مدرک کار ساز
مدیر توسعه فناوری شرکت سیسکو
mousavi@seisco. org
این روزها اگر در اطرافیان خود دانشآموز کنکوری داشته باشید استرس و اضطرابِ رتبه اکتسابی و انتخاب رشته او کاملا برای شما ملموس خواهد بود.
این اضطراب از آن جهت است که فرد، خانواده و اطرافیان او، بر این باورند که با ورود به دانشگاه و طی کردن مدارج علمی، آینده فرد تضمین شده است. از این روست که امروزه انتخاب رشته دانشگاه نه بر اساس علاقه مندی و توانایی فرد، بلکه بر اساس آینده شغلی او صورت میپذیرد. به باور عام رشتههای مهندسی و پزشکی از جمله مهمترین و پولسازترین رشتههایی است که یک فرد باید حداکثر توان خود را به کار بگیرد تا بتواند در آن رشتهها، ادامه تحصیل بدهد.
مدیر توسعه فناوری شرکت سیسکو
mousavi@seisco.org
این روزها اگر در اطرافیان خود دانشآموز کنکوری داشته باشید استرس و اضطرابِ رتبه اکتسابی و انتخاب رشته او کاملا برای شما ملموس خواهد بود.
این اضطراب از آن جهت است که فرد، خانواده و اطرافیان او، بر این باورند که با ورود به دانشگاه و طی کردن مدارج علمی، آینده فرد تضمین شده است. از این روست که امروزه انتخاب رشته دانشگاه نه بر اساس علاقه مندی و توانایی فرد، بلکه بر اساس آینده شغلی او صورت میپذیرد. به باور عام رشتههای مهندسی و پزشکی از جمله مهمترین و پولسازترین رشتههایی است که یک فرد باید حداکثر توان خود را به کار بگیرد تا بتواند در آن رشتهها، ادامه تحصیل بدهد. در این مرحله کمتر کسی به علایق، استعدادها و تواناییهای فرد توجه میکند و همه متفق القول هستند که آینده فرد با رشته تحصیلی او رابطه تنگاتنگی دارد. یک قدم عقبتر، امروزه کمتر کسی است که باور نداشته باشد جهت موفقیت در زندگی آینده باید حتما از یک دانشگاه فارغالتحصیل شد. حال اینکه این دانشگاه در چه سطح علمی و در کجا واقع شده یا هزینههای اقتصادی و اجتماعی تحصیل در آن چه میزان است، اهمیت چندانی ندارد، اما آیا واقعا اینگونه است؟ آیا تحصیلات دانشگاهی متضمن ورود آسان به عرصه کار و اشتغال است؟
جهت یافتن جواب این پرسشها ابتدا به بررسی تاثیر تحصیلات در سایر کشورها میپردازیم. جدول شماره ۱ مقایسهای بین سطح سواد و درصد بیکاری در کشورهای مختلف جهان است.چنانچه بخواهیم یک روند کلی در بین کشورها ارائه دهیم میتوان گفت که یک حداقل میزان سواد و تحصیلات جهت دریافت شغل الزامی است، چرا که بر اساس آمار ارائه شده افرادی که سواد زیر دیپلم دارند به طور معمول بیشترین درصد از افراد بیکار جوامع مذکور را تشکیل میدهند. این رویه از آن جهت منطقی است که بیشتر جوامع مذکور، که جزو اقتصادهای برتر دنیا هستند، بیشتر احتیاج به نیروی متخصصی دارند که بتواند ارزش افزوده مناسب ایجاد نماید. به عبارت بهتر لازمه وجود تخصص و ارزشآفرینی، سواد حداقلی فرد میباشد. بدیهی است فردی با تخصص بالا و تحصیلات زیر دیپلم، اقبال کمتری نسبت به همان فرد با تحصیلات دیپلم دارد.
از طرف دیگر افزایش بیش از اندازه تحصیلات نیروی فعال بازار کار، چندان مورد توجه نیست. افزایش سطح تحصیلات افراد باعث افزایش سن، کاهش بهرهوری، افزایش حقوق و مزایای دریافتی، افزایش شخصیت اجتماعی، سخت تر شدن شرایط استخدام و بیمه و مواردی از این دست میشود. عوامل مذکور باعث میشود یک کارفرما اقبال کمتری به استخدام فرد با تحصیلات آکادمیک بیشتر داشته باشد.
