده شد، در آن زمان، دکتر موسی غنینژاد، یادداشتی را در روزنامه دنیای اقتصاد منتشر، و در آن از این رویکرد انتقاد کرد؛ انتقادی که بسیاری از اهالی اندیشه از آن استقبال کردند و پس از آن زبان اعتراض به این برخوردها گشودند. مخالفان اما، از کاهش امکان اشتغال برای شهروندان ایرانی میگفتند و دلایل خودشان را مطرح میکردند.
در مصاحبه با پدرام سلطانی، نایبرییس اتاق بازرگانی ایران، استدلالهای مطرح شده از سوی موافقان خروج اتباع افغان را به چالش میکشیم. در این گفت و گو ابتدا «مزیت تجاری» قوی موجود میان ایران و دو کشور عراق و افغانستان مورد بحث قرار گرفته و در پایان نیز مطالبی در خصوص طراحی سیاست بهینه در قبال اتباع افغانستانی مقیم کشورمان، از زاویه هزینه و فایده آن بر منافع ملی کشور، بررسی شده است:
آقای دکتر سلطانی، حجم صادرات غیرنفتی ایران به افغانستان و عراق، در دو سال اخیر با رشد خیرهکنندهای همراه بوده است. به نظر شما، این موفقیت محسوس صادرکنندگان ایرانی در بازار عراق و افغانستان، از وجود نوعی «مزیت تجاری» بین ایران و این کشورها خبر میدهد؟ و به نظر شما منطقی است که این کشورها در بلندمدت به سمت توافقنامه تجارت آزاد پیش بروند؟ مزایای بالقوه انعقاد این پیمان تجارت آزاد، چه خواهد بود؟
در هفتماه نخست سال جاری، بنا به آمار رسمی گمرک، به طور میانگین ماهانه 730 میلیون دلار کالای غیرنفتی به عراق و افغانستان صادر شده است. اگر همین روند در ماههای باقیمانده سال هم ادامه یابد، مجموع صادرات غیرنفتی ایران به عراق و افغانستان در سال جاری، به حدود 8 میلیارد و 800 میلیون دلار خواهد رسید، یعنی فقط 11 درصد کمتر از کل درآمد صادرات نفتی کشور در سال 1377!
قطعا در روابط تجاری با همسایگان، مزیتهای تجاری نظیر همجواری، کوتاهی مسافت، اشتراکات قومی، مذهبی، آداب و سنن و... وجود دارد که تمام اینها زمینهای را برای توسعه تجارت و نیز سرمایهگذاریهای مشترک فراهم میکند. به این ترتیب که این اشتراکات، سلایق مشابه را به همراه داشته و همچنین کوتاهی مسافت، در تسریع انتقال کالاها و نیز کاهش هزینه حملونقل، تاثیر محسوسی دارد. در رابطه با ایران، این مزیت تجاری، به ویژه با توجه به تحریمهای حملونقل دریایی، وجه کلیدی دیگری نیز خواهد داشت.
به طور ویژه، تجارت ما با عراق و افغانستان، از طریق مرزهای زمینی است و این امر محدودیتهای ناشی از تحریمها در زمینه حملونقل دریایی را ندارد. از سوی دیگر، در تبادلات پولی ما با این دو کشور نیز، پول ایران مورد مبادله قرار میگیرد و این امر محدودیتهای تحریمهای بانکی را که ما با آن مواجهیم نیز از بین میبرد.
با توجه به آنچه گفته شد، میتوانیم نتیجه بگیریم که در شرایط کنونی، تمرکز بر توسعه تجارت میان ایران و دو کشور افغانستان و عراق، مزیت بیشتری به نسبت تجارت با سایر کشورها دارد. این همجواری همچنین موجب حضور تاجران این کشورها در ایران شده و فرصتها و ظرفیتهایی را برای تولید و تجارت کالا بیش از پیش نمایان کرده است. از این رو است که ما میبینیم درصد رشد صادرات غیرنفتی ایران به این دو کشور، به مراتب بیش از متوسط کل رشد صادرات غیرنفتی به سایر کشورها است.
