این دوتا عروسک زیاد هم مهم نیستند - ۱۶ شهریور ۹۱
هادی مقدم دوست
گهگداری اینجا و آنجا میشنوم که درد و بلای دو عروسک را به سر هنرپیشههای زنده میزنند که بیایید و ببینید چگونه دوتا عروسک دارد میفروشد و شما آدمهای زنده جلوی آن دو درماندهاید. . . شاید این اشاره بیربط باشد، اما اجازه بدهید این را بگویم؟ این حرف واقعا چه معنی دارد؟ مگر شخصیت پردازی در کار عروسکی کاری بیمقدارتر از شخصیتپردازی در کارهای زنده است. . . خدا نکند برخی افراد بخواهند یک چیزی را به هر قیمت بالا ببرند آن موقع دیگر برای این بالا بردن از پایین کشیدن هیچ چیزی فروگذار نمیکنند.
گهگداری اینجا و آنجا میشنوم که درد و بلای دو عروسک را به سر هنرپیشههای زنده میزنند که بیایید و ببینید چگونه دوتا عروسک دارد میفروشد و شما آدمهای زنده جلوی آن دو درماندهاید. . . شاید این اشاره بیربط باشد، اما اجازه بدهید این را بگویم؟ این حرف واقعا چه معنی دارد؟ مگر شخصیت پردازی در کار عروسکی کاری بیمقدارتر از شخصیتپردازی در کارهای زنده است. . . خدا نکند برخی افراد بخواهند یک چیزی را به هر قیمت بالا ببرند آن موقع دیگر برای این بالا بردن از پایین کشیدن هیچ چیزی فروگذار نمیکنند.
هادی مقدم دوست
گهگداری اینجا و آنجا میشنوم که درد و بلای دو عروسک را به سر هنرپیشههای زنده میزنند که بیایید و ببینید چگونه دوتا عروسک دارد میفروشد و شما آدمهای زنده جلوی آن دو درماندهاید... شاید این اشاره بیربط باشد، اما اجازه بدهید این را بگویم؟ این حرف واقعا چه معنی دارد؟ مگر شخصیت پردازی در کار عروسکی کاری بیمقدارتر از شخصیتپردازی در کارهای زنده است... خدا نکند برخی افراد بخواهند یک چیزی را به هر قیمت بالا ببرند آن موقع دیگر برای این بالا بردن از پایین کشیدن هیچ چیزی فروگذار نمیکنند... یعنی آنها حتی انگار نمیدانند که کار عروسکی واقعا سختتر است تا کار زنده... در یک کار زنده بازیگر با مهارتهای خود به فیلمساز کمک میکند، اما در کار عروسکی نهایت کمک از طریق عروسکگردان و صداپیشه است که خسته و عرق کرده و از کت و کول افتاده آن زیر نشسته و محدودیت زیادی برای بازی دادن به چهره و بدن عروسک دارند... واقعیت این است که کار عروسکی سختتر از کار زنده است... برای همین هم هست که کارهای عروسکی تعدادشان از کارهای زنده خیلی خیلی کمتر است و درصد موفقیت شان بیشتر... در کارهای عروسکی نمیشود نقش را به هنرپیشه سپرد تا بداهه بگوید و یا مثلا هنرپیشه را از روی خوشگلی انتخاب کرد... در کار عروسکی همه چیز باید فکر و محاسبه و سپس انتخاب شود... اما در کارهای زنده اتفاقات گاهی اوقات هول هولکی میافتد، اما در کار عروسکی باید بنشینند و فکر کنند که این عروسک چه قیافه و هیکلی دارد و مهمتر از آن دقیقا باید بنشینند و برای آن شخصیت و حتی صدا طراحی کنند. راز این قضیه در خود عروسکی بودن موضوع نیست، راز در زحمت کشیدن عوامل است... در کارهای عروسکی زحمت کشیدن یک امر اجباری است اما در کارهای زنده میشود از زیر زحمت در رفت برای همین هم ضریب موفقیت کارهای عروسکی که همه چیز از ابتدا محاسبه و خلق میشود بالاتر است. در مورد فیلم کلاه قرمزی و پسرخاله هم تمام این اجبارها وجود دارد بهعلاوه تمام ذوق و هنر و استعداد و تشخیص و قریحه هنرمندان کار که نشان دادهاند در کارهای زنده هم موفق هستند... واقعیت این است که با جمله ساختن درباره دوتا عروسک نمیشود یک کار را بالا برد. واقعیت این است که بیشتر از کلاه قرمزی و پسرخاله باید درباره آدمهای هنرمندی حرف زد که همه چیز توسط آنها خلق میشود. زیاد حرف زدن درباره دو تا عروسک بیشتر انشاء نوشتن است اگر قرار است درباره تاثیر کسی یا چیزی حرفی زده شود بیشتر باید درباره قدرت هنری دو هنرمند به نام طهماسب و جبلی و گروه خوب و با استعدادشان حرف زد.