هرچند این رویه در کشورهای مختلف متفاوت مینماید. در بعضی از کشورها علی الخصوص کشورهای صنعتی به همان میزان که به نیروی کار یدی احتیاج است به نیروی کار فکری و تحصیل کرده نیز نیاز است. حتی در بعضی موارد نیاز کشورهای صنعتی به نیروی فکری و تحصیل کرده بیش از نیروی یدی میباشد. تحصیلات بالا در این کشورها، به افراد اجازه میدهد موقعیت شغلی بیشتری نسبت به سایر کشورها داشته باشند، چرا که در این کشورها تلاش جهت پیشرفت بیشتر، نیاز به نیروی متخصص باسواد آکادمیک بیشتری دارد. چنین کشورهایی که در حوزه فناوریهای جدید دست به تحقیقات و نوآوری میزنند، احتیاج به نیروی دانش آموخته بیشتری نسبت به سایر کشورها دارند. جدول ۲ نتایج یک تحقیق در حوزه کشورهای اروپایی را نشان میدهد. بر اساس این نتایج چنانچه احتمال بیکاری یک فرد با تحصیلات کم ۱۰۰ درصد در نظر گرفته شود احتمال بیکاری او با تحصیلات متوسط و بالا محاسبه شده است. بر اساس این نتایج در کشورهای حوزه اروپای غربی و مرکزی احتمال بیکار ماندن افرادی با تحصیلات بالا بسیار کمتر از همان افراد با تحصیلات کم است. به عنوان مثال کشورهای بلژیک و دانمارک که از لحاظ فنی و علمی در سطح
بالایی قرار دارند، اقبال بیشتری، نسبت به کشورهای یونان و پرتغال، به افراد با تحصیلات بالاتر دارند. در این تحقیق همچنین به تلاش کشورها جهت بومیسازی صنایع و تکنولوژیها نیز اشاره شده است. در کشورهایی که جزو پیشگامان توسعه علم و فناوری میباشند فرصتهای بیشتری جهت افراد با تحصیلات تکمیلی وجود دارد. این موضوع علیالخصوص در کشورهای اسکاندیناوی و شمال اروپا بیشتر مشاهده میشود. درکشورهایی مانند ایتالیا و یونان که بیشتر صنعت خود را مدیون ورود تکنولوژی از ایالات متحده و کشورهای دیگر میباشند، اقبال کمتری به تحصیلات تکمیلی وجود دارد.
از دیگر سو کشورهایی که بازیگران قدرتمندی در عرصه علم و فناوری نیستند، نمیتوانند موقعیت شغلی کافی جهت افراد تحصیل کرده خود را فراهم نمایند. بهعنوان مثال بیشتر کشورهای حوزه خاورمیانه، علیالخصوص کشورهای عربی این منطقه، از این دستهاند. در کشورهای عربی به دلیل شرایط اقتصادی و صنعتی موجود در آنها فرصتهای شغلی چندانی برای فارغالتحصیلان دانشگاهی، علیالخصوص تحصیلات تکمیلی، وجود ندارد. بر اساس آمار ارائه شده توسط «اتحادیه عرب» کشورهای عربی بخاطر شرایط اقلیمی، سیاسی و صنعتی بیشترین میزان بیکاری در بین کشورهای دنیا را دارند. در حالی که در سال 2007 متوسط نرخ بیکاری جهانی 7/5 درصد بوده است در کشورهای عضو اتحادیه عرب این نرخ میزان به 5/14 درصد رسیده بود. در این کشورها معضل اساسی، افراد بیکار تحصیلکرده است؛ چنانچه برخی از تحلیلگران یکی از دلایل انقلابهای عربی منطقه را سونامی افراد تحصیل کرده و بیکار در این کشورها میدانند. در کشور تونس، در سال 2007، نرخ بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی به رقمی در حدود 20درصد رسیده بود که بیش از نرخ بیکاری متوسط این کشور و کشورهای عربی است. همین وضعیت در کشورهایی مانند مغرب و الجزایر نیز وجود دارد. نرخ بالای بیکاری افراد تحصیل کرده در کشورهای عربی به دلیل عدم توسعه یافتگی، کمبود صنایع و تکنولوژی است. در این کشورها به ترتیب بخشهای خدمات، کشاورزی و صنعت بیشترین درصد از شاغلین را به خود اختصاص داده اند و یافتن شغل در حوزه خدمات و کشاورزی نیاز چندانی به تحصیلات آکادمیک ندارد. جالب است بدانید تنها 15 درصد از افراد شاغل در کشورهای عربی در صنایع این کشورها شاغل هستند و به همین دلیل فرصتهای شغلی مناسبی جهت فارغالتحصیلان دانشگاهی در این کشورها وجود ندارد.