به نظر شما، اگر ایران بخواهد در آینده بلندمدت، به سمتی برود که پس از رفع تحریمهای تجاری فعلی بتواند یک تعامل اقتصادی برنده_ برنده را با عراق و افغانستان در چارچوب یک توافقنامه «تجارت آزاد» شکل دهد، باید چه برنامههایی در دستور کار مقامات ارشد سیاسی و اقتصادی کشور قرار گیرد؟ چگونه میتوان برای شکلگیری تجارت آزاد در چند سال آینده، زمینهسازی مناسب انجام داد؟
ما باید در «کوتاهمدت» به سمت انعقاد توافق نامه تجارت آزاد با عراق و افغانستان برویم، چرا که از آن سود وافر میبریم. اگر دولتهای این کشورها مایل به انعقاد این توافقنامه باشند، ما نباید لحظهای درنگ کنیم. در شرایط فعلی ظرفیت تولید و ارائه خدمات در کشور ما بیشتر است و ما برنده این فرآیند خواهیم بود.
حتی در شرایط کنونی که توافقنامه تجارت آزاد میان ایران و این دو کشور وجود ندارد، حجم صادرات ما به این کشورها، دهها برابر بیش از صادرات این کشورها به ما است. این نشانه خوبی است و نشان میدهد اگر ما به سمت تجارت آزاد برویم، میتوانیم توسعه تجارت و توسعه محسوس صادرات را داشته باشیم.
اقدامی که به نظر بنده باید انجام شود، عزم جدی برای شروع این حرکت لازم است، هر چند که متاسفانه تاکنون ما شاهد این عزم از سوی وزارت صنایع و معادن و وزارت امور خارجه و وزارتخانههای پشتیبان نظیر وزارت کشاورزی و اقتصاد نبودهایم. به نظر میرسد که ما باید سایه سنگین سیاست را از روی تجارت برداشته و روحیه سازنده و مثبت جهت حرکت به سوی توافقنامه تجارت آزاد را جایگزین آن کنیم.
گام بعدی در این راه مطالعه روی پتانسیلهای اقتصادی این کشورها و آمادهسازی و ورود بخش خصوصی برای سرمایهگذاری است. با بالا رفتن میزان سرمایهگذاری ایرانیان در این دو کشور و تبدیل ایران به بازیگر فعال اقتصادی در این دو کشور ما قادر خواهیم بود به اقتصاد این کشورها شکل متناسب اقتصاد خودمان را بدهیم. چرا که ظرفیت اقتصادی این کشورها در حال حاضر پایین تر از ما است و این امر توان تاثیرگذاری ما را بالا میبرد. به نظر من با در پیش گرفتن این راهکار ما مرزهای اقتصادی خود را بسیار بیش از مرزهای سیاسی در این کشورها پیش خواهیم برد.
ایران، در دهه ۱۳۶۰، سیاست درهای باز را درباره مهاجران افغان به کار گرفت. صرف نظر از درست یا غلط بودن این سیاست، چنین سیاستی باعث شد که مهاجران افغان زیاد به ایران وارد شوند و در حال حاضر با انبوه مهاجرانی مواجه هستیم که بخش بزرگی از آنها هم متولد ایران و هم بزرگشده ایران هستند.
اما این سیاست در سالهای پایانی دهه 80 و سال ابتدایی دهه 90 با یک چرخش کامل مواجه شد و به این ترتیب شاهدیم که برای مثال مهاجرانی که بیش از دو دهه در ایران به سر می بردند، برای خروج از استان محل اقامت خود نیازمند مجوز وزارت کشور هستند و در آخرین نمونه آن از ورود به استان مازندران منع شدند. به نظر شما این چرخش شدید سیاستهای ایران در سالهای اخیر در قبال مهاجران افغان، تاثیری در روابط اقتصادی دو کشور نیز دارد؟ آیا چنین سیاستهایی میتواند منافع ملی ما در توسعه تجارت با افغانستان را به خطر اندازد؟
ما در دهههای گذشته و زمانی که مهاجران افغان و عراقی نیازمند کمک بودند و اقتصاد ما نیز کوچکتر از زمان حاضر بود، به آنها اسکان دادیم. این کار، اگرچه در کوتاهمدت ضررهایی را به لحاظ اقتصادی به ما تحمیل میکرد، اما در کنار آن موجب علقه و نزدیکی بین مردم و مسوولان این کشورها با ایران شد. همانطور که شاهد هم بودیم، بسیاری از مقامات ارشد فعلی این دو کشور، زمانی خودشان در ایران اقامت داشتند.