گهگداری اینجا و آنجا میشنوم که درد و بلای دو عروسک را به سر هنرپیشههای زنده میزنند که بیایید و ببینید چگونه دوتا عروسک دارد میفروشد و شما آدمهای زنده جلوی آن دو درماندهاید... شاید این اشاره بیربط باشد، اما اجازه بدهید این را بگویم؟ این حرف واقعا چه معنی دارد؟ مگر شخصیت پردازی در کار عروسکی کاری بیمقدارتر از شخصیتپردازی در کارهای زنده است... خدا نکند برخی افراد بخواهند یک چیزی را به هر قیمت بالا ببرند آن موقع دیگر برای این بالا بردن از پایین کشیدن هیچ چیزی فروگذار نمیکنند... یعنی آنها حتی انگار نمیدانند که کار عروسکی واقعا سختتر است تا کار زنده... در یک کار زنده بازیگر با مهارتهای خود به فیلمساز کمک میکند، اما در کار عروسکی نهایت کمک از طریق عروسکگردان و صداپیشه است که خسته و عرق کرده و از کت و کول افتاده آن زیر نشسته و محدودیت زیادی برای بازی دادن به چهره و بدن عروسک دارند... واقعیت این است که کار عروسکی سختتر از کار زنده است... برای همین هم هست که کارهای عروسکی تعدادشان از کارهای زنده خیلی خیلی کمتر است و درصد موفقیت شان بیشتر... در کارهای عروسکی نمیشود نقش را به هنرپیشه سپرد تا بداهه بگوید و یا مثلا هنرپیشه را از روی خوشگلی انتخاب کرد... در کار عروسکی همه چیز باید فکر و محاسبه و سپس انتخاب شود... اما در کارهای زنده اتفاقات گاهی اوقات هول هولکی میافتد، اما در کار عروسکی باید بنشینند و فکر کنند که این عروسک چه قیافه و هیکلی دارد و مهمتر از آن دقیقا باید بنشینند و برای آن شخصیت و حتی صدا طراحی کنند. راز این قضیه در خود عروسکی بودن موضوع نیست، راز در زحمت کشیدن عوامل است... در کارهای عروسکی زحمت کشیدن یک امر اجباری است اما در کارهای زنده میشود از زیر زحمت در رفت برای همین هم ضریب موفقیت کارهای عروسکی که همه چیز از ابتدا محاسبه و خلق میشود بالاتر است. در مورد فیلم کلاه قرمزی و پسرخاله هم تمام این اجبارها وجود دارد بهعلاوه تمام ذوق و هنر و استعداد و تشخیص و قریحه هنرمندان کار که نشان دادهاند در کارهای زنده هم موفق هستند... واقعیت این است که با جمله ساختن درباره دوتا عروسک نمیشود یک کار را بالا برد. واقعیت این است که بیشتر از کلاه قرمزی و پسرخاله باید درباره آدمهای هنرمندی حرف زد که همه چیز توسط آنها خلق میشود. زیاد حرف زدن درباره دو تا عروسک بیشتر انشاء نوشتن است اگر قرار است درباره تاثیر کسی یا چیزی حرفی زده شود بیشتر باید درباره قدرت هنری دو هنرمند به نام طهماسب و جبلی و گروه خوب و با استعدادشان حرف زد.
ارسال نظر