به گالری رفتن عادت کنید - ۲۹ تیر ۹۱
بهرام دبیری
نقاش
برای انتخاب کردن نمایشگاه و رفتن به یک گالری اصول تعریف شده خاصی وجود ندارد. در اروپا که گالریداری و تماشای نمایشگاه زمان زیادی است جا افتاده و مردم علاقهمند هستند که زمانهای طولانی برای افتتاح یک نمایشگاه یا رفتن به یک موزه در صف بایستند، رفتن به گالری حکایت دیگری دارد. در ایران با اینکه عمر زیادی ندارد، این اواخر علاقه به دیدن آثار در گالریها و خریدن کارها بیشتر شده است. با این حال بر خلاف اروپا که گالریها اغلب تقسیمبندی میشوند و مثلا یک گالری کارهای تجربی یا منظره را به نمایش میگذارد، در ایران این کار انجام نشده و در هر گالری ممکن است چیزهای متفاوتی ببینند، بنابراین نمیشود اصول خاصی برای انتخاب یک نمایشگاه یا گالری تعریف کرد.
نقاش
برای انتخاب کردن نمایشگاه و رفتن به یک گالری اصول تعریف شده خاصی وجود ندارد. در اروپا که گالریداری و تماشای نمایشگاه زمان زیادی است جا افتاده و مردم علاقهمند هستند که زمانهای طولانی برای افتتاح یک نمایشگاه یا رفتن به یک موزه در صف بایستند، رفتن به گالری حکایت دیگری دارد. در ایران با اینکه عمر زیادی ندارد، این اواخر علاقه به دیدن آثار در گالریها و خریدن کارها بیشتر شده است. با این حال بر خلاف اروپا که گالریها اغلب تقسیمبندی میشوند و مثلا یک گالری کارهای تجربی یا منظره را به نمایش میگذارد، در ایران این کار انجام نشده و در هر گالری ممکن است چیزهای متفاوتی ببینند، بنابراین نمیشود اصول خاصی برای انتخاب یک نمایشگاه یا گالری تعریف کرد.
بهرام دبیری
نقاش
برای انتخاب کردن نمایشگاه و رفتن به یک گالری اصول تعریف شده خاصی وجود ندارد. در اروپا که گالریداری و تماشای نمایشگاه زمان زیادی است جا افتاده و مردم علاقهمند هستند که زمانهای طولانی برای افتتاح یک نمایشگاه یا رفتن به یک موزه در صف بایستند، رفتن به گالری حکایت دیگری دارد. در ایران با اینکه عمر زیادی ندارد، این اواخر علاقه به دیدن آثار در گالریها و خریدن کارها بیشتر شده است. با این حال بر خلاف اروپا که گالریها اغلب تقسیمبندی میشوند و مثلا یک گالری کارهای تجربی یا منظره را به نمایش میگذارد، در ایران این کار انجام نشده و در هر گالری ممکن است چیزهای متفاوتی ببینند، بنابراین نمیشود اصول خاصی برای انتخاب یک نمایشگاه یا گالری تعریف کرد. در اینجا چه طور باید این کار را انجام داد. مردم باید عادت کنند که بروند و نمایشگاهها را ببینند و بعد از آن انتخاب هم برایشان سادهتر میشود. برای شروع باید گالری رفتن برایشان عمل مهمی باشد اما متاسفانه در زمینه نمایشگاهها هم مثل زمینههای دیگر، مصرف فرهنگی جامعه ما کم است. چون بخشی از جامعه درگیر گذران روز هستند و از نظر ذهنی و زمانی، فرصت گالری رفتن ندارند و بخش دیگر که این مشکلات را ندارند در این مورد ضرورتی نمیبینند. برای شروع میشود به طور مثال هر عصر جمعه، همزمان با افتتاح نمایشگاهها بروند و به سه چهار نمایشگاه سر بزنند.
