نسیبه هاشم‌خانی
در بیش از ۴۰درصد از کل آهنگ‌های رپی که در سراسر جهان در فهرست ۵۰ آهنگ برتر هستند، خشونت مشهود است. این آهنگ‌ها، کتک کاری یا حتی کشتن دیگری را می‌ستایند. لازم به ذکر نیست که این خواننده‌ها عادت دارند آهنگ‌هایشان را با صدایی بلند و ناهنجار بخوانند که گاهی واقعا نمی‌توان فهمید چه می‌گویند.
در شرایط کنونی جامعه ما مشکلات اقتصادی، کار، تحصیل، ازدواج و آینده پیش‌رو، بستری را برای نگرانی‌های ذهنی فراوان، خشم و ناامیدی خصوصا در قشر جوان جامعه ایجاد کرده است. از دیگر سو به علت گذر از فرهنگ قدیم به فرهنگ مدرن، شکاف عمیقی بین جوانان و والدین ایجاد شده است که این خود منجر به احساس تنهایی از سوی جوانان و نوجوانان شده است. این سردرگمی‌ها به اضافه نداشتن الگوی مناسب در اغلب موارد موجبات گرایش این قشر به موسیقی‌های زیرزمینی را فراهم نموده است. موسیقی‌هایی با محتوایی انتقادی، گاهی پر از غم و گاه با ترسیم فضایی رویایی و ایده‌آل.
در اینجا این رده سنی به چند گروه تقسیم می‌شوند، گروهی اعتراض خود و ناامیدی از خود را با بلند کردن صدای موسیقی‌هایی با همین مفاهیم فریاد می‌زنند، گروهی برای تخلیه احساسات خویش متمایل به موسیقی‌های شدیدا غمگین می‌شوند. دسته‌ای نیز به‌صورت ناخودآگاه برای فراموش کردن فشارهای موجود به موسیقی‌های شاد بی‌مفهوم و پرسر و صدا و پایکوبی‌های عجیب و غریب روی می‌آورند.
در مطالعه گسترده‌ای که میان دانشجویان دانشگاه‌ اصفهان انجام شد مشخص شد میان گرایش دانشجوها به موسیقی‌های رپ و هوی‌متال و میزان پرخاشگری رابطه مثبت و میان علاقه به گوش دادن دیگر انواع موسیقی و تمایل به پرخاشگری رابطه معکوس وجود دارد.
گروه‌های موسیقی و خواننده‌های بدون مجوز که در اصطلاح «زیرزمینی» نامیده می‌شوند عمدتا آثاری به سبک موسیقی‌های مردم‌‌پسند غربی (رپ، راک و هوی‌متال) تولید می‌کنند. موضوعات عمده آنها نیز پرداختن به رقص و پایکوبی، رفتن به مهمانی‌های مختلط و ایجاد رابطه ناسالم، بیان معیارهایی که سبب جذابیت در جامعه می‌شود (از قبیل جراحی‌های پلاستیک مختلف، داشتن ماشین‌های مدل بالا، پولدار بودن پدر و خوش‌هیکلی و...) و در نهایت مصرف مواد مخدر برای ایجاد سرخوشی بیشتر است.
مقوله تاسف‌برانگیز دیگری که به آن پرداخته می‌شود بی‌وفایی، طلاق و در مجموع سست بودن پیوند‌های عاطفی و عدم تعهد به آنان است.
مجازی بودن دومفهوم غم و شادی نیز علت دیگری برای جذب جوانان به این نوع موسیقی است، به‌عنوان مثال شاد بودن در موسیقی‌های پاپ و رپ و امثالهم اکثرا مترادف با بودن در کنار جنس مخالف است و غم نیز عبارت است از جدا شدن از یک جنس مخالف.
غمی که در موسیقی اصیل ایرانی وجود دارد غمی زیبا است، غمی که باعث تخلیه روح و روان آدمی گشته و وی را به آرامش روان می‌رساند، در نقطه مقابل غم موسیقی‌های غربی همواره مخرب بوده و در بسیاری موارد اثرات روحی و روانی غیرقابل جبران بر ذهن آدمی گذاشته‌اند.
در اینجا بحث بر سر تاثیر این دست موسیقی‌ها بر افکار، عقاید و در نتیجه زندگی جوان و نوجوان جامعه امروز به‌عنوان جمعیت عمده کشور و سازندگان آینده جامعه است. امروزه این گروه سنی زمان زیادی را صرف گوش دادن به موسیقی می‌کنند، به طوری که موسیقی جزئی از زندگی روزمره آنها شده است و گاهی می‌بینیم که نسبت به آن بسیار تعصبی برخورد می‌کنند.
مشکلی که در اینجا شاهد آن هستیم از یک سو کمرنگ یا حتی بیرنگ شدن ارزش‌هایی است که سال‌ها در جامعه درصدر امور قرار داشته‌اند و از دیگر سو تبدیل شدن برخی از ضدارزش‌ها به ارزش است. این نکته که در این موسیقی بسیاری از امور کاملا توارثی مثل زیبایی، داشتن خانواده پولدار و بلند قد بودن مورد تحسین فراوان قرار گرفته و از امور اکتسابی و تابع تلاش فرد همانند تحصیل و علم‌آموزی، علاقه به مطالعه و اخلاق نیکو هیچ سخنی به میان نیامده نیز دیگر نکته منفی است که نباید از نظر دور داشت.
بعضی رابطه خارج از عرف نیز سبب‌ساز آن می‌شود که روابط سالم و همکاری‌های سازنده‌ای که می‌تواند در جامعه بین دو جنس وجود داشته باشد با انحراف ذهن جوانان دچار اختلال شده و حتی به سوی مخرب بودن گام بردارد. از طرفی بیان مداوم بی‌وفایی و جدایی موجب ریختن قبح این امر می‌شود که همه این موارد در کنار هم موریانه‌ای است که ذره ذره ریشه جامعه را تخریب می‌کند.
مساله دیگری که فراوان به آن پرداخته می‌شود این است که مهم‌ترین فاکتور در انتخاب یک زن خوب، ظاهر اوست. به همین خاطر است که خیلی از دختران نوجوان دچار اختلالات خورد و خوراک و دیگر مشکلات احساسی شده‌اند. آنها فکر می‌کنند با چیزی که یک دختر نوجوان باید باشد، فرسنگ‌ها فاصله دارند که همین امر زمینه‌سازی برای ایجاد افسردگی است.
جا دارد مسوولانی که در رابطه با جوانان فعالیت دارند از طرفی در فکر گسترش فضاهای فرهنگی، ورزشی و تفریحی بوده و از طرف دیگر در فکر راهکارهایی برای تسهیل اشتغال، تحصیل و ازدواج آنها باشند تا شاید از این مسیر بتوان کمی از دغدغه‌های این قشر کاست و تمایل به رفتارهای متضاد با جامعه را کاهش و برای ساختن جامعه آینده در ایشان انگیزه ایجاد نمود.