مدلهای مدیریتی در فوتبال جهان - ۴ آبان ۹۱
تقریبا بر اساس این سبک مدیریتها، باشگاههای حرفهای فوتبال در سایر کشورها اداره میشوند اما باید گفت در کشور ما هنوز الگوی مشخصی جهت اداره باشگاهها وجود ندارد. توضیحی اجمالی در مورد سبکهای مختلف مدیریتی در فوتبال اروپا شاید بتوانید ایدههای قابل توجهی در اختیار مدیران فوتبال ایران دهد که به احتمال بسیار زیاد از آیندهای نزدیک باید باشگاههای فوتبال کشور را به طور خصوصی اداره کنند.
تقریبا بر اساس این سبک مدیریتها، باشگاههای حرفهای فوتبال در سایر کشورها اداره میشوند اما باید گفت در کشور ما هنوز الگوی مشخصی جهت اداره باشگاهها وجود ندارد. توضیحی اجمالی در مورد سبکهای مختلف مدیریتی در فوتبال اروپا شاید بتوانید ایدههای قابل توجهی در اختیار مدیران فوتبال ایران دهد که به احتمال بسیار زیاد از آیندهای نزدیک باید باشگاههای فوتبال کشور را به طور خصوصی اداره کنند.
فوتبال ایتالیا
فوتبال ایتالیا و نحوه مدیریت باشگاههای بزرگ آن بر خلاف آلمان و یا حتی اسپانیاست، زیرا مدیران باشگاههای قوی معمولا از محل درآمد یا سود باشگاه امور خود را نمیگذراندند، بلکه این باشگاهها در زنجیره داراییهای مالکان باشگاه یا صاحبان چندین شرکت بزرگ تجاری و صنعتی، هر چند باشگاهها دارای ظاهر هیاتمدیرهای هستند اما عملا مالک باشگاه تصمیمگیرنده نهایی است و همه به قوانین او گوش میدهند و هیاتمدیره نقش چندانی ندارد. در ایتالیا مالکان تصمیم گیرنده اصلی و آخر هستند و پاسخگویی و مسوولیت کارهای خود را بر عهده دارند و قدرت به هر شکل در دست خود آنهاست. این موضوع برای مدیران اجرایی باشگاهها، خصوصا مدیران فنی یا برنامهریزان باشگاه که در ایتالیا بر خلاف اسپانیا نقش کمرنگتری دارند، کاملا روشن است. در واقع مدیریت در ایتالیا از نظر نوع نگرش و تفویض اختیار کاملا با انگلیس متفاوت است. شاید برای همین نوع نگرش باشد که به مسوولان باشگاهی مانند بایرن مونیخ رییس میگویند و به مسوولان باشگاههای ایتالیا مالک. در سنوات اخیر با افزوده شدن باشگاه رم، فعلا چهار تیم یوونتوس، میلان، اینتر و رم مربع قدرت را تشکیل
میدهند.
آلمـان
نمود اساسی سبک مدیریت فوتبال این کشور در باشگاه بایرن مونیخ است که بهعنوان معتبرترین باشگاه آلمان، اغلب بهترین بازیکنان داخلی و خارجی این کشور را در اختیار دارد و عناوین زیادی در اروپا کسب کرده است. رویکرد مدیریتی در فوتبال آلمان تلفیقی از ورزشی و غیرورزشی است، بهعبارت بهتر امور فنی و هدایت تیم توسط بازیکنان گذشته که پس از پایان عمر حرفه ایشان آموزش مدیریت میبینند، بهعنوان «مدیر ورزشی» انجام میشود و امور سیاستگذاری و مدیریت استراتژیک باشگاه توسط هیاتمدیره و مدیرعامل. در باشگاه پر افتخار بایرن مونیخ، فرانس بکن باوئر ریاست کل باشگاه ورزشی بایرن مونیخ و نه بخش فوتبال را بر عهده دارد و در باشگاه فوتبال اف.ث بایرن مونیخ در شورای نظارت نشسته و دخالت زیادی در امور باشگاه ندارد. وظایف اصلی مدیریت باشگاه فوتبال بر عهده کارل هاینس رومنیگه، بهعنوان رییس هیاتمدیره و اولی هونس، بهعنوان مدیر باشگاه است. هونس تا فصل گذشته، وظایف مدیر فنی را نیز بر عهده داشت و همواره به هنگام مسابقات روی نیمکت میز مینشست. اما از فصل آتی، با آمدن یورگن کلینزمن نوگرا، «مدیر تیم» به ساختار سازمانی باشگاه اضافه شده که مدیریت
امور فنی تیم خارج از زمین مسابقه را بر عهده میگیرد و قسمتی از وظایف هونس را از روی دوشش بر میدارد. طبق آییننامه سازمان لیگ فوتبال آلمان، براساس قانون «۵۰+۱» اکثریت مالکیت باشگاه باید در اختیار اعضای باشگاه باشد و مانند کشورهایی چون انگلیس و ایتالیا سرمایهگذاری نمیتواند اکثریت سهام باشگاه را در اختیار بگیرد. چیزی که به اعتقاد برخی از مدیران باشگاههای آلمانی بودجه پایینتر آنها را به دنبال دارد و باعث پس رفت فوتبال باشگاهی آلمان شده است.