سالها از آن زمان میگذرد، این هزینه صرف شده و افراد مهاجر برای کارهای مختلف در ایران آموزش دیده و کارها را یاد گرفتهاند. حال زمان آن است که ما از توان این افراد ماهر استفاده کنیم. به نظر من نباید نگاه یکسان و واحدی به تمام مهاجران اعم از متخصص و غیرمتخصص داشت، ما نباید به بهانه افزایش فرصتهای شغلی، این افراد را از کشورمان اخراج کنیم؛ چرا که در برخی از مشاغل این افراد ماهرتر از نیروی کار ایرانی هستند و برخی از واحدهای صنعتی با اخراج این افراد صدمه جدی خواهند خورد. هماکنون خوشبختانه هم افغانستان و هم عراق، از سالهای هرج و مرج ناشی از جنگ بیرون آمدهاند و نرخ رشد اقتصادی آنها از ما پیشی گرفته است. از این رو ما نباید با تصمیمها و حرکتهای یکسونگرانه باعث رنجش مسوولان و مردم این کشورها از خودمان شویم و فرصتی را که طی 30 سال فراهم کردهایم، به راحتی از دست بدهیم.
همچنین بسیاری از مهاجران افغانستانی در
رفت و آمدهای خود، فرصتهای تجاری و سرمایهگذاری را در دو کشور به وجود آورده و آنها را معرفی میکنند. این افراد در سفرهای خود اطلاعات و کالاهای تجاری و اقتصادی را جابهجا میکنند، بنابراین سیاست کاهش مهاجران افغان باید یک سیاست مدبرانه و آهسته باشد. آن بخش از مهاجران که هزینه اقامت آنها هزینههای جبرانناپذیری نظیر ناامنی، جابهجایی مواد مخدر یا حاشیه نشینی را به دنبال دارد، باید در یک جریان مدبرانه از کشور خارج شوند. اما جدا از این بخش، برای جابهجایی دیگران نگاه ما باید به شکل هزینه- فایده باشد و اینکه حضور بسیاری از این افراد فایدههای بیشتری از خروج آنها دارد. مادامی که ما به جای این افراد نیروی تخصصی ماهر تربیت نکردهایم، نباید روند جایگزینی انجام شود. به نظر میرسد روندی را که طی 30 سال اتفاق افتاده، نمیتوان طی یک سال کاملا معکوس کرد و حتی اگر در پی خروج اتباع افغانستانی از ایران هستیم، خروج این افراد باید روند طولانیتر و تدریجیتری داشته باشد.
* r_babakhany@yahoo.com
تهیه و تنظیم: فاطمه باباخانی*
اگر دولتهای افغانستان و عراق مایل به انعقاد توافقنامه تجارت آزاد با ایران باشند، ما نباید لحظهای برای حرکت به این سمت درنگ کنیم اشاره:
چندی پیش بود که استاندار مازندران از ممنوعیت ورود اتباع افغان به مازندران بدون داشتن مجوز خبر داد، پس از آن خبرهایی از استان فارس هم درباره برخورد با مهاجران افغان شنیده شد، در آن زمان، دکتر موسی غنینژاد، یادداشتی را در روزنامه دنیای اقتصاد منتشر، و در آن از این رویکرد انتقاد کرد؛ انتقادی که بسیاری از اهالی اندیشه از آن استقبال کردند و پس از آن زبان اعتراض به این برخوردها گشودند. مخالفان اما، از کاهش امکان اشتغال برای شهروندان ایرانی میگفتند و دلایل خودشان را مطرح میکردند.
در مصاحبه با پدرام سلطانی، نایبرییس اتاق بازرگانی ایران، استدلالهای مطرح شده از سوی موافقان خروج اتباع افغان را به چالش میکشیم. در این گفت و گو ابتدا «مزیت تجاری» قوی موجود میان ایران و دو کشور عراق و افغانستان مورد بحث قرار گرفته و در پایان نیز مطالبی در خصوص طراحی سیاست بهینه در قبال اتباع افغانستانی مقیم کشورمان، از زاویه هزینه و فایده آن بر منافع ملی کشور، بررسی شده است:
آقای دکتر سلطانی، حجم صادرات غیرنفتی ایران به افغانستان و عراق، در دو سال اخیر با رشد خیرهکنندهای همراه بوده است. به نظر شما، این موفقیت محسوس صادرکنندگان ایرانی در بازار عراق و افغانستان، از وجود نوعی «مزیت تجاری» بین ایران و این کشورها خبر میدهد؟ و به نظر شما منطقی است که این کشورها در بلندمدت به سمت توافقنامه تجارت آزاد پیش بروند؟ مزایای بالقوه انعقاد این پیمان تجارت آزاد، چه خواهد بود؟
در هفتماه نخست سال جاری، بنا به آمار رسمی گمرک، به طور میانگین ماهانه 730 میلیون دلار کالای غیرنفتی به عراق و افغانستان صادر شده است. اگر همین روند در ماههای باقیمانده سال هم ادامه یابد، مجموع صادرات غیرنفتی ایران به عراق و افغانستان در سال جاری، به حدود 8 میلیارد و 800 میلیون دلار خواهد رسید، یعنی فقط 11 درصد کمتر از کل درآمد صادرات نفتی کشور در سال 1377!
