با اتومبیل به گرجستان برویم - ۳۰ آذر ۹۱
اگرچه مسافرت با هواپیما به راحتی و سهولت انجام میشود، اما سفر زمینی و با اتومبیل شخصی تجربهای است هیجانانگیز؛ گویا رسیدن به مقصد نیز جزئی از سفر است و هر لحظه آن درگیر شدن با مردم و طبیعتی است که در سفر با هواپیما از آنها حتی نقطهای نیز گاه بهجا نمیماند. آنچه میخوانید گزارش سفری است به گرجستان از راه زمینی ترکیه و با اتومبیل شخصی.
چهارهزار کیلومتر رانندگی در ایران و ترکیه پس از تعیین زمان سفر، نوبت به اخذ ویزا رسید، از آنجا که ترکیه نیاز به گرفتن ویزا نداشت، ما تنها برای رفتن به گرجستان اقدام به این کار کردیم.
اگرچه مسافرت با هواپیما به راحتی و سهولت انجام میشود، اما سفر زمینی و با اتومبیل شخصی تجربهای است هیجانانگیز؛ گویا رسیدن به مقصد نیز جزئی از سفر است و هر لحظه آن درگیر شدن با مردم و طبیعتی است که در سفر با هواپیما از آنها حتی نقطهای نیز گاه بهجا نمیماند. آنچه میخوانید گزارش سفری است به گرجستان از راه زمینی ترکیه و با اتومبیل شخصی.
چهارهزار کیلومتر رانندگی در ایران و ترکیه پس از تعیین زمان سفر، نوبت به اخذ ویزا رسید، از آنجا که ترکیه نیاز به گرفتن ویزا نداشت، ما تنها برای رفتن به گرجستان اقدام به این کار کردیم. باید سری به سفارت گرجستان میزدیم و درخواست میدادیم. پس از انجام این محله، ویزا در دست با ماشین شخصی راهی گرجستان شدیم. ساعت 10:30 شب بود که به سمت مرز بازرگان به راه افتادیم و نزدیک 12 ساعت بعد به مرز رسیدیم. پیشتر از طریق وبگردی میدانستیم که در مرز ممکن است کمی معطل شویم و این زمان را برای خودمان دو ساعت در نظر گرفته بودیم، اما پس از رسیدن با ترافیک شدید اتومبیلهای شخصی و اتوبوسها مواجه شدیم و از آنجا که هنوز فرهنگ صف در ایران جا نیفتاده و جلو زدن در صف به زرنگی تعبیر میشود، مجبور شدیم هفت ساعتی را در صف بمانیم و گاه شاهد برخوردهای لفظی و فیزیکی رانندگان زرنگ با کسانی باشیم که در صف بودند. پس از گذشتن از مرز و تنظیم ساعت (به دلیل اختلاف زمانی، ساعتهایمان را یک و نیم ساعت عقب کشیدیم) راهی شهر ترابزون شدیم. از آنجا که نمیدانستیم حداکثر مجاز سرعت در ترکیه چه میزان است، با سرعت 90 کیلومتر، به راهمان در جادهای افتضاح و پر از چالهچوله ادامه دادیم. اولین مقصد ما شهر آگری بود که در آن برای ناهار توقف کردیم. اگر گذرتان به این شهر افتاد به رستوران BAYRAM ALISVERI سری بزنید، میتوانید در آنجا اسکندرکباب، دونرکباب و آداناکباب را سفارش دهید. تا به ارزروم برسیم شب شده بود، ترجیح دادیم شب را در همانجا توقف کنیم. اولین کسی که از او خواستیم نام هتل شهر را به ما بگوید، تا رسیدن به هتل Kral همراهیمان کرد. از نکات جالب توجه در ارزروم حجاب کامل اغلب خانمها و وجود مسجدهای فراوان است که عموما به سبک مسجدهای ایاصوفیه طراحی و معماری شده است. صبح روز بعد بود که از ارزروم راهی ترابزون شدیم. جاده