شوخی تلخی به نام اوقات فراغت - ۶ مهر ۹۱
فواد شمس
بررسی هزینههای مورد نیاز برای گذران یک اوقات فراغت معمولی
پر کردن اوقات فراغت در شهرهای بزرگ برای شهروندان نه دیگر یک رویایی شیرین که تبدیل به یک آرزو شده است. اگر تا چند صباحی پیشتر،یک خانوار پنج نفره تصمیم میگرفت آخر هفته خود را به سفر، رفتن به سینما و تئاتر یا خواندن کتاب وقت بگذراند، اکنون داشتن یک تفریح سالم و یک گردش ساده فرهنگی، آن چنان هزینهای در بر دارد که «پر کردن اوقات فراغت» نه یک تفریح مسرتبخش که «بطالتی» کابوس گونه شده است. اگر حقوق متوسط یک خانوار را ماهیانه ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان در نظر بگیریم عمق این مساله را بهتر درک خواهیم کرد.
بررسی هزینههای مورد نیاز برای گذران یک اوقات فراغت معمولی
پر کردن اوقات فراغت در شهرهای بزرگ برای شهروندان نه دیگر یک رویایی شیرین که تبدیل به یک آرزو شده است. اگر تا چند صباحی پیشتر،یک خانوار پنج نفره تصمیم میگرفت آخر هفته خود را به سفر، رفتن به سینما و تئاتر یا خواندن کتاب وقت بگذراند، اکنون داشتن یک تفریح سالم و یک گردش ساده فرهنگی، آن چنان هزینهای در بر دارد که «پر کردن اوقات فراغت» نه یک تفریح مسرتبخش که «بطالتی» کابوس گونه شده است. اگر حقوق متوسط یک خانوار را ماهیانه ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان در نظر بگیریم عمق این مساله را بهتر درک خواهیم کرد.
فواد شمس
بررسی هزینههای مورد نیاز برای گذران یک اوقات فراغت معمولی
پر کردن اوقات فراغت در شهرهای بزرگ برای شهروندان نه دیگر یک رویایی شیرین که تبدیل به یک آرزو شده است. اگر تا چند صباحی پیشتر،یک خانوار پنج نفره تصمیم میگرفت آخر هفته خود را به سفر، رفتن به سینما و تئاتر یا خواندن کتاب وقت بگذراند، اکنون داشتن یک تفریح سالم و یک گردش ساده فرهنگی، آن چنان هزینهای در بر دارد که «پر کردن اوقات فراغت» نه یک تفریح مسرتبخش که «بطالتی» کابوس گونه شده است. اگر حقوق متوسط یک خانوار را ماهیانه 600 تا 700 هزار تومان در نظر بگیریم عمق این مساله را بهتر درک خواهیم کرد. این حقوق علاوه بر اینکه باید کفاف نیازهای اولیه از جمله مسکن، پوشاک، خورد و خوراک، بهداشت و تحصیل را بدهد، باید در انتهای ماه مبلغی از آن باقی بماند که برای تفریح کنار گذارده شود. در این میان، شاید سینما رفتن یک تفریح بسیار ساده فرهنگی در شهرهای بزرگ محسوب شود. اما برای تماشای یک فیلم در یک سینمای متوسط به طور میانگین باید هر نفر ۵ هزار تومان هزینه بلیت در نظر بگیریم، به عبارتی ۲۵ هزار تومان برای یک خانوار ۵ نفره. در کنارش هزینه ایاب و ذهاب، هزینه خوردن تنقلات و شام را هم در نظر بگیرید.