اما کسانی که تجربه زیادی در گالری رفتن ندارند بهتر است در ابتدا درباره یک اثر هنری قضاوت نکنند. شما فقط به عنوان عملی که به تدریج قرار است به عادت خوبی تبدیل شود به گالری بروید و آثار را ببینید. بعد از مدتی، چشمتان شروع به آموخته شدن میکند و احساس و عاطفهتان با بعضی کارها درگیر میشود. مطالبی هم که در روزنامهها میخوانید میتواند به دید شما کمک کنند. بعد ممکن است احساس نیاز کنید که بروید و کتابی در زمینه کارهای هنری بخوانید. لازم نیست از همان ابتدا درگیر این باشید که آثار را به طور کامل بفهمید. برای برخورداری از اثر هنری باید تلاش کرد تا گوش و چشم و حس خود را بیاموزند تا با اثر ارتباط برقرار کند. همچنین دیدن یک اثر هنری هم علاقه است و هم نوعی تجارت. برای من که ۴۰ سال است نقاش حرفهای هستم، در ۳۰ سال گذشته ندیدهام هیچ تجارتی مثل اثر هنری رشد قیمت داشته باشد. به هر صورت باید مثل سینما رفتن، رفتن به گالری هم عات شود و الزامی نیست که از ابتدا انتخاب صورت بگیرد بعد از مدتی که در فضای نقاشی و مجسمه شهر قرار گرفتند و کارهایی را دیدند، میتوانند آنها را بهتر درک کنند و بیشتر با آنها ارتباط برقرار کنند. اگر این کار دشوار بود میتوانند دربارهشان گفتوگو کنند و کتاب بخوانند.
نقاش
برای انتخاب کردن نمایشگاه و رفتن به یک گالری اصول تعریف شده خاصی وجود ندارد. در اروپا که گالریداری و تماشای نمایشگاه زمان زیادی است جا افتاده و مردم علاقهمند هستند که زمانهای طولانی برای افتتاح یک نمایشگاه یا رفتن به یک موزه در صف بایستند، رفتن به گالری حکایت دیگری دارد. در ایران با اینکه عمر زیادی ندارد، این اواخر علاقه به دیدن آثار در گالریها و خریدن کارها بیشتر شده است. با این حال بر خلاف اروپا که گالریها اغلب تقسیمبندی میشوند و مثلا یک گالری کارهای تجربی یا منظره را به نمایش میگذارد، در ایران این کار انجام نشده و در هر گالری ممکن است چیزهای متفاوتی ببینند، بنابراین نمیشود اصول خاصی برای انتخاب یک نمایشگاه یا گالری تعریف کرد. در اینجا چه طور باید این کار را انجام داد. مردم باید عادت کنند که بروند و نمایشگاهها را ببینند و بعد از آن انتخاب هم برایشان سادهتر میشود. برای شروع باید گالری رفتن برایشان عمل مهمی باشد اما متاسفانه در زمینه نمایشگاهها هم مثل زمینههای دیگر، مصرف فرهنگی جامعه ما کم است. چون بخشی از جامعه درگیر گذران روز هستند و از نظر ذهنی و زمانی، فرصت گالری رفتن ندارند و بخش دیگر که این مشکلات را ندارند در این مورد ضرورتی نمیبینند. برای شروع میشود به طور مثال هر عصر جمعه، همزمان با افتتاح نمایشگاهها بروند و به سه چهار نمایشگاه سر بزنند.
اما کسانی که تجربه زیادی در گالری رفتن ندارند بهتر است در ابتدا درباره یک اثر هنری قضاوت نکنند. شما فقط به عنوان عملی که به تدریج قرار است به عادت خوبی تبدیل شود به گالری بروید و آثار را ببینید. بعد از مدتی، چشمتان شروع به آموخته شدن میکند و احساس و عاطفهتان با بعضی کارها درگیر میشود. مطالبی هم که در روزنامهها میخوانید میتواند به دید شما کمک کنند. بعد ممکن است احساس نیاز کنید که بروید و کتابی در زمینه کارهای هنری بخوانید. لازم نیست از همان ابتدا درگیر این باشید که آثار را به طور کامل بفهمید. برای برخورداری از اثر هنری باید تلاش کرد تا گوش و چشم و حس خود را بیاموزند تا با اثر ارتباط برقرار کند. همچنین دیدن یک اثر هنری هم علاقه است و هم نوعی تجارت. برای من که ۴۰ سال است نقاش حرفهای هستم، در ۳۰ سال گذشته ندیدهام هیچ تجارتی مثل اثر هنری رشد قیمت داشته باشد. به هر صورت باید مثل سینما رفتن، رفتن به گالری هم عات شود و الزامی نیست که از ابتدا انتخاب صورت بگیرد بعد از مدتی که در فضای نقاشی و مجسمه شهر قرار گرفتند و کارهایی را دیدند، میتوانند آنها را بهتر درک کنند و بیشتر با آنها ارتباط برقرار کنند. اگر این کار دشوار بود میتوانند دربارهشان گفتوگو کنند و کتاب بخوانند.
ارسال نظر