اما این شرایط در کشور ایران نیز چندان مناسب نیست. گرچه در ایران به دلیل وجود صنعت، معدن و حوزههای جدید تکنولوژی فرصتهای مناسبی جهت اشتغال فارغ التحصیلان وجود دارد لکن به دلیل تفاوت تخصصهای فراگیری شده و تخصصهای مورد نیاز نرخ بیکاری فارغ التحصیلان چندان مناسب نیست. جهت درک بهتر موضوع فرض کنید شما یک کارآفرین هستید و نیاز به استخدام یک فرد جهت امور مهندسی شرکت خود دارید. به عنوان یک فعال بخش خصوصی شما نیاز به فردی دارید که ارزش افزوده مناسبی داشته باشد. به عنوان مثال چنانچه هر ساعت کار کارمند شما با احتساب هزینههای جانبی 10 هزار تومان هزینه برای شما داشته باشید، نتیجه کار آن فرد میبایست حداقل 15 هزار تومان برای شما درآمد داشته باشد. این به آن معنی است که فرد استخدام شده باید بتواند از همان روز اول خدماتی با ارزش افزوده مناسب به شما ارائه دهد. حال فرض کنید فردی که قرار است شما استخدام کنید یک فارغالتحصیل دانشگاهی است که هیچگونه سابقه کاری ندارد. در این حالت باید در حدود 6 تا 9 ماه فرد تحت آموزش قرار گیرد تا بتواند خدمات با ارزش افزوده مناسب به شما ارائه دهد. این به آن معنی است که شما تا 9 ماه
نیاز به هزینه کردن بدون بازگشت دارید. از همین رو است که معمولا در آگهیهای استخدامی سابقه مناسب جهت استخدام فرد ذکر میشود. علت این امر آن است که مهارتهای کسب شده در دانشگاه در سطوح مختلف دانشگاهی، تناسب چندانی با نیاز صنعت ندارد. در همین زمینه نقل قولی از وزیر کار وجود دارد که میگوید: «مشکل کشور در عدم تخصص فارغالتحصیلان است نه مدرک تحصیلی آنها».
معضل اساسی این روزهای کشور فارغ التحصیلان بیکار است که با افزایش مدرک تحصیلی آنها شرایط جهت استخدام و به کار گیری آنها نیز سختتر میشود. دو دهه قبل مشکل بیکاران با مدرک دیپلم در کشور مشهود بود حال آنکه امروزه بیکاران با مدارک کارشناسی ارشد و دکترا مشکلساز شدهاند. این درحالی است که فارغالتحصیلان تحصیلات تکمیلی عدم نیاز بیشتری در خصوص کسب مهارتهای لازم صنعت درخود احساس میکنند که همین عامل، مشکل را دو چندان مینماید.
نتیجهگیری:
شاید نتوان حکم قطعی در خصوص تاثیر تحصیلات دانشگاهی در اشتغال افراد بیان نمود چه آنکه شواهد ضد و نقیضی در جوامع مختلف در این زمینه وجود دارد. در کشور ما به دلیل آنکه بخش عمده ای از اقتصاد و اشتغال در حوزه «اقتصاد دولتی» است و استخدام در این بخش صرفا بر اساس مدرک تحصیلی و نه تخصص فرد، میباشد لذا احتمال استخدام و یافتن شغل در این حوزه با مدرک تحصیلی بهتر، افزایش مییابد. از این رو بدیهی است که هر ساله تعداد زیادی از افراد وقت، سرمایه و فکر خود را مشغول شرکت در کنکور و فارغالتحصیلی از دانشگاه بنمایند. در بخش «اقتصاد غیر دولتی» مهمترین چالش در این حوزه عدم تناسب بین تخصص فارغ التحصیلان با تخصص مورد نیاز صنعت میباشد. شاید یک روش مناسب جهت حل این مشکل «آموزشهای ضمن تحصیل» دانشجویان توسط بخشهای صنعتی باشد. تجربه چندین ساله من در آموزش الزامات مورد نیاز صنعت، به دانشجویان فنی و مهندسی گویای استقبال زیاد دانشجویان و حتی اساتید در این زمینه است. چراکه با آموزشهای ضمن تحصیل در دانشگاهها، علاوه بر مطالب علمی تدریس شده، تواناییهای فنی دانشجویان جهت کار در بخش خصوصی نیز افزایش مییابد و شرایط جهت یافتن شغل برای
آنها افزایش مییابد.
همچنین رهنمون کردن بخشی از جمعیت جویای مدرک به سمت دبیرستانهای کار و دانش و هنرستانها میتواند تب مدرک گرایی را در کشور تا حد مناسبی کاهش دهد.
ارسال نظر