قطعا در روابط تجاری با همسایگان، مزیتهای تجاری نظیر همجواری، کوتاهی مسافت، اشتراکات قومی، مذهبی، آداب و سنن و... وجود دارد که تمام اینها زمینهای را برای توسعه تجارت و نیز سرمایهگذاریهای مشترک فراهم میکند. به این ترتیب که این اشتراکات، سلایق مشابه را به همراه داشته و همچنین کوتاهی مسافت، در تسریع انتقال کالاها و نیز کاهش هزینه حملونقل، تاثیر محسوسی دارد. در رابطه با ایران، این مزیت تجاری، به ویژه با توجه به تحریمهای حملونقل دریایی، وجه کلیدی دیگری نیز خواهد داشت.
به طور ویژه، تجارت ما با عراق و افغانستان، از طریق مرزهای زمینی است و این امر محدودیتهای ناشی از تحریمها در زمینه حملونقل دریایی را ندارد. از سوی دیگر، در تبادلات پولی ما با این دو کشور نیز، پول ایران مورد مبادله قرار میگیرد و این امر محدودیتهای تحریمهای بانکی را که ما با آن مواجهیم نیز از بین میبرد.
با توجه به آنچه گفته شد، میتوانیم نتیجه بگیریم که در شرایط کنونی، تمرکز بر توسعه تجارت میان ایران و دو کشور افغانستان و عراق، مزیت بیشتری به نسبت تجارت با سایر کشورها دارد. این همجواری همچنین موجب حضور تاجران این کشورها در ایران شده و فرصتها و ظرفیتهایی را برای تولید و تجارت کالا بیش از پیش نمایان کرده است. از این رو است که ما میبینیم درصد رشد صادرات غیرنفتی ایران به این دو کشور، به مراتب بیش از متوسط کل رشد صادرات غیرنفتی به سایر کشورها است.
به نظر شما، اگر ایران بخواهد در آینده بلندمدت، به سمتی برود که پس از رفع تحریمهای تجاری فعلی بتواند یک تعامل اقتصادی برنده_ برنده را با عراق و افغانستان در چارچوب یک توافقنامه «تجارت آزاد» شکل دهد، باید چه برنامههایی در دستور کار مقامات ارشد سیاسی و اقتصادی کشور قرار گیرد؟ چگونه میتوان برای شکلگیری تجارت آزاد در چند سال آینده، زمینهسازی مناسب انجام داد؟
ما باید در «کوتاهمدت» به سمت انعقاد توافق نامه تجارت آزاد با عراق و افغانستان برویم، چرا که از آن سود وافر میبریم. اگر دولتهای این کشورها مایل به انعقاد این توافقنامه باشند، ما نباید لحظهای درنگ کنیم. در شرایط فعلی ظرفیت تولید و ارائه خدمات در کشور ما بیشتر است و ما برنده این فرآیند خواهیم بود.
حتی در شرایط کنونی که توافقنامه تجارت آزاد میان ایران و این دو کشور وجود ندارد، حجم صادرات ما به این کشورها، دهها برابر بیش از صادرات این کشورها به ما است. این نشانه خوبی است و نشان میدهد اگر ما به سمت تجارت آزاد برویم، میتوانیم توسعه تجارت و توسعه محسوس صادرات را داشته باشیم.
اقدامی که به نظر بنده باید انجام شود، عزم جدی برای شروع این حرکت لازم است، هر چند که متاسفانه تاکنون ما شاهد این عزم از سوی وزارت صنایع و معادن و وزارت امور خارجه و وزارتخانههای پشتیبان نظیر وزارت کشاورزی و اقتصاد نبودهایم. به نظر میرسد که ما باید سایه سنگین سیاست را از روی تجارت برداشته و روحیه سازنده و مثبت جهت حرکت به سوی توافقنامه تجارت آزاد را جایگزین آن کنیم.
گام بعدی در این راه مطالعه روی پتانسیلهای اقتصادی این کشورها و آمادهسازی و ورود بخش خصوصی برای سرمایهگذاری است. با بالا رفتن میزان سرمایهگذاری ایرانیان در این دو کشور و تبدیل ایران به بازیگر فعال اقتصادی در این دو کشور ما قادر خواهیم بود به اقتصاد این کشورها شکل متناسب اقتصاد خودمان را بدهیم. چرا که ظرفیت اقتصادی این کشورها در حال حاضر پایین تر از ما است و این امر توان تاثیرگذاری ما را بالا میبرد. به نظر من با در پیش گرفتن این راهکار ما مرزهای اقتصادی خود را بسیار بیش از مرزهای سیاسی در این کشورها پیش خواهیم برد.