ارزروم- ترابزون به نسبت جاده قبلی بسیار بهتر بود، تنها 40 کیلومتر به ترابزون مانده بود که دمای هوا کاهش یافت و سرسبزی روی خود را به ما نشان داد. با چند توقف کوتاه به این شهر رسیدیم و پس از پرسوجو از اهالی، هتل SAGIROGLU را برای اقامت انتخاب کردیم، این هتل در مرکز شهر واقع شده است. بنابراین پس از پارک ماشینها برای صرف ناهار، به یکی از رستورانها رفتیم. و در ادامه از آن برای گشت و گذار در شهر آماده شدیم. در این بخش از سفرمان از کوهی به نام BOZTEPE بالا رفتیم و از آنجا نگاهی به ترابزون انداختیم. در قهوهخانههای واقع در این کوه سر هر میز یک سماور و قوری برای صرف چای قرار دادهاند، بنابراین اگر اهل چای هستید، رفتن به این مکان را به هیچ عنوان از دست ندهید. بازدید و خرید سوغات از مرکز خرید فروم دیگر برنامه ما در این روز بود. صبح روز بعد به سمت شهر مرزی سارپ (مرز ترکیه- گرجستان) رهسپار شدیم، آن هم در جادهای زیبا که از کنار دریای سیاه عبور میکرد. پس از پنجونیم ساعت رانندگی به مرز رسیدیم. به واسطه وجود یک بازار مرزی در ترکیه (ISTAMBOL BAZAR) در اینجا هم مرز شلوغ بود، حدود سه ساعت طول کشید تا وارد خاک گرجستان شویم. دوباره نوبت تنظیم ساعت بود (ساعت گرجستان نیم ساعت از ایران عقبتر است) و بعد حرکت به سمت باتومی. باتومی شهر ساحلی و زیبایی است، به ویژه در شب؛ چراکه شهر را با نورهای مختلف تزئین کردهاند. همچنین تمام نماهای ساختمانهای این شهر با هزینه دولت بازسازی شده است. در باتومی در هتلی به نام (SAN"APIRO) در نزدیکی ساحل بار سفر را به زمین گذاشتیم و سراغ غذاهای گرجی نظیر خاچاپوری (khachapuri)، خینکالی (Khinkali)، چاناخی (Chanakhi) رفتیم. خاچاپوری از آرد، پنیر، روغن و تخممرغ تشکیل شده و لازم نیست با نان و برنج خورده شود. از آنجا که این غذا پروتئین کافی به بدن میرساند و گرجیها عادت به صرف غذای سنگین در طول روز ندارند، بسیاری از آنها به خوردن یک خاچاپوری برای ناهار قناعت میکنند. چاناخی از تکههای بادنجان، گوشت بره، گوجه درسته پخته و فلفل سبز به همراه سبزیجات و سیر تشکیل شده است. خینکالی نیز خمیرهای پختهشدهای است که در آن گوشت چرخکرده و فلفل سیاه قرار دادهاند. سالاد سزار هم سالاد معروف آنهاست که پیشنهاد میکنم خوردن آن را از دست ندهید. در باتومی شما غیر از لذت بردن از سواحل دریا، میتوانید از بازدید از آبشار زیبایی به نام مخونستی (MAKHUNSETI) و باغ ملی آنجا لذت وافری ببرید. در این باغ انواع درختان و گیاهان سراسر جهان قرار داده شده است. مقصد بعدی ما تفلیس بود. بااینکه مسیر به گونهای بود که از دریا فاصله میگرفتیم، اما کماکان جاده سرسبزی و زیبایی خودش را داشت. در مسیر رسیدن به این شهر از شهر گری (GORI) عبور کردیم. این شهر زادگاه استالین بوده و درحالحاضر موزهای از وسایل زندگی، مجسمه و میز کار او در گری وجود دارد. حتی برخی از شهروندان عنوان میکردند که