باید نگران در هم آمیختن توهم روانگردانها و ترانهها بود
سینا قنبرپور
بررسی قتلها در کشور و بهویژه پایتخت نشانی از تاثیر ترانههای رپ و اشعاری که در خود مفاهیم نفرین و کلمات و اصطلاحات رکیک جا داده ندارد. مرکز اطلاعرسانی پلیس آگاهی تهران نیز با مروری بر قتلها و جنایتهای پایتخت بر این نکته تاکید دارد که بیش از هر تاثیر دیگری شاهد تاثیر مصرف روانگردان شیشه بر وقوع قتل است. براساس گزارش مرکز اطلاعرسانی پلیس آگاهی تهران تاکنون قتلی در پایتخت مطرح نشده است که مرتکب آن متاثر از مفاهیم موسیقی دست به جنایت زده باشد.
با این حال وقتی خاطره جنایتی که «کوشا» در محدوده پل مدیریت مرتکب شد و دختری از همکلاسیهای خود به نام «مهسا» را با ۳۷ ضربه چاقو به قتل رساند، یادآوری میشود سوالاتی در ذهن جریان میگیرد.
بررسی قتلها در کشور و بهویژه پایتخت نشانی از تاثیر ترانههای رپ و اشعاری که در خود مفاهیم نفرین و کلمات و اصطلاحات رکیک جا داده ندارد. مرکز اطلاعرسانی پلیس آگاهی تهران نیز با مروری بر قتلها و جنایتهای پایتخت بر این نکته تاکید دارد که بیش از هر تاثیر دیگری شاهد تاثیر مصرف روانگردان شیشه بر وقوع قتل است. براساس گزارش مرکز اطلاعرسانی پلیس آگاهی تهران تاکنون قتلی در پایتخت مطرح نشده است که مرتکب آن متاثر از مفاهیم موسیقی دست به جنایت زده باشد.
با این حال وقتی خاطره جنایتی که «کوشا» در محدوده پل مدیریت مرتکب شد و دختری از همکلاسیهای خود به نام «مهسا» را با ۳۷ ضربه چاقو به قتل رساند، یادآوری میشود سوالاتی در ذهن جریان میگیرد.
سینا قنبرپور
بررسی قتلها در کشور و بهویژه پایتخت نشانی از تاثیر ترانههای رپ و اشعاری که در خود مفاهیم نفرین و کلمات و اصطلاحات رکیک جا داده ندارد. مرکز اطلاعرسانی پلیس آگاهی تهران نیز با مروری بر قتلها و جنایتهای پایتخت بر این نکته تاکید دارد که بیش از هر تاثیر دیگری شاهد تاثیر مصرف روانگردان شیشه بر وقوع قتل است. براساس گزارش مرکز اطلاعرسانی پلیس آگاهی تهران تاکنون قتلی در پایتخت مطرح نشده است که مرتکب آن متاثر از مفاهیم موسیقی دست به جنایت زده باشد.
با این حال وقتی خاطره جنایتی که «کوشا» در محدوده پل مدیریت مرتکب شد و دختری از همکلاسیهای خود به نام «مهسا» را با 37 ضربه چاقو به قتل رساند، یادآوری میشود سوالاتی در ذهن جریان میگیرد.
نخستین سوال این است که آیا ممکن است بین جنایتی نظیر آنچه کوشا مرتکب شد و وضعیتی که در ترانههای «دیسپک» روایت میشود ارتباطی وجود داشته باشد؟ به هر حال در هر دو یک موضوع مشترک است و آن حس نفرتی است که ترانهسرا نسبت به معشوق خود یافته و شخصی مثل «کوشا» نیز همین وضعیت احساسی را نسبت به معشوق خود یعنی «مهسا» داشته است. شاید پیش از آنکه این بحث را ادامه دهیم، لازم باشد دوباره ماجرای «کوشا» و «مهسا» را مرور کنیم.
این جنایت حدود ساعت ۵/۲ بعدازظهر چهارشنبه، ۱۵ تیرماه سال ۱۳۹۰ روی پل عابر پیاده پل مدیریت تهران رخ داد. هر دونفر یعنی هم کوشا و هم مهسا دانشجوی سال آخر رشته ادبیات فارسی در دانشگاه علامه طباطبایی بودند. «کوشا» در گفتوگویی که خبرآنلاین آن را منتشر کرده است، درباره دختر مورد علاقهاش «مهسا» گفته بود: «مهسا همه ذهن و وجودم را تسخیر کرده بود، در حالی که از ۲ سال پیش فهمیدم این دختری نیست که همسرم شود، اما «نه» گفتن او برایم کابوس شده بود و کینه به دل داشتم.» سرانجام «کوشا» 22 شهریورماه 1390 در نزدیکی پل مدیریت اعدام شد.