به نظر میرسد در خوشبینانهترین حالت نزدیک به ۵۰ تا ۶۰ هزار تومان برای چند ساعت در یک شب خرج روی دست این خانواده میماند. به نظر میرسد باید این خانواده یا قید این تفریح را بزند یا یک شب را به سینما برود و هزار شب دیگر به فکر جور کردن دخل و خرجش باشد چون از قدیم گفتهاند، یک شب هزار شب نمیشود. در این میان دیگر سخن از تئاتر رفتن یا کنسرت موسیقی یک شوخی تلخ است. تئاتر و کنسرت تبدیل به یک کالای لوکس فرهنگی، رویای دستنیافتنی شده است. بلیت تئاتر به صورت متوسط ۱۵ تا ۲۰ هزار تومان است و به احتمال زیاد یک شب تئاتر رفتن هزینهای بالای ۱۰۰ هزار تومان روی دست یک خانوار میگذارد. بلیت کنسرتهای موسیقی هم از ۳۰ هزار تومان شروع میشود تا مبالغی بالای ۱۰۰ هزار تومان. اگر میانگین را ۵۰ هزار تومان فرض کنیم، یک خانوار باید هزینهای نزدیک به ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزار تومان را که بخش عمدهای از در آمدش است صرف کند تا ۲-۳ ساعت موسیقی زنده را تجربه کند. پس تعجبی ندارد که همگان ترجیح میدهند در خانه از لذت فیلم دیدن یا گوش کردن به موسیقی آن هم کپیهای غیر مجاز ارزان قیمت استفاده کنند. حال تصور کنید این خانوار که نهایتا با تمام کش و قوسهایش ماهی 600 هزار تومان در آمد داشته باشد و باز هم فرض میکنیم از پس تمامی هزینههای اولیه و ضروری زندگی بر آمده باشد، در نهایت در یک سال تصمیم گرفته باشد یک سفر چند روزه برود. قطعا با توجه به هزینههای ایاب و ذهاب هواپیماو قطار و ماشین شخصی را باید فراموش کند. با اتوبوسها بخواهد برود تقریبا نفری ۱۵ تا ۲۰ هزار تومان فقط پول سفرش میشود و اگر بخواهد در یک شهر در هتل یا مسافر خانه اقامت کند باید شبی نزدیک به ۲۰۰ الی ۳۰۰ هزار تومان هزینه اقامت و خورد و خوراک بدهد. پس بهتر است اگر سفری هم بخواهد به شهری برود که بتواند در خانه دوست، آشنا و فامیلی اقامت کند. اگر هم بخواهد از تورهای گردشگری استفاده کند. یک تور یک روزه به مناطق خوش آب و هوای کشور، یا مناطق دیدنی در همین اطراف تهران، برای هر نفر حداقل ۳۰ هزار تومان بر آورد میشود و برای یک خانواده۵ نفره یک گردش یک روزه در طبیعت یا دیدن آثار تاریخی هزینهای نزدیک به ۱۵۰ هزار تا ۲۰۰ هزار تومان را در بر دارد. یعنی چیزی در حدود نیمی از کل در آمدش! در اینجا سفر خارج از کشور را یا باید در فیلمها ببیند یا در خواب! چون وقتی نگاهی به هزینههای میلیونی یک سفر به مالزی، ترکیه، دبی، شرق دور، اروپا و جدیدا آمریکای لاتین و آفریقا میاندازیم، متوجه میشویم که به احتمال زیاد باید سالها درآمد پسانداز شود، تمامی هزینههای روزمره حذف شود که شاید شاید شاید، روزگاری این رویا تحقق یابد. بر اساس آمارهای منتشر شده توسط بانک مرکزی در سال ۸۷ یعنی سالی که هنوز هدفمند سازی یارانهها اجرا نشده بود، زیر عنوان «تفریحی و امور فرهنگی» ۵ درصد سبد هزینههای خانوار شهری را شامل میشود. به نظر میرسد این سهم بعد از ۴ سال به مراتب کاهش داشته است این امر در حالی است که در برخی جوامع توسعه یافته تا ۲۰ درصد سبد خانوار به امور تفریحی و فرهنگی اختصاص مییابد. کتاب خواندن از دیرباز جزو مرسومترین تفریحات فرهنگی بوده است، اما در چند وقت اخیر با نگاهی به پشت جلد کتابها به راحتی میتوان دریافت که کتاب هم جزو آن کالاهای لوکسی است که از سبد هزینههای بسیاری از خانوارها حذف شده است. شاید از قدیم الایام ورزش کردن یکی از ارزانترین و سالمترین راههای پر کردن اوقات فراغت خصوصا برای جوانترها بوده باشد. اما با توجه به کاهش سرانه فضاهای ورزشی در شهرهای بزرگ و همچنین پولی شدن بسیاری از امکانات عمومی ورزشی این فرصت هم از جوانان خانوادههای کمدرآمد گرفته شده باشد. به نظر میرسد سیاستهای خصوصی کردن همه خدمات اجتماعی، همگانی و پولی شدن آنها، موجب دور شدن جوانان از این دست تفریحات سالم و روی آوردن به دیگر وقت گذرانیهای بطالتآمیز شده است. همین مساله باعث شده است که اقشار کم در آمد در زندگی روزمره خود با مقولهای به نام اوقات فراغت بیگانه باشند. آنان ساعتهای بیکاری خودشان را به «بطالت» بگذرانند. پرسهزنی در پاساژها، پارکها و خیابان، پرسهزنی مجازی در اینترنت، روی آوردن به اعتیاد و دیگر ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی تنها نمونههای کوچکی از تبعات هزینههای سرسام آور پر کردن مفید اوقات فراغت است.