ایران، در دهه ۱۳۶۰، سیاست درهای باز را درباره مهاجران افغان به کار گرفت. صرف نظر از درست یا غلط بودن این سیاست، چنین سیاستی باعث شد که مهاجران افغان زیاد به ایران وارد شوند و در حال حاضر با انبوه مهاجرانی مواجه هستیم که بخش بزرگی از آنها هم متولد ایران و هم بزرگشده ایران هستند.
اما این سیاست در سالهای پایانی دهه 80 و سال ابتدایی دهه 90 با یک چرخش کامل مواجه شد و به این ترتیب شاهدیم که برای مثال مهاجرانی که بیش از دو دهه در ایران به سر می بردند، برای خروج از استان محل اقامت خود نیازمند مجوز وزارت کشور هستند و در آخرین نمونه آن از ورود به استان مازندران منع شدند. به نظر شما این چرخش شدید سیاستهای ایران در سالهای اخیر در قبال مهاجران افغان، تاثیری در روابط اقتصادی دو کشور نیز دارد؟ آیا چنین سیاستهایی میتواند منافع ملی ما در توسعه تجارت با افغانستان را به خطر اندازد؟
ما در دهههای گذشته و زمانی که مهاجران افغان و عراقی نیازمند کمک بودند و اقتصاد ما نیز کوچکتر از زمان حاضر بود، به آنها اسکان دادیم. این کار، اگرچه در کوتاهمدت ضررهایی را به لحاظ اقتصادی به ما تحمیل میکرد، اما در کنار آن موجب علقه و نزدیکی بین مردم و مسوولان این کشورها با ایران شد. همانطور که شاهد هم بودیم، بسیاری از مقامات ارشد فعلی این دو کشور، زمانی خودشان در ایران اقامت داشتند.
سالها از آن زمان میگذرد، این هزینه صرف شده و افراد مهاجر برای کارهای مختلف در ایران آموزش دیده و کارها را یاد گرفتهاند. حال زمان آن است که ما از توان این افراد ماهر استفاده کنیم. به نظر من نباید نگاه یکسان و واحدی به تمام مهاجران اعم از متخصص و غیرمتخصص داشت، ما نباید به بهانه افزایش فرصتهای شغلی، این افراد را از کشورمان اخراج کنیم؛ چرا که در برخی از مشاغل این افراد ماهرتر از نیروی کار ایرانی هستند و برخی از واحدهای صنعتی با اخراج این افراد صدمه جدی خواهند خورد. هماکنون خوشبختانه هم افغانستان و هم عراق، از سالهای هرج و مرج ناشی از جنگ بیرون آمدهاند و نرخ رشد اقتصادی آنها از ما پیشی گرفته است. از این رو ما نباید با تصمیمها و حرکتهای یکسونگرانه باعث رنجش مسوولان و مردم این کشورها از خودمان شویم و فرصتی را که طی 30 سال فراهم کردهایم، به راحتی از دست بدهیم.
همچنین بسیاری از مهاجران افغانستانی در
رفت و آمدهای خود، فرصتهای تجاری و سرمایهگذاری را در دو کشور به وجود آورده و آنها را معرفی میکنند. این افراد در سفرهای خود اطلاعات و کالاهای تجاری و اقتصادی را جابهجا میکنند، بنابراین سیاست کاهش مهاجران افغان باید یک سیاست مدبرانه و آهسته باشد. آن بخش از مهاجران که هزینه اقامت آنها هزینههای جبرانناپذیری نظیر ناامنی، جابهجایی مواد مخدر یا حاشیه نشینی را به دنبال دارد، باید در یک جریان مدبرانه از کشور خارج شوند. اما جدا از این بخش، برای جابهجایی دیگران نگاه ما باید به شکل هزینه- فایده باشد و اینکه حضور بسیاری از این افراد فایدههای بیشتری از خروج آنها دارد. مادامی که ما به جای این افراد نیروی تخصصی ماهر تربیت نکردهایم، نباید روند جایگزینی انجام شود. به نظر میرسد روندی را که طی 30 سال اتفاق افتاده، نمیتوان طی یک سال کاملا معکوس کرد و حتی اگر در پی خروج اتباع افغانستانی از ایران هستیم، خروج این افراد باید روند طولانیتر و تدریجیتری داشته باشد.
* r_babakhany@yahoo.com
ارسال نظر