حال سوال این است که آیا ممکن است کینهای که این چنین به دل کسی مینشیند از دل ترانهای بیرون آمده و حادثهای چون ماجرای پل مدیریت را رقم بزند؟
واقعیت اینجاست که در تهران و در فاصله فروردین تا ابتدای اسفندماه سال 1391 و به گفته سردار اسماعیل احمدی مقدم 100 فقره قتل به وقوع پیوسته است. بررسی این تعداد قتل نشان میدهد که تا اندازهای این ترانهها بر وقوع قتل در تهران تاثیر داشته است. گرچه نه «پلیس آگاهی» و نه «سازمان پزشکی قانونی» که هر دو متولی بررسی جنایات هستند، تحقیق و پژوهشی در این زمینه انجام ندادهاند، اما گزارشهای مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی نشان از آن دارد که قتلی با تاثیرپذیری از مفاهیم ترانههای رپ روی نداده است.
فارغ از بحث درباره این تعداد قتل، باید پرسید که این تعداد قتل با چه انگیزههایی و ناشی از چه رفتارهایی به وقوع پیوسته است؟ تحلیل کلی پلیس آگاهی کشور از وضعیت قتلهای ایران حاکی از آن است که ۳۵ درصد از قتلها ناشی از اختلافات خانوادگی است. حدود ۳۰ درصد دیگر نیز قتل بر اثر نزاع است.
به گفته سرهنگ هادی مصطفایی معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی کشور، حدود 60 درصد از قتلها بدون برنامهریزی و تصمیم قبلی بوده است. بنابراین میتوان چنین استنباط کرد که وقوع قتل بر اثر تاثیرپذیری از ترانههایی با مفاهیم انتقامجویی و القاء حس نفرت کمتر جایی در پرونده قتلهای کشور داشته است.
به عبارت دیگر عامل وقوع قتلهای کشور آن قدر قوی و موثر است که الفاظ، عبارات نفرتآمیز و اصطلاحات حامل کینه موجود در برخی ترانهها در برابر آن کمرنگ به نظر آید.
از سوی دیگر هنوز هیچ پژوهشی انجام نشده است که مخاطبان این ترانهها در یک دوره زمانی موثر از نظر روانشناسان و جامعهشناسان و متخصصان جرمشناسی دست به چه کارهایی زدهاند؟ موضوع دیگری که درباره جرایم متاثر از این سبک موسیقی میتواند مطرح شود این که تعداد مخاطبان این نوع ترانهها چه قشری و به چه میزان از جمعیت کشور هستند تا بعد و پس از یک دوره آزمایش از آنها به نتایج تاثیرگذاری این نوع موسیقی بر این عده بپردازیم.
آنچه باید از آن نگران بود این است که با توجه به وجود افسردگی در جامعه ما، بهویژه در میان جوانان و امکان رخنه اعتیاد در آنها باید از تاثیر این ترانهها بعد از معتادشدن به مواد مخدر و روانگردانها نگران بود. همانطور که مرکز اطلاعرسانی پلیس آگاهی تهران نیز تایید کرده است، قتلهای ناشی از مصرف شیشه بهویژه در میان اعضای خانواده نگرانی قابل توجهی محسوب میشود که میتوان آن را اینگونه به بحث تاثیرگذاری ترانههای حامل مفاهیم نفرت و کینه گره زد که توهم ناشی از مصرف شیشه و دیگر روانگردانها وقتی با عبارات درون این ترانهها در هم آمیزد، وضعیتی بحرانی را پیش رو میگذارد.
بررسی قتلها در کشور و بهویژه پایتخت نشانی از تاثیر ترانههای رپ و اشعاری که در خود مفاهیم نفرین و کلمات و اصطلاحات رکیک جا داده ندارد. مرکز اطلاعرسانی پلیس آگاهی تهران نیز با مروری بر قتلها و جنایتهای پایتخت بر این نکته تاکید دارد که بیش از هر تاثیر دیگری شاهد تاثیر مصرف روانگردان شیشه بر وقوع قتل است. براساس گزارش مرکز اطلاعرسانی پلیس آگاهی تهران تاکنون قتلی در پایتخت مطرح نشده است که مرتکب آن متاثر از مفاهیم موسیقی دست به جنایت زده باشد.
با این حال وقتی خاطره جنایتی که «کوشا» در محدوده پل مدیریت مرتکب شد و دختری از همکلاسیهای خود به نام «مهسا» را با 37 ضربه چاقو به قتل رساند، یادآوری میشود سوالاتی در ذهن جریان میگیرد.