بررسی هزینههای مورد نیاز برای گذران یک اوقات فراغت معمولی
پر کردن اوقات فراغت در شهرهای بزرگ برای شهروندان نه دیگر یک رویایی شیرین که تبدیل به یک آرزو شده است. اگر تا چند صباحی پیشتر،یک خانوار پنج نفره تصمیم میگرفت آخر هفته خود را به سفر، رفتن به سینما و تئاتر یا خواندن کتاب وقت بگذراند، اکنون داشتن یک تفریح سالم و یک گردش ساده فرهنگی، آن چنان هزینهای در بر دارد که «پر کردن اوقات فراغت» نه یک تفریح مسرتبخش که «بطالتی» کابوس گونه شده است. اگر حقوق متوسط یک خانوار را ماهیانه 600 تا 700 هزار تومان در نظر بگیریم عمق این مساله را بهتر درک خواهیم کرد. این حقوق علاوه بر اینکه باید کفاف نیازهای اولیه از جمله مسکن، پوشاک، خورد و خوراک، بهداشت و تحصیل را بدهد، باید در انتهای ماه مبلغی از آن باقی بماند که برای تفریح کنار گذارده شود. در این میان، شاید سینما رفتن یک تفریح بسیار ساده فرهنگی در شهرهای بزرگ محسوب شود. اما برای تماشای یک فیلم در یک سینمای متوسط به طور میانگین باید هر نفر ۵ هزار تومان هزینه بلیت در نظر بگیریم، به عبارتی ۲۵ هزار تومان برای یک خانوار ۵ نفره. در کنارش هزینه ایاب و ذهاب، هزینه خوردن تنقلات و شام را هم در نظر بگیرید.
به نظر میرسد در خوشبینانهترین حالت نزدیک به ۵۰ تا ۶۰ هزار تومان برای چند ساعت در یک شب خرج روی دست این خانواده میماند. به نظر میرسد باید این خانواده یا قید این تفریح را بزند یا یک شب را به سینما برود و هزار شب دیگر به فکر جور کردن دخل و خرجش باشد چون از قدیم گفتهاند، یک شب هزار شب نمیشود. در این میان دیگر سخن از تئاتر رفتن یا کنسرت موسیقی یک شوخی تلخ است. تئاتر و کنسرت تبدیل به یک کالای لوکس فرهنگی، رویای دستنیافتنی شده است. بلیت تئاتر به صورت متوسط ۱۵ تا ۲۰ هزار تومان است و به احتمال زیاد یک شب تئاتر رفتن هزینهای بالای ۱۰۰ هزار تومان روی دست یک خانوار میگذارد. بلیت کنسرتهای موسیقی هم از ۳۰ هزار تومان شروع میشود تا مبالغی بالای ۱۰۰ هزار تومان. اگر میانگین را ۵۰ هزار تومان فرض کنیم، یک خانوار باید هزینهای نزدیک به ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزار تومان را که بخش عمدهای از در آمدش است صرف کند تا ۲-۳ ساعت موسیقی زنده را تجربه کند. پس تعجبی ندارد که همگان ترجیح میدهند در خانه از لذت فیلم دیدن یا گوش کردن به موسیقی آن هم کپیهای غیر مجاز ارزان قیمت استفاده کنند. حال تصور کنید این خانوار که نهایتا با تمام کش و قوسهایش ماهی 600 هزار تومان در آمد داشته باشد و باز هم فرض میکنیم از پس تمامی هزینههای اولیه و ضروری زندگی بر آمده باشد، در نهایت در یک سال تصمیم گرفته باشد یک سفر چند روزه برود. قطعا با توجه به هزینههای ایاب و ذهاب هواپیماو قطار و ماشین شخصی را باید فراموش کند. با اتوبوسها