لیگ اسپانیا
در فوتبال اسپانیا که نگرش اجتماعی- فرهنگی آن بیشتر از لیگ ایتالیاست، نحوه تصمیمگیری و تصمیمسازی در باشگاههای بزرگ تا حدودی متفاوت است، زیرا در اسپانیا مجامع باشگاهها فعال بوده و مدیران عامل باشگاهها که معمولا برای یک دوره ۴ ساله انتخاب میشوند آزادی عمل بیحدی مانند مالکان باشگاههای ایتالیا ندارند. مدیران سطوح مختلف، خصوصا مدیران فنی، نقش پررنگتری دارند و معمولا مدیران فنی و ورزشی باشگاه در سطح اجرایی دخالت میکنند و مدیرعامل باشگاه معمولا از نظرات مدیران فنی، اجرایی و...
استفاده میکند. انتخاب مدیرعامل و اعضای هیات مدیره از سوی مجمع سبب میشود که به دلیل تکثر آرا و تنوع تمایلات، کمتر هیاتمدیره یکدست وجود داشته باشد، بنابراین مدیرعامل دارای اختیارات بسیار بالایی نخواهد بود و یا اگر اختیار داده شود و نتیجه کسب نشود، عمر آن مدیر عامل زیاد به طول نخواهد انجامید. بر خلاف فوتبال انگلیس و ایتالیا، سرمربی با دو مجموعه سروکار دارد. یکی مجموعه هیاتمدیره و مدیرعامل و دیگری گروه مدیران اجرایی خصوصا مدیر فنی، در واقع در راس هرم تصمیمگیری باشگاههای بزرگ اسپانیا مجمع قرار دارد و سپس هیاتمدیره. به بیان بهتر مدیر یا رییس باشگاههای اسپانیا یک مجموعه نظارتی و مافوق را بالای سر خویش میبینند و در تصمیمگیریها باید نظر آنها را جلب کنند. مدت عمر سر مربی در لیگ اسپانیا در دهه اخیر چندان بلندمدت نبوده، زیرا مدیر عامل و اعضای هیاتمدیره باشگاههای لیگ اسپانیا- خصوصا در باشگاه رئال و بارسلونا معمولا به یک دهه نمیرسد. معمولا این دو باشگاه در فصل نقل و انتقالات، پر سر و صدا عمل میکنند که عمدتا ریشه در مسائل داخلی باشگاهها و حضور قوی گروههای تصمیمگیر مدیریتی باشگاهها دارد. از نظر
مدیریتی، اینگونه مدیریتها نمیتوانند برای بلندمدت، برنامههای زیادی داشته باشند.
لیگ برتر انگلیس
لیگ برتر انگلیس که پربینندهترین لیگ دنیاست از لحاظ اقتصادی و نیز مسائل بازرگانی و مالی جزو ۵ لیگ برتر و در میان لیگهای برتر، لیگ اول اروپاست. این لیگ نخستین لیگ اروپا بود که حرفهای شد و نیز از ابتدای دهه ۱۹۸۰ میلادی، به سمت استفاده از سرمایه و سرمایهداران نرفت و با ورود تیم تاتنهام به بورس انگلیس، فصل نوینی را در تلفیق اقتصاد و ورزش گشود. از لحاظ نگرش مدیریتی، اکثر باشگاههای این کشور تا سال ۲۰۰۰ میلادی، به صورت یک شرکت سهامی اداره میشدند و کاملا با اصول مدیریت بر شرکتها هماهنگ بودند. در این شیوه مدیریتی، هیاتمدیره باشگاه با انتخاب مدیرعامل از وی انتظار سود رساندن به صاحبان سهام شرکت را داشت. بنابراین نگرش مدیریتی به فوتبال کاملا یک نگرش اقتصادی و بازرگانی بود. بنابراین سرمربی در این باشگاهها دیگر نقش یک مربی ساده را ندارد، بلکه مانند یک رییس یا مدیر کارخانه باید با برنامههایی که اجرا میکند بتواند از عوامل انسانی (بازیکنان) به نحو احسن در رسیدن به اهداف شرکت (سود) استفاده و مدیر عامل را یاری کند. شاید بهخاطر همین نوع نگرشها، این لیگ دارای جاذبه بینالمللی برای سرمایهدارانی چون رومن
آبراموویچ روس و سرمایه داران آمریکایی شد. در این میان مربیان به مراتب در حاشیه امنیت بهتری نسبت به دیگران قرار دارند. برخلاف دو لیگ ایتالیا و اسپانیا، مالکان باشگاههای انگلیس کمتر حاضر به مصاحبه یا حضور در رسانهها هستند. آنها پول و سرمایه در اختیار سرمربی که دیگر نقش کوچ (coach) نداشته و نقش یک مدیر (manager) را عهدهدار هستند، قرار میدهند و از او محصولی بهنام پیروزی در مسابقات میخواهند. به همین دلیل مربیان تصمیمگیران اصلی و نوک پیکان عملیاتی باشگاه که دیگر مانند اسپانیا گروهی نیست، میباشند. در مورد برتری اقتصادی و مالی لیگ برتر انگلیس باید به این نکته اشاره کرد که در سال ۲۰۰۵ میلادی، مجموع درآمد لیگهای اروپایی به ۷ میلیارد پوند رسید که از این میان سهم لیگ برتر انگلیس بیش از ۳/۱ میلیارد پوند بوده است.
ارسال نظر