نخستین سوال این است که آیا ممکن است بین جنایتی نظیر آنچه کوشا مرتکب شد و وضعیتی که در ترانههای «دیسپک» روایت میشود ارتباطی وجود داشته باشد؟ به هر حال در هر دو یک موضوع مشترک است و آن حس نفرتی است که ترانهسرا نسبت به معشوق خود یافته و شخصی مثل «کوشا» نیز همین وضعیت احساسی را نسبت به معشوق خود یعنی «مهسا» داشته است. شاید پیش از آنکه این بحث را ادامه دهیم، لازم باشد دوباره ماجرای «کوشا» و «مهسا» را مرور کنیم.
این جنایت حدود ساعت ۵/۲ بعدازظهر چهارشنبه، ۱۵ تیرماه سال ۱۳۹۰ روی پل عابر پیاده پل مدیریت تهران رخ داد. هر دونفر یعنی هم کوشا و هم مهسا دانشجوی سال آخر رشته ادبیات فارسی در دانشگاه علامه طباطبایی بودند. «کوشا» در گفتوگویی که خبرآنلاین آن را منتشر کرده است، درباره دختر مورد علاقهاش «مهسا» گفته بود: «مهسا همه ذهن و وجودم را تسخیر کرده بود، در حالی که از ۲ سال پیش فهمیدم این دختری نیست که همسرم شود، اما «نه» گفتن او برایم کابوس شده بود و کینه به دل داشتم.» سرانجام «کوشا» 22 شهریورماه 1390 در نزدیکی پل مدیریت اعدام شد.
حال سوال این است که آیا ممکن است کینهای که این چنین به دل کسی مینشیند از دل ترانهای بیرون آمده و حادثهای چون ماجرای پل مدیریت را رقم بزند؟
واقعیت اینجاست که در تهران و در فاصله فروردین تا ابتدای اسفندماه سال 1391 و به گفته سردار اسماعیل احمدی مقدم 100 فقره قتل به وقوع پیوسته است. بررسی این تعداد قتل نشان میدهد که تا اندازهای این ترانهها بر وقوع قتل در تهران تاثیر داشته است. گرچه نه «پلیس آگاهی» و نه «سازمان پزشکی قانونی» که هر دو متولی بررسی جنایات هستند، تحقیق و پژوهشی در این زمینه انجام ندادهاند، اما گزارشهای مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی نشان از آن دارد که قتلی با تاثیرپذیری از مفاهیم ترانههای رپ روی نداده است.
فارغ از بحث درباره این تعداد قتل، باید پرسید که این تعداد قتل با چه انگیزههایی و ناشی از چه رفتارهایی به وقوع پیوسته است؟ تحلیل کلی پلیس آگاهی کشور از وضعیت قتلهای ایران حاکی از آن است که ۳۵ درصد از قتلها ناشی از اختلافات خانوادگی است. حدود ۳۰ درصد دیگر نیز قتل بر اثر نزاع است.
به گفته سرهنگ هادی مصطفایی معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی کشور، حدود 60 درصد از قتلها بدون برنامهریزی و تصمیم قبلی بوده است. بنابراین میتوان چنین استنباط کرد که وقوع قتل بر اثر تاثیرپذیری از ترانههایی با مفاهیم انتقامجویی و القاء حس نفرت کمتر جایی در پرونده قتلهای کشور داشته است.
به عبارت دیگر عامل وقوع قتلهای کشور آن قدر قوی و موثر است که الفاظ، عبارات نفرتآمیز و اصطلاحات حامل کینه موجود در برخی ترانهها در برابر آن کمرنگ به نظر آید.
از سوی دیگر هنوز هیچ پژوهشی انجام نشده است که مخاطبان این ترانهها در یک دوره زمانی موثر از نظر روانشناسان و جامعهشناسان و متخصصان جرمشناسی دست به چه کارهایی زدهاند؟ موضوع دیگری که درباره جرایم متاثر از این سبک موسیقی میتواند مطرح شود این که تعداد مخاطبان این نوع ترانهها چه قشری و به چه میزان از جمعیت کشور هستند تا بعد و پس از یک دوره آزمایش از آنها به نتایج تاثیرگذاری این نوع موسیقی بر این عده بپردازیم.
آنچه باید از آن نگران بود این است که با توجه به وجود افسردگی در جامعه ما، بهویژه در میان جوانان و امکان رخنه اعتیاد در آنها باید از تاثیر این ترانهها بعد از معتادشدن به مواد مخدر و روانگردانها نگران بود. همانطور که مرکز اطلاعرسانی پلیس آگاهی تهران نیز تایید کرده است، قتلهای ناشی از مصرف شیشه بهویژه در میان اعضای خانواده نگرانی قابل توجهی محسوب میشود که میتوان آن را اینگونه به بحث تاثیرگذاری ترانههای حامل مفاهیم نفرت و کینه گره زد که توهم ناشی از مصرف شیشه و دیگر روانگردانها وقتی با عبارات درون این ترانهها در هم آمیزد، وضعیتی بحرانی را پیش رو میگذارد.
ارسال نظر