بخواهد برود تقریبا نفری ۱۵ تا ۲۰ هزار تومان فقط پول سفرش میشود و اگر بخواهد در یک شهر در هتل یا مسافر خانه اقامت کند باید شبی نزدیک به ۲۰۰ الی ۳۰۰ هزار تومان هزینه اقامت و خورد و خوراک بدهد. پس بهتر است اگر سفری هم بخواهد به شهری برود که بتواند در خانه دوست، آشنا و فامیلی اقامت کند. اگر هم بخواهد از تورهای گردشگری استفاده کند. یک تور یک روزه به مناطق خوش آب و هوای کشور، یا مناطق دیدنی در همین اطراف تهران، برای هر نفر حداقل ۳۰ هزار تومان بر آورد میشود و برای یک خانواده۵ نفره یک گردش یک روزه در طبیعت یا دیدن آثار تاریخی هزینهای نزدیک به ۱۵۰ هزار تا ۲۰۰ هزار تومان را در بر دارد. یعنی چیزی در حدود نیمی از کل در آمدش! در اینجا سفر خارج از کشور را یا باید در فیلمها ببیند یا در خواب! چون وقتی نگاهی به هزینههای میلیونی یک سفر به مالزی، ترکیه، دبی، شرق دور، اروپا و جدیدا آمریکای لاتین و آفریقا میاندازیم، متوجه میشویم که به احتمال زیاد باید سالها درآمد پسانداز شود، تمامی هزینههای روزمره حذف شود که شاید شاید شاید، روزگاری این رویا تحقق یابد. بر اساس آمارهای منتشر شده توسط بانک مرکزی در سال ۸۷ یعنی سالی که هنوز هدفمند سازی یارانهها اجرا نشده بود، زیر عنوان «تفریحی و امور فرهنگی» ۵ درصد سبد هزینههای خانوار شهری را شامل میشود. به نظر میرسد این سهم بعد از ۴ سال به مراتب کاهش داشته است این امر در حالی است که در برخی جوامع توسعه یافته تا ۲۰ درصد سبد خانوار به امور تفریحی و فرهنگی اختصاص مییابد. کتاب خواندن از دیرباز جزو مرسومترین تفریحات فرهنگی بوده است، اما در چند وقت اخیر با نگاهی به پشت جلد کتابها به راحتی میتوان دریافت که کتاب هم جزو آن کالاهای لوکسی است که از سبد هزینههای بسیاری از خانوارها حذف شده است. شاید از قدیم الایام ورزش کردن یکی از ارزانترین و سالمترین راههای پر کردن اوقات فراغت خصوصا برای جوانترها بوده باشد. اما با توجه به کاهش سرانه فضاهای ورزشی در شهرهای بزرگ و همچنین پولی شدن بسیاری از امکانات عمومی ورزشی این فرصت هم از جوانان خانوادههای کمدرآمد گرفته شده باشد. به نظر میرسد سیاستهای خصوصی کردن همه خدمات اجتماعی، همگانی و پولی شدن آنها، موجب دور شدن جوانان از این دست تفریحات سالم و روی آوردن به دیگر وقت گذرانیهای بطالتآمیز شده است. همین مساله باعث شده است که اقشار کم در آمد در زندگی روزمره خود با مقولهای به نام اوقات فراغت بیگانه باشند. آنان ساعتهای بیکاری خودشان را به «بطالت» بگذرانند. پرسهزنی در پاساژها، پارکها و خیابان، پرسهزنی مجازی در اینترنت، روی آوردن به اعتیاد و دیگر ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی تنها نمونههای کوچکی از تبعات هزینههای سرسام آور پر کردن مفید اوقات فراغت است.
ارسال نظر