قطاری که با آن رهبر شوروی به ایران آمده نیز در شهر به نمایش گذاشته شده است. پس از رسیدن به تفلیس، اولین کار یافتن هتلی برای اقامت بود که ما پس از پرسوجو هتل VIP VICTORIA را انتخاب کردیم. از آنجا که هزینه هتل را همان ابتدا به صورت نقدی پرداخت کردیم، تخفیف خوبی برای ما قائل شدند. تفلیس شهری است با معماری جذاب و مجسمههای فراوان، به گونهای که در هر گوشه شهر مجسمهها خودنمایی میکنند، برعکس باتومی مردم در تفلیس لباسهای رسمیتری میپوشند و جذابیتهای آن هم بیش از آنکه طبیعی باشند، تاریخی است. کلیسای سامبا یکی از این آثار است که علاوه بر مقصد توریستها، برای مردمان گرجی مقدس و قابل احترام است. از دیگر بناهای تاریخی این شهر « نارین قلعه» است که از بالای آن میتوان کل شهر تفلیس را مشاهده کرد. این قلعه در دوران شاهعباس صفوی ساخته شده و در آن حمامهای گوگردی و مسجد جمعه بیش از دیگر بناها خودنمایی میکند. از منطقه OLD TOWN هم میتوانید نمای قدیمی شهر را ببینید، اما تفلیس جذابیتهای طبیعی نیز دارد که از جمله آنها دریاچه لاکپشتهاست. بازدید از این دریاچه برای شما خالی از لطف نخواهد بود. پس از چند روز ماندن در تفلیس، مسیر بازگشتمان را از گرجستان به ترکیه تغییر دادیم و از مرز پسوف وارد این کشور شدیم. در فاصله دو مرز، طبیعت بسیار زیبایی را شاهد بودیم، این امر همراه با خلوتی مرز، خاطره بسیار خوشی را برای ما به ارمغان آورد. پس از پشت سرگذاشتن جاده کوهستانی، وارد یک جاده ناهموار شدیم که ما را به شهر کارز (KARS) راهنمایی میکرد. در این شهر برای استراحتی کوتاه و صرف غذا توقف کردیم و پس از آن، راهی مرز بازرگان شدیم تا از آنجا به سمت خانه رهسپار شویم و کوله بار سفر را در آنجا به زمین بگذاریم.
پیشنهادها:
برخلاف مرز نودوز ارمنستان در مرز بازرگان محلی برای نصب پلاک بینالمللی تعبیه نشده است. بنابراین قبل از ورود به پایانه مرزی بازرگان در شهر بازرگان پلاک بینالمللی را نصب کنید.
برای ورود به ترکیه لازم است که بیمه داشته باشید، هزینه بیمه در ترکیه بیش از شهر بازرگان است، بنابراین پیش از ورود به ترکیه، بیمه سه ماهه را تهیه کنید. اگر مسیر برگشت از مرز پسوف باشد، این مرز تا ساعت شش و هفت باز است، پس زمانبندی را در نظر داشته باشید. پس از ورود به ترکیه، یک تعداد لباس شخصی با چهره بسیار جدی به شما خواهند گفت که مدارک خود را برای انجام برخی امور به آنها بدهید، هرگز این کار را نکنید چون آنها میخواهند در قبال انجام چند کار ساده که خودتان نیز از پس آن برمیآیید از شما طلب هزینه کنند. این امر در مرز سارپی هم مشاهده میشود.
کل مسافت پیموده شده در این سفر چهار هزار کیلومتر بود که 500 کیلومتر آن در شهرها و مسیرهای فرعی برای بازدید از اماکن تفریحی و تاریخی طی شد. دریافت ویزای گرجستان حدود یک هفته طول میکشد، اما اگر بهموقع این هزینهها را نپردازید، دچار تاخیر در سفر خواهید شد.
